دورهمی خودمانی: مبانی آگاهی و مراتب ادراک انسان
مقدمه: ماهیت آگاهی و علم
آگاهی، فراتر از علم صِرف، به معنای فهم توأم با توجه است. آن کس که میداند و میداند که میداند، آگاه است. این در حالی است که علم محض، دانستنی است که ممکن است فاقد توجه باشد. علمی که به آگاهی نرسد، کاربردی نخواهد داشت. آگاهی همان توجه، تنبّه و بیداری است. در این میان، مراتب مختلفی از نسبت انسان با آگاهی قابل تصور است:
- آن که میداند و میداند که میداند (آگاهی یا علم مرکب)
- آن که میداند ولی نمیداند که میداند
- آن که نمیداند و میداند که نمیداند
- آن که نمیداند و نمیداند که نمیداند (جهل مرکب)
فصل اول: مراتب ادراک انسان
۱. ادراک حسی
نخستین مرتبهی ادراک، ادراک حسی است که از طریق حواس ظاهری و باطنی شکل میگیرد. انسان دارای حواس متعددی است که بسیاری از آنها ناشناختهاند. حس تعادل، بینایی، شنوایی، چشایی و لامسه از جمله این حواس هستند. ادراک حسی، بدنمند است و مستلزم تماس مستقیم با امور مادی است. در لحظهی مرگ، آخرین حسی که از انسان سلب میشود، حس لامسه است.
برای ادراک حقیقی، صرف دریافت حسی کافی نیست، بلکه باید به عمل منتهی شود. ادراک زمانی کامل میشود که به کارگیری و استفاده از آن چه درک شده است، صورت گیرد. هر میزان که امکانات و استفادهی انسان از دنیا بیشتر باشد، درک حسی او کاملتر خواهد بود.
۲. ادراک وهمی
پس از ادراک حسی، وهم شکل میگیرد. وهم، معنایی است که از امور محسوس برداشت میشود و باید با حس ارتباط داشته باشد. مثلاً ترس از گرگ، یک معنای وهمی است؛ گرگ محسوس است، اما ترسیدن از آن یک معناست. یا برداشت محبت از دریافت شیرینی، یا برداشت خشم از دیدن چشم غرهی کسی.
وهم، معنای جزئی محسوسات است و میتواند موجب سوق دادن انسان به سوی عملی شود، مانند فرار از خطر یا جذب شدن به محبت. یکی از مشکلات ذهنی مرتبط با وهم، وسواس است که از تعمیم نابجای معانی وهمی نشأت میگیرد.
۳. ادراک خیالی
خیال، مرتبهای پس از وهم است. خیال از محسوسات، تصویر و تمثل میسازد. ذهن، امر حسی یا امر عقلی یا معنوی را به شکلی متناسب درمیآورد؛ مثلاً علم را به شکل دریا یا محبت را به شکل شیر تصویر میکند.
خیال، تمثل جزئی است که الزاماً ارتباط مستقیمی با حس یا معنای عقلی یا ملکوتی ندارد. نفس از طریق خیال، شکل میزند و فضای ذهنی میسازد. خوابها نمونهی بارز ادراک خیالی هستند.
خیال با «تداعی» کار میکند و مبتنی بر آشنایی قبلی است. تداعی نیازمند سابقهی آشنایی با چیزی است تا بتواند آن را به یاد آورد و بازسازی کند. تبلیغات نیز از همین اصل تداعی بهره میبرد.
خیال لطیفتر از ماده است و وحدت در آن بیشتر است. به همین دلیل، لذت خیالی غالباً بیشتر از لذت مادی است. صنعت سینما، رمان، موسیقی و هنرها مبتنی بر خیالانگیزی هستند و هر چه خیالانگیزتر باشند، تأثیرشان بیشتر است.
۴. ادراک عقلی
عقل به دو قسم تقسیم میشود:
- عقل اکتسابی و ناسوتی: که امور دنیا را سامان میدهد و علم مفهومی میسازد.
- عقل نوری: که با تجرد آغاز میشود و از طریق الهام و دریافت درونی، پاسخ سؤالات را از درون خود استخراج میکند.
کسی که به عقل نوری رسیده باشد، علوم را فراموش نمیکند و قدرت استجماع علم خود را دارد. حافظهی او مجرد است، نه مادی.
فصل دوم: خیال و مراتب آن
۱. انواع خیال
خیال به سه نوع تقسیم میشود:
- خیال متصل: خیالی که در ذهن انسان شکل میگیرد.
- خیال منفصل نزولی: عالم برزخی که پیش از ورود به این دنیاست.
- خیال منفصل صعودی: عالم برزخی که پس از مرگ به آن وارد میشویم.
خیال منفصل نزولی، محل پیشبینی حوادث آینده است، زیرا هر آنچه قرار است در دنیا رخ دهد، ابتدا از آنجا گذر میکند. خیال منفصل صعودی، محل آشکار شدن باطنهاست.
۲. رؤیا و تعبیر آن
رؤیا، محصول خیال در عالم خواب است. رؤیا باید منطق داشته باشد تا سالم و معنادار باشد. زمانی که خواب مطابق با واقع باشد و از ذهنیات شخصی فراتر رود، قابل تعبیر است.
رؤیا به دلیل ماهیت تمثیلی و نمادین خود، نیازمند تعبیر است. کسی که زبان رؤیا میداند، میتواند آن را ترجمه کند و معنای حقیقی آن را آشکار سازد. رؤیا میتواند هشداردهنده یا بشارتدهنده باشد و عدم توجه به آن، ممکن است موجب از دست دادن خیر یا مبتلا شدن به شر شود.
رؤیا مبتنی بر حافظه است و اگر حافظه ضعیف باشد، رؤیا فراموش میشود. تقویت حافظه از طریق تغذیه سالم، خواب به موقع و ورزش امکانپذیر است.
۳. سیر و سلوک خیالی
سیر و سلوک در مراتب معنوی، ابتدا از خیال آغاز میشود. به این سیر خیالی «دروج» میگویند که مانند کودک نوپایی است که گاه میافتد و گاه برمیخیزد. کسی که میخواهد از جسم و ماده فراتر رود، ابتدا با خیال خود این کار را انجام میدهد، اما این سیر افتان و خیزان است.
در مقابل، «عروج» یا «معراج» مخصوص اولیای خداست که بدون افت و خیز به عوالم بالا صعود میکنند.
فصل سوم: نظام عوالم وجود
۱. مراتب عوالم
نظام هستی دارای مراتبی است که به ترتیب عبارتند از:
- عالم ناسوت: عالم ماده و جسم، محل تغییر و اختیار.
- عالم ملکوت: عالم مثال، لطیفتر از ناسوت و واسطه بین ناسوت و جبروت.
- عالم جبروت: عالم عقل، محل ثبوت و بدون تغییر.
- عالم لاهوت: عالم الهی، شامل اسماء، صفات، اعیان ثابته، احدیت و مقام ذات.
در عالم ناسوت، انسان با واقعیتها سروکار دارد، نه با حقیقتها. حقیقت در لاهوت است و دستیابی به آن در دنیا ممکن نیست. به همین دلیل، شریعت امارات (نشانهها) را حجت قرار داده، زیرا واقع دستنیافتنی است.
۲. ارتباط عوالم با مراتب ادراک
هر یک از مراتب ادراک، انسان را به یکی از عوالم وجود متصل میکند:
- ادراک حسی: انسان را به عالم ناسوت وصل میکند.
- ادراک وهمی و خیالی: انسان را به عالم ملکوت وصل میکند.
- ادراک عقلی: انسان را به عالم جبروت وصل میکند.
- معرفت: که از عقل نوری حاصل میشود، انسان را به عالم لاهوت وصل میکند.
فصل چهارم: حقیقت آگاهی و مسیر کمال
۱. ذهن و واقعیت
آگاهی انسان از جهان، نه به صورت تصویر ذهنی، بلکه از طریق حضور با واقعیت است. ذهن با جهان خارج هماهنگ میشود و این هماهنگی، علم و آگاهی را شکل میدهد.
علم، از سنخ حضور است، نه حصول. علم صورت نیست، زیرا درون ذهن، رنگ و هیئت وجود ندارد. این خصوصیات مربوط به بیرون است و ذهن با حضور خود، آنها را میفهمد.
۲. مفهوم، معنا و مصداق
در نظام شناخت انسان، سه عنصر اساسی وجود دارد:
- مفهوم: آن چیزی که در ذهن است.
- مصداق: آن چیزی که در خارج است.
- معنا: رابطهای که بین مفهوم و مصداق برقرار میشود.
مفاهیم باید با واقعیتها هماهنگ باشند و بر اساس حس، تجربه و شهود شکل بگیرند، نه صرفاً با بازی ذهنی.
۳. سیر تکاملی انسان
انسان برای رسیدن به مراتب عالی آگاهی، باید مراحلی را طی کند:
- شکوفایی حواس: تقویت ادراک حسی و استفاده صحیح از آن.
- تربیت خیال: کنترل خیال و جلوگیری از پرسهزنی آن.
- تقویت عقل: از طریق تفکر، استدلال و کسب علوم.
- سکوت ذهنی: توانایی خاموش کردن ذهن و رها شدن از قید تعلقات.
- تجرد: فراتر رفتن از ماده و رسیدن به ادراک مجرد.
این مسیر نیازمند استاد، تغذیه سالم، محبت و عشق است. عشق، انسان را به وحدت میکشاند و وحدت، یک امر اشتدادی است که شدت و ضعف میپذیرد.
۴. حیات انسان و آگاهی
حیات انسان، همان آگاهی اوست. هر کس به مقداری زنده است که آگاهی دارد. کسی که آگاهیاش محدود به امور مادی است، حیاتش نیز مادی است و از ماده فراتر نمیرود.
خداوند در قرآن میفرماید: “الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ”، یعنی اولین ملاک رحمانیت خداوند، آگاه کردن است. کسی که در آگاهی نباشد، از رحمت الهی نیز بیبهره است.
نتیجهگیری
آگاهی، فراتر از علم صِرف، نیازمند توجه و کاربرد است. مراتب ادراک انسان از حس، وهم، خیال تا عقل و معرفت گسترده شده و هر مرتبه، او را به یکی از عوالم وجود متصل میکند.
خیال، نقشی کلیدی در سیر تکاملی انسان دارد و میتواند هم عاملی برای رشد و هم مانعی برای آن باشد. کنترل خیال و تسلیم آن به عقل، از ضروریات سیر و سلوک است.
حیات حقیقی انسان، در گرو آگاهی اوست و آن که آگاهتر است، زندهتر است. دنیا، فرصتی محدود برای کسب آگاهی است و انسان باید از این فرصت بهرهی کامل ببرد.