متن درس
کتاب اسمای و صفات الاهی: کاوش در واحد، احد و وحدانیت العدد
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۲۰)
دیباچه
در گستره الهیات اسلامی، اسمای حسنای الاهی چونان چراغهایی در مسیر معرفت به ذات باریتعالی میدرخشند. اسمای «واحد» و «احد»، بهعنوان دو گوهر گرانقدر در این مجموعه، نقشی بنیادین در تبیین توحید ذاتی ایفا میکنند. این نوشتار، برآمده از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه یکصد و بیستم، به کاوش در معانی این دو اسم، تحلیل مفهوم چالشبرانگیز «وحدانیت العدد» در کلام امام سجاد علیهالسلام، و بررسی دلالتهای آن میپردازد.
بخش نخست: جایگاه واحد و احد در نظام توحید
پیشدرآمد: اهمیت توحید در معرفت الاهی
توحید، چونان قلهای رفیع در منظومه معرفت دینی، غایت عبادت و شناخت است. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تبیین اسمای الاهی، از «بسم الله» تا «الله» و «لا اله الا الله»، مسیری روشن برای نیل به این قله ترسیم کردهاند. در این میان، اسمای «واحد» و «احد» بهعنوان دو رکن اساسی توحید ذاتی، جایگاهی بیمانند دارند. موحد بودن، فراتر از ادعای ایمان، نیازمند معرفت، تقوا و کمال تصدیق است. کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهجالبلاغه، که فرمود: «کمال التصدیق توحیده و أصل معرفته توحیده» (خطبه ۱)، بر این حقیقت تأکید دارد که توحید، نه صرف تصدیق ظاهری، بلکه کمال معرفت و پالایش از شرک است. همچنین، دعای امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه، «اللهم وجعلنی من أهل التوحید» (خطبه ۲۸، فقره ۱۰)، اهل توحید را دارای مقام والایی میداند که دستیابی به آن، نیازمند اهلیت و کمال است.
|
درنگ: توحید، غایت معرفت و عبادت است که فراتر از ایمان ظاهری، نیازمند معرفت، تقوا و کمال تصدیق است. |
این دیدگاه، توحید را چونان گوهری مینمایاند که تنها با صیقل معرفت و تقوا در دل مؤمن میدرخشد. معرفتی که با شرک آلوده باشد، از اصل توحید دور است، و این، دشواری و عظمت مقام توحید را آشکار میسازد.
واحد و احد: دو گوهر توحید ذاتی
اسمای «واحد» و «احد»، چونان دو ستاره در آسمان توحید، ذات الاهی را از کثرت و مشابهت مبرا میدارند. «واحد» به وحدت حقیقی اشاره دارد که کثرت عددی یا نوعی در آن راه ندارد، و «احد» این وحدت را با تأکید بر نفی هرگونه ترکیب و تقسیم تعمیق میبخشد. این دو اسم، در سوره توحید تجلی یافتهاند:
قُلْ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ
[مطلب حذف شد] : «بگو او خداست، یگانه»)«الله» در این آیه، به وحدت بلا شبیه (واحدیت) و «احد» به وحدت بلا تقسیم (احدیت) اشاره دارد. این تمایز، که در کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز بازتاب یافته، توحید ذاتی را از هرگونه شائبه کثرت پاک میسازد.
جمعبندی بخش نخست
اسمای واحد و احد، چونان دو بال پرنده توحید، ذات الاهی را در وحدت مطلق نمایان میکنند. توحید، بهعنوان غایت معرفت، نیازمند پالایش از شرک و دستیابی به کمال تصدیق است. این بخش، با تبیین جایگاه این دو اسم، زمینه را برای کاوش در مفهوم چالشبرانگیز «وحدانیت العدد» فراهم میسازد.
بخش دوم: تحلیل وحدانیت العدد در کلام امام سجاد علیهالسلام
بیان چالشبرانگیز: لَکَ یا إِلٰهی وحْدانیةُ العَدَد
کلام بلند امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه، «لَکَ یا إِلٰهی وحْدانیةُ العَدَد» (خطبه ۲۸، فقره ۱۰)، چونان معمای حکمی، اندیشمندان را به تأمل واداشته است. این عبارت، ظاهراً با دیدگاه عقلی و نقلی که واحد عددی را بر خدا جایز نمیداند، تعارض دارد. اما این تعارض، ریشه در فهم نادرست از «وحدانیت العدد» دارد. این بخش، با تجزیه و تحلیل ادبی، عقلی و نقلی، به روشنسازی معنای این کلام میپردازد.
|
درنگ: «وحدانیت العدد» به معنای واحد حقیقی است که کثرت عددی، مشابهت یا ترکیب در آن راه ندارد، نه واحد عددی. |
تجزیه و تحلیل ادبی عبارت
عبارت «لَکَ یا إِلٰهی وحْدانیةُ العَدَد» بهصورت زیر تجزیه میشود:
- لَکَ یا إِلٰهی: حصر را میرساند، یعنی وحدانیت عدد مختص ذات الاهی است و برای غیر او نیست. تقدم مسند (لَکَ) بر مسندالیه، این حصر را تأکید میکند.
- وحْدانیة: از یاء نسبت و هاء تأنیث تشکیل شده و معنای مصدری دارد (کونه واحداً، یعنی واحد بودن). افزودن الف و نون، مبالغه در این معنا را میرساند.
- العدَد: الف و لام جنس، به جنس آحاد اشاره دارد. عدد، جنس آحاد است، مانند «بيع» که جنس بیوع است.
این تجزیه نشان میدهد که «وحدانیت العدد» به معنای واحد بودن در جنس آحاد است، اما نه به معنای کثرت عددی. این عبارت، چونان آینهای است که وحدت مطلق الاهی را بدون شائبه کثرت منعکس میکند. تحلیل نحوی و بلاغی، با قواعد عربی همخوانی دارد و حصر را در ذات الاهی تثبیت میکند.
تعریف عدد و رابطه آن با واحد و آحاد
عدد، جنس آحاد است: «العدد تجسم الأحاد»، یعنی صورت ذهنی ناشی از تکرار آحاد. آحاد، جمع عدد است، مانند بیوع که جمع بيع است. واحد، اما عدد نیست، زیرا عدد مفهوماً کثرت را در بر دارد، در حالی که واحد، مبدأ آحاد است و کثرت در آن راه ندارد. برای مثال، «بيع» جنس بیوع را شامل میشود، و «بیوع» جمع بيع است. عدد، سعه آحاد است، و آحاد، کثرت عدد را نشان میدهد. واحد، چونان سرچشمهای است که آحاد از آن جاری میشوند، اما خود متکثر نیست. این تعریف، با فلسفه ریاضی اسلامی، بهویژه دیدگاه فارابی، همراستاست.
دلایل عقلی و نقلی نفی واحد عددی
واحد عددی بر خدا جایز نیست، زیرا:
- عقلی: واحد عددی در باب اعداد (۱، ۲، ۳، …) قرار میگیرد و مستلزم کثرت است. ذات الاهی، که ثانی ندارد، در این باب قرار نمیگیرد.
- نقلی: امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهجالبلاغه (خطبه ۱۵۲) میفرماید: «الواحد بلا تأویل عدد» یا «الأحد بلا تأویل عدد»، یعنی واحد یا احد بدون بازگشت به عدد. در خطبه ۱۸۳ نیز آمده: «واحد لا بعدد»، یعنی واحد، نه به عدد.
این دلایل، واحد حقیقی را از واحد عددی متمایز میکنند. واحد حقیقی، کثرت را نفی میکند، در حالی که واحد عددی، به کثرت منجر میشود. این تمایز، چونان خطی است که مرز میان توحید و شرک را ترسیم میکند.
تحلیل نسخههای مختلف روایت
دو نسخه از روایت نهجالبلاغه وجود دارد: «الأحد بلا تأویل عدد» و «الواحد بلا تأویل عدد». نسخه «الواحد» صحیحتر است، زیرا «احد» ذاتاً کثرت عددی ندارد و نیازی به قید «بلا تأویل عدد» نیست. اما «واحد»، به دلیل کاربرد در معانی حقیقی و غیرحقیقی (مانند «الإنسان واحد»)، نیازمند این قید است. «احد» مختص ذات الاهی است و در غیر حق بهکار نمیرود، مگر با اضافه یا نفی (مانند «ما رأیت أحداً»). این تحلیل، با روشهای نقد متنی در علوم حدیث همخوانی دارد و بر دقت در انتخاب نسخه صحیح تأکید میکند.
|
درنگ: نسخه «الواحد بلا تأویل عدد» صحیحتر است، زیرا «واحد» نیازمند قید برای نفی کثرت عددی است، برخلاف «احد» که ذاتاً کثرت ندارد. |
معنای وحدانیت العدد
«وحدانیت العدد» به معنای واحد حقیقی است که کثرت عددی، مشابهت یا ترکیب در آن راه ندارد. این عبارت، به وحدت مطلق الاهی اشاره دارد که مبدأ آحاد است، بدون اینکه خود متکثر باشد. اگر «وحدانیت العدد» به کثرت منجر شود، با روایات منافات دارد. این معنا، چونان گوهری است که در کلام امام سجاد علیهالسلام میدرخشد و با مفهوم وحدت ذاتی در عرفان ابنعربی همخوانی دارد.
جمعبندی بخش دوم
کلام امام سجاد علیهالسلام، «لَکَ یا إِلٰهی وحْدانیةُ العَدَد»، وحدت حقیقی ذات الاهی را تبیین میکند. تجزیه ادبی، تعریف عدد، و دلایل عقلی و نقلی، این عبارت را از شائبه کثرت عددی مبرا میسازد. نسخه «الواحد بلا تأویل عدد» در روایات، صحیحتر است و بر وحدت حقیقی تأکید دارد. این تحلیل، عمق حکمی این کلام را آشکار میسازد.
بخش سوم: روایت یوم الجمل و تبیین واحد در سوره توحید
روایت اعرابی در یوم الجمل
در توحید صدوق (باب ۳، حدیث ۳)، نقل شده که در روز جمل، اعرابی از امیرالمؤمنین علیهالسلام پرسید: «أتقول إن الله واحد؟» (آیا میگویی خدا واحد است؟). مردم به او حمله کردند که وقت جنگ را مختل میکند، اما امام علیهالسلام فرمود: «فإن الذی یریده الأعرابی هو الذی أریده من القوم» (آنچه اعرابی میخواهد، همان است که من از قوم میخواهم). سپس واحد را به چهار قسم تقسیم کرد:
- جایز نیست:
- واحد عددی (باب الاعداد)، زیرا مستلزم کثرت است.
- واحد نوعی (واحد من الناس)، زیرا مستلزم تشبیه است.
- جایز است:
- واحد بلا شبیه («لم یکن له کفواً أحد»، اخلاص: ۴)، یعنی بدون مشابه.
- واحد بلا تقسیم («لم یلد ولم یولد»، اخلاص: ۳)، یعنی بدون ترکیب.
این تقسیمبندی، چونان نقشهای دقیق، تمایز میان واحد حقیقی و غیرحقیقی را روشن میسازد. پاسخ امام علیهالسلام، اولویت توحید را حتی در میدان جنگ نشان میدهد. اعتراض مردم، ناشی از عدم درک عظمت توحید است. این روایت، با نقش محوری توحید در سیره علوی همخوانی دارد.
|
درنگ: تقسیمبندی چهارگانه واحد توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام، واحد حقیقی (بلا شبیه و بلا تقسیم) را از واحد غیرحقیقی (عددی و نوعی) متمایز میکند. |
ارتباط با سوره توحید
قسمهای جایز واحد در روایت، با سوره توحید مرتبط است:
- واحد بلا شبیه: معادل «لم یکن له کفواً أحد» (اخلاص: ۴)، نفی مشابهت (واحدیت).
- واحد بلا تقسیم: معادل «لم یلد ولم یولد» (اخلاص: ۳)، نفی ترکیب (احدیت).
- قل هو الله أحد: جامع هر دو، یعنی واحد بلا شبیه (الله) و بلا تقسیم (أحد).
قُلْ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدٌ
[مطلب حذف شد] : «بگو او خداست، یگانه * خدا بینیاز است * نه زاده و نه زاییده شده * و برایش هیچ همتایی نیست»)لف و نشر مشوش در سوره، «الله» را به واحدیت و «احد» را به احدیت مرتبط میسازد. این تحلیل، سوره توحید را چونان تبیین کامل توحید ذاتی معرفی میکند.
اعرابی: اهل دقت یا مجادله؟
سؤال اعرابی، «أتقول إن الله واحد؟»، نشاندهنده دقت یا قصد مجادله است. پاسخ دقیق امام علیهالسلام، با تقسیمبندی چهارگانه، عمق معرفتی این سؤال را آشکار میسازد. این نکته، بر اهمیت پاسخگویی به شبهات توحیدی تأکید دارد و با سنت مناظره در سیره علوی همراستاست. اعرابی، چونان آیینهای، شبهات توحیدی را بازتاب داد، و پاسخ امام علیهالسلام، چونان نوری، این شبهات را زدود.
جمعبندی بخش سوم
روایت یوم الجمل، با تقسیمبندی چهارگانه واحد، توحید ذاتی را تبیین میکند. ارتباط این تقسیمبندی با سوره توحید، وحدت بلا شبیه و بلا تقسیم را روشن میسازد. سؤال اعرابی، چه از سر دقت باشد چه مجادله، عظمت توحید را در سیره علوی برجسته میکند. این بخش، پیوند عمیق میان روایات و قرآن کریم را نشان میدهد.
جمعبندی کل
این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، اسمای واحد و احد و مفهوم «وحدانیت العدد» را در سه محور کاوش کرد: جایگاه این اسما در توحید، تحلیل کلام امام سجاد علیهالسلام، و تبیین روایت یوم الجمل. «وحدانیت العدد» به معنای واحد حقیقی است که کثرت عددی، مشابهت یا ترکیب در آن راه ندارد. روایات نهجالبلاغه («الواحد بلا تأویل عدد» و «واحد لا بعدد») و تقسیمبندی چهارگانه واحد، این وحدت را تأیید میکنند. سوره توحید، تبیین کامل توحید ذاتی است که واحدیت و احدیت را در بر میگیرد. توحید، دشوار و نیازمند معرفت و تقواست، و پاسخ امام علیهالسلام به اعرابی، عظمت این اصل را حتی در میدان جنگ نشان میدهد. این بررسی، چونان کلیدی، درهای معرفت به اسمای الاهی را گشوده و پژوهشگران را به تعمیق در این علم دعوت میکند.
|
با نظارت صادق خادمی |