متن درس
تحلیل و تبیین اسماء حسب، حاسب و حسيب در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۷۱)
دیباچه
اسماء الهی حسب، حاسب و حسيب، چونان گوهرهایی درخشان در گنجینه قرآن کریم، جلوهای از اشراف و آگاهی بیکران الهی را به نمایش میگذارند. این اسما، که از ماده واحدی ریشه گرفتهاند، در آیات الهی با معنایی عمیق و چندلایه ظاهر شدهاند و تأمل در آنها، دریچهای به سوی فهم حکمت و عظمت الهی میگشاید. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تحلیل این اسما با تأکید بر معنای دلالی «اشراف اختیاری ترتیبی» میپردازد و با نقد دیدگاههای سنتی، ضرورت استخراج معنای حقیقی ماده حسب را برجسته میسازد.
بخش اول: تبیین معنای ماده حسب و مشتقات آن
معنای واحد ماده حسب
ماده «حسب» در زبان عربی، به معنای اشراف اختیاری ترتیبی است؛ آگاهی کامل و اختیاری بر چیزی با رعایت ترتیب و نظم آن. این معنا، چونان نوری که سلسله مراتب هستی را روشن میسازد، تمامی مشتقات این ماده (حسب، حاسب، حسيب، حساب، حسبان، محاسبه) را در بر میگیرد. در ظرف وجود الهی، که اشراف کامل و بینیاز از شمارش است، حسيب به معنای آگاهی بیکران و ترتیبی بر همه امور جلوه میکند. اما در ظرف نقل و عالم مادی، محاسبه بهعنوان ابزاری برای دستیابی به این اشراف به کار میرود، مانند مسافری که برای یافتن مقصد، گامهایش را میشمارد.
در قرآن کریم، آیه ﴿کَفَىٰ [مطلب حذف شد] : «و کافی است که ما حسابگران باشیم») به اشراف الهی بدون نیاز به محاسبه اشاره دارد، در حالی که محاسبه انسانی، ابزاری برای کسب آگاهی است.
درنگ: معنای حقیقی ماده حسب، اشراف اختیاری ترتیبی است که در ظرف الهی، بینیاز از محاسبه و در ظرف مادی، وابسته به شمارش است.
استعمالات و لوازم معنای حسب
در کتب لغت، مانند مفردات راغب و مصباح المنیر، برای ماده حسب معانی متعددی چون کفایت، شرافت اسلافی، محاسبه و عقاب ذکر شده است. اما این معانی، چونان شاخههایی پراکنده از یک ریشه، استعمالات و لوازم معنای اصلی هستند، نه معنای دلالی حقیقی. برای مثال، در آیه ﴿قُلْ [مطلب حذف شد] : «بگو خدا برای من کافی است»)، کفایت بهعنوان لازمه اشراف الهی به کار رفته است. تمایز میان معنای حقیقی و استعمالات، چونان جداسازی گوهر از پوسته، برای فهم دقیق اسماء الهی ضروری است.
بخش دوم: نقد دیدگاههای سنتی درباره اسماء حسب، حاسب و حسيب
نقد دیدگاه حاجی سبزواری
حاجی سبزواری در شرح اسماء حسنی (ص ۴۶۱، فصل ۴۴) حسيب را گاه به معنای محاسب (از حسبه) و گاه به معنای کافی (از حسب) تفسیر میکند و آیه ﴿کَفَىٰ [مطلب حذف شد] : «و خدا برای حسابرسی کافی است») را به هر دو معنا تأویل مینماید. این دیدگاه، چونان ساختمانی که بر پایهای سست بنا شده، دو اشکال اساسی دارد:
- اشکال نخست: تغییر هیئتهای صرفی (مجرد یا مزید، لازم یا متعدی) نمیتواند معنای ماده را دگرگون سازد. حسيب، چه از حسبه باشد و چه از حسب، به اشراف اختیاری ترتیبی دلالت دارد.
- اشکال دوم: تفسیر آیه به دو معنا، چونان نقاشی دو تصویر متضاد بر یک بوم، دلالت حقیقی را مبهم میسازد. معنای اصلی آیه، اشراف الهی است و معانی محاسب یا کافی، لوازم یا استعمالات هستند.
این نقد نشان میدهد که دیدگاه حاجی سبزواری، به دلیل تکیه بر مباحث فلسفی-عرفانی و غفلت از معنای دلالی، از دقت لازم برخوردار نیست.
درنگ: تغییر هیئتهای صرفی نمیتواند معنای ماده حسب را تغییر دهد؛ حسيب همواره به اشراف ترتیبی دلالت دارد.
نقد دیدگاه علامه طباطبایی
علامه طباطبایی در رساله اسماء، حسيب را به «عَلیم من حیث الإحصاء» (عالم از حیث احصاء معلومات) تفسیر میکند. این دیدگاه، مانند تلاش برای محصور کردن اقیانوس در کوزه، با دو اشکال مواجه است:
- اشکال کلی: مقید کردن اسماء الهی به حیثیت، مانند عَلیم من حیث الإحصاء یا حکیم من حیث الإتقان، با اطلاق و شمول این اسما ناسازگار است. اسماء الهی، چونان آفتابی بیحجاب، سعة وجودی دارند و متحیّز نیستند.
- اشکال خاص: حسيب با محصي (از ماده حصي) متفاوت است. محصي به شمارش دقیق اشاره دارد، در حالی که حسيب به اشراف ترتیبی دلالت میکند. فروکاستن حسيب به محصي یا عَلیم، معنای مستقل آن را نادیده میگیرد.
نقد دیدگاه صدوق و کفعمی
صدوق در توحید (ص ۲۰۲) حسيب را به معانی محصي، عالم، لایقفي علیه شيء، محاسب و کافی تفسیر میکند و کفعمی در شرح اسماء (ص ۴۴) آن را به کافی، محاسب، محصي و عالم تأویل مینماید. این تفاسیر، مانند آمیختن رنگهای گوناگون در یک ظرف، معانی حقیقی و استعمالات را در هم میآمیزند. اگر حسيب همه این معانی باشد، تمایز اسماء الهی از میان میرود و همه به یک معنا فروکاسته میشوند. این خلط، معنای دلالی حسيب (اشراف ترتیبی) را مبهم میسازد و با تنوع مصداقی آیات، مانند ﴿إِنَّ اللَّهَ حَسِیبٌ﴾ (نساء: ۸۶)، ناسازگار است.
درنگ: خلط استعمالات با معنای حقیقی حسيب، تمایز اسماء الهی را مخدوش میسازد و فهم دقیق آن را دشوار میکند.
بخش سوم: تمایز حسيب از سایر اسماء علمی الهی
ویژگیهای متمایز حسيب
حسيب، چونان نگهبانی که ترتیب و نظم امور را زیر نظر دارد، با سایر اسماء علمی الهی تفاوت دارد. این تفاوتها، مانند جداسازی نغمههای مختلف در یک سمفونی الهی، به شرح زیر است:
- عَلیم: اشراف کلی و سعة وجودی، مانند آیه ﴿عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾ (انعام: ۷۳).
- خبیر: اشراف به جزئیات، مانند آیه ﴿خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾ (آل عمران: ۱۵۳).
- لطیف: اشراف به غیرمرئیها، مانند آیه ﴿اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ﴾ (انعام: ۱۰۳).
- محصي: احصاء و شمارش دقیق، مانند آیه ﴿أَحْصَىٰ کُلَّ شَیْءٍ عَدَدًا﴾ (جن: ۲۸).
- حسيب: اشراف به ترتیب و تراکم جزئیات، مانند آیه ﴿کَفَىٰ بِنَا حَاسِبِینَ﴾ (انبیاء: ۴۷).
حسيب، برخلاف محصي که بر شمارش دقیق تمرکز دارد یا عَلیم که شمول کلی دارد، به ترتیب و تراکم جزئیات، مانند ترتیب نفسهای انسان یا رکعات نماز، اشراف دارد. این ویژگی در آیه ﴿أَقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَىٰ بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا﴾ (اسراء: ۱۴) نیز نمایان است.
درنگ: حسيب به اشراف ترتیبی دلالت دارد که آن را از سایر اسماء علمی، مانند عَلیم، خبیر، لطیف و محصي، متمایز میسازد.
تمییز معنای حقیقی از استعمالات
استعمالات حسيب یا حساب، مانند
اسماء الهی، مانند داروهایی دقیق در دستان طبیب حکیم، برای رفع امراض نفسانی و مادّی و عروج به کمالات روحانی مؤثرند. هر اسم، چونان دارویی با خواص ویژه، اثری خاص در سلوک عرفانی دارد. ذکر حسيب، مانند نوشدارویی برای رفع وسواس یا اضطراب، با معرفت و قصد صحیح، میتواند آرامش و توکل را به ارمغان آورد، چنانکه در آیه ﴿قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ﴾ (زمر: ۳۸) متجلی است.
خلط اسماء، مانند تجویز بیرویه داروها، میتواند بیاثر یا زیانبار باشد. همانگونه که در پزشکی، استامینوفن و کدئین هر یک کاربردی خاص دارند، در سلوک عرفانی نیز حسيب برای اشراف ترتیبی و محصي برای احصاء دقیق، آثار متفاوتی دارند. این تمییز، مانند جداسازی گیاهان دارویی تره، ریحان و پونه، نیازمند دقت و معرفت است.
درنگ: اسماء الهی، چونان داروهای روحانی، نیازمند شناخت دقیق معنای حقیقی و کاربرد صحیح هستند تا آثار کمالی خود را در سلوک عرفانی نشان دهند.
اسماء الهی، چونان آسمانی بیکران، اطلاقی و شمولیاند و مقید به حیثیت نیستند. تحیّز، مانند تلاش برای محدود کردن نور خورشید در شیشهای کوچک، اسماء را به قیودی چون احصاء یا کفایت فرو میکاهد. حسيب، بهعنوان اشراف ترتیبی، از عَلیم مقید به احصاء متمایز است و این تمایز، در فهم دقیق و کاربرد صحیح آن در سلوک عرفانی اهمیت دارد.
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تحلیل اسماء حسب، حاسب و حسيب در قرآن کریم پرداخت. ماده حسب به معنای اشراف اختیاری ترتیبی، تمامی مشتقات خود را در بر میگیرد و تمایز آن از استعمالات (مانند کفایت و عقاب) برای فهم دقیق ضروری است. نقد دیدگاههای سنتی، از جمله حاجی سبزواری، علامه طباطبایی، صدوق و کفعمی، نشان داد که خلط معانی حقیقی و استعمالات، معنای دلالی حسيب را مبهم میسازد. حسيب، با تأکید بر اشراف ترتیبی، از سایر اسماء علمی مانند عَلیم، خبیر، لطیف و محصي متمایز است. این تمییز، در سلوک عرفانی و بهرهگیری از اسماء الهی بهمثابه داروهای روحانی، نقشی کلیدی دارد. شناخت دقیق معانی و کاربرد صحیح اسماء، مانند تجویز دارویی متناسب با بیماری، برای رفع امراض نفسانی و عروج به کمالات ضروری است.
با نظارت صادق خادمیبخش چهارم: اهمیت استخراج معنای حقیقی در سلوک عرفانی
اسماء الهی بهمثابه داروهای روحانی
نقد تحیّز اسماء الهی
جمعبندی