در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 228

متن درس





فاعل و فعال در نظام اسماء حسنی: اقتدار الهی، تحلیل عقر و نقش حوزه‌های علمیه

فاعل و فعال در نظام اسماء حسنی: اقتدار الهی، تحلیل عقر و نقش حوزه‌های علمیه

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۲۸)

دیباچه

در منظومه معرفتی الهیات اسلامی، اسماء حسنی الهی چونان ستارگانی درخشان، جلوه‌های بی‌کران ذات باری‌تعالی را متجلی می‌سازند. اسماء «فاعل» و «فعال»، به‌عنوان دو گوهر تابناک در این نظام، اقتدار بی‌حد و حصر الهی را در ساحت فعل و اراده بازمی‌نمایانند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۲۲۸، به تحلیل عمیق این دو اسم از منظرهای قرآنی، لغوی، فلسفی و علمی می‌پردازد. با تکیه بر آیات قرآن کریم، تمایز افعال عادی و غیرعادی الهی، معنای عقر، و مسئولیت حوزه‌های علمیه در تولید علم بررسی می‌شود. این بررسی، نه تنها جایگاه «فاعل» و «فعال» را در نظام اسماء حسنی روشن می‌سازد، بلکه راه را برای درک عمیق‌تر اقتدار الهی و نقش حوزه‌های علمیه در پیشرفت علمی هموار می‌کند.

بخش اول: مبانی مفهومی فاعل و فعال در نظام اسماء حسنی

عنوان عام و خاص فاعل و فعال

اسماء «فاعل» و «فعال» در نظام اسماء حسنی، دو عنوان کلیدی‌اند که تمامی افعال الهی را در بر می‌گیرند. «فاعل» به‌عنوان عنوان عام، به هرگونه فعل الهی اشاره دارد که از ذات باری‌تعالی صادر می‌شود، در حالی که «فعال» با صیغه مبالغه، بر شدت و نفسیت این اقتدار تأکید می‌ورزد. در کاربرد خاص، این اسماء به صور ویژه‌ای چون خالقیت، رزاقیت یا رحمانیت متجلی می‌شوند که هر یک چهره‌ای خاص از فاعلیت الهی را نشان می‌دهند.

إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا [مطلب حذف شد] : «پروردگارت هرچه اراده کند، انجام‌دهنده است»). این آیه، «فعال» را به‌عنوان صفتی عام معرفی می‌کند که اقتدار الهی را در تحقق هر اراده‌ای متجلی می‌سازد. در مقابل، صفاتی چون «خالق» یا «رازق» این اقتدار را در ساحت‌های خاص خلق یا رزق نشان می‌دهند. این تمایز، با تحلیل فلسفی اسم و صفت در کلام اسلامی همخوانی دارد، که صفات را به ذاتی و فعلی، و عام و خاص تقسیم‌بندی می‌کند.

درنگ: فاعل و فعال، عنوان عام تمامی افعال الهی را در بر می‌گیرند، در حالی که در کاربرد خاص، به صور ویژه‌ای چون خالقیت یا رزاقیت متجلی می‌شوند.

اقتدار ارادی در فعل الهی

فاعل و فعال، نه‌تنها به فعل الهی اشاره دارند، بلکه بر اقتدار ارادی و مشیتی آن تأکید می‌کنند. فعل الهی، برخلاف افعال مخلوقات که ممکن است ناقص یا مشروط باشند، تحت اراده مطلق حق قرار دارد. این اقتدار، در تعبیر «فعال لما یرید» به اوج خود می‌رسد، که نشان‌دهنده تحقق قطعی هر آنچه حق اراده کند، است.

كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا [مطلب حذف شد] : «این‌گونه خداوند هرچه بخواهد انجام می‌دهد»). این آیه، اقتدار ارادی حق را در تحقق افعال، حتی در شرایط غیرعادی مانند حمل در زن نازا، نشان می‌دهد. این دیدگاه، با کلام اسلامی که اراده الهی را مقدم بر فعل می‌داند، همخوانی دارد و فعل الهی را از هرگونه نقص یا محدودیت منزه می‌سازد.

درنگ: فعل الهی با اراده و مشیت همراه است و تحت اقتدار کامل حق قرار دارد، که در تعبیر «فعال لما یرید» متجلی می‌شود.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، به تبیین جایگاه «فاعل» و «فعال» در نظام اسماء حسنی پرداخت. این دو اسم، به‌عنوان عناوین عام، تمامی افعال الهی را در بر می‌گیرند و در کاربرد خاص، به صور ویژه‌ای چون خالقیت یا رزاقیت متجلی می‌شوند. اقتدار ارادی فعل الهی، که تحت اراده مطلق حق قرار دارد، این افعال را از هرگونه نقص منزه می‌سازد. این تحلیل، با آیات قرآن کریم و دیدگاه‌های کلامی همخوانی دارد و مبنایی برای بررسی‌های بعدی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: تحلیل لغوی و مفهومی عقر

معنای بنیادین عقر

واژه «عقر»، که در آیات قرآن کریم و متون لغوی به کار رفته، به معنای تحول در مسیر طبیعی حیات است. این تحول، گاه به انقطاع (مانند قطع قوائم شتر یا انقطاع حمل در زن) و گاه به ثبات (مانند عقار به معنای ملک ثابت) اشاره دارد. برخلاف برخی تعابیر که عقر را صرفاً به نازایی یا قطع فرومی‌کاهند، معنای بنیادین آن، تغییر در جریان طبیعی یک موجود است.

در «مصباح المنیر» (فیومی، ص۴۵۶)، عقر به «قطع قوائم» تعریف شده، که نشان‌دهنده انقطاع در حرکت طبیعی شتر است. در مورد زن، «عقرة المرأة» به انقطاع حمل اشاره دارد، اما این انقطاع نه به معنای فقدان اقتضاء، بلکه به دلیل موانع (مانند مشکلات رحمی یا مزاجی) است. ابن‌فارس در «مقاییس اللغه» (ج۴، ص۱۲۳) نیز عقر را به دو معنای ظاهری متضاد (انقطاع و ثبات) تحلیل می‌کند، اما «التحقیق» (ص۳۴۵) معنای اصلی را تحول غیرعادی می‌داند.

درنگ: عقر به معنای تحول در مسیر طبیعی حیات است، نه صرف نازایی یا قطع، و در مورد زن به انقطاع حمل به دلیل موانع اشاره دارد.

تمایز عقر در زن و مرد

عقر در زن و مرد، تفاوت‌های بنیادینی دارد. زن عاقر، به دلیل موانع (مانند مشکلات رحمی، عروقی یا مزاجی) از حمل بازمی‌ماند، اما اقتضاء زایمان را به‌لحاظ طبیعی داراست. در مقابل، مرد عاقر فاقد اقتضاء تولید نطفه است، لذا نازایی او ذاتی‌تر است. این تمایز، از منظر فیزیولوژی انسانی و تحلیل لغوی روشن می‌شود.

وَامْرَأَتِي [مطلب حذف شد] : «و همسرم نازاست»). این آیه، به نازایی همسر زکریا اشاره دارد، اما از متن برمی‌آید که این نازایی به موانع (نه فقدان اقتضاء) مربوط است. در «مصباح المنیر» (ص۴۵۶)، «رجل عاقر» به مردی اطلاق می‌شود که نطفه تولید نمی‌کند، که نشان‌دهنده فقدان اقتضاء است. این تمایز، با دیدگاه‌های علمی معاصر در فیزیولوژی تولیدمثل همخوانی دارد.

درنگ: زن عاقر اقتضاء زایمان دارد و نازایی‌اش به موانع برمی‌گردد، اما مرد عاقر فاقد اقتضاء تولید نطفه است.

نقد تعابیر محدود عقر

برخی کتب لغوی، عقر را به معانی محدود یا متضاد (انقطاع یا ثبات) فروکاسته‌اند، که معنای اصلی آن را مخدوش می‌سازد. برای نمونه، «مصباح المنیر» (ص۴۵۶) عقر را به قطع قوائم یا نازایی مقید می‌کند، حال آنکه معنای اصلی، تحول در جریان طبیعی است. «التحقیق» (ص۳۴۵) با تأکید بر تحول غیرعادی، از خلط معانی متضاد جلوگیری می‌کند و عقر را به‌عنوان تغییری در مسیر حیات تعریف می‌نماید.

این نقد، با تحلیل راغب اصفهانی در «مفردات» (ص۵۱۲) همخوانی دارد، که عقر را به تغییر در جریان طبیعی (مانند قطع قوائم یا انقطاع حمل) تفسیر می‌کند. بنابراین، عقر نه به انقطاع صرف و نه به ثبات محدود می‌شود، بلکه حقیقتی است که در هر دو ساحت متجلی می‌شود.

درنگ: عقر نه به انقطاع صرف و نه به ثبات محدود می‌شود، بلکه به تحول غیرعادی در مسیر طبیعی حیات اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به تحلیل لغوی و مفهومی عقر اختصاص داشت. عقر، به معنای تحول غیرعادی در مسیر طبیعی حیات، نه صرفاً نازایی یا قطع است. در زن، عقر به انقطاع حمل به دلیل موانع (نه فقدان اقتضاء) اشاره دارد، در حالی که مرد عاقر فاقد اقتضاء تولید نطفه است. نقد تعابیر محدود، جایگاه عقر را در نظام لغوی و قرآنی روشن ساخت و مبنایی برای بررسی افعال الهی فراهم آورد.

بخش سوم: افعال الهی: عادی، غیرعادی و آموزش‌پذیری

تمایز افعال عادی و غیرعادی

افعال الهی به دو دسته عادی و غیرعادی تقسیم می‌شوند. افعال عادی، مانند خوردن، حرکت یا خلق موجودات طبیعی، در چارچوب قوانین عمومی طبیعت رخ می‌دهند. افعال غیرعادی، مانند حمل در زن نازا، وحی یا معجزه، خارج از عادت‌اند، اما همگی منطبق بر قوانین طبیعی‌اند و غیرمعقول یا غیرطبیعی نیستند.

كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا [مطلب حذف شد] : «این‌گونه خداوند هرچه بخواهد انجام می‌دهد»). این آیه، به فعل غیرعادی حمل در همسر زکریا اشاره دارد، که گرچه خارج از عادت است، اما منطبق بر طبیعت و قابل تحقق است. این دیدگاه، با فلسفه معجزه که آن را منطبق بر قوانین طبیعی می‌داند، همخوانی دارد.

درنگ: افعال الهی عادی و غیرعادی‌اند، اما همگی طبیعی و منطبق بر قوانین خلقت‌اند.

آموزش‌پذیری روش الهی

تعبیر «کذلک» (این‌گونه) در آیات قرآن کریم، دعوتی است به یادگیری روش الهی. این روش، چه در افعال عادی (مانند رفتار با مجرمین) و چه در افعال غیرعادی (مانند درمان نازایی)، قابل آموزش و پیگیری است. حوزه‌های علمیه و اولیاء الهی می‌توانند این روش را به‌صورت علمی یا غیرعادی دنبال کنند.

إِنَّا كَذَلِكَ نَفْعَلُ [مطلب حذف شد] : «ما با مجرمان این‌گونه رفتار می‌کنیم»). این آیه، به روش الهی در رفتار با مجرمین اشاره دارد و دعوتی است به یادگیری این روش. مشابهت این تعبیر با كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ نشان‌دهنده آموزش‌پذیری افعال الهی در ساحت‌های گوناگون است.

درنگ: تعبیر «کذلک» دعوتی است به یادگیری روش الهی، که در افعال عادی و غیرعادی قابل آموزش و پیگیری است.

افعال غیرعادی مریم و زهرا (سلام‌الله‌علیها)

افعال غیرعادی حضرت مریم (حمل بدون شوهر) و حضرت زهرا (ام‌ابیها و تداوم نسل نبوی) نمونه‌های برجسته‌ای از اقتدار الهی‌اند. این افعال، گرچه خارج از عادت‌اند، منطبق بر طبیعت‌اند و نشان‌دهنده نقش زنان برگزیده در تحقق مقاصد الهی هستند.

وَلَيْسَ الذَّكَرُ [مطلب حذف شد] : «پسر مانند دختر نیست»). این آیه، به برتری هدف الهی از انتخاب حضرت مریم (حمل عیسی) اشاره دارد. مشابهت این جایگاه با حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، که نسل امامت از او تداوم یافت، اقتدار الهی را در ساحت غیرعادی نشان می‌دهد. این تحلیل، با عرفان شیعی و نقش زنان در مقاصد الهی همخوانی دارد.

درنگ: افعال غیرعادی مریم و زهرا (سلام‌الله‌علیها) طبیعی اما خارج از عادت‌اند و اقتدار الهی را متجلی می‌سازند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به تمایز افعال عادی و غیرعادی الهی و آموزش‌پذیری آن‌ها پرداخت. افعال غیرعادی، مانند معجزه یا حمل در نازا، منطبق بر طبیعت‌اند و قابل یادگیری‌اند. نقش حضرت مریم و زهرا (سلام‌الله‌علیها) به‌عنوان مظاهر این افعال، جایگاه زنان در مقاصد الهی را روشن ساخت. این تحلیل، مبنایی برای بررسی نقش حوزه‌های علمیه در پیگیری روش الهی فراهم می‌آورد.

بخش چهارم: نذر زن عمران و اقتدار الهی

معنای نذر و آزادسازی

نذر زن عمران، که در قرآن کریم به‌عنوان آزادسازی «ما فی بطن» برای خدا توصیف شده، نشان‌دهنده ایثار و معرفت والای اوست. نذر، برخلاف تصور رایج که آن را محدودیت می‌داند، آزادسازی از تعلقات نفسانی است و سالک را به قرب الهی نزدیک می‌سازد.

رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي [مطلب حذف شد] : «پروردگارا، آنچه در شکم دارم برای تو نذر کردم که آزاد باشد»). این آیه، نذر زن عمران را به‌عنوان آزادسازی برای خدا نشان می‌دهد. گمان او به پسر بودن فرزند، ریشه در فرهنگ یا روان‌شناسی زمانه داشت، اما خداوند با انتخاب حضرت مریم، مقصد الهی را متجلی ساخت.

درنگ: نذر زن عمران، آزادسازی از تعلقات نفسانی است و نشان‌دهنده ایثار و معرفت والای اوست.

تمایز کلام زن عمران و خداوند

در آیات مربوط به نذر زن عمران، دو لسان متمایز دیده می‌شود: کلام زن عمران و کلام خداوند. زن عمران، با گمان پسر بودن فرزند، نذر کرد، اما خداوند با وَلَيْسَ الذَّكَرُ [مطلب حذف شد] : «پسر مانند دختر نیست») نشان داد که مقصد الهی، انتخاب حضرت مریم برای حمل غیرعادی عیسی است. این تمایز، اقتدار الهی را در هدایت نیت‌ها به سوی مقاصد متعالی نشان می‌دهد.

اگر کلام زن عمران بود، می‌گفت: «لیس الأنثى کالذکر» (دختر مانند پسر نیست)، اما کلام خداوند، با تأکید بر برتری مقصد الهی، نشان داد که دختر برای این مقصود مناسب‌تر است. این تحلیل، با روان‌شناسی نذر و نقش اراده الهی در تحقق مقاصد متعالی همخوانی دارد.

درنگ: کلام «لیس الذکر کالأنثى» از خداوند است و نشان‌دهنده اقتدار الهی در هدایت نیت‌ها به سوی مقاصد متعالی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش، به تحلیل نذر زن عمران و اقتاحر آن در ساحت الهی پرداخت. نذر، به معنای آزادسازی از تعلقات، ایثار و معرفت والای زن عمران را نشان داد. تمایز کلام او و خداوند، اقتدار الهی را در هدایت نیت‌ها به سوی مقاصد متعالی روشن ساخت. این تحلیل، نقش نذر را به‌عنوان پلی برای قرب الهی و تحقق اراده حق متجلی کرد.

بخش پنجم: نقش حوزه‌های علمیه در تولید علم و پیشرفت

نقد رکود علمی حوزه‌ها

حوزه‌های علمیه، به‌عنوان پایگاه‌های معرفت دینی، از مباحث لفظی و نسخه‌شناسی (مانند بررسی تفاوت‌های جیم و باء در متون) به سوی تحقیقات عملی و آزمایشگاهی باید حرکت کنند. آیات قرآن کریم، مانند كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا [مطلب حذف شد] : «این‌گونه خداوند هرچه بخواهد انجام می‌دهد»)، دعوتی به تحقیق عملی در ساحت‌های طبیعی، پزشکی و روان‌شناختی است.

این نقد، حوزه‌ها را به تولید علم دینی، مانند طب قرآنی یا درمان نازایی، فرا می‌خواند. تحقیقات لفظی، گرچه ارزشمند، اما نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای علمی و تمدنی باشند. این دیدگاه، با ضرورت تولید علم دینی و خودکفایی حوزه‌ها همخوانی دارد.

درنگ: حوزه‌ها باید از مباحث لفظی به تحقیقات عملی در ساحت‌های طبیعی و پزشکی روی آورند.

نظام‌مندی و عرضه علم دینی

حوزه‌های علمیه باید نظام‌مند شوند و با تولید تحقیقات علمی در حوزه‌های طبیعی، فلسفی و روان‌شناختی، علم دینی را به جهان عرضه کنند. این عرضه، حوزه‌ها را از وابستگی به خمس و سهم امام رها ساخته و به قطب علمی تبدیل می‌کند.

قرآن کریم، به‌عنوان دریای بی‌کران معرفت، منبعی برای تولید فرمول‌های علمی (مانند درمان نازایی) است. حوزه‌ها با ایجاد بخش‌های آزمایشگاهی و ارتباط با جهان، می‌توانند طلایه‌دار علم دینی شوند. این دیدگاه، با اقتصاد دانش‌بنیان و نقش قرآن کریم به‌عنوان منبع علم همخوانی دارد.

درنگ: حوزه‌ها با نظام‌مندی و عرضه علم دینی به جهان، می‌توانند خودکفا و پیشرو شوند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پایانی، به نقد رکود علمی حوزه‌ها و ضرورت نظام‌مندی آن‌ها اختصاص داشت. آیات قرآن کریم، حوزه‌ها را به تحقیقات عملی و تولید علم دینی فرا می‌خوانند. عرضه علم به جهان، حوزه‌ها را خودکفا و پیشرو می‌سازد. این تحلیل، نقش کلیدی حوزه‌ها را در پیشرفت علمی و تمدنی روشن کرد.

جمع‌بندی کلان

این نوشتار، به تحلیل اسماء «فاعل» و «فعال» در نظام اسماء حسنی، با تأکید بر اقتدار الهی، معنای عقر، و نقش حوزه‌های علمیه پرداخت. فاعل و فعال، اقتدار ارادی حق را در تحقق افعال نشان می‌دهند. عقر، به معنای تحول غیرعادی، نازایی را به موانع (نه فقدان اقتضاء) نسبت می‌دهد. افعال الهی، عادی و غیرعادی‌اند، اما همگی قابل آموزش و پیگیری‌اند. نذر زن عمران، ایثار و هدایت الهی را متجلی ساخت، و نقش حضرت مریم و زهرا (سلام‌الله‌علیها) اقتدار الهی را در ساحت غیرعادی نشان داد. حوزه‌ها، با تحقیقات عملی و نظام‌مندی، می‌توانند علم دینی را به جهان عرضه کنند. این بررسی، با تکیه بر قرآن کریم، جایگاه اسماء حسنی، و مسئولیت حوزه‌ها، راه را برای پژوهش‌های عمیق‌تر هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، معنای اصلی عقر چیست؟

2. طبق متن، آیه «کذلک الله یفعل ما یشاء» چه مفهومی را منتقل می‌کند؟

3. کدام آیه در متن به عنوان نمونه‌ای از افعال غیرعادی الهی ذکر شده است؟

4. در متن، نذر به چه معنایی تفسیر شده است؟

5. کدام ویژگی افعال الهی در متن به عنوان تمایز از افعال انسانی برجسته شده است؟

6. عقر به معنای نازایی همیشه به عدم اقتضاء برای زایمان اشاره دارد.

7. افعال الهی می‌توانند هم عادی و هم غیرعادی باشند، اما همگی طبیعی هستند.

8. نذر در متن به معنای محدودسازی کامل اختیار فرد نسبت به شیء نذر شده است.

9. زن عمران در آیه به گمان اینکه فرزندش پسر است، نذر کرد.

10. افعال غیرعادی الهی، مانند معجزات، غیرطبیعی و غیرمنطقی هستند.

11. تفاوت اصلی بین عقر به معنای انقطاع و عقر به معنای ثبات چیست؟

12. چرا آیه «کذلک الله یفعل ما یشاء» بر قابل آموزش بودن افعال الهی تأکید دارد؟

13. منظور از نذر در آیه «انّی نذرت لک ما فی بطنی محررا» چیست؟

14. چرا در متن گفته شده که عاقر بودن زن به معنای عدم اقتضاء نیست؟

15. چگونه افعال غیرعادی الهی، مانند معجزات، همچنان طبیعی هستند؟

پاسخنامه

1. تحول در مسیر طبیعی حیات

2. افعال الهی قابل آموزش و پیگیری هستند

3. کذلک الله یفعل ما یشاء

4. آزادسازی شیء از اختیار خود

5. افعال الهی اقتداری و ارادی هستند

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. عقر به معنای انقطاع به تحول و قطع مسیر طبیعی حیات اشاره دارد، اما به معنای ثبات به استحکام و دوام شیء دلالت می‌کند.

12. زیرا «کذلک» نشان می‌دهد که افعال الهی الگویی برای یادگیری و عمل دیگران، به ویژه اولیای خدا، ارائه می‌دهند.

13. نذر به معنای آزادسازی فرزند از اختیار خود و واگذاری آن به خدا برای خدمت الهی است.

14. زیرا زن به طور طبیعی اقتضاء زایمان دارد، اما موانعی مانند مشکلات جسمانی مانع زایمان می‌شود.

15. افعال غیرعادی الهی طبیعی هستند، زیرا منطبق با اراده و اقتدار الهی بوده و قابل یادگیری و پیگیری‌اند.