متن درس
بخش نخست: جایگاه فاطر در سلسله اسماء حسنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه دویست و پنجاه و نهم)
تمایز فاطر از اسمای اولیه خلقت
در سلسله اسماء حسنی، فاطر بهعنوان یکی از اسمای ثانویه خلقی، در برابر اسمایی چون «بديع» و «بارئ» قرار میگیرد که به خلقت اولیه دلالت دارند. بديع، خلقت را بهسان آفرینشی بدیع و بیسابقه توصیف میکند، و بارئ بر نظم و دقت در آفرینش موجودات تأکید دارد. اما فاطر، چونان نقاشی که با قلمموی ظریف، جزئیات خلقت را به تصویر میکشد، بر کیفیت و چگونگی آفرینش تمرکز دارد. این صفت، خلقت را فرایندی پویا معرفی میکند که در آن، موجودات با گشایش (انفتاح)، شکافتن (انشقاق) و ظهور، از یک مرتبه وجودی به مرتبهای دیگر منتقل میشوند.
برای نمونه، در آیه شریفه الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (فاطر: ۱)، خداوند بهعنوان فاطر آسمانها و زمین معرفی میشود. ترجمه این آیه را چنین بیان میکند: «سپاس خدایی را که آفریننده آسمانها و زمین است.» این آیه، فاطر را در کنار حمد قرار داده و نشان میدهد که خلقت ثانوی، که با گشایش و تحول همراه است، شایسته ستایش و سپاس است. برخلاف بديع، که در آیه بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (انعام: ۱۰۱) بدون پیوند با حمد آمده، فاطر خلقتی را توصیف میکند که با شکر و ستایش عجین است.
| درنگ: فاطر، برخلاف بديع و بارئ، بر کیفیت خلقت ثانوی تأکید دارد و با مفاهیمی چون حمد و گشایش، خلقت را به فرایندی پویا و ستایشانگیز تبدیل میکند. |
فاطر در برابر خالق: تبیین کیفیت خلقت
صفت خالق، بهصورت عام، بر اصل آفرینش دلالت دارد، اما فاطر، با ظرافتی بیمانند، چگونگی این آفرینش را با ویژگیهایی چون انفتاح، انشراح و انشقاق تبیین میکند. خالق، چونان معمار کلی است که بنای وجود را پیریزی میکند، اما فاطر، چونان هنرمندی است که جزئیات این بنا را با گشایش و تحول، به کمال میرساند. فاطر، خلقت را فرایندی میداند که در آن، موجودات از یک حالت به حالتی جدید منتقل میشوند، مانند غنچهای که با شکفتن، به گل بدل میگردد. این تحول، نه از عدم، بلکه از طریق گشایش درونی صورت میپذیرد.
این تمایز، فاطر را به خلقت ثانوی پیوند میدهد، جایی که موجودات در ظرف تحول و تغییر قرار دارند. برای مثال، تبدیل بذر به ساقه، و ساقه به گل، همگی در دایره فاطر قرار میگیرند، چراکه این فرایندها با گشایش و ظهور همراهاند. این ویژگی، فاطر را از صفت صدع (شکاف زمین) نیز متمایز میکند، زیرا صدع صرفاً به شکافتن فیزیکی اشاره دارد، در حالی که فاطر، ظهور وجودی و تحول درونی را در بر میگیرد.
بخش دوم: تعریف و ویژگیهای فاطر
فاطر: تحول و ظهور با نقض حالت پیشین
فاطر، به معنای تحول و ظهوری است که حالت پیشین را نقض کرده و حالتی نوین میآفریند. این تحول، با انفتاح، انشراح و انشقاق همراه است، چونان نهری که با شکافتن خاک، به سوی دشتهای جدید روان میشود. تعریف فاطر بهعنوان «تحول با نقض حالت سابقه» بر پویایی خلقت تأکید دارد و آن را از یک فرایند ایستا به جریانی دینامیک بدل میسازد. برای مثال، هنگامی که غنچه به گل تبدیل میشود، حالت غنچه نقض شده و گل با ظهور و گشایش، جای آن را میگیرد. این فرایند، نه از عدم، بلکه از تحول درونی و موجود پیشین نشأت میگیرد.
این تعریف، فاطر را از مفاهیمی چون ابداع یا خلق متمایز میکند. ابداع، به خلقت اولیه بدون سابقه اشاره دارد، اما فاطر، به چگونگی تحول در خلقت موجود میپردازد. همچنین، فاطر با صفت صدع تفاوت دارد، زیرا صدع به شکافتن فیزیکی محدود است، در حالی که فاطر، شامل ظهور وجودی و گشایش معنایی است.
| درنگ: فاطر، با تعریف تحول و ظهور همراه با نقض حالت پیشین، خلقت را به فرایندی پویا و گشایشمند معرفی میکند که از تحول درونی موجودات نشأت میگیرد. |
کاربردهای عرفی فاطر: گشایش در زبان و معنا
در زبان عربی، فاطر در کاربردهای عرفی چون دوشیدن شیر، افزودن خمیرمایه به خمیر، و افطار (شکستن امساک) به کار رفته است. این معانی، همگی به تحول و گشایش اشاره دارند. دوشیدن شیر، چونان استخراج حیات از پستان است؛ خمیرمایه، خمیر را به سوی ورآمدن و تحول هدایت میکند؛ و افطار، با شکستن امساک، حالتی جدید را در روزهدار پدید میآورد. این کاربردها، معنای اصلی فاطر را تقویت کرده و آن را به زندگی روزمره انسان پیوند میدهند.
افطار، بهویژه، به شکستن حالت امساک اشاره دارد که در خلقت ثانوی، به معنای گشایش و ظهور است. این کاربردهای عرفی، جامعیت فاطر را در توصیف تحولات طبیعی و معنوی نشان میدهند و آن را به صفتی فراگیر در نظام خلقت تبدیل میکنند.
بخش سوم: فاطر در نظام قرآنی
آمار و تحلیل حضور فاطر در قرآن کریم
ماده «فطر» در قرآن کریم حدود بیست مرتبه به کار رفته است که از این میان، شش مورد بهصورت اسمی و هشت مورد بهصورت فعلی، مستقیماً به صفات خلقتی خداوند متعال مرتبطاند. این فراوانی، جایگاه ویژه فاطر را بهعنوان صفتی الهی نشان میدهد. شش مورد اسمی، مانند فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (فاطر: ۱)، و هشت مورد فعلی، مانند الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ (اسراء: ۵۱)، بر کیفیت خلقت و [مطلب حذف شد] بیان میکند: «همان که شما را بار نخست پدید آورد.»
این آمار، فاطر را به صفتی برجسته در نظام قرآنی تبدیل میکند که با ظرافت، خلقت ثانوی را توصیف میکند. حضور چهارده مورد از بیست مورد ماده فطر در توصیف خداوند، نشاندهنده اختصاص این صفت به ذات الهی است، برخلاف صفاتی که در دیگران نیز به اشتراک گذاشته میشوند.
| درنگ: حضور چهارده مورد از ماده فطر در توصیف خداوند در قرآن کریم، فاطر را به صفتی الهی و برجسته در نظام خلقت ثانوی تبدیل میکند. |
فاطر و پیوند با حمد
در آیه الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (فاطر: ۱)، فاطر با حمد همراه است. حمد، به معنای ستایش در برابر محمود، نیازمند خلقتی است که شایسته ستایش باشد. فاطر، با خلقتی که گشایش و ظهور را به همراه دارد، این شایستگی را فراهم میکند. برخلاف بديع، که در قرآن کریم بدون پیوند با حمد آمده، فاطر خلقتی را توصیف میکند که با سپاس و ستایش عجین است.
این پیوند، فاطر را به صفتی معرفی میکند که خلقت را به سوی کمال و شایستگی هدایت میکند. حمد، چونان گلی است که در باغ خلقت فاطری میروید و نشاندهنده پویایی و زیبایی این خلقت است.
فاطر و وحدت خلقت آسمانها و زمین
آیه فاطر: ۱، خلقت آسمانها و زمین را با حکمی یکسان توصیف میکند، اما در آیات دیگر، احکام متفاوتی برای آنها ذکر شده است. برای مثال، در آیه يَتَفَطَّرْنَ (شوری: ۵)، آسمانها شکافته میشوند، و در آیه تَنْشَقُّ الْأَرْضُ (ق: [مطلب حذف شد] بیان میکند: «آسمانها از [هیبت] او شکافته میشوند.» این تفاوتها، به کیفیت تحول در خلقت اشاره دارند و امکان تحلیل علمی پدیدههای طبیعی را فراهم میکنند.
وحدت خلقت آسمانها و زمین در فاطر، نشاندهنده یکسانی اصل خلقت است، اما تفاوت در احکام، کیفیتهای متمایز تحول را آشکار میسازد. این نظاممندی، قرآن کریم را به منبعی بینظیر برای فهم خلقت تبدیل میکند.
فاطر و دفع شک
در آیه أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (ابراهیم: ۱۰)، فاطر بهعنوان دلیلی برای رفع شک در وجود [مطلب حذف شد] میکند: «آیا در [وجود] خدا شکّی است؟ [خدایی که] آفریننده آسمانها و زمین است.» فاطر، با بیان کیفیت خلقت، استدلالی برای اثبات وجود خدا در ظرف ثانوی ارائه میدهد، جایی که تحول و گشایش قابل مشاهده است.
این آیه، فاطر را به صفتی استدلالی تبدیل میکند که با مشاهده تحولات خلقت، شک را از دلها میزداید. فاطر، چونان آیینهای است که حقیقت الهی را در گشایش آسمانها و زمین بازمیتاباند.
فاطر و ولایت
در آیه أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ لِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (انعام: ۱۴)، فاطر [مطلب حذف شد] میکند: «آیا جز خدا را سرپرست خود گیرم؟ [خدایی که] آفریننده آسمانها و زمین است.» این پیوند، نشاندهنده ارتباط خلقت ثانوی با هدایت الهی است. فاطر، خلقتی را توصیف میکند که با گشایش و ظهور، زمینهساز پذیرش ولایت الهی میشود.
ولایت، چونان جریانی است که در بستر خلقت فاطری جاری میشود و موجودات را به سوی هدایت و کمال رهنمون میسازد. این ارتباط، فاطر را به صفتی معرفی میکند که خلقت را با هدایت الهی پیوند میدهد.
فاطر و اعاده خلقت
در آیه قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ (اسراء: ۵۱)، فاطر در مقابل اعاده و [مطلب حذف شد] میکند: «بگو: که شما را بار نخست پدید آورد.» فاطر، نهتنها خلقت اولیه را شامل میشود، بلکه اعاده و بازآفرینی را نیز در بر میگیرد، نشاندهنده تداوم تحول در خلقت است.
این آیه، فاطر را به صفتی پویا تبدیل میکند که خلقت را در چرخهای مداوم از تحول و گشایش قرار میدهد. اعاده، چونان بازسازی باغی است که با دستان فاطر، بار دیگر به شکوفایی میرسد.
| درنگ: فاطر، با پیوند با مفاهیمی چون حمد، ولایت، دفع شک و اعاده، خلقت را به فرایندی پویا و هدایتمحور تبدیل میکند که در نظام قرآنی جایگاهی نظاممند دارد. |
بخش چهارم: فاطر و فطرت الهی
فطرت الله: تحول و ثبات توأمان
آیه فَطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا (روم: ۳۰) فاطر را با [مطلب حذف شد] میکند: «فطرت خدایی که مردم را بر آن آفریده است؛ آفرینش خدا را دگرگونی نیست.» فطرت، به معنای خلقت اولیه انسان بر اساس توحید است، اما فاطر، این خلقت را با تحول و گشایش توصیف میکند. عبارت لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ نشاندهنده ثبات این تحول است.
فطرت فاطری، مانند رودی است که در بستر تحول، به سوی دریای توحید جاری میشود. این آیه، با نظریه حرکت جوهری ملاصدرا همخوانی دارد که خلقت را فرایندی تحولآفرین و پویا میداند. فاطر، خلقت را دائماً در حال تجدد و ظهور میبیند، اما این تجدد، در چارچوب ثبات فطرت الهی قرار دارد. ثبات فطرت، در تحول آن است، مانند زمان که ثباتش در تغییر مداومش نهفته است.
| درنگ: فطرت الله، با پیوند تحول و ثبات، خلقت را به فرایندی پویا و توحیدمحور تبدیل میکند که در آن، فاطر نقش هدایتگر دارد. |
فاطر و علوم طبیعی
فاطر، با تأکید بر کیفیت خلقت، میتواند مبنایی برای تحقیقات علمی در حوزه علوم طبیعی باشد. تحلیل واژگانی مانند «یتفطرن»، «تنشق» و «تخر» در قرآن کریم، امکان استخراج مفاهیم علمی از تحولات خلقت را فراهم میکند. برای مثال، «یتفطرن» به شکافتن آسمانها، «تنشق» به شکافتن زمین، و «تخر» به ریزش کوهها اشاره دارد. این واژگان، کیفیت تحولات طبیعی را توصیف میکنند و میتوانند الهامبخش تحقیقات در زیستشناسی، فیزیک و زمینشناسی باشند.
قرآن کریم، چونان کتابی است که نهتنها به هدایت معنوی میپردازد، بلکه با ظرافت، نظام خلقت را برای کاوش علمی گشوده است. فاطر، خلقت را به فرایندی پویا معرفی میکند که قابل مطالعه و بهرهبرداری علمی است.
بخش پنجم: فطور و معنای تحول
فطور: تحول، نه سستی
در آیه فَارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ (ملک: ۳)، فطور به معنای تحول و تبدل، نه سستی، [مطلب حذف شد] میکند: «پس دیده بگردان بار دیگر، آیا هیچ شکافی میبینی؟» فطور در این آیه، به اختلاف یا تحول خارج از نظام خلقت اشاره دارد، نه نقص. خداوند از مخاطب میخواهد که آیا تحولی مغایر با نظام خلقت مشاهده میکند؟ این نشاندهنده ثبات و نظم خلقت است.
فطور, مانند موجی است که در دریای خلقت پدید میآید, اما این موج, در چارچوب نظام الهی جاری است. این تفسیر, فطور را از برداشت عرفی سستی دور کرده و به مفهوم تحولآفرینی خلقت پیوند میدهد.
| درنگ: فطور, به معنای تحول و تجدد است, نه سستی, و نشاندهنده نظم و ثبات خلقت فاطری است. |
فطور و رشد در طبیعت
فطور, به معنای تبدل و تجدد است, حتی در مواردی مانند گندیدگی سیب یا رشد سلولهای سرطانی. این پدیدهها, تحول را نشان میدهند, اما رشد یک موجود (مثل میکروب) در جهت ضعف موجود دیگر (مثل سیب یا بدن) است. گندیدگی, مانند گیاهی است که در خاک سیب میروید, اما این رشد, برای سیب کمال نیست, بلکه برای میکروب کمال است.
این دیدگاه, امکان استفاده از مفاهیم قرآنی در تحلیل پدیدههای طبیعی و بیولوژیکی را تقویت میکند. فطور, خلقت را به فرایندی معرفی میکند که در آن, هر تحول, بخشی از نظام الهی است, حتی اگر برای یک موجود زیانبار باشد.
بخش ششم: کاربردهای عملی فاطر
فاطر و استفادههای علمی
فهم دقیق فاطر و فطور, میتواند به کشف معارف خلقت و استفادههای مادی و معنوی منجر شود. اگر پژوهشگران, فاطر را بهعنوان مبنایی برای مطالعه خلقت در نظر بگیرند, میتوانند از آن در علوم طبیعی, زیستشناسی و فناوری بهره ببرند. قرآن کریم, چونان معدنی است که گوهرهای علمی و عملی را در خود نهفته دارد, و فاطر, یکی از این گوهرها است.
برای مثال, مطالعه فطور در موجودات, مانند رشد میکروبها یا تحولات طبیعی, میتواند به کشف روشهای جدید در پزشکی و زیستفناوری منجر شود. این دعوت, به بازنگری در رویکردهای علمی به قرآن کریم و تبدیل آن به منبعی عملی برای حل مشکلات بشری تأکید دارد.
| درنگ: فاطر و فطور, با تأکید بر تحول و پویایی خلقت, میتوانند مبنایی برای تحقیقات علمی و کاربردهای عملی در علوم طبیعی باشند. |
جمعبندی
اسم فاطر, چونان نوری است که در آسمان معرفت الهی میدرخشد و کیفیت خلقت را با گشایش, تحول و ظهور به تصویر میکشد. این صفت, با تمایز از اسمای اولیه چون بديع و بارئ, خلقت را به فرایندی پویا و دینامیک تبدیل میکند که در آن, موجودات از یک حالت به حالتی نوین منتقل میشوند. پیوند فاطر با مفاهیمی چون حمد, ولایت, دفع شک و فطرت الهی, آن را به صفتی هدایتمحور و استدلالی تبدیل کرده است.
از منظر علمی, فاطر و مشتقات آن, امکان استخراج دانشهای طبیعی و کاربردی را فراهم میکنند. قرآن کریم, با نظاممندی و دقت بینظیر, نهتنها به هدایت معنوی میپردازد, بلکه راهنمایی عملی برای حل مسائل بشری ارائه میدهد. دعوت به استفاده کاربردی از فاطر, چالشی است که میتواند به پیشرفتهای مادی و معنوی منجر شود.
| با نظارت صادق خادمی |