در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 288

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تبیین مفهوم سلام در پرتو اسماء الحسنی

کتاب اسما و صفات الهی: تبیین مفهوم سلام در پرتو اسماء الحسنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۸۸)

دیباچه

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۲۸۸ و تحلیل‌های تفصیلی مرتبط، به تبیین عمیق و جامع مفهوم «سلام» به‌عنوان یکی از اسماء الحسنی می‌پردازد. متن حاضر، با رویکردی علمی، آکادمیک و تخصصی، برای پژوهشگران و مخاطبان تحصیل‌کرده در حوزه الهیات، فلسفه و عرفان نگاشته شده است. هدف، ارائه تحلیلی وجودی، معرفت‌شناختی و الهیاتی از «سلام» است که ضمن نقد تفاسیر سنتی، به بازسازی علوم دینی و ضرورت تحول در جامعه اسلامی تأکید می‌ورزد. همان‌گونه که خورشید با پرتوهای خود، تاریکی را به روشنایی بدل می‌سازد.

بخش پنجم: تبیین وجودی مفهوم سلام در پرتو اسماء الحسنی

مقدمه بخش

این بخش، به تبیین مفهوم «سلام» به‌عنوان یکی از اسماء ذاتی الهی اختصاص دارد و با نگاهی الهیاتی، فلسفی و معرفت‌شناختی، به بررسی حقیقت وجودی آن می‌پردازد. «سلام»، همچون نگینی در تاج اسماء الحسنی، حقیقتی است که ادراک آن به دلیل عظمت ذاتی‌اش دشوار است. این نوشتار، با استناد به آیات قرآن کریم و تحلیل‌های درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، ضمن نقد تفاسیر سنتی، به تبیین جوهر وجودی «سلام» و ضرورت بازسازی علوم دینی برای فهم عمیق‌تر آن می‌پردازد. همان‌گونه که نسیم بهاری، شاخسار خشک را به جنبش درمی‌آورد، این تحلیل نیز ذهن پژوهشگر را به سوی پویایی معرفتی و خلاقیت علمی دعوت می‌کند.

۱. دشواری ادراک اسم سلام

ادراک مفهوم «سلام»، مانند «حیات»، به دلیل ارتباط عمیق آن با ذات الهی، امری دشوار و پیچیده است. این دشواری، نه از ضعف قوای ادراکی بشر، بلکه از عظمت و جامعیت این اسم ناشی می‌شود. همان‌گونه که قله‌ای رفیع، از دور قابل رؤیت است اما فتح آن نیازمند تلاشی عظیم است، «سلام» نیز در نگاه نخست ملموس به نظر می‌رسد، اما تبیین دقیق آن نیازمند تأمل عمیق است. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:


هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ
[مطلب حذف شد] : «اوست خدا که جز او خدایی نیست، فرمانروای پاک و سلام است»).

این آیه، «سلام» را در کنار سایر اسماء ذاتی قرار داده و بر جایگاه والای آن تأکید می‌ورزد.

درنگ: دشواری ادراک «سلام» از عظمت ذاتی آن ناشی می‌شود که فراتر از قوای ادراکی بشر قرار دارد.

۲. وجودی بودن اسم سلام

«سلام» از اسماء ذاتی حق تعالی است و حقیقتی وجودی دارد، نه سلبی یا عدمی. برخلاف «حیات» که وجودی بودن آن به دلیل ملموس بودنش آسان‌تر درک می‌شود، وجودی بودن «سلام» کمتر مورد توجه قرار گرفته است. «سلام»، همچون آبی زلال که جوهرش پاکی است، نه صرفاً نبود آلودگی، حقیقتی مستقل و ذاتی است. این حقیقت، لوازم سلبی مانند نبود نقص، عیب یا بیماری را در پی دارد، اما جوهر آن فراتر از این لوازم است.

درنگ: «سلام» حقیقتی وجودی و ذاتی است که لوازم سلبی مانند نبود نقص از آن ناشی می‌شود.

۳. نقد تفاسیر سلبی در کتب لغت و تفسیر

بسیاری از لغویان و مفسران، به دلیل دشواری تبیین جوهر وجودی «سلام»، به تفاسیر سلبی روی آورده‌اند. برای مثال، «سلام» را به معنای نبود عیب، بیماری یا نقص معنا کرده‌اند، زیرا این معانی ساده‌تر و قابل‌فهم‌تر است. این رویکرد، مانند آن است که باغبانی، به جای توصیف شکوفه‌های باغ، تنها به نبود خار و علف هرز بسنده کند. چنین تفاسیری، حقیقت «سلام» را تقلیل داده و از جوهر وجودی آن غافل مانده‌اند.

درنگ: تفاسیر سلبی، به دلیل سهولت، حقیقت وجودی «سلام» را نادیده گرفته و به لوازم آن بسنده کرده‌اند.

۴. نقد تحلیل‌های فخر رازی

فخر رازی در تفسیر «سلام» دچار آشفتگی و تشتت شده و میان معانی لازم، متعددی، ثبوتی و سلبی سرگردان مانده است. این آشوب فکری، مانند امواجی متلاطم در دریایی آرام، نشان‌دهنده ضعف روش‌شناختی در مواجهه با اسماء ذاتی است. فقدان انسجام در تحلیل او، فهم دقیق «سلام» را دشوارتر ساخته و از تبیین وجودی آن بازمانده است.

درنگ: تشتت در تحلیل فخر رازی، نشان‌دهنده ضعف روش‌شناختی در تبیین اسم «سلام» است.

۵. نقد راغب در مفردات

راغب در کتاب مفردات، «سلام» را به «التعریة من الآفات» (عاری بودن از آفات) معنا کرده است. این تعریف، مانند آن است که الماس را تنها به نبود ناخالصی توصیف کنیم. چنین معنایی، صرفاً به لوازم سلبی «سلام» اشاره دارد و جوهر وجودی آن را تبیین نمی‌کند. برای مثال، راغب «قلب سلیم» را به «خالی از دغل» معنا کرده، اما این تعریف، حقیقت وجودی «سلیم» را روشن نمی‌سازد. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:


إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
[مطلب حذف شد] : «مگر کسی که با دلی سلیم به سوی خدا آید»).

قلب سلیم، حقیقتی وجودی است که لوازم سلبی مانند نبود دغل از آن ناشی می‌شود.

درنگ: راغب با تعریف «التعریة من الآفات»، از تبیین جوهر وجودی «سلام» بازمانده است.

۶. نقد بهشت‌محوری سلام

راغب ادعا کرده است که «السلامة الحقیقیة لیست إلا فی الجنة» (سلامت حقیقی تنها در بهشت است). این محدودسازی، مانند آن است که نور خورشید را تنها در یک سرزمین خاص جست‌وجو کنیم. حقیقت «سلام» در همه عالم، از ذات الهی تا معصوم، مؤمن، قرآن کریم، مسجد و حتی سبزه‌های طبیعت، حضور دارد. تقلیل «سلام» به بهشت، حقیقت جامع آن را نادیده می‌گیرد. قرآن کریم می‌فرماید:


ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ
[مطلب حذف شد] : «با سلامت و ایمنی وارد آن شوید»).

این آیه، «سلام» را به‌عنوان حقیقتی وجودی معرفی می‌کند که در بهشت ظهور می‌یابد، اما محدود به آن نیست.

درنگ: «سلام» حقیقتی فراگیر است که در همه عالم حضور دارد و محدود به بهشت نیست.

۷. تحلیل شیخ صدوق در توحید

شیخ صدوق در کتاب توحید، «سلام» را به «مسلم» و «توسع» معنا کرده و گفته است: «السلام هو الله و داره الجنة». این تعریف، مانند پلی است که به سوی حقیقت نزدیک‌تر شده، اما هنوز به مقصد نرسیده است. صدوق با اشاره به خدا و بهشت به‌عنوان مصادیق «سلام»، به حقیقت وجودی آن نزدیک شده، اما مفهوم آن را به‌صورت جامع تبیین نکرده است. این رویکرد، گرچه از فخر رازی و راغب دقیق‌تر است، اما همچنان مصداق‌محور باقی مانده است.

درنگ: شیخ صدوق با تعریف «السلام هو الله و داره الجنة»، به حقیقت وجودی «سلام» نزدیک شده، اما مفهوم آن را تبیین نکرده است.

۸. سلام به مثابه حقیقت وجودی و معقول اولی

«سلام» حقیقتی وجودی، ذاتی و معقول اولی است، نه معقول ثانی فلسفی مانند «صواب» یا «سداد». این حقیقت، مانند درختی تناور است که شاخه‌هایش اوصاف وجودی (استحکام، قوام) و سلبی (نبود نقص) را در بر می‌گیرد. «سلام» جوهر مستقلی است که در ذات الهی و مخلوقات متجلی می‌شود و از اوصاف انتزاعی فراتر می‌رود.

درنگ: «سلام» حقیقتی وجودی و معقول اولی است که اوصاف سلبی و وجودی از آن ناشی می‌شوند.

۹. تفاوت صواب و سداد با سلام

«صواب» و «سداد»، گرچه اوصافی وجودی‌اند، اما با «سلام» متفاوت‌اند. «صواب» معقول ثانی فلسفی و وصف انتزاعی است، مانند خوبی یک شیء که به موصوف وابسته است. «سداد» معقول اولی است و به استحکام و قوام اشاره دارد، اما جامعیت «سلام» را ندارد. «سلام»، مانند دریایی بی‌کران، همه این اوصاف را در خود جای داده و فراتر از آن‌هاست.

درنگ: «سلام» فراتر از «صواب» و «سداد» است و حقیقتی جامع و ذاتی دارد.

۱۰. لازم و متعددی بودن سلام

«سلام» هم دارای جنبه لازم (محدود به ذات الهی) و هم دارای ظهور متعددی (اثرگذاری بر غیر) است. این دوگانگی، مانند نوری است که هم در منبع خود کامل است و هم به اطراف پرتو می‌افکند. «سلام» در ذات الهی به‌صورت کامل متجلی است و در مخلوقات، سلامت و امنیت را به ارمغان می‌آورد. قرآن کریم می‌فرماید:


سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ
[مطلب حذف شد] : «سلام بر شما به خاطر صبری که کردید»).

این آیه، ظهور متعددی «سلام» را در مؤمنان نشان می‌دهد.

درنگ: «سلام» هم لازم است و هم ظهور متعددی دارد، که جامعیت آن را نشان می‌دهد.

۱۱. حضور سلام در همه عالم

حقیقت «سلام» در همه عالم، از ذات الهی تا معصوم، مؤمن، قرآن کریم، مسجد و حتی سبزه‌های طبیعت، جاری است. این حضور، مانند جویباری است که از سرچشمه الهی به همه هستی حیات می‌بخشد. محدود کردن «سلام» به بهشت، مانند آن است که اقیانوس را در کوزه‌ای محصور کنیم. معصوم، قرآن کریم، ایمان مؤمن و حتی طبیعت، همگی جلوه‌هایی از «سلام» حقیقی‌اند.

درنگ: «سلام» در همه عالم، از خدا تا طبیعت، حضور دارد و محدود به بهشت نیست.

۱۲. نقد فرهنگ علمی حوزه‌ها

کتب سنتی، به دلیل عدم تعمق در مفاهیم عمیق مانند «سلام»، به معانی سطحی و عدمی پناه برده‌اند. این سطحی‌نگری، مانند خاکستری است که بر آتش معرفت نشسته و آن را خاموش کرده است. نتیجه این رویکرد، عقب‌ماندگی علمی جامعه اسلامی است که نه‌تنها خود را از پیشرفت محروم کرده، بلکه بشریت را نیز از پویایی باز داشته است.

درنگ: سطحی‌نگری در کتب سنتی، عامل عقب‌ماندگی علمی جامعه اسلامی است.

۱۳. ضرورت بازسازی علوم دینی

برای احیای علوم دینی، باید کتب سنتی از مطالب غیرمستند تصفیه شوند و به بایگانی سپرده گردند. تمرکز بر مفاهیم کلیدی مانند «سلام» با رویکردی علمی و عمیق، ضروری است. افزایش کیفیت تحقیقات به جای تولید انبوه کتب پراشکال، مانند کاشتن بذری مرغوب به جای پراکندن دانه‌های بی‌ثمر، علوم دینی را به جایگاه واقعی خود بازمی‌گرداند.

درنگ: تصفیه کتب سنتی و تمرکز بر کیفیت تحقیقات، کلید احیای علوم دینی است.

۱۴. لزوم غیرت علمی در حوزه‌ها

علمای گذشته، با وجود فقر و سختی، با غیرت علمی به تولید آثار ارزشمند پرداختند. اما امروز، با وجود امکانات فراوان، خروجی علمی متناسب نیست. این وضعیت، مانند باغی است که با وجود آب فراوان، میوه‌ای به بار نمی‌آورد. غیرت علمی باید انگیزه‌ای برای اصلاح کتب و تعمیق معرفت باشد تا از هدررفت امکانات جلوگیری شود.

درنگ: غیرت علمی، انگیزه‌ای برای اصلاح کتب و تعمیق معرفت دینی است.

۱۵. ارزش حیات دنیوی در پرتو سلام

حقیقت «سلام» در حیات دنیوی نیز متجلی است و حتی پست‌ترین مصادیق حیات دنیا در قرآن کریم ارزشمند شمرده شده‌اند:


وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ
[مطلب حذف شد] : «زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست»).

این ارزش‌گذاری، مانند دعوتی است به بهره‌گیری از هر لحظه حیات برای تحقق «سلام» در وجود انسان و جامعه.

درنگ: حیات دنیوی، در پرتو «سلام»، ارزشمند است و فرصتی برای تحقق حقیقت الهی است.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و تحلیل‌های تفصیلی، نشان داد که «سلام» حقیقتی وجودی، ذاتی و معقول اولی است که در همه عالم حضور دارد. نقد تفاسیر سنتی، از فخر رازی تا راغب و صدوق، ضعف روش‌شناختی در تبیین این اسم را آشکار ساخت. «سلام» فراتر از اوصاف انتزاعی مانند «صواب» و «سداد» است و هم لازم و هم متعددی است. عقب‌ماندگی علمی جامعه اسلامی، نتیجه سطحی‌نگری در کتب سنتی است که نیازمند تصفیه و بازسازی است. غیرت علمی و تمرکز بر کیفیت تحقیقات، راه تحول معرفتی را هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری کل

این نوشتار، با تبیین مفهوم «سلام» در پرتو اسماء الحسنی، حکمت قرآنی را در ارائه این اسم به‌عنوان حقیقتی وجودی و ذاتی آشکار ساخت. «سلام»، برخلاف تفاسیر سلبی، جوهر مستقلی است که در ذات الهی، معصوم، مؤمن، قرآن کریم و طبیعت متجلی می‌شود. آیات قرآن کریم، مانند:


هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ

و

سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ

بر این حقیقت تأکید دارند. نقد تحلیل‌های فخر رازی، راغب و صدوق، نشان‌دهنده ضرورت بازنگری در روش‌های علمی حوزه‌هاست. عقب‌ماندگی جامعه اسلامی، نتیجه فقدان تعمق در مفاهیم عمیق مانند «سلام» است. تصفیه کتب سنتی، افزایش کیفیت تحقیقات و غیرت علمی، کلید احیای علوم دینی و بازیافت عزت اسلامی است. این اثر، با دعوت به تأمل در حقیقت «سلام»، راه را برای تحول معرفتی و پویایی جامعه اسلامی هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، اسم 'سلام' از کدام دسته از اسماء الهی محسوب می‌شود؟

2. طبق درسگفتار، راغب در مفردات چه تعریفی از 'سلامت' ارائه می‌دهد؟

3. کدام آیه در درسگفتار به عنوان نمونه‌ای از سلام ذکر شده است؟

4. بر اساس درسگفتار، شیخ صدوق سلام را به چه چیزی تشبیه کرده است؟

5. طبق درسگفتار، کدام ویژگی سلام به عنوان معقول اول مطرح شده است؟

6. درسگفتار بیان می‌کند که سلام تنها به معنای عدم نقص و عیب است.

7. بر اساس درسگفتار، سلام حقیقی در همه عالم وجود دارد و محدود به بهشت نیست.

8. درسگفتار تأکید دارد که صواب معقول اولی است و معناي اصلی سلام را بیان می‌کند.

9. طبق درسگفتار، شیخ صدوق سلام را به عنوان مصداق خدا و بهشت معرفی کرده است.

10. درسگفتار بیان می‌کند که کاستی‌ها و بدی‌ها در عالم در اکثریت هستند.

11. چرا درسگفتار معانی عدمي مانند 'تعریة من الآفات' را برای سلام کافی نمی‌داند؟

12. تفاوت اصلی بین 'سداد' و 'صواب' در تعریف سلام طبق درسگفتار چیست؟

13. چرا درسگفتار تأکید دارد که سلام معقول اولی است؟

14. طبق درسگفتار، چرا کلام شیخ صدوق از راغب و فخر رازی دقیق‌تر است؟

15. چگونه درسگفتار عقب‌ماندگی مسلمین را به تعاریف نادرست سلام مرتبط می‌داند؟

پاسخنامه

1. اسماء ذاتی

2. تعریة من الآفات

3. ادخلوها بسلام آمنین

4. لذت و لذاذه

5. وجودی بودن

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا این معانی تنها لوازم سلام هستند و معنای وجودی و حقیقی سلام را بیان نمی‌کنند.

12. سداد وجودی و معقول اولی است، اما صواب انتزاعی و معقول ثانی فلسفی است.

13. زیرا سلام یک حقیقت وجودی مستقل است، نه وصف انتزاعی وابسته به موصوف.

14. چون شیخ صدوق سلام را به خدا و بهشت نسبت داده و معنای وجودی آن را بهتر بیان کرده است.

15. زیرا تعاریف نادرست و عدمي، مانع از درک حقیقت سلام و رواج فرهنگ دینی شده است.