در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 295

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تبیین مفهوم سلام در پرتو اسماء حسنی

کتاب اسما و صفات الهی: تبیین مفهوم سلام در پرتو اسماء حسنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۹۵)

دیباچه

این اثر، چون نوری که از ژرفای حقیقت الهی ساطع می‌گردد، به کاوش در مفهوم والای «سلام» در پرتو اسماء حسنی می‌پردازد. با استناد به درس‌گفتارهای عمیق آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۹۵) و تحلیل‌های تفصیلی مرتبط، این نوشتار در صدد است تا با رویکردی علمی، فلسفی و عرفانی، جایگاهی رفیع برای این اسم الهی در نظام وجودی تبیین نماید. «سلام»، چون مشعلی فروزان، نه تنها به ذات الهی اشاره دارد، بلکه وفق کل، اعتدال حقیقی و کمال تام را در همه مظاهر هستی متجلی می‌سازد. هدف، نه تنها تبیین مفهوم «سلام» به‌عنوان جوهره‌ای ذاتی و ثبوتی، بلکه نقد فرهنگ ناصحیح در تفسیر مفاهیم دینی و ارائه راهکارهایی برای بازسازی معرفت دینی است.

بخش نخست: حقیقت وجودی و جایگاه اسم سلام

ماهیت ذاتی و ثبوتی اسم سلام

اسم «سلام»، از جمله اسماء ذاتی و ثبوتی حق تعالی، چون گوهری درخشان در میان اسماء حسنی می‌درخشد. برخلاف برخی اسماء که جنبه سلبی دارند، «سلام» حقیقتی وجودی و از اولیات اسماء الهی است، چنان‌که در آیه شریفه هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ [مطلب حذف شد] : اوست خداوندی که جز او معبودی نیست، پادشاه، پاکیزه، سلامت) به صراحت ذکر شده است. این اسم، نه تنها به ذات الهی اشاره دارد، بلکه در صفات، افعال و مظاهر نیز تجلی می‌یابد. «سلام»، مانند طاهر، نفساً لازم است و همه ظهورات هستی را در بر می‌گیرد، گویی جویباری زلال است که حیات و کمال را به همه موجودات ارزانی می‌دارد.

درنگ: «سلام» از اسماء ذاتی و ثبوتی الهی است که به‌عنوان حقیقتی وجودی، ذات، صفات و مظاهر حق تعالی را در بر می‌گیرد و از اولیات اسماء حسنی محسوب می‌شود.

سلام به‌عنوان جوهره نظام خلقت

نظام خلقت، بر اساس سلامت و تعادل آفریده شده است، چنان‌که هرگونه اختلال و به‌هم‌ریزی، حالتی قسری و غیرطبیعی است. این اصل، سلامت را به‌عنوان جوهره ذاتی هستی معرفی می‌کند، مانند خورشیدی که نورش نظم و هماهنگی را بر همه ساحات وجود می‌تاباند. هر انکسار و اصطکاکی در ظرف طبیعت، نتیجه دخالت‌های ارادی و اختیاری انسان یا دیگر موجودات است که از فطرت سالم فاصله گرفته‌اند. این دیدگاه، با مفهوم «نظام احسن» در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد، که خلقت را کامل و بدون نقص می‌داند.

درنگ: نظام خلقت بر اساس سلامت و تعادل پاسخ داده شده و هر اختلال، نتیجه انحراف قسری از فطرت سالم است.

حرکت طبیعی موجودات در پرتو سلام

تمامی موجودات در سیر طبیعی و حرکت ذاتی خود، با سلام و سلامت گام برمی‌دارند. حرکت، خود تجلی سلامتی متحرک است و سلام، حرکتی پویا و هدفمند در نظام هستی است. این پویایی، مانند نغمه‌ای الهی است که در کائنات طنین‌انداز شده و هر موجود را به سوی کمال خویش هدایت می‌کند. این مفهوم، با «سیر الی الله» در عرفان اسلامی پیوند دارد، جایی که حرکت موجودات به سوی کمال الهی، در پرتو سلام، تحقق می‌یابد.

درنگ: حرکت طبیعی موجودات، تجلی سلامتی است و «سلام» حرکتی پویا و هدایتگر به سوی کمال در نظام هستی است.

تقدم سلام بر سایر صفات الهی

«سلام» به‌عنوان صفتی بنیادین، مقدم بر سایر صفات الهی مانند علم و قدرت است، زیرا سلامت، شرط کمال این صفات است. علم و قدرت الهی، بدون سلامت، ناقص می‌مانند، مانند نوری که بدون زلالی، نمی‌تواند درخشش کامل داشته باشد. این تقدم، جایگاه ویژه «سلام» را در ترتیب اسماء حسنی نشان می‌دهد، گویی ریشه‌ای است که سایر صفات از آن تغذیه می‌کنند.

درنگ: «سلام» مقدم بر علم و قدرت الهی است، زیرا سلامت، شرط کمال این صفات محسوب می‌شود.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، به تبیین حقیقت وجودی و جایگاه رفیع اسم «سلام» در نظام اسماء حسنی پرداخت. «سلام» به‌عنوان حقیقتی ذاتی و ثبوتی، جوهره نظام خلقت و حرکت طبیعی موجودات را تشکیل می‌دهد. تقدم آن بر سایر صفات الهی، عمق و گستردگی این اسم را آشکار می‌سازد. در ادامه، به تحریف مفاهیم دینی، به‌ویژه تسلیم، و تأثیر استبداد بر آن پرداخته خواهد شد.

بخش دوم: تحریف مفهوم تسلیم و تأثیر استبداد

غفلت تاریخی از مفهوم سلام

مفهوم «سلام»، با وجود جایگاه متعالی در الهیات اسلامی، در فرهنگ دینی مورد غفلت قرار گرفته است. این واژه، فراتر از صلح و امنیت ظاهری، به سلامت وجودی و تعادل در نظام خلقت اشاره دارد، مانند چشمه‌ای که حیات و زلالی را به همه موجودات ارزانی می‌دارد. غفلت از این مفهوم، نتیجه غلبه رویکردهای جبرگرایانه و زورمدارانه در تاریخ جوامع اسلامی است که معارف اصیل را تحت‌الشعاع قرار داده‌اند.

درنگ: غفلت از مفهوم «سلام» در فرهنگ دینی، نتیجه غلبه رویکردهای جبرگرایانه و زورمدارانه در تاریخ جوامع اسلامی است.

تأثیر استبداد بر تحریف تسلیم

استبداد تاریخی در جوامع اسلامی، مفهوم «تسلم» را از معنای اصیل آن، یعنی انقیاد عاشقانه به حق، به زورمداری و اجبار تحریف کرده است. این انحراف، مانند خاری است که در قانون معرفت دینی فرو رفته و مانع فهم حقیقت شده است. در نظام‌های استبدادی، چه در دوران خلفا و چه در کشورهای شاهی مانند ایران، تسلم به معنای خضوع در برابر قدرت تفسیر شد، گویی سایه‌ای تاریک بر نور حقیقت افتاده است.

درنگ: استبداد تاریخی، مفهوم «تسلم» را از انقیاد عاشقانه به زورمداری و اجبار تحریف کرده است.

جبر به‌عنوان ابزاری سیاسی

جبر، نه ریشه‌ای فلسفی یا علمی، بلکه ابزاری سیاسی برای توجیه زورمداری در جوامع اسلامی بوده است. این مفهوم، مانند ویروسی است که از سوی حاکمان استبدادی در پیکره دین تزریق شده تا اطاعت کورکورانه را مشروع جلوه دهد. در الهیات اسلامی، جبر با ذات الهی که قادر و قدیر است، ناسازگار است، زیرا خداوند به دلیل قدرت مطلق، نیازی به اجبار ندارد.

درنگ: جبر، ابزاری سیاسی برای توجیه زورمداری است و ریشه‌ای فلسفی یا علمی ندارد.

زورمداری، نتیجه ضعف

زورمداری، نتیجه ضعف درونی افراد، خانواده‌ها و جوامع است، در حالی که نظام خلقت بر قوت و سلامت استوار استوار است. این ضعف، مانند خاکستری است که بر آتش معرفت نشسته و آن را خاموش کرده است. نظام خلقت، چنان‌که در آیه شریفه هَلْ تَرَىٰ [مطلب حذف شد] : آیا در خلقت هیچ شکاف و نقصی می‌بینی؟؟) آمده، بدون نقص و ضعف است و زورمداری، انحرافی از این قوت ذاتی به شمر می‌رود.

درنگ: زورمداری، نتیجه ضعف درونی است، در حالی که نظام خلقت بر قوت و سلامت استوار است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به بررسی تحریف مفهوم «تسلم» تحت تأثیر استبداد و جبر پرداخته است. غفلت از «سلام»،، تحریف تسلم به زورمداری و استفاده از جبر به‌عنوان ابزاری سیاسی، از انحرافات تاریخی در فرهنگ دینی است. زورمداری، نتیجه ضعف درونی و انحراف از فطرت سالم است. است. در ادامه، به تبیین تسلم عاشقانه در داستان ابراهیم و اسماعیل پرداخته خواهد شد.

بخش سوم: تسلم عاشقانه در پرتو داستان ابراهیم و اسماعیل

تسلم به‌عنوان انقیاد عاشقانه

«تسلم» در ماده، به معنای انقیاد عاشقانه به اراده الهی است، نه خضوه در برابر زور. و. این علوم، مانند معاصقه‌ای الهی است که بنده با عشق و اطاعت، خود را به آغوش حق می‌سپارد.. تحریک تسلم به زورمداری، نتیجه فرهنگ استبدادی است که در جوامع اسلامی ریشه می‌دهد و مانع فهم حقیقت شده است.

درنگ: «تسلم» انقشاد عاشقانه به اراده الهی است، نه خدوه در برابر زور.

داستان ابراهیم و اسمعیل: الگوی تسلم

داستان ابراهیم و اسمعیل، چون گوهری درخشان، نمونه‌ای برجسته از تسلم عاشقانه و بدون اجبار است.. در آیه شریه فَلَمَّآ أَسْلَمَا [مطلب حذف شد] : پس چون هر دو تسلسل شدند و او را به پیشانی بر زمین نهاد)،)، تسلمالم کامل هر دو نفر به اراده الهی، بدون هیچ زور و اجباری، به تصویر کشیده شده است.. این تسلم، مانند شناغری است که با اطمینان به جریان آب، خود را به آن می‌سپارد..

درنگ: داستان ابراهیم و اسمعیل، الگویی از تسلم عاشقانه و بدون اجبار است..

آزادی و اختیار در گفت‌وگوی ابراهیم و اسمعیل

گفت‌وگوی ابرهیم با اسمعیل، چون آیینه‌ای صاف، اوج احترام به آزادی و اختیار را نشان می‌دهد.. در آیه شریجه قَالَ يَبُنَىَّ إِنِّىٓ أَرَىٰ فِى الْمَنَامِ أَنِّىٓ أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَىٰ (صافات: 102، ترجمه فلدوندو: گفت: ای پسرم، من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم، ببین تو چه فکر می‌کنی؟؟)، ابراهیم با صراحت و شفافیت، نظر فرزندش را جوا می‌شود.. واژه «فَٱنظُرْ» (جهانگر)، دعوتی است به تفکر و دقت، گویی ابراهیم، فرزند را به مشارکت در تصمیم‌گیری دعوت می‌کند..

درنگ: گفت‌وگوی ابراهیم و اسمعیل، نمونه‌ای از احترام به آزادی و اختیار در تصمیم‌گیری است..

صبر و تسلم اسمعیل

پاسخ اسمیعیل در آیه شریفه قَالَ يَأَبَتِ ٱفْعَلْ مَا تَؤْمَرَ سَتَجِدُنِىٓ إِن شَٰٓءَ ٱللَّهُ [مطلب حذف شد] : گفت: ای پدرم، آنچه را که مامور شده انجام ده، ان‌شاءالله مرا از صابران خواهید یافت)، نشان‌دهنده صبر و تسلم عاشقانه است. این پاسخ، مانند نغمه‌ای آرام، اطمینان و اطاعت کامل را به نمایش می‌گذارد، بدون اینکه اثری از زور یا اجبار در آن باشد.

درنگ: پاسخ اسمعیل، نشان‌دهنده صبر و تسلم عاشقانه بدون اجبار است.

پاداش الهی برای تسلیم

بشارت به اسحاق، نتیجه تسلیم کامل ابراهیم و اسمعیل است، چنان که در آیه شریفه وَبَشَّرْنَٰهُ بِإِسْحَٰقَ نَبِيًّا [مطلب حذف شد] : و او را به اسحاق، پیامبری از صالحان، بشارت دادیم) آمده است. این پاداش، مانند گلی است که از خاک تسلیم و سلامت روییده و نشان‌دهنده لطف الهی به بندگان مطیع است.

درنگ: بشارت به اسحاق، پاداش الهی برای تسلیم عاشقانه ابراهیم و اسمعیل است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، به تبیین تسلیم عاشقانه در داستان ابراهیم و اسمعیل پرداخت. تسلیم، انقیاد عاشقانه به اراده الهی است و داستان ابراهیم و اسمعیل، الگویی برجسته از آزادی، صبر و اطاعت بدون اجبار ارائه می‌دهد. پاداش الهی به این تسلیم، نشان‌دهنده پیوند عمیق میان سلامت و عشق است. در ادامه، به نقد آزادی ناقص و ضرورت سلامت پرداخته خواهد شد.

بخش چهارم: نقد آزادی ناقص و ضرورت سلامت

نقص مفهوم آزادی در برابر سلامت

مفهوم «آزادی»، به دلیل ابهام در حدود و قیود، ناقص است و نمی‌تواند جایگزین سلامت شود. آزادی بدون چارچوب، به هرج و مرج می‌انجامد، مانند رودی که بی‌بخند، ویرانی به بار می‌آورد. اما «سلام»، آزادی را در قالب تعادل و هماهنگی با فطرت تعریف می‌کند، گویی آیینه‌ای است که حقیقت کمال را منعکس می‌سازد.

درنگ: «سلام» مفهومی جامع‌تر از آزادی است که آزادی را در چارچوب فطرت و کمال تعریف می‌کند.

سلامت در شریعت و طبیعت

شریعت اسلامی، مانند نظام طبیعت، بر اساس سلامت و تعادل بنا شده است. این هم‌خوانی، مانند دو بال است که انسان را به سوی کمال پرواز می‌دهد. در شریعت، هیچ اثری از زورمداری نیست، چنان که در آیه شریفه لَآ إِكْرَاهَ [مطلب حذف شد] : در دین هیچ اجباری نیست) نفی هرگونه اجبار در دین تصریح شده است. شریعت، بازتاب نظام تکوینی است که سلامت را در همه ابعاد وجودی ترویج می‌کند.

درنگ: شریعت اسلامی، مانند نظام طبیعت، بر اساس سلامت و تعادل است و زورمداری در آن جایگاهی ندارد.

نفی زور در احکام اسلامی

احکام اسلامی، از جمله قصاص و دیات، بر اساس سلامت و عدالت طراحی شده‌اند، نه زورمداری. در آیه شریفه وَلَكُمْ فِى ٱلْقِصَاصِ حَيَوٰةٌ [مطلب حذف شد] : و در قصاص برای شما زندگی است، ای خردمندان)، قصاص به‌عنوان وسیله‌ای برای حفظ حیات و سلامت جامعه معرفی شده است. این احکام، مانند ستون‌های بنایی استوار، عدالت و نظم را در جامعه تضمین می‌کنند.

درنگ: احکام اسلامی مانند قصاص، برای حفظ سلامت و عدالت طراحی شده‌اند، نه زورمداری.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، به نقد مفهوم ناقص آزادی و تبیین سلامت به‌عنوان جوهره شریعت و طبیعت پرداخت. «سلام» مفهومی جامع‌تر از آزادی است و شریعت اسلامی، با نفی زورمداری، سلامت را ترویج می‌کند. احکام اسلامی نیز برای حفظ عدالت و حیات هستند، نه اجبار. در ادامه، ضرورت بازسازی معرفت دینی بررسی خواهد شد.

بعداء مفاهیم دینی

ماده نیازمند بازنگری در مفاهیم و الفاظ است تا از تحریفاتی مانند زورمداری پاک شود. این بازسازی، مانند صیقل دادن آیینه‌ای است که غبار تحریف بر آن نشسته و مانع انعکاس نور حقیقت شده است. مفاهیمی چون «سلام»، «تسلم» و «اسلم» باید به معنای اصیل خود، یعنی سلامت، عشق و شکوفایی، بازگردد.

درنگ: بازسازی مفاهیم دینی برای پاکسازی آنها از تحریفات و بازگشت به حقیقت سلامت و عشق ضروری است.

نقد فرهنگ اجتماعی و فقدان عشق

جامعه امروز، مانند معیضی است که از فقدان سلامت روانی و اجتماعی رنج می‌برد. روابط انسانی، از خانواده تا اجتماع، از عشق به صفا تهی شده و به زورمداری آلوده است. این فقدان، مانند خاکی است که بذر معرفت در آن نمی‌روید و بازسازی فرهنگ دینی را ضروری می‌سازد.

درنگ: فقدان عشق در روابط اجتماعی، نشانه دوری از فرهنگ علمامی است و بازسازی دینی می‌تواند آن را احیا کند.

نقش قرآن کریم در تحول معرفتی

قرآن کریم، مانند داوری عادل، معیار حقیقت است. این کتاب الهی، با تبیین مفاهیم «سلام» و «تسلم»،، راه را برای تحول معرففتی هموار می‌کند.. آیه شریفه إنْ كُنتم تُحِبّونَ ٱللَّهَ فَتَبِعونِى يَحْبِبْكُمُ ٱللَّهُ (آل‌عمران: 31، ترجمه فلدوندو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد) نشان می‌دهد که اطاعت، نتیجه عشق است، نه زور.

درنگ: به: قرآن کریم، با تبیین مفاهیم «سلام» و «تسلم»، معیار حقیقت و راهنمای تحول معرفتی است.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، ضرورت بازسازی دینی را برای پاک‌سازی مفاهیم از تحریف و احیای سلامت و عشق تأکید کرد. فقدان سلامت در روابط اجتماعی، نشانه دوری از فرهنگ علم است و قرآن کریم، معیار تحول معرفتی است. در ادامه، نتیجه‌گیری کلی ارائه خواهد شد.

نتیجه‌گیری کلی

این اثر، چون گوهری گران‌بها، مفهوم «سلام» را در پرتو اسماء حسنی و آیات محکم قرآن کریم کاوش کرد. «سلام»، حقیقتی ذاتی و ثبوتی است که به‌عنوان جوهره نظام خلقت، حرکت موجودات را به سوی کمال هدایت می‌کند. تقدم این اسم به سایر صفات، جایگاه رفیع آن را نشان می‌دهد. تحریف «تسلم» به زورمداری، نتیجه استبداد تاریخی است که مفهوم اصیل را در فرهنگ مثعی مخدوش کرد. داستان ابراهیم و اسماعیل، الگویی درخش از مفاهیم آزادی، صبر و اطاعت بدون اجبار ارائه می‌دهد. مفهوم «سلام»، جامع‌تر از آزادی ناقص است و شریعت اسلامی، با نفی زورمداری، سلامت را در همه ساحات ترویج می‌کند. احکام اسلامی برای حفظ عدالت و حیات هستند. بازسازی معرفت دینی، برای پاک‌سازی مفاهیم از ویروس زورمداری و احیای فرهنگ قرآنی ضروری است.. این تحلیل، جامعه اسلامی را به بازنگری در مفاهیم دینی و احیای سلامت و عشق دعوت می‌کند تا عزت معنوی خود را بازآفریند و راه را برای پژوهش‌های آتی هموار سازد..

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، اساس نظام خلقت و طبیعت بر چه چیزی استوار است؟

2. طبق درسگفتار، جبر در چه زمینه‌ای ریشه دارد؟

3. طبق درسگفتار، کدام ویژگی در برخورد حضرت ابراهیم با اسماعیل نشان‌دهنده سلامت است؟

4. طبق درسگفتار، واژه 'سلام' در میان اسماء الهی در چه جایگاهی قرار دارد؟

5. طبق درسگفتار، چرا واژه 'آزادی' ناقص تلقی می‌شود؟

6. طبق درسگفتار، سلام و سلامت در نظام طبیعت و شرع ذاتی است و زور و جبر قسری است.

7. درسگفتار بیان می‌کند که جبر یک بحث علمی و فلسفی است.

8. طبق درسگفتار، تسليم در داستان ابراهیم و اسماعیل به معنای زور و اجبار است.

9. درسگفتار تأکید دارد که سلام مقدم بر علم و قدرت الهی است.

10. طبق درسگفتار، واژه 'آزادی' به طور کامل جایگزین 'سلامت' در فرهنگ دینی است.

11. طبق درسگفتار، چرا جبر در دین اسلام ریشه علمی و فلسفی ندارد؟

12. چرا طبق درسگفتار، واژه 'تسلیم' در فرهنگ اسلامی به اشتباه با زور مرتبط شده است؟

13. طبق درسگفتار، ویژگی اصلی برخورد حضرت ابراهیم با اسماعیل در داستان ذبح چیست؟

14. طبق درسگفتار، چرا 'سلام' مقدم بر علم و قدرت در اسماء الهی است؟

15. منظور از 'اسلما' در آیه مربوط به ابراهیم و اسماعیل طبق درسگفتار چیست؟

پاسخنامه

1. سلام و سلامت

2. سیاست و استبداد

3. نظرخواهی و آزادی

4. یکی از ایمه اسماء

5. چون حد و مرزی ندارد

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا جبر از زور و ظلم ناشی می‌شود و با فطرت و طبیعت دین سازگار نیست.

12. به دلیل تأثیر فرهنگ استبدادی خلفا و شاهان که تسلیم را با زورمداری معنا کردند.

13. نظرخواهی با عبارت 'فانظر ماذا ترى' که نشان‌دهنده آزادی و سلامت است.

14. زیرا بدون سلامت، علم و قدرت ناقص بوده و انکشاف کامل ندارند.

15. تسلیم عاشقانه و ارادی بدون زور، همراه با حب، صبر و اطاعت است.