در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 354

متن درس

 

تحلیل و تبیین اسماء سبوح و قدوس در دعای جوشن کبیر

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه سیصد و پنجاه و چهارم)

مقدمه: اهمیت اسماء سبوح و قدوس در معرفت‌شناسی الهی

در گستره معرفت الهی، اسماء جلالی خداوند چونان نوری درخشان بر سپهر معانی می‌تابند و راه شناخت حق را برای سالکان هموار می‌سازند. «سبوح» و «قدوس»، دو نام از اسماء حسنی الهی، در دعای جوشن کبیر و آیات قرآن کریم جایگاهی والا دارند و به مثابه دو گوهر ناب، حقیقت وجودی و کمال مطلق الهی را بازتاب می‌دهند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با رویکردی علمی و عرفانی، به تحلیل این دو اسم می‌پردازد و با نقد دیدگاه‌های سنتی، بر وجودی بودن این صفات تأکید می‌ورزد.

این نوشتار با ساختاری علمی، به بررسی جایگاه این اسماء در دعای جوشن کبیر، تحلیل الهیاتی و عرفانی آن‌ها، نقد آرای علمای پیشین، و پیشنهادهایی برای بازنگری در معرفت‌شناسی اسماء الهی می‌پردازد.

بخش اول: جایگاه سبوح و قدوس در دعای جوشن کبیر

تحلیل فقرات دعای جوشن کبیر

دعای جوشن کبیر، چونان گنجینه‌ای از معارف الهی، اسماء حسنی خداوند را در قالب فقراتی منظم و مهندسی‌شده به تصویر می‌کشد. اسماء «سبوح» و «قدوس» در سه فقره کلیدی این دعا حضور دارند که هر یک به جنبه‌ای از عظمت الهی اشاره می‌کنند:

  • فقره پنجم: «اللهم سبحانک باسمک یا حنان یا منان یا دیان یا برهان یا سلطان یا رضوان یا غفران یا سبحان یا مستعان یا ذالمن و البیان»
  • فقره پنجاه و هفتم: «اللهم انی اسئلک باسمک یا عفو یا غفور یا صبور یا شکور یا رئوف یا عطوف یا مسئول یا ودود یا سبوح یا قدوس»
  • فقره پانزدهم: «یا ذی الحکمه و البیان یا ذی الجود و الاحسان یا ذی الفضل و الامتنان یا ذی الامن و الامان یا ذی القدس و السبحان…»

در فقره پنجم، «سبحان» در کنار اسماء وجودی چون «حنان»، «منان» و «غفران» قرار گرفته و نشان‌دهنده جامعیت این صفت در گستره اسماء الهی است. در فقره پنجاه و هفتم، همراهی «سبوح» و «قدوس» بر تمایز و تکامل معنایی این دو اسم دلالت دارد، و در فقره پانزدهم، تعبیر «ذی القدس و السبحان» بر پیوند عمیق این دو صفت با سایر کمالات الهی تأکید می‌ورزد.

درنگ: حضور مکرر «سبحان» در ابتدای دعای جوشن کبیر («سبحانک یا لا اله الا انت») نشان‌دهنده جایگاه والای آن به‌عنوان صفتی جامع است که همه اسماء الهی را در بر می‌گیرد. همراهی «سبوح» و «قدوس» در فقرات خاص، بیانگر مهندسی دقیق دعا در تبیین مراتب وجودی و تقدیسی این اسماء است.

تحلیل الهیاتی و عرفانی

از منظر الهیاتی، «سبوح» به سیر طبیعی و حرکت وجودی موجودات در نظام هستی اشاره دارد، گویی که همه مخلوقات در حال تسبیح و تنزیه ذات الهی‌اند. «قدوس»، اما، به طهارت مطلق و تقدیس بی‌نهایت الهی دلالت می‌کند، که چونان آفتابی درخشان، هرگونه نقص و عیب را از ساحت ذات حق می‌زداید. این دو صفت، در کنار سایر اسماء وجودی مانند «رحمن» و «غفور»، بر کمال و جامعیت الهی تأکید دارند.

از دیدگاه عرفانی، «سبوح» چونان جریانی زلال، به حرکت مدام موجودات در مسیر تعالی اشاره دارد، در حالی که «قدوس» به مثابه قله‌ای رفیع، تقدیس و طهارت مطلق الهی را نمایان می‌سازد. این تفاوت در دعای جوشن کبیر با چینش دقیق فقرات منعکس شده است، که نشان‌دهنده نظمی عمیق در تبیین معارف الهی است.

بخش دوم: وجودی بودن اسماء سبوح و قدوس

تمایز صفات وجودی از صفات سلبی

یکی از محورهای اصلی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تأکید بر وجودی بودن اسماء «سبوح» و «قدوس» است. برخلاف دیدگاه‌های سنتی که این اسماء را به معنای تنزیه عدمی (منزه از نقص) تفسیر می‌کنند، این درس‌گفتار بر این باور است که این اسماء، تجلیات وجودی و ایجابی ذات الهی‌اند. به تعبیر فلسفی، این صفات نه به معنای فقدان نقص، بلکه به معنای حضور کمال، طهارت و صفا هستند.

به عنوان مثال، در فقره پنجم دعای جوشن کبیر، «سبحان» در کنار اسماء وجودی چون «حنان»، «منان» و «برهان» قرار گرفته است. این همنشینی نشان می‌دهد که «سبحان» نمی‌تواند صفتی سلبی باشد، چرا که در میان صفات ایجابی جای گرفته است. به همین ترتیب، در فقره پنجاه و هفتم، «سبوح» و «قدوس» در کنار «عفو»، «غفور» و «ودود» قرار دارند، که همگی وجودی‌اند و هیچ‌یک به معنای فقدان یا سلب نیستند.

درنگ: اسماء «سبوح» و «قدوس» به‌عنوان صفات جلالی، نه‌تنها از جنس سلب و عدمی نیستند، بلکه به کمال وجودی و طهارت مطلق الهی اشاره دارند. این دیدگاه، با حکمت متعالیه هم‌خوانی دارد که صفات الهی را تجلیات وجودی ذات حق می‌داند.

نقد مفهوم صفات سلبی

در تحلیل فلسفی، صفات سلبی چون «لیس بعمرو» (زید نیست عمرو) صرفاً انتزاعات ذهنی‌اند و نمی‌توانند به‌عنوان اسماء الهی تلقی شوند. این صفات، به دلیل ماهیت عدمی خود، از حقیقت وجودی ذات حق فاصله دارند. به تعبیری، اگر خداوند را به مثابه اقیانوسی بی‌کران از کمال تصور کنیم، صفات سلبی تنها سایه‌ای از این اقیانوس‌اند، نه خود آن. در مقابل، «سبوح» و «قدوس» چونان موج‌های این اقیانوس، وجودی و ایجابی‌اند و به حقیقت ذات الهی اشاره دارند.

این دیدگاه با حکمت متعالیه ملاصدرا هم‌سو است، که در آن صفات الهی به‌عنوان تجلیات وجودی ذات حق شناخته می‌شوند. طهارت (قدوس) و تنزیه (سبوح) نه به معنای فقدان نقص، بلکه به معنای حضور کمال و صفا هستند، گویی که ذات الهی چون آینه‌ای صاف، هرگونه زنگار نقص را از خود دور می‌سازد.

بخش سوم: نقد دیدگاه‌های سنتی

نقد آرای حاجی سبزواری

حاجی سبزواری، فیلسوف و عارف برجسته، در آثار خود نظیر شرح منظومه، اسفار، و تفسیر جوشن کبیر، «سبوح» و «قدوس» را به‌عنوان صفات سلبی تفسیر کرده و آن‌ها را به معنای «منزه از نقایص و مجرد از ماده و ماهیت» دانسته است. این دیدگاه، که ریشه در محدودیت‌های علمی و فلسفی زمانه او دارد، از حقیقت وجودی این اسماء فاصله گرفته و به تکرار مفاهیم سنتی بسنده کرده است.

آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با لحنی توأم با احترام و طنز، به این محدودیت اشاره می‌کنند و می‌فرمایند که اگر حاجی سبزواری حتی نامه‌ای برای خویشاوندانش نوشته باشد، باز همان مفاهیم فلسفی تکراری را بازگو کرده است. این نقد، نه به نیت کاستن از شأن حاجی سبزواری، بلکه به منظور تأکید بر لزوم نوآوری در معرفت‌شناسی اسماء الهی مطرح شده است. با این حال، ایشان به صفا و اخلاص حاجی سبزواری ارج می‌نهند و او را به‌عنوان عارفی با کمال می‌ستایند.

درنگ: دیدگاه حاجی سبزواری در تفسیر «سبوح» و «قدوس» به دلیل تکیه بر مفاهیم سلبی و تکرار مباحث فلسفی سنتی، از حقیقت وجودی این اسماء فاصله گرفته است. این محدودیت، ریشه در شرایط علمی زمانه او دارد، اما ضرورت بازنگری در این تفاسیر را برجسته می‌سازد.

نقد آرای فخر رازی و غزالی

فخر رازی، متکلم برجسته، «قدوس» را از ریشه «قدس» (طهارت) مشتق کرده و آن را به معنای پاکی از گناهان و عیوب (به‌صورت عدمی) تفسیر می‌کند. او حتی به نقل از قاموس، «قدس» را به معنای «سطل بزرگ» می‌داند، که این تفسیر با طنزی ظریف در درس‌گفتار نقد شده است. این معنا، نه‌تنها ریشه‌ای غیرقرآنی دارد، بلکه از حقیقت وجودی «قدوس» دور است. ریشه «قدوس» از «قديس» در زبان‌های سامی به معنای تقدیس و طهارت وجودی است، نه فقدان عیب.

غزالی نیز «قدوس» را به معنای منزه از کمالات خلقی تفسیر می‌کند، که باز به رویکرد سلبی بازمی‌گردد. این تفاسیر، به دلیل عدم توجه به جنبه وجودی «قدوس»، ناقص تلقی می‌شوند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با تأکید بر این نکته که خداوند فاقد صفات سلبی است، این رویکردها را به چالش می‌کشند و بر لزوم شناخت وجودی اسماء الهی تأکید می‌ورزند.

درنگ: تفاسیر فخر رازی و غزالی از «قدوس» به دلیل تکیه بر معانی سلبی و عدمی، از حقیقت وجودی این صفت فاصله گرفته‌اند. نقد این دیدگاه‌ها، ضرورت بازنگری در معرفت‌شناسی اسماء الهی را با رویکردی وجودی برجسته می‌سازد.

بخش چهارم: تفاوت معنایی سبوح و قدوس

تحلیل الهیاتی و قرآنی

«سبوح» به سیر طبیعی و حرکت وجودی موجودات در نظام هستی اشاره دارد، گویی که همه موجودات در حال تسبیح و تنزیه ذات الهی‌اند. «قدوس»، اما، به تقدیس و طهارت مطلق الهی دلالت می‌کند، که از «سبوح» برتر است. این تفاوت در قرآن کریم، به‌ویژه در آیه ۱ سوره حشر، به روشنی نمایان است:

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ [مطلب حذف شد] : آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، برای خدا تسبیح می‌گویند؛ [او] پادشاهِ قدوسِ عزیزِ حکیم است.)

این آیه، ترکیب تسبيح (سبوح) و تقدیس (قدوس) را در نظام کیهانی به نمایش می‌گذارد و نشان می‌دهد که «قدوس» مرتبه‌ای بالاتر از «سبوح» دارد. کمیابی «قدوس» در قرآن کریم (دو مورد در مقابل ۸۹ مورد سبوحیه) نیز بر اهمیت و افضلیت آن دلالت دارد.

تحلیل عرفانی

از منظر عرفانی، «قدوس» به نخبگان تقدیسی اشاره دارد که در جامعه سبحانی، نقش رهبری معنوی را بر عهده دارند. این نخبگان، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راهنمای سالکان‌اند و با طهارت و تقدیس خود، مسیر قرب به حق را هموار می‌سازند. «سبوح»، اما، به جریان عمومی تسبیح موجودات اشاره دارد، گویی که همه هستی در حال نغمه‌سرایی در ستایش ذات الهی است.

درنگ: «قدوس» از «سبوح» برتر است، زیرا به تقدیس و طهارت مطلق الهی اشاره دارد، در حالی که «سبوح» به سیر طبیعی و تسبیح عمومی موجودات دلالت می‌کند. این تفاوت در قرآن کریم و دعای جوشن کبیر با نظمی دقیق منعکس شده است.

بخش پنجم: چالش‌های معرفت‌شناسی در شناخت اسماء الهی

نیاز به قرب و طهارت

شناخت اسماء الهی، چونان صعود به قله‌ای رفیع، نیازمند خلوت، طهارت نفس، و صبوری است. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تأکید می‌کنند که تکیه بر صفات سلبی، به دلیل سهولت، مانع از وصول به حقایق وجودی می‌شود. این رویکرد، گویی که سالک را در دامنه کوه معرفت نگه می‌دارد و از صعود به قله بازمی‌دارد.

به تعبیری، شناخت اسماء الهی چون شکار گوهری نایاب است که با سوزن صبوری و دقت باید به دست آید. این شکار، نه با پتک و باروت، بلکه با ظرافت و استقامت ممکن می‌شود. حدیث «لا تفکروا فی ذات الله» نیز، برخلاف برداشت‌های نادرست، نه منع از تفکر، بلکه ارشاد به روش صحیح شناخت (قرب و طهارت) است.

درنگ: شناخت اسماء الهی نیازمند قرب به حق، طهارت نفس، و صبوری است. تکیه بر سلبيات، به دلیل سهولت، مانع از وصول به حقایق وجودی می‌شود و سالک را از صعود به قله معرفت بازمی‌دارد.

پیامدهای اجتماعی فقدان رویکرد وجودی

فقدان رویکرد وجودی در معرفت‌شناسی اسماء الهی، به ضعف جوامع اسلامی در مسائل علمی، معرفتی، و اجتماعی انجامیده است. تأکید صرف بر نهی و سلب، بدون ارائه راهکارهای ایجابی، جامعه را در سردرگمی فرو برده است. به تعبیری، جامعه اسلامی چون کشتی‌ای است که ناخدای آن تنها از صخره‌های خطر می‌گوید، اما راه رسیدن به ساحل را نشان نمی‌دهد.

آیت‌الله نکونام قدس‌سره با طنزی ظریف، این مشکل را به نصایح کلیشه‌ای تشبیه می‌کنند که تنها به «نکن» اکتفا می‌کنند، بدون آنکه بگویند «چه کن». این رویکرد، نه‌تنها در معرفت‌شناسی، بلکه در نظام‌های اجتماعی و آموزشی نیز باید اصلاح شود.

بخش ششم: نقد کثرت‌نویسی و تکرار در آثار علمی

تحلیل تاریخی کثرت‌نویسی

در گذشته، کثرت‌نویسی در آثار علما، به‌ویژه در برابر اهل سنت، به منظور اثبات توان علمی شیعه رایج بود. شرح‌هایی چون «لمعه» و «مسالک» نمونه‌هایی از این رویکردند که اغلب تکرار مطالب یکدیگرند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با اشاره به این موضوع، تأکید می‌کنند که این روش در عصر حاضر، به دلیل هدررفت منابع و فقدان نوآوری، ناپسند است.

به عنوان مثال، ملاصدرا با وجود نگارش آثار متعدد، تنها یک جلد اصیل در اسفار ارائه کرده که به هزار جلد می‌ارزد. این امر نشان‌دهنده ارزش کار نوآورانه در برابر کثرت‌نویسی است. گویی که یک گوهر ناب، از انبوه سنگ‌های معمولی ارزشمندتر است.

درنگ: کثرت‌نویسی بدون نوآوری، به کاهش مطالعه و ضعف علمی در جامعه منجر شده است. نویسندگان باید به جای تکرار مطالب، ایده‌های جدید ارائه دهند و به منابع ارجاع کنند.

پیشنهاد برای اصلاح

برای رفع این مشکل، لازم است نویسندگان به جای بازنویسی مطالب پیشین، ایده‌های نو ارائه دهند و با ارجاع به منابع، از هدررفت منابع جلوگیری کنند. این رویکرد، چونان کاشتن بذری نو در زمین علم است که ثمره‌ای تازه و پربار به ارمغان می‌آورد.

بخش هفتم: لزوم رویکرد ایجابی در جامعه و معرفت

از نهی به امر

آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید می‌کنند که رویکرد سلبی (نهی از گناه) بدون ارائه راهکارهای ایجابی (امر به معروف)، به سردرگمی جامعه منجر می‌شود. اسماء وجودی مانند «سبوح» و «قدوس» الگویی برای رویکرد ایجابی ارائه می‌دهند، گویی که این اسماء چون چراغ‌هایی راه رشد و تعالی را روشن می‌سازند.

در جامعه اسلامی، به جای تأکید مداوم بر «نکن»، باید راهکارهای عملی برای رشد علمی، اجتماعی، و معنوی ارائه شود. این رویکرد، چونان ساختن پلی است که انسان را از تاریکی نادانی به روشنایی معرفت رهنمون می‌شود.

درنگ: جامعه اسلامی نیازمند نظام‌های ایجابی است که با تکیه بر اسماء وجودی مانند «سبوح» و «قدوس»، راهکارهای عملی برای رشد علمی، اجتماعی، و معنوی ارائه دهد.

جمع‌بندی و پیشنهادات

اسماء «سبوح» و «قدوس»، به‌عنوان دو گوهر درخشان در گنجینه اسماء حسنی الهی، نه‌تنها در الهیات و عرفان، بلکه در طراحی جامعه‌ای ایجابی و خلاق نقش کلیدی دارند. نقد دیدگاه‌های سنتی حاجی سبزواری، فخر رازی، و غزالی نشان می‌دهد که تفاسیر سلبی، به دلیل سهولت و فقدان قرب به حق، از حقیقت وجودی این اسماء فاصله گرفته‌اند. برای تحقق معرفت وجودی و ایجاد جامعه‌ای مبتنی بر اصول سبوحی و قدوسی، پیشنهادات زیر ارائه می‌شود:

  1. بازنگری در تفاسیر سنتی: حوزه‌های علمیه باید با تأکید بر جنبه‌های وجودی اسماء الهی، از تفاسیر سلبی فاصله بگیرند و رویکردی نوآورانه اتخاذ کنند.
  2. ترویج معرفت‌شناسی وجودی: شناخت اسماء الهی نیازمند خلوت، طهارت، و صبوری است. برنامه‌های آموزشی باید این رویکرد را ترویج کنند.
  3. کاهش کثرت‌نویسی: نویسندگان باید به جای تکرار مطالب، ایده‌های جدید ارائه دهند و به منابع ارجاع کنند.
  4. ایجاد نظام‌های ایجابی: جامعه اسلامی باید با تکیه بر اسماء وجودی، نظام‌های ایجابی در آموزش، فرهنگ، و سیاست‌گذاری ایجاد کند.

تحقق این پیشنهادات، نیازمند همکاری حوزه‌های علمیه، نهادهای آموزشی، و محققان است تا معرفت‌شناسی اسماء الهی به رویکردی وجودی و عملی تبدیل شود و جامعه‌ای ایجابی و شکوفا شکل گیرد. این نوشتار، چونان سوزنی ظریف، کوشیده است تا کوه معرفت را بشکافد و راهی نو به سوی شناخت اسماء الهی هموار سازد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، کدام‌یک از اسماء زیر در دعای جوشن کبیر همراه با سبحان ذکر شده است؟

2. بر اساس متن، سبوح و قدوس در کدام فراز دعای جوشن کبیر با هم آمده‌اند؟

3. طبق متن، کدام‌یک از ویژگی‌های زیر برای اسماء سبوح و قدوس تأکید شده است؟

4. متن درسگفتار چه تعداد فراز از دعای جوشن کبیر را به عنوان مثال برای سبوح و قدوس ذکر می‌کند؟

5. طبق گفته فخر رازی در متن، قدوس از چه چیزی مشتق شده است؟

6. متن بیان می‌کند که تمام اسماء الهی در دعای جوشن کبیر وجودی هستند و هیچ اسم سلبي وجود ندارد.

7. طبق متن، مرحوم حاجی سبزواری معتقد است که سبوح و قدوس صفات سلبي هستند.

8. بر اساس متن، فخر رازی قدوس را به معنای منزه از نواقص و عیوب وصف می‌کند.

9. متن درسگفتار بیان می‌کند که قدوس و سبوح در قرآن به صورت فعول آمده‌اند و این وزن در موارد دیگر این باب استفاده نشده است.

10. طبق متن، غزالی معتقد است که سبوح از قدوس بالاتر است زیرا از کمالات خلقی منزه است.

11. طبق متن، چرا سبوح و قدوس در دعای جوشن کبیر بین اسماء وجودی قرار گرفته‌اند؟

12. چرا متن تأکید دارد که اسماء سلبي پروردگار وجود ندارند؟

13. بر اساس متن، چرا مرحوم حاجی سبزواری در آثارش عمدتاً به صفات سلبي پرداخته است؟

14. متن چگونه تفاوت قدوس و سبوح را از نظر غزالی توضیح می‌دهد؟

15. چرا شناخت اسماء وجودی طبق متن دشوارتر از اسماء سلبي است؟

پاسخنامه

1. قدوس

2. فراز 57

3. وجودي بودن

4. سه فراز

5. طهارت

6. درست

7. درست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا سبوح و قدوس اسماء وجودی هستند و با اسماء وجودی دیگر مانند برهان و سلطان همخوانی دارند.

12. زیرا اسماء سلبي انتزاعات ذهنی هستند و حقیقتاً صفت یا اسم محسوب نمی‌شوند.

13. چون معلوماتش محدود بود و در فلسفه، عرفان و جوشن کبیر به همان مباحث تکراری وجود و ماهیت اکتفا کرده است.

14. غزالی قدوس را منزه از کمالات خلقی و سبوح را منزه از نواقص خلقی می‌داند.

15. زیرا شناخت اسماء وجودی نیازمند قرب به خدا، طهارت و صبر است، در حالی که سلبي‌ها به راحتی با انتزاع ذهنی شناخته می‌شوند.