متن درس
اسما و صفات الهی: تبیین جلال و جلیل
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سیصد و هشتاد ودوم)
دیباچه: درآمدی بر اسمای جلالی و جایگاه جلال و جلیل
بحث در باب اسمای حسنی، چونان دریایی ژرف در الهیات اسلامی، از بنیادیترین مباحث معرفتی است که به شناخت صفات و اسامی خداوند در پرتو قرآن کریم و روایات اسلامی میپردازد. این نوشتار، با تمرکز بر دو اسم والا، یعنی «جلال» و «جلیل»، به کاوش در جایگاه این اسامی در قرآن کریم، دعاها و مأثورات اسلامی مینشیند.
بخش نخست: تبیین مفهومی اسمای جلالی و تقسیمبندی اسمای حسنی
تقسیمبندی اسمای حسنی: بسيط و مرکب
اسمای حسنی در الهیات اسلامی به دو گونه بسيط و مرکب تقسیم میگردند. اسمای بسيط، چون «حسن» و «خالق»، بهتنهایی و بدون نیاز به ترکیب با واژگان دیگر، معنا و مفهوم خود را آشکار میسازند. در مقابل، اسمای مرکب، مانند «أحسن الخالقين»، در پیوند با دیگر کلمات، معنای گستردهتری مییابند. این تقسیمبندی، که ریشه در سنتهای تفسیری و کلامی دارد، چونان نقشهای است که راه را برای فهم دقیقتر ساختار زبانی و معنایی اسمای الهی هموار میسازد. این ساختار، امکان تحلیل جایگاه اسمای جلال و جلیل را در متون دینی فراهم میآورد و به درک بهتر رابطه میان اسما و صفات ذاتی و فعلی خداوند یاری میرساند.
درنگ: تقسیمبندی اسمای حسنی به بسيط و مرکب، بنیانی زبانی و معنایی برای تحلیل اسمای جلال و جلیل فراهم میآورد و بر پیچیدگی و غنای الهیات اسلامی گواهی میدهد.
جایگاه جلال و جلیل در قرآن کریم و مأثورات
اسمای جلال و جلیل، گرچه بهصورت بسيط در قرآن کریم نیامدهاند، در ترکیبهایی چون «ذو الجلال و الإکرام» در سوره الرحمن جلوهگر شدهاند. این حضور، در کنار بسامد گسترده این اسما در دعاها و مأثورات، چون جوشن کبیر و صغیر، نشاندهنده نقش مکمل سنت نبوی و ادعیه در تبیین مفاهیم قرآنی است. این تکامل، چونان رودی است که از سرچشمه قرآن کریم جاری شده و در بستر سنت، به دریای معرفت الهی میپیوندد.
بخش دوم: کاوش در آیات قرآنی و تحلیل معنای جلال و جلیل
آیات سوره الرحمن: جلوهگاه جلال و اکرام
دو آیه از سوره الرحمن، یعنی آیه 27 و 78، بهعنوان مصادیق حضور اسم «ذو الجلال و الإکرام»، عظمت و کرامت الهی را به نمایش میگذارند:
- «وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ» [مطلب حذف شد] : و جاودانه میماند ذات پروردگارت که صاحب جلال و اکرام است).
- «تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ» [مطلب حذف شد] : بزرگوار است نام پروردگارت که صاحب جلال و اکرام است).
این آیات، جلال و اکرام را چونان دو گوهر در تاج ذات الهی معرفی میکنند که عظمت و کرامت را بهصورت توأمان به تصویر میکشند. کاربرد واژههای «ذو» و «ذی» در این آیات، بر ذاتی بودن این صفات تأکید دارد و نشان میدهد که جلال و اکرام، نه امری عرضی، بلکه از جوهر ذات باریتعالی سرچشمه میگیرند.
درنگ: آیات سوره الرحمن، با تأکید بر «ذو الجلال و الإکرام»، عظمت و کرامت ذاتی خداوند را به نمایش گذاشته و بر وجودی بودن این صفات گواهی میدهند.
معنای اکرام و پیوند آن با جلال
اکرام، از باب افعال و بهصورت مصدر، معنایی اسمی یافته و در کنار جلال، ترکیبی از صفات جمالی و جلالی را به نمایش میگذارد. اکرام، که به معنای گرامیداشت و عزتبخشی است، چونان پلی است که عظمت جلالی را به لطف و زیبایی جمالی پیوند میدهد. این ترکیب، جامعیت صفات الهی را نشان میدهد که هم شکوه و عظمت را در بر دارد و هم مهربانی و کرامت را.
بخش سوم: اسمای ذوئی و جایگاه آنها در قرآن کریم
اسمای ذوئی، چون «ذو العرش المجید»، «ذو الطول»، «ذو المعارج»، «ذو مغفرة» و «ذو عقاب»، بهعنوان اسمای مرکب، بر صفات ذاتی و ثابت خداوند تأکید دارند. این اسما، با ساختار زبانی خاص خود، رابطهای ناگسستنی میان ذات الهی و صفات او برقرار میسازند. کاربرد «ذو» در این اسما، چونان نشانی است که بر ثبوتی بودن صفات الهی گواهی میدهد.
بخش چهارم: جلال و جلیل در دعای جوشن کبیر
دعای جوشن کبیر، چونان گنجینهای از اسمای الهی، جلال و جلیل را در فقرات گوناگون به نمایش میگذارد. در فقره چهارم، جلال در کنار «ملک» آمده است: «يَا مَنْ لَهُ الْمُلْكُ وَالْجَلَالُ». در فقره سیزدهم، ترکیب «يا جليل يا جميل» دیده میشود و در فقره هجدهم، «يَا مَنْ هُوَ فِي جَلَالِهِ عَظِيمٌ» عظمت ذاتی خداوند را برجسته میسازد. این تنوع، نشاندهنده غنای معنایی اسمای جلال و جلیل در سنت اسلامی است.
درنگ: دعای جوشن کبیر، با ارائه اسمای بسيط و مرکب، نقش مکمل سنت در تبیین مفاهیم قرآنی را آشکار ساخته و بر تعادل میان جلال و جمال الهی تأکید دارد.
بخش پنجم: تقسیمبندی اسمای الهی به جمالی، جلالی و کمالی
اسمای الهی به سه دسته جمالی، جلالی و کمالی تقسیم میگردند. اسمای جمالی، چونان نسیمی لطیف، بر لطف و زیبایی الهی دلالت دارند. اسمای جلالی، چون کوهی استوار، عظمت و شکوه خداوند را نشان میدهند. اسمای کمالی، مانند اکرام، این دو را در خود جمع کرده و جامعیت صفات الهی را به نمایش میگذارند. این تقسیمبندی، که ریشه در سنتهای عرفانی و کلامی دارد، راه را برای فهم عمیقتر اسمای حسنی هموار میسازد.
بخش ششم: نقد تفسیر سلبی جلال و جلیل
برخی متکلمان، چون فخر رازی و مرحوم حاجی، جلال و جلیل را بهصورت سلبی، یعنی دوری و دستنیافتنی بودن خداوند، تفسیر کردهاند. اما این برداشت، با متون قرآنی و مأثورات سازگار نیست. جلال و جلیل، صفاتی وجودی و اثباتیاند که عظمت و بزرگی ذاتی خداوند را نشان میدهند. این نقد، چونان آینهای است که حقیقت صفات الهی را از تحریفهای کلامی بازمینمایاند.
درنگ: تفسیر سلبی جلال و جلیل، با آیات قرآنی و مأثورات ناسازگار است و برداشت وجودی و اثباتی این اسما، به فهم صحیحتر صفات الهی یاری میرساند.
بخش هفتم: تأثیرات فرهنگی و اجتماعی تفسیر سلبی
فرهنگ خجالت و انزوا
تفسیر سلبی جلال، چونان سایهای سنگین، بر فرهنگ اجتماعی جوامع اسلامی تأثیر نهاده و به ایجاد فاصله میان انسانها و خداوند منجر شده است. این تفسیر، فرهنگ خجالت و انزوا را تقویت کرده و مانع از ارتباط نزدیک کودکان با والدین، حضور در مساجد، و مشارکت اجتماعی زنان و کودکان شده است. این محدودیتها، با روح آیات قرآنی، مانند «وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ» (خداوند با شماست هر کجا که باشید)، در تضاد است.
مثالهای تاریخی و اجتماعی
در گذشته، کودکان از حضور در کنار بزرگترها منع میشدند، در مساجد راه نمییافتند و زنان از مشارکت در مجالس دینی محروم بودند. این محدودیتها، ریشه در برداشتهای نادرست از عظمت الهی داشته و به کاهش شجاعت و آزادی عمل در جامعه انجامیده است. این وضعیت، چونان زنجیری بر پای مشارکت اجتماعی، مانع از شکوفایی ارزشهای اسلامی شده است.
بخش هشتم: اصلاح فرهنگ از منظر الهیات صحیح
نقش انقلاب ۵۷
انقلاب ۵۷، چونان نسیمی تازه، برخی از این محدودیتها را برطرف کرده و با بازتعریف مفاهیم دینی، به افزایش مشارکت اجتماعی کودکان و زنان یاری رسانده است. این تحول، با بازگشت به تفسیرهای وجودی و اثباتی صفات الهی، راه را برای احیای فرهنگ مشارکت و شجاعت هموار ساخته است.
نقش ائمه معصومین در تبیین صحیح
ائمه معصومین علیهمالسلام، چونان چراغهای هدایت، نقش محوری در تبیین صحیح مفاهیم دینی دارند. اگر فرصت ارائه طریق به ایشان داده میشد، تفسیرهای نادرست از جلال و سایر صفات الهی اصلاح میگشت و جامعه از مشکلات ناشی از این برداشتها مصون میماند. انزوای تاریخی ائمه، به گسترش تفسیرهای نادرست و چالشهای اجتماعی منجر شده است.
درنگ: انقلاب ۵۷ و نقش ائمه معصومین، بهعنوان عوامل اصلاحگر، به کاهش محدودیتهای فرهنگی و بازگشت به تفسیرهای صحیح صفات الهی یاری رساندهاند.
بخش نهم: چالشهای جهانی و ضرورت بازگشت به الهیات اصیل
بسیاری از چالشهای جهانی، از جمله جنگها و خشونتها، ریشه در تفسیرهای نادرست مذهبی دارند. مذهب، اگر بهدرستی فهم نشود، به جای وحدت و صلح، به تفرقه و خشونت میانجامد. آیات قرآنی، مانند «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ» (دین نزد خداوند، اسلام است)، بر وحدت و صلح تأکید دارند و ضرورت بازگشت به الهیات اصیل و وحیانی را گوشزد میکنند.
جمعبندی و نتیجهگیری
بحث در باب اسمای جلال و جلیل، چونان سفری معرفتی در ژرفای الهیات اسلامی، عظمت و کرامت ذاتی خداوند را در آینه قرآن کریم و مأثورات به نمایش میگذارد. این کاوش نشان داد که:
- اسمای جلال و جلیل، چه بهصورت بسيط و چه مرکب، عظمت و بزرگی ذاتی خداوند را بازمینمایانند و تفسیر سلبی آنها با متون قرآنی و مأثورات ناسازگار است.
- آیات سوره الرحمن، با تأکید بر «ذو الجلال و الإکرام»، عظمت و کرامت الهی را بهصورت توأمان نشان میدهند.
- دعای جوشن کبیر، با ارائه اسمای بسيط و مرکب، نقش مکمل سنت در تبیین مفاهیم قرآنی را آشکار میسازد.
- تفسیر سلبی جلال، به ایجاد فرهنگ خجالت و انزوا منجر شده که با اصلاح این تفسیرها، میتوان به فرهنگ مشارکت و شجاعت بازگشت.
- انقلاب ۵۷ و نقش ائمه معصومین، بهعنوان عوامل اصلاحگر، به کاهش محدودیتهای فرهنگی و بازگشت به تفسیرهای صحیح کمک کردهاند.
- چالشهای جهانی ناشی از تفسیرهای نادرست مذهبی، ضرورت بازگشت به الهیات اصیل و وحیانی را نشان میدهد.
این اثر، با بازنمایی فاخر و علمی درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، کوشیده است تا ضمن حفظ امانت، محتوایی جامع و منسجم برای پژوهشگران الهیات و عرفان فراهم آورد.
با نظارت صادق خادمی