متن درس
کتاب اسماء و صفات الهی: تأملاتی در صفت قاسم و قسمهای قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۰۰)
مقدمه: درآمدی بر صفت قاسم و قسمهای قرآنی
در سپهر معرفت الهی، صفت «قاسم» چونان نوری درخشان در میان اسماء جلالی میدرخشد و با حکمت و اقتدار، نظام تقسیم و تجزیه را در عالم خلقت سامان میدهد. این صفت، که در درسگفتار شماره ۴۰۰ از سلسله مباحث آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره مورد کاوش قرار گرفته، نهتنها از منظر لغوی و قرآنی، بلکه از دیدگاههای کلامی، عرفانی و فلسفی، جایگاهی رفیع دارد. قاسم، بهعنوان تقسیمکننده حکیمانه، معیشت، استعدادها و امکانات را در میان بندگان تخصیص میدهد و در قسمهای قرآنی، که ظرفی برای تجلی این صفتاند، انسان را به تأمل در نظام کیهانی و ارتباط با طبیعت دعوت میکند. قسمهای قرآنی، با تأکید بر پدیدههای طبیعی چون آسمان، زمین، شب و روز، نهتنها ابزاری برای تأکید و تقریر پاسخاند، بلکه سازوکاری برای پیوند عمیق انسان با عالم ماده و هدایت او به سوی معرفت و بهرهوری از خلقت به شمار میروند.
بخش یکم: مفهومشناسی صفت قاسم و قسم
ریشهشناسی و معنای لغوی قاسم
صفت «قاسم» از ماده «قسم» به معنای تقسیم حکیمانه و جداسازی عادلانه ریشه میگیرد. این واژه، در فرهنگ قرآنی، به خداوند متعال بهعنوان تخصیصدهنده معیشت، استعدادها و امکانات در میان بندگان اطلاق میشود. قاسم، تجلی حکمت و اقتدار الهی است که هر چیز را به جایگاه شایستهاش هدایت میکند، گویی باغبانی است که بذرهای حیات را با دقت در زمین خلقت میکارد.
| درنگ: «قاسم» از ماده «قسم» به معنای تقسیم حکیمانه است و در قرآن کریم، مظهر تخصیص معیشت و استعدادها بر اساس حکمت الهی است. |
تمایز قاسم از قاصم
صفت «قاسم» و «قاصم» هر دو از اسماء جلالیاند، اما تفاوتهای ظریفی دارند. «قاسم» به تقسیم و تخصیص حکیمانه اشاره دارد، در حالی که «قاصم» به درهمشکستن و نابودی موانع دلالت میکند. قاسم چونان معماری است که پازل خلقت را با دقت میچیند، اما قاصم چونان تیغی است که ساختارهای نادرست را درهم میشکند. این تمایز، نیازمند بررسی عمیقتر در متون قرآنی و روایی است تا پیوندها و تفاوتهای این دو صفت روشن گردد.
| درنگ: «قاسم» به تقسیم حکیمانه و «قاصم» به درهمشکستن اشاره دارد. هر دو جلالیاند، اما قاصم شدت بیشتری در نابودی موانع دارد. |
بخش دوم: قسمهای قرآنی و پیوند با طبیعت
فراوانی قسم به پدیدههای طبیعی
قسمهای قرآنی به پدیدههای طبیعی، که حدود ۳۷ مورد را در بر میگیرند، نشاندهنده اهتمام قرآن کریم به جلب توجه انسان به محیط پیرامون است. این قسمها شامل آسمان (۶ بار)، زمین (۲ بار)، خورشید (۳ بار)، ساعات شب و روز (۶ بار)، شب (۹ بار)، ستارگان (۴ بار)، ماه (۳ بار) و باد (۲ بار) میشوند. این تکرار، پیوند معرفتی و وجودی انسان با نظام کیهانی را تقویت میکند، گویی قرآن کریم انسان را به تأمل در آیینه خلقت دعوت میکند.
| درنگ: قسمهای قرآنی به پدیدههای طبیعی (۳۷ مورد) انسان را به تأمل در نظام کیهانی و پیوند با طبیعت دعوت میکنند. |
ارتباط باد و ملائکه
قسم به باد در قرآن کریم، گاه به ملائکه اشاره دارد، اما جنبه طبیعی باد را نیز حفظ میکند. این دوگانگی، لایههای عمیق معنایی قسمها را نشان میدهد و انسان را به تأمل در پیوند ماده و معنا دعوت میکند. باد، چونان نیروی طبیعی قابللمس، پلی است به سوی درک موجودات متافیزیکی، گویی نسیمی است که رازهای الهی را در خود نهفته دارد.
| درنگ: قسم به باد، گاه به ملائکه اشاره دارد و پیوند میان ماده و معنا را نشان میدهد، دعوتی به تأمل در لایههای عمیق خلقت. |
شعاع ارتباط انسان با عالم ماده
قسمهای قرآنی، شعاع ارتباط انسان با عالم ماده را ترسیم میکنند که شامل آسمان، زمین، ماه، ستارگان، شب و روز، ساعات و باد است. این عناصر، به دلیل دسترسیپذیری، ابزارهای اولیه معرفتشناسی قرآنیاند و انسان را به درک جایگاه خود در نظام خلقت هدایت میکنند، گویی پنجرههاییاند به سوی فهم نظم هستی.
| درنگ: قسمها، شعاع ارتباط انسان با عالم ماده را ترسیم کرده و ابزارهای اولیه معرفتشناسی قرآنی را فراهم میکنند. |
بخش سوم: کارکردهای قسمهای قرآنی
اهداف چندگانه قسمها
قسمهای قرآنی سه کارکرد اصلی دارند: تقریر پاسخ، آلودهسازی به طبیعت و خرد کردن خصوصیات آن. تقریر پاسخ، صدق ادعا یا پاسخ به پرسش را تثبیت میکند؛ آلودهسازی، پیوند عمیق انسان با جهان مادی را رقم میزند؛ و خرد کردن، خصوصیات پدیدهها را تجزیه و تحلیل میکند. این سهگانه، فرآیندی تربیتی است که انسان را به سوی رشد علمی و معنوی هدایت میکند، گویی نقشهراهی است برای سیر در باغ معرفت.
| درنگ: قسمها با سه کارکرد تقریر، آلودهسازی و خرد کردن، انسان را به رشد علمی و معنوی هدایت میکنند. |
آیات مرتبط با آسمان
آیاتی چون:
وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ (ذاریات: ۷)
ترجمه: «سوگند به آسمان که دارای بافت استوار است» ( [مطلب حذف شد] )
وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ (طارق: ۱۱)
ترجمه: «سوگند به آسمان بازگردنده» ( [مطلب حذف شد] )
آسمان را با ویژگیهایی چون «حبک» (نظم و استحکام) و «رجع» (چرخههای بازگشت) توصیف میکنند. این توصیفات، انسان را به تأمل در ساختار و پویایی آسمان دعوت میکنند، گویی آسمان کتابی است که صفحاتش نظم و حکمت الهی را بازگو میکند.
| درنگ: آیات آسمان با توصیف «حبک» و «رجع»، انسان را به تأمل در نظم و پویایی خلقت دعوت میکنند. |
آیات مرتبط با زمین
آیاتی چون:
وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ (طارق: ۱۲)
ترجمه: «سوگند به زمین شکافدار» ( [مطلب حذف شد] )
وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا (شمس: ۶)
ترجمه: «سوگند به زمین و آنکه آن را گسترانید» ( [مطلب حذف شد] )
زمین را بهعنوان بستری برای رویش و گستردگی معرفی میکنند. «صدع» به شکاف و جوانهزنی و «طحاها» به آمادگی زمین برای حیات اشاره دارد، گویی زمین مادری است که حیات را در آغوش میپرورد.
| درنگ: آیات زمین با توصیف «صدع» و «طحاها»، زمین را بستری پویا برای حیات و رویش معرفی میکنند. |
تحلیل مفهوم ضحی و خورشید
آیاتی چون:
وَالضُّحَى (ضحی: ۱)
ترجمه: «سوگند به روشنی روز» ( [مطلب حذف شد] )
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا (شمس: ۱)
ترجمه: «سوگند به خورشید و تابش آن» ( [مطلب حذف شد] )
به نور و روشنی خورشید اشاره دارند. پرسش از همسنخی یا ناهمسنخی ضحی و خورشید، دعوتی است به تأمل در ماهیت نور و رابطه آن با منبعش، گویی نور خورشید شعاعی است که رازهای خلقت را روشن میسازد.
| درنگ: آیات ضحی و خورشید، انسان را به تأمل در ماهیت نور و پیوند آن با منبعش دعوت میکنند. |
خصوصیات زمانی در قسمها
آیاتی چون:
وَالْفَجْرِ (فجر: ۱)
ترجمه: «سوگند به سپیدهدم» ( [مطلب حذف شد] )
وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ (مدثر: ۳۴)
ترجمه: «سوگند به صبح چون روشن شود» ( [مطلب حذف شد] )
وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى (لیل: ۲)
ترجمه: «سوگند به روز چون آشکار گردد» ( [مطلب حذف شد] )
به لحظات کلیدی روز اشاره دارند که هر یک نمادی از مراحل تحول انساناند. فجر، آغاز است؛ صبح، روشنی؛ و نهار، تجلی. این قسمها انسان را به پویایی زمان آگاه میکنند، گویی زمان رودی است که انسان را به سوی مقصد معرفت میبرد.
| درنگ: قسم به لحظات زمانی (فجر، صبح، نهار) انسان را به پویایی زمان و مراحل تحول هدایت میکند. |
تنوع انسانی و قسمها
آیه:
وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى * إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى (لیل: ۲-۴)
ترجمه: «سوگند به روز چون آشکار گردد … که تلاش شما بیتردید گوناگون است» ( [مطلب حذف شد] )
به تنوع تلاشهای انسانی اشاره دارد. این تنوع، واقعیتی روانشناختی و اجتماعی است که در پرتو روشنی روز آشکار میشود، گویی هر انسان راهی یگانه در پهنه خلقت میپیماید.
| درنگ: قسم به نهار، تنوع تلاشهای انسانی را در پرتو روشنی روز برجسته میکند. |
قسم به شفق و طبقات
آیه:
فَلَا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ * لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ (انشقاق: ۱۶-۱۹)
ترجمه: «پس سوگند به شفق … که بیتردید لایهلایه بر یکدیگر سوار خواهید شد» ( [مطلب حذف شد] )
به شفق و تکرار مراحل تاریخی یا رشد انسانی اشاره دارد. «طبقا عن طبق» به الگوهای تکراری در رفتار امتها دلالت میکند، گویی تاریخ آینهای است که عبرتها را بازتاب میدهد.
| درنگ: قسم به شفق، تکرار الگوهای تاریخی و مراحل رشد انسانی را نشان میدهد. |
ویژگیهای شب در قسمها
آیاتی چون:
وَاللَّيْلِ إِذَا أَدْبَرَ (مدثر: ۳۳)
ترجمه: «سوگند به شب چون پشت کند» ( [مطلب حذف شد] )
وَالَّيْلِ إِذَا يَغْشَى (لیل: ۱)
ترجمه: «سوگند به شب چون فراگیر شود» ( [مطلب حذف شد] )
شب را با ویژگیهایی چون «ادبر» (پسرفتن) و «یغشی» (پوشاندن) توصیف میکنند. این خصوصیات، شب را بستری برای تأمل و خودشناسی معرفی میکنند، گویی شب پردهای است که رازهای دل را در خود میپوشاند.
| درنگ: قسم به شب با ویژگیهای «ادبر» و «یغشی»، انسان را به تأمل و خودشناسی در سکون شب دعوت میکند. |
بخش چهارم: ظرفیتهای معرفتی و تربیتی قسمها
نقش قسمها در ایجاد زمینههای تحقیقاتی
قسمهای قرآنی، با جلب توجه به پدیدههای طبیعی، انسان را به تحقیق و کشف قوانین خلقت دعوت میکنند. مثال افتادن سیب و کشف جاذبه، نشاندهنده ظرفیت پدیدههای ساده برای تحولات علمی است. قسمها، چونان جرقههاییاند که ذهن انسان را به سوی اکتشاف روشن میکنند.
| درنگ: قسمها با جلب توجه به طبیعت، زمینههای تحقیقاتی را فراهم کرده و انسان را به کشف قوانین خلقت هدایت میکنند. |
تأثیر قرآن بر کوهها
آیه:
لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ (حشر: ۲۱)
ترجمه: «اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، آن را از بیم خدا فروتن و متلاشی میدیدی» ( [مطلب حذف شد] )
عظمت قرآن کریم را نشان میدهد که حتی کوهها را متأثر میکند. این آیه، انسان را به تأمل در تأثیر قرآن بر قلب دعوت میکند، گویی قرآن کلیدی است که قفلهای معرفت را میگشاید.
| درنگ: قرآن کریم چنان عظمتی دارد که حتی کوهها را متلاشی میکند، دعوتی به تأمل در تأثیر آن بر انسان. |
تقسیم و خرد کردن در قسمها
آیه:
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى (نجم: ۱)
ترجمه: «سوگند به ستاره چون فرو افتد» ( [مطلب حذف شد] )
قسمها پدیدهها را با توصیف دقیق (مانند «هوی») تجزیه میکنند. این فرآیند، مشابه روش علمی است که قوانین را از طریق تحلیل کشف میکند، گویی قسمها ترازوهاییاند برای وزن کردن حقایق.
| درنگ: قسمها با تجزیه پدیدهها، انسان را به تحلیل علمی و معرفتی حقایق خلقت هدایت میکنند. |
عدم آلودگی به معانی قرآنی
در طول ۱۴۰۰ سال، انسانها به معانی قسمهای قرآنی آلوده نشدهاند، یعنی تعامل عمیقی با آنها نداشتهاند. این غفلت، نتیجه فقدان نظام تربیتی و تحقیقاتی است، گویی قرآن کریم گنجی است که در غبار غفلت پنهان مانده.
| درنگ: غفلت ۱۴۰۰ ساله از قسمهای قرآنی، نتیجه فقدان نظام تربیتی و تحقیقاتی برای تعامل با معانی آنهاست. |
ابهام در تفسیر برخی قسمها
آیاتی چون:
وَالذَّارِيَاتِ ذَرْوًا (ذاریات: ۱)
ترجمه: «سوگند به پراکندهکنندگان که پراکنده میکنند» ( [مطلب حذف شد] )
وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا (مرسلات: ۱)
ترجمه: «سوگند به فرستادهشدگان پیاپی» ( [مطلب حذف شد] )
در تفاسیر به ملائکه یا باد تفسیر شدهاند. این ابهام، فرصتی برای تحقیق عمیقتر در پیوند ماده و معنا فراهم میکند، گویی قرآن کریم معمایی است که پژوهشگر را به کشف دعوت میکند.
| درنگ: ابهام در تفسیر قسمهایی چون «ذاریات» و «مرسلات»، فرصتی برای تحقیق در پیوند ماده و معناست. |
بخش پنجم: قسم و قیامت
قلت قسم به قیامت
قسم به قیامت تنها دو بار آمده است:
لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ (قیامت: ۱)
ترجمه: «سوگند به روز قیامت» ( [مطلب حذف شد] )
وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ (بروج: ۲)
ترجمه: «سوگند به روز وعدهشده» ( [مطلب حذف شد] )
این قلت، به دلیل غیرتجربی بودن قیامت است. قرآن کریم انسان را به تعامل با طبیعت هدایت میکند، گویی قیامت مقصدی است که از مسیر طبیعت بدان میرسیم.
| درنگ: قسم به قیامت (دو بار) به دلیل غیرتجربی بودن آن کم است، در حالی که طبیعت (۳۷ بار) اولویت دارد. |
بخش ششم: متعلقات قسم و اهمیت آنها
فهرست متعلقات قسم
متعلقات قسم در قرآن کریم شامل ۲۶ مورد است: ذات پروردگار (۱۲ بار)، پیامبر (۱ بار)، فرشتگان (۳ بار)، قرآن کریم (۵ بار)، آسمان (۶ بار)، زمین (۲ بار)، خورشید (۳ بار)، روز (۶ بار)، شب (۹ بار)، ستارگان (۴ بار)، ماه (۳ بار)، بادها (۴ بار)، قیامت (۲ بار)، نفس (۲ بار)، کوه طور (۲ بار)، مکه (۲ بار)، قلم (۲ بار)، دیدنیها و نادیدنیها (۲ بار)، شاهد و مشهود (۲ بار)، شفع و وتر (۲ بار)، والد و ولد (۲ بار)، تین و زیتون (۲ بار)، ابر (۲ بار)، کتاب مسطور (۱ بار)، بحر مسجور (۱ بار) و عصر (۱ بار). این متعلقات، همگی مقدساند و مهندسی دقیق قرآن کریم را نشان میدهند.
| درنگ: متعلقات قسم (۲۶ مورد) همگی مقدساند و مهندسی حکیمانه قرآن کریم را به نمایش میگذارند. |
اهمیت شب و روز
شب (۹ بار) و روز (۶ بار) به دلیل نقش محوری در ادراک انسان، بیشترین فراوانی را دارند. شب، با تاریکی و سکون، بستری برای تأمل است، گویی دو بال معرفتاند که انسان را به پرواز درمیآورند.
| درنگ: شب (۹ بار) و روز (۶ بار) به دلیل نقش در ادراک، بیشترین متعلقات قسماند. |
بخش هفتم: کاربرد صفت قاسم در زندگی
رفع مشکلات نفسانی، علمی و اجتماعی
صفت قاسم برای رفع مشکلات نفسانی (استکبار، گناه)، علمی (ناآگاهی) و اجتماعی (ضعف قوا) به کار میرود. قاسم، چونان تیغی است که گرههای نفسانی را میگشاید و ذهن را به سوی روشنی هدایت میکند.
| درنگ: قاسم برای رفع مشکلات نفسانی، علمی و اجتماعی مؤثر است و گرههای وجودی را میگشاید. |
ترکیب قاسم با اسمای جمالی
قاسم بهتنهایی به دلیل شدت جلالیاش کمتر استفاده میشود و با اسمایی چون رئوف، لطيف، حکيم و محسن ترکیب میگردد. این ترکیب، تعادل ایجاد کرده و به رشد و تعالی کمک میکند، گویی قاسم شمشیری است که در نیام لطف الهی جای میگیرد.
| درنگ: قاسم با اسمای جمالی (رئوف، لطيف، حکيم) ترکیب میشود تا تعادل و رشد ایجاد کند. |
بخش هشتم: نقد غفلت از قسمهای قرآنی
چالشهای تربیتی و تحقیقاتی
اگر قسمها با کارکردهای سهگانه (تقریر، آلودهسازی، خرد کردن) تربیتی دنبال میشدند، تحولات علمی و معنوی عظیمی رخ میداد. فقدان نظام تربیتی، این ظرفیت را معطل گذاشته است، گویی گنجی در زیر خاک مدفون مانده.
| درنگ: غفلت از کارکردهای تربیتی قسمها، مانع تحولات علمی و معنوی شده است. |
ضرورت بازنگری در رویکردها
بازنگری در رویکردهای تفسیری و علمی به قرآن کریم، برای بهرهگیری از قسمها ضروری است. این بازنگری، انسان را به سوی تحقیق و تأمل هدایت میکند، گویی چراغی است که راه تاریک غفلت را روشن میسازد.
جمعبندی
صفت «قاسم» در نظام اسماء جلالی، مظهر تقسیم حکیمانه و اقتدار الهی است که معیشت و استعدادها را با عدالت تخصیص میدهد. قسمهای قرآنی، با تأکید بر پدیدههای طبیعی (۳۷ مورد) و قلت قسم به قیامت (۲ مورد)، انسان را به تعامل با طبیعت و تأمل در خلقت دعوت میکنند. کارکردهای سهگانه قسمها (تقریر، آلودهسازی، خرد کردن) فرآیندی تربیتی برای رشد علمی و معنوی فراهم میآورند. غفلت ۱۴۰۰ ساله از این ظرفیتها، نتیجه فقدان نظام تربیتی است. صفت قاسم، با ترکیب با اسمای جمالی، مشکلات نفسانی، علمی و اجتماعی را رفع میکند. این درسگفتار، منبعی غنی برای پژوهشگران الهیات و عرفان است، گویی ستارهای است که راه معرفت را روشن میسازد.
|
با نظارت صادق خادمی |