در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 7

متن درس

 

اسما و صفات الهی: تأملی در رابطه اسم و مسمى

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۷)

دیباچه

اسماء الهی، چونان آیینه‌های نورانی، جلوه‌های بی‌کران ذات حق را بازمی‌تابانند و هر یک دریچه‌ای به سوی معرفت و قرب الهی می‌گشایند. در این میان، بررسی رابطه اسم و مسمى، به‌سان کلیدی برای فهم عمیق‌تر این اسما، جایگاه ویژه‌ای در الهیات و عرفان اسلامی دارد. این کتاب، برگرفته از درس‌گفتارهای عالمانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه هفتم، به تحلیل دقیق و عمیق رابطه اسم و مسمى، نقد ادعای عینیّت آن‌ها، و تبیین انواع روابط نفسانی انسان با اسماء (تصوری، تصدیقی، و وجودی) می‌پردازد.

بخش نخست: نقد ادعای عینیّت اسم و مسمى

نقد خرافه عینیّت

ادعای «اسم عین مسمى است» از جمله برداشت‌های ناصواب و خرافی است که در برخی محافل کلامی مطرح شده است. این دیدگاه، که لفظ (اسم) را با ذات یا مصداق خارجی (مسمى) یکی می‌پندارد، از منظر فلسفی و عرفانی باطل است. اسم، چونان نشانه‌ای زبانی، دلالت بر مسمى دارد، اما خود مسمى نیست. برای نمونه، لفظ «محمد» به پیامبر اکرم (ص) اشاره می‌کند، اما خود لفظ، ذات رسول‌الله نیست؛ همان‌گونه که لفظ «ابولهب» به کافری معاند دلالت دارد، بدون آنکه خود لفظ، کفر یا عناد را در بر داشته باشد.

این تمایز، با اصول فلسفه زبان اسلامی هم‌خوانی دارد که دال (اسم) را از مدلول (مسمى) جدا می‌داند. اسم، مفهومی است که در ذهن شکل می‌گیرد و به مصداق خارجی حکایت می‌کند، اما عینیّت با آن ندارد. این دیدگاه، نه‌تنها در مورد اسماء الهی، مانند «الله»، بلکه در تمامی اسمای وضعی، اعم از اسمای اشخاص یا اشیاء، صادق است.

درنگ: ادعای عینیّت اسم و مسمى، چونان آمیختن سایه با حقیقت، باطل است؛ زیرا اسم دال و مسمى مدلول است و این دو از دو ماهیت متمایز برخوردارند.

نقد استدلال‌های متکلمان

برخی متکلمان استدلال می‌کنند که اگر اسم عین مسمى نباشد، لفظ «محمد» به رسول‌الله (ص) دلالت نمی‌کند یا لفظ «ابولهب» کافر را نشان نمی‌دهد. این استدلال، از اساس نادرست است، زیرا دلالت اسم بر مسمى، به اعتبار مصداق است، نه به‌صورت عینی. لفظ «ابولهب» به مصداق کافر اشاره دارد، اما خود لفظ، کفر یا عناد را در خود ندارد. این نقد، با تمایز مفهوم و مصداق در فلسفه اسلامی سازگار است و نشان می‌دهد که اسم، چونان پلی است که ذهن را به مصداق خارجی متصل می‌کند، بدون آنکه خود مصداق باشد.

جمع‌بندی بخش نخست

نقد ادعای عینیّت اسم و مسمى، به‌سان روشن کردن مشعلی در تاریکی خرافات، نشان می‌دهد که اسم و مسمى دو ماهیت متمایزند. اسم، لفظ یا مفهومی است که به مسمى، یعنی ذات یا شیء خارجی، دلالت می‌کند. این تمایز، مبنای تحلیل‌های بعدی در این کتاب است و زمینه را برای بررسی رابطه اسم و مسمى و انواع روابط نفسانی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: تبیین رابطه اسم و مسمى

ماهیت رابطه اسم و مسمى

اسم و مسمى، چونان دو بال یک پرنده، دارای رابطه‌ای اختصاصی و حکایتی‌اند. این رابطه، گاه چنان عمیق است که لفظ، آثار مسمى را در نفس انسان القا می‌کند. برای مثال، شنیدن یا دیدن لفظ «آتش» در ذهن، حس گرما را برمی‌انگیزد، هرچند این اثر، از طریق قوه خیال و ادراک نفسانی پدید می‌آید، نه از عینیّت لفظ با آتش. این رابطه، عقلی و نفسانی است و به کیفیت ادراک انسان بستگی دارد.

این تحلیل، با دیدگاه‌های روان‌شناختی و عرفانی درباره تأثیر الفاظ بر نفس هم‌خوانی دارد. لفظ، چونان کلیدی است که قفل معنا را می‌گشاید، اما خود کلید، معنا نیست. این رابطه، نه‌تنها در اسماء الهی، بلکه در تمامی اسمای وضعی صادق است و نشان‌دهنده پیوند عمیق ذهن و زبان با واقعیت خارجی است.

درنگ: رابطه اسم و مسمى، چونان پلی میان ذهن و واقعیت، حکایتی است که از طریق قوه خیال و ادراک نفسانی اثر می‌گذارد، اما این اثرگذاری به معنای عینیّت نیست.

تأثیر ادراک نفسانی

رابطه اسم و مسمى، به کیفیت ادراک انسان وابسته است. برای نمونه، لفظ «تیشه» برای یک بنّا، که صبح تا شب با آن کار می‌کند، نه‌تنها مفهومی زبانی، بلکه واقعیتی وجودی است که در خواب و بیداری‌اش تجلی می‌یابد. اما برای فردی که با تیشه بیگانه است، این لفظ تنها مفهومی تصوری است که اثری عمیق بر نفس او ندارد. این تفاوت، نشان‌دهنده نقش نفس انسان در تعیین کیفیت رابطه با اسم است.

جمع‌بندی بخش دوم

رابطه اسم و مسمى، رابطه‌ای حکایتی و اختصاصی است که از طریق ادراک نفسانی اثر می‌گذارد. این رابطه، به‌سان نوری که از آیینه به سوی حقیقت بازمی‌تابد، ذهن را به مصداق خارجی متصل می‌کند، اما خود اسم، مصداق نیست. این تبیین، زمینه را برای بررسی انواع روابط نفسانی با اسماء الهی فراهم می‌سازد.

بخش سوم: انواع روابط نفسانی با اسماء الهی

رابطه تصوری

رابطه تصوری، ابتدایی‌ترین سطح ارتباط انسان با اسماء است که در آن، فرد معنای لفظ را به‌صورت مفهومی و سطحی درک می‌کند، بدون انس عمیق یا تأثیر وجودی. برای مثال، دانستن معنای لفظ «رحمن» یا «رحیم» بدون تعلق خاطر عمیق، رابطه‌ای تصوری است. این سطح، چونان سایه‌ای گذرا، اثری محدود بر نفس دارد و بیشتر در حوزه حکمت نظری جای می‌گیرد.

رابطه تصدیقی و ارادی

رابطه تصدیقی و ارادی، مرحله‌ای پیشرفته‌تر است که در آن، فرد نه‌تنها معنای اسم را درک می‌کند، بلکه به آن باور دارد و التزام عملی نشان می‌دهد. این رابطه، مانند قواعد علمی که فرد به آن‌ها ایمان دارد (مانند «کل فاعل مرفوع» در نحو)، نیازمند پذیرش و تعهد است. این سطح، چونان بذری که در خاک باور کاشته شده، زمینه را برای تأثیر عمیق‌تر فراهم می‌کند.

رابطه وجودی و معنوی

رابطه وجودی و معنوی، عالی‌ترین مرتبه ارتباط با اسماء است که در آن، معنا در نفس انسان تجسم می‌یابد و به ادراکی حضوری تبدیل می‌شود. عارفی که با گفتن «یا الله» پاسخ «لبیک» می‌شنود، در این مرتبه قرار دارد. این رابطه، چونان نوری که از قلب سالک به سوی حق ساطع می‌شود، تجلی حضور الهی را در نفس او ممکن می‌سازد.

درنگ: روابط نفسانی با اسماء، از تصوری به تصدیقی و سپس وجودی، چونان سفری از سایه مفهوم به نور حقیقت، مراتب معرفت و قرب الهی را رقم می‌زنند.

تفاوت اثرگذاری اسماء

اثرگذاری اسماء بر افراد، به کیفیت رابطه نفسانی آن‌ها بستگی دارد. فردی با رابطه وجودی، با گفتن یک‌بار «یا الله» اثر عمیقی می‌بیند، در حالی که فردی با رابطه تصوری ممکن است هزاران بار ذکر بگوید و هیچ تأثیری نبیند. نفس انسان، چونان فاعلی است که کیفیت رابطه را تعیین می‌کند، و مسمى، معلول این رابطه است. این دیدگاه، با اصل «النفس فی وحدتها کل القوى» در فلسفه صدرایی هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

انواع روابط نفسانی با اسماء، از تصوری به تصدیقی و وجودی، چونان مراتب صعود در نردبان معرفت، انسان را از سطح مفاهیم ظاهری به سوی حضور معنوی رهنمون می‌شوند. این تقسیم‌بندی، با مراحل سلوک در عرفان اسلامی، مانند منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری، هم‌خوانی دارد و نشان‌دهنده اهمیت کیفیت نفس در بهره‌مندی از اسماء الهی است.

بخش چهارم: اهمیت انس و تصحیح رابطه با اسماء

نقش انس در تقویت رابطه

انس با اسماء الهی، از طریق تکرار اذکار و ادعیه، رابطه تصوری را به تصدیقی و سپس وجودی تبدیل می‌کند. این فرآیند، چونان آبیاری بذری در خاک نفس، نیازمند تصحیح معانی اسماء و تقویت پیوند نفسانی است. برای نمونه، تکرار آیه إِيَّاكَ [مطلب حذف شد] : «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم»، سوره فاتحه: ۵) برای ایجاد قرب به مسمى است و نفس را به سوی تجلی معنا سوق می‌دهد.

این توصیه، با آیه وَاذْكُرْ [مطلب حذف شد] : «و پروردگارت را یاد کن، هنگامی که فراموش کردی»، سوره کهف: ۲۴) هم‌خوانی دارد و بر اهمیت ذکر مداوم برای تقویت رابطه تأکید می‌کند.

درنگ: انس با اسماء، چونان کلیدی برای گشودن درهای معرفت، رابطه تصوری را به تصدیقی و وجودی تبدیل می‌کند و انسان را به سوی قرب الهی رهنمون می‌سازد.

تصحیح رابطه با اسماء

برای بهره‌مندی از اسماء الهی، باید سه مرحله طی شود: نخست، تصحیح رابطه تصوری از طریق فهم دقیق معانی اسماء (حکمت نظری)؛ دوم، تقویت رابطه تصدیقی و ارادی با تکرار و انس مداوم؛ و سوم، پرورش رابطه وجودی از طریق ریاضت، ترک معصیت، و دوری از اشتغالات کثیر. این فرآیند، چونان سفری از حکمت نظری به عملی و سپس حضوری، انسان را به سوی تجلی حقیقت اسماء هدایت می‌کند.

این روش، با مراحل سلوک در عرفان اسلامی و تأکید بر تزکیه نفس هم‌خوانی دارد. برای نمونه، فهم صحیح معنای «رحمن» یا «رحیم» در مرحله تصوری، مقدمه‌ای است برای التزام عملی و سپس تجلی حضوری این معانی در نفس سالک.

تأثیر اشتغالات کثیر

اشتغالات زیاد، مانند دروس فقه، اصول، یا فلسفه، اگر با انس و تخلق وجودی همراه نباشد، می‌تواند رابطه با اسماء را ضعیف کند و حتی به قساوت قلب منجر شود. علوم تصوری، بدون پیوند وجودی، چونان کاغذی است که بر آن نقش معنا نگاشته نشده است. این دیدگاه، با توصیه‌های عرفانی برای دوری از اشتغالات کثیر و تمرکز بر ذکر هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

انس با اسماء و تصحیح رابطه با آن‌ها، چونان سفری از ساحل مفاهیم به اقیانوس معرفت، نیازمند فهم دقیق، التزام عملی، و ریاضت معنوی است. دوری از اشتغالات کثیر و تمرکز بر ذکر، این مسیر را هموار می‌سازد و نفس را برای دریافت فیض الهی آماده می‌کند.

بخش پنجم: اسم اعظم و خطرات رابطه نامشروع

اسم اعظم و رابطه شخصی

همه اسماء الهی اعظم‌اند، اما اسم اعظم برای هر فرد، اسمی است که با آن رابطه وجودی برقرار کرده است. یافتن «اسم خود» (مدبّر و مظهر شخصی) به معنای کشف اسم اعظم فردی است. این اسم، چونان کلیدی است که قفل قلب سالک را می‌گشاید و او را به سوی قرب الهی هدایت می‌کند. برای نمونه، برای یکی «یا حی» اسم اعظم است و برای دیگری «یا جبار»، بسته به انس و قرابت نفسانی.

این دیدگاه، با عرفان عملی و تأکید بر سلوک شخصی هم‌خوانی دارد. هر فرد باید اسم مدبّر خود را بیابد و با آن انس وجودی برقرار کند تا به تجلی حقیقت آن نائل آید.

درنگ: اسم اعظم، چونان گوهری در گنجینه قلب سالک، اسمی است که با آن رابطه وجودی دارد و او را به سوی قرب الهی رهنمون می‌سازد.

خطرات رابطه نامشروع

رابطه نامشروع با اسماء، مانند استفاده از آن‌ها برای اغراض مادی، می‌تواند به خباثت نفسانی منجر شود. اسماء الهی، چونان موجوداتی معنوی، از سوءاستفاده مصون نیستند و بسته به نیت و کیفیت رابطه، اثر مثبت یا منفی دارند. همان‌گونه که آب، برخی را دربرمی‌گیرد و برخی را غرق می‌کند، اسماء نیز می‌توانند نافع یا مخرب باشند.

این هشدار، با احتیاط‌های عرفانی در علوم غریبه و روایاتی مانند «شر الناس خدمنا» هم‌خوانی دارد. استفاده از اسماء برای مقاصد دنیوی، چونان استثمار گوهری الهی است که به ناکامی و سیاهی قلب می‌انجامد.

جمع‌بندی بخش پنجم

اسم اعظم، اسمی است که با انس وجودی سالک پیوند خورده و او را به سوی معرفت الهی هدایت می‌کند. در مقابل، رابطه نامشروع با اسماء، چونان سمّی مهلک، نفس را به سوی خباثت می‌کشاند. این تبیین، بر اهمیت نیت خالص و رابطه صحیح با اسماء تأکید می‌کند.

بخش ششم: سلوک و معرفت در پرتو اسماء

قرب و معرفت الهی

معرفت و سلوک الهی، چونان سفری بی‌پایان به سوی حق، بر اساس قرب و بعد تعریف می‌شود. هرچه انسان به خداوند نزدیک‌تر شود، به مراتب والاتری از معرفت دست می‌یابد. اسماء الهی، چونان راهنمایانی نورانی، انسان را در این مسیر هدایت می‌کنند. برای نمونه، عارفی که با گفتن «یا الله» پاسخ «لبیک» می‌شنود، به مرتبه‌ای از قرب رسیده که معنا در نفس او تجلی یافته است.

تأثیر ذکر و انس

تکرار اذکار و ادعیه، چونان آبی زلال، نفس را از آلودگی‌ها پاک می‌کند و رابطه با اسماء را تقویت می‌کند. این انس، انسان را از رابطه تصوری به تصدیقی و سپس وجودی سوق می‌دهد. برای مثال، تکرار ذکر «ایاک نعبد و ایاک نستعین» با نیت خالص، قلب را به سوی تجلی معنا باز می‌کند و قرب الهی را ممکن می‌سازد.

نقش ریاضت و تزکیه

ریاضت و تزکیه نفس، چونان ابزارهایی برای صیقل دادن آیینه قلب، رابطه وجودی با اسماء را تقویت می‌کنند. ترک معصیت، دوری از اشتغالات کثیر، و تمرکز بر ذکر، نفس را برای دریافت فیض الهی آماده می‌سازد. این فرآیند، با توصیه‌های عرفانی برای سلوک و تزکیه هم‌خوانی دارد و نشان‌دهنده اهمیت آمادگی نفسانی برای بهره‌مندی از اسماء است.

درنگ: سلوک در پرتو اسماء، چونان سفری از ظلمت نفس به نور معرفت، با انس، ریاضت، و تزکیه به قرب الهی منتهی می‌شود.

جمع‌بندی بخش ششم

سلوک و معرفت در پرتو اسماء، سفری است که از تصحیح مفاهیم آغاز شده و با انس، ریاضت، و تزکیه به تجلی حقیقت در نفس می‌انجامد. این مسیر، انسان را به سوی قرب الهی هدایت می‌کند و اسماء را به راهنمایانی برای این سفر بی‌پایان تبدیل می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلان

اسماء الهی، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راه انسان را به سوی حق روشن می‌کنند. این کتاب، با بازنویسی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه هفتم، به بررسی رابطه اسم و مسمى، نقد ادعای عینیّت، و تبیین انواع روابط نفسانی (تصوری، تصدیقی، وجودی) پرداخت. از نقد خرافه عینیّت گرفته تا تأکید بر انس و تصحیح رابطه با اسماء، هر بخش از این نگاشته به‌گونه‌ای طراحی شد که منبعی جامع و ارزشمند برای پژوهشگران الهیات، فلسفه اسلامی، و عرفان نظری باشد. تحلیل نقش اسم اعظم، هشدار درباره خطرات رابطه نامشروع، و تأکید بر سلوک و تزکیه، این متن را به اثری متمایز تبدیل کرده است. امید است این کتاب، چونان مشعلی فروزان، راهگشای سالکان در مسیر معرفت و قرب الهی باشد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن، دیدگاه مطرح شده درباره این که 'اسم عین مسمی است' چیست؟

2. طبق متن، دلیل اصلی رد ادعای 'اسم عین مسمی است' چیست؟

3. متن چند نوع رابطه بین اسم و مسمی را معرفی می‌کند؟

4. کدام یک از انواع روابط اسم و مسمی در متن به عنوان رابطه‌ای وجودی و معنوی معرفی شده است؟

5. طبق متن، چرا ذکر برخی اذکار ممکن است اثری نداشته باشد؟

6. بر اساس متن، اسم و مسمی از یک ماهیت و هویت هستند.

7. متن بیان می‌کند که رابطه وجودی با اسماء الهی می‌تواند منجر به استجابت فوری دعا شود.

8. طبق متن، همه افراد با گفتن 'یا الله' به یک نوع رابطه با مسمی آن دست می‌یابند.

9. متن تأکید دارد که تکرار اذکار بدون تقویت رابطه وجودی با اسماء می‌تواند بی‌اثر باشد.

10. بر اساس متن، اسم اعظم فقط یک اسم خاص است که برای همه یکسان است.

11. تفاوت اصلی بین رابطه تصوری و رابطه وجودی با اسماء الهی چیست؟

12. چرا متن ادعای 'اسم عین مسمی است' را خرافی می‌داند؟

13. رابطه ارادی و تصدیقی در متن چگونه توصیف شده است؟

14. چرا تکرار اذکار ممکن است برای برخی افراد بی‌اثر باشد؟

15. متن چگونه اسم اعظم را برای هر فرد تعریف می‌کند؟

پاسخنامه

1. دیدگاهی خرافی و بی‌اساس است.

2. اسم لفظ است و مسمی ذات، و این دو نمی‌توانند یکی باشند.

3. سه نوع

4. رابطه وجودی و معنوی

5. چون رابطه فرد با اسماء فقط تصوری است.

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. رابطه تصوری صرفاً در سطح فهم ذهنی و لفظی است، اما رابطه وجودی عمیق‌تر و معنوی بوده و در قلب انسان تحقق می‌یابد.

12. زیرا اسم لفظ و مفهوم است و مسمی ذات و واقعیت خارجی، و این دو نمی‌توانند یکی باشند.

13. رابطه ارادی و تصدیقی رابطه‌ای است که در آن فرد معنای اسم را پذیرفته و به آن باور دارد.

14. زیرا رابطه فرد با اسماء فقط در سطح تصوری است و به رابطه ارادی یا وجودی نرسیده است.

15. اسم اعظم برای هر فرد اسمی است که با آن رابطه وجودی و انس عمیق برقرار کرده است.