در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 16

متن درس

اسما و صفات الهی: تبیین و نقد آرای کلامی شیخ مفید

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه شانزدهم)

دیباچه

موضوع اسما و صفات الهی، چونان دریایی ژرف و بی‌کران، در قلب کلام اسلامی جای دارد و از دیرباز محور تأملات عمیق متکلمان، فیلسوفان و عارفان بوده است. این موضوع، که به چگونگی اطلاق نام‌ها و اوصاف بر ذات اقدس الهی و محدودیت‌های معرفت بشری در این ساحت می‌پردازد، از پیچیده‌ترین مسائل الهیاتی است که پیوندی وثیق با معرفت‌شناسی، وجودشناسی و عرفان دارد. در این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، آرای شیخ مفید، عالم برجسته شیعه و صدر الشیعه، در دو اثر گران‌سنگش، أوائل المقالات و تصحیح الاعتقاد، مورد تحلیل و نقد قرار می‌گیرد. این تحلیل، با رویکردی علمی و دانشگاهی، دیدگاه‌های کلامی شیخ مفید را با نگرش‌های عرفانی و فلسفی مقایسه کرده و نقاط قوت و ضعف آن‌ها را در پرتو معارف قرآنی، روایی و عقلانی می‌سنجد.

بخش نخست: تمایز مقام ثبوتی و اثباتی در اسمای الهی

تبیین مفهوم مقام ثبوتی و اثباتی

اسمای الهی، چونان ستارگان در آسمان بی‌کران ذات الهی، در دو مقام متمایز قابل بررسی‌اند: مقام ثبوتی، که به وجود بی‌منتهای این اسما در ذات اقدس الهی اشاره دارد، و مقام اثباتی، که به معرفت محدود انسانی از این اسما مربوط است. در مقام ثبوتی، اسمای الهی غیرمتناهی‌اند و چونان اقیانوسی بی‌ساحل، تمامی کمالات ذات باری‌تعالی را در برمی‌گیرند. اما در مقام اثباتی، انسان، به دلیل محدودیت‌های معرفتی، تنها به بخشی از این اسما دست می‌یابد، گویی که از این اقیانوس بی‌کران، تنها کفی برمی‌دارد.

درنگ: تمایز مقام ثبوتی و اثباتی، ریشه در حکمت متعالیه ملاصدرا دارد و بر محدودیت ادراک انسانی در برابر بی‌نهایت بودن کمالات الهی تأکید می‌کند. معصومان، به‌عنوان مظهر «نحن اسماء الحسنی»، این اسما را به‌طور کامل می‌شناسند و پلی میان معرفت محدود بشری و حقیقت بی‌کران الهی‌اند.

این تمایز، که ریشه در فلسفه و عرفان اسلامی دارد، با دیدگاه ملاصدرا درباره تفاوت وجود و معرفت هم‌خوانی دارد. انسان، به دلیل محدودیت‌های وجودی‌اش، تنها می‌تواند به تعداد محدودی از اسمای الهی معرفت یابد، درحالی‌که معصومان علیهم‌السلام، به‌عنوان مظاهر کامل اسمای حسنی، این اسما را به‌طور کامل درمی‌یابند. این دیدگاه، نه‌تنها بر عظمت ذات الهی تأکید دارد، بلکه جایگاه والای معصومان را در هدایت معرفتی بشر روشن می‌سازد.

بخش دوم: نقد توقیفیت اسمای الهی

مفهوم توقیفیت و نقد آن

توقیفیت اسمای الهی، که به معنای محدودیت اطلاق اسما بر خداوند به متون مأثور (قرآن کریم و روایات) است، از منظر این درس‌گفتار مورد نقد قرار می‌گیرد. اگر اسمای الهی در مقام ثبوتی غیرمتناهی باشند، محدود کردن آن‌ها به متون شرعی، گویی زندانی کردن نور بی‌کران الهی در قفسی تنگ است. این دیدگاه، اطلاق هر اسم کمالی را بر خداوند جایز می‌داند و نیازی به تقید به متون مأثور نمی‌بیند.

درنگ: رد توقیفیت اسمای الهی، با اصل آزادی در معرفت الهی سازگار است و به انسان اجازه می‌دهد با تکیه بر عقل و فطرت، کمالات الهی را وصف کند، بدون آنکه در بند محدودیت‌های متون مأثور بماند.

این رویکرد، که با عرفان و فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد، در برابر دیدگاه‌های کلامی سنتی، مانند آنچه در آرای شیخ مفید دیده می‌شود، قرار می‌گیرد. شیخ مفید اطلاق هر اسم یا صفتی را بر خداوند، جز آنچه در قرآن کریم یا روایات معصومان آمده، ممنوع می‌داند. این محدودیت، از منظر این درس‌گفتار، با غیرمتناهی بودن اسمای الهی ناسازگار است و مانع از کشف معارف جدید در این ساحت می‌گردد.

بخش سوم: معنای اسما و صفات الهی

کمال مطلق و تنزیه الهی

اسما و صفات الهی، چونان آیینه‌هایی که نور ذات الهی را بازمی‌تابانند، باید به کمال مطلق اشاره کنند و از هرگونه تعبیر مادی یا انسانی به دور باشند. عقل انسانی، اگرچه قادر به درک این کمالات است، نباید آن‌ها را به محدودیت‌های مادی تقلیل دهد. گویی عقل، چونان پرنده‌ای است که در آسمان معرفت الهی پرواز می‌کند، اما نباید بال‌هایش را به خاک ماده آلوده سازد.

درنگ: معنای اسما و صفات الهی باید با اصل تنزیه الهی هم‌خوان باشد. عقل، به‌عنوان ابزار معرفت، می‌تواند کمالات الهی را درک کند، مشروط بر اینکه از تعابیر مادی و جسمانی پرهیز شود.

این اصل، که ریشه در مفهوم تنزیه الهی دارد، بر نقش عقل در معرفت الهی تأکید می‌کند. برخلاف دیدگاه شیخ مفید، که عقل را در برابر نقل محدود می‌بیند، این درس‌گفتار عقل را توانمند در درک کمالات الهی می‌داند، مشروط بر آنکه از تعابیر مادی و جسمانی فاصله گیرد.

بخش چهارم: نقد آرای شیخ مفید در اطلاق صفت «مرید»

دیدگاه شیخ مفید و نقد آن

شیخ مفید معتقد است که اطلاق صفت «مرید» (دارای اراده) بر خداوند، تنها به دلیل نقل قرآنی، مانند آیه شریفه ﴿إِذَا أَرَادَ اللَّهُ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ (ترجمه: چون خدا چیزی را بخواهد، به آن می‌گوید باش، پس می‌شود؛ سوره یس، آیه ۸۲)، جایز است و نه به دلیل عقل، زیرا عقل، اراده را مستلزم ماده و حس می‌داند. این دیدگاه، گویی عقل را در برابر نقل به زنجیر می‌کشد و توانایی آن را در درک کمالات الهی نادیده می‌گیرد.

درنگ: محدود کردن اطلاق صفت «مرید» به نقل قرآنی، توانایی عقل در درک کمالات الهی را نادیده می‌گیرد و به تعطیلی عقل منجر می‌شود، که با اصل معرفت الهی ناسازگار است.

نقد این درس‌گفتار بر دیدگاه شیخ مفید این است که چنین رویکردی، که ریشه در کلام معتزلی و اشعری دارد، عقل را در برابر نقل محدود کرده و از نقش آن در شناخت اسمای الهی می‌کاهد. این محدودیت، با غیرمتناهی بودن کمالات الهی و توانایی عقل در درک آن‌ها ناسازگار است.

بخش پنجم: تفسیر اراده الهی در آرای شیخ مفید

تفکیک اراده الهی در افعال خداوند و بندگان

شیخ مفید اراده الهی را در دو ساحت متمایز تفسیر می‌کند: نسبت به افعال خداوند، اراده همان فعل الهی است، و نسبت به افعال بندگان، اراده به معنای امر الهی به افعال است. این تفکیک، گویی اراده الهی را در دو ظرف جداگانه می‌ریزد: یکی ظرف ذات الهی و دیگری ظرف افعال خلق.

درنگ: تفکیک اراده الهی در افعال خداوند و بندگان، تلاشی برای حفظ اختیار انسانی در برابر جبر الهی است، اما این تمایز، اراده الهی را به سطحی مادی و محدود تقلیل می‌دهد و با جامعیت آن در فلسفه و عرفان ناسازگار است.

نقد این درس‌گفتار بر این است که چنین تفکیکی، اگرچه در راستای حفظ اختیار انسانی است، اما اراده الهی را به سطحی مادی و محدود فرومی‌کاهد. در فلسفه و عرفان اسلامی، اراده الهی به‌عنوان صفتی جامع و غیرمتناهی دیده می‌شود که نیازی به تفکیک میان افعال خداوند و بندگان ندارد.

بخش ششم: توقیفیت اسما و صفات در آرای شیخ مفید

محدودیت اطلاق اسما و صفات

شیخ مفید اطلاق هر اسم یا صفتی بر خداوند را، جز آنچه در قرآن کریم یا روایات معصومان آمده، ممنوع می‌داند. برخلاف فخر رازی، که تنها اسما را توقیفی می‌داند، شیخ مفید این محدودیت را به صفات نیز تعمیم می‌دهد. این دیدگاه، گویی دروازه‌های معرفت الهی را به روی عقل می‌بندد و تنها به نور نقل اجازه تابیدن می‌دهد.

درنگ: توقیفیت اسما و صفات در دیدگاه شیخ مفید، مانع از کشف معارف جدید الهی می‌شود و با غیرمتناهی بودن اسمای الهی ناسازگار است.

نقد این درس‌گفتار بر این است که چنین محدودیتی، با اصل غیرمتناهی بودن اسمای الهی در تضاد است. رویکرد عرفانی و فلسفی، عقل و شهود را در کنار نقل به‌کار می‌گیرد تا معرفتی گسترده‌تر از اسمای الهی به دست آید.

بخش هفتم: تفسیر صفات سمیع، بصیر، مدرك و راعی

تقلیل صفات به علم

شیخ مفید صفات سمیع، بصیر، مدرك و راعی را تنها به دلیل نقل شرعی جایز می‌داند و معنای آن‌ها را به «علم» تقلیل می‌دهد، زیرا عقل، این صفات را مستلزم حس و ماده می‌داند. این تقلیل، گویی رنگ‌های متنوع اسمای الهی را به یک رنگ واحد فرومی‌کاهد.

درنگ: تقلیل صفات سمیع، بصیر، مدرك و راعی به علم، تنوع و غنای اسمای الهی را نادیده می‌گیرد و به تعطیلی معرفت منجر می‌شود.

نقد این درس‌گفتار بر این است که این تقلیل، اگرچه در راستای حفظ تنزیه الهی است، اما با یکسان‌سازی معانی صفات، از درک ابعاد مختلف کمالات الهی جلوگیری می‌کند. عرفان و فلسفه، بر تنوع معانی اسما تأکید دارند و هر صفت را دریچه‌ای به سوی کمالی متمایز می‌بینند.

بخش هشتم: نقد استناد به اجماع

محدودیت‌های اجماع در معرفت الهی

شیخ مفید بسیاری از آرای خود را به اجماع امامیه استناد می‌دهد و معتقد است که در این مسائل، هیچ اختلافی میان متکلمان شیعه وجود ندارد. این استناد، گویی عقل را در سایه اجماع به حاشیه می‌راند و از نقش آن در کشف معارف الهی می‌کاهد.

درنگ: استناد به اجماع، بدون پشتوانه عقلانی، نمی‌تواند مبنای محکمی برای محدودیت اسمای الهی باشد و با نقش عقل در معرفت الهی ناسازگار است.

نقد این درس‌گفتار بر این است که اجماع، هرچند در کلام شیعی جایگاه مهمی دارد، اما بدون پشتوانه عقلانی، نمی‌تواند معرفت الهی را محدود کند. عقل، به‌عنوان چراغ فطری، باید در کنار نقل، راهنمای انسان در شناخت اسمای الهی باشد.

بخش نهم: نقد تقلیل علم به ماده

تناقض درونی در دیدگاه شیخ مفید

اگر علم، مانند سایر صفات، مستلزم ماده تلقی شود، باید آن را نیز تعطیل کرد، که این امر به تعطیلی کامل عقل و معرفت الهی منجر می‌شود. این دیدگاه، گویی عقل را در برابر ذات الهی عاجز و ناتوان می‌بیند.

درنگ: تقلیل علم به ماده، به تناقض درونی در دیدگاه شیخ مفید منجر می‌شود، زیرا اگر همه صفات به دلیل مادی بودن تعطیل شوند، علم نیز باید تعطیل گردد، که با اصل معرفت الهی و آیات قرآنی ناسازگار است.

این نقد، بر تناقض درونی در آرای شیخ مفید تأکید دارد. اگر علم نیز به دلیل مادی بودن تعطیل شود، معرفت الهی به کلی تعطیل می‌گردد، که این امر با آیات قرآنی و نقش عقل در شناخت خداوند ناسازگار است.

بخش دهم: علم الهی به اشیاء قبل از وجود

نقد علم به معدوم

شیخ مفید، به استناد روایات، معتقد است که خداوند به اشیاء قبل از وجودشان علم دارد. اما اگر این علم به معنای علم به معدوم باشد، از نظر عقلی محال است. این درس‌گفتار، این علم را در ظرف وجود علمی (اعیان ثابته) معنا می‌کند، گویی اشیاء در علم الهی، چونان سایه‌هایی در آیینه ذات الهی حضور دارند.

درنگ: علم الهی به اشیاء، در ظرف وجود علمی و اعیان ثابته معنا دارد، نه در ظرف عدم، که با فلسفه ملاصدرا و عرفان ابن‌عربی هم‌خوانی دارد و از محال بودن علم به معدوم جلوگیری می‌کند.

این دیدگاه، با حکمت متعالیه و عرفان اسلامی هم‌خوان است و علم الهی را از محال بودن علم به معدوم مصون می‌دارد. برخلاف دیدگاه شیخ مفید، که علم الهی را به معدوم نسبت می‌دهد، این درس‌گفتار بر وجود علمی اشیاء تأکید دارد.

بخش یازدهم: تمایز صفات ذاتی و فعلی

تفکیک صفات و نقد آن

شیخ مفید صفات الهی را به دو دسته ذاتی (مستقل از غیر، مانند حی و عالم) و فعلی (وابسته به افعال، مانند خالق و رازق) تقسیم می‌کند. صفات فعلی، تنها با وجود افعال واجب می‌شوند، گویی کمالات الهی در این ساحت به وجود خلق وابسته‌اند.

درنگ: تمایز صفات ذاتی و فعلی، صفات فعلی را حادث و وابسته به خلق می‌داند، که با غیرمتناهی بودن کمالات الهی و روایاتی مانند «خالق قبل کل مخلوق» ناسازگار است.

نقد این درس‌گفتار بر این است که این تمایز، صفات فعلی را به خلق وابسته می‌کند، که با جامعیت و ازلی بودن کمالات الهی ناسازگار است. روایاتی مانند «خالق قبل کل مخلوق» بر ازلی بودن این صفات دلالت دارند.

بخش دوازدهم: ویژگی‌های صفات ذاتی و فعلی

خصوصیات صفات ذاتی

صفات ذاتی، مانند حی و عالم، نه ضد خود (مانند میت در برابر حی) و نه نقيض خود (مانند لا حی در برابر حی) را می‌پذیرند، زیرا ازلی و ابدی‌اند و ذات الهی از آن‌ها خالی نیست. این صفات، گویی چون نوری ابدی در ذات الهی می‌درخشند.

درنگ: صفات ذاتی، با اصل تنزیه و وحدت ذات الهی سازگارند، اما محدود کردن آن‌ها به تعداد اندک، غنای کمالات الهی را نادیده می‌گیرد.

خصوصیات صفات فعلی

صفات فعلی، مانند خالق و رازق، می‌توانند ضد یا نقيض خود را بپذیرند، زیرا وابسته به وجود افعال‌اند. این صفات، گویی چون سایه‌ای به دنبال وجود خلق پدید می‌آیند.

درنگ: وابستگی صفات فعلی به وجود افعال، کمالات الهی را محدود و حادث جلوه می‌دهد، که با جامعیت ذات الهی ناسازگار است.

نقد این درس‌گفتار بر این است که این وابستگی، کمالات الهی را به خلق محدود می‌کند، درحالی‌که روایاتی مانند «خالق قبل کل مخلوق» بر ازلی بودن این صفات تأکید دارند.

بخش سیزدهم: نقد ناسازگاری با روایات

تناقض با روایات

دیدگاه شیخ مفید که صفات فعلی را پیش از خلق نامجاز می‌داند، با روایاتی مانند «خالق قبل کل مخلوق» و «رازق قبل کل مرزوق» ناسازگار است. این روایات، گویی چون مشعلی، بر ازلی بودن کمالات الهی نور می‌افشانند.

درنگ: ناسازگاری دیدگاه شیخ مفید با روایات، نشان‌دهنده تناقض میان نقل و تحلیل کلامی اوست، که با جامعیت و ازلی بودن صفات الهی هم‌خوانی ندارد.

این نقد، بر تناقض میان نقل و تحلیل کلامی شیخ مفید تأکید دارد. روایات، بر جامعیت و ازلی بودن صفات الهی دلالت دارند، درحالی‌که دیدگاه شیخ مفید آن‌ها را محدود می‌کند.

بخش چهاردهم: نقد تعطیلی عقل

محدودیت عقل در معرفت الهی

رویکرد شیخ مفید، با تقلیل صفات به علم و ممنوعیت اطلاق صفات غیرمنقول، به تعطیلی عقل منجر می‌شود. این رویکرد، گویی عقل را از پرواز در آسمان معرفت الهی بازمی‌دارد و توانایی انسان در شناخت خداوند را محدود می‌کند.

درنگ: تعطیلی عقل در شناخت اسمای الهی، با نقش فطری عقل در معرفت خداوند ناسازگار است و از غنای معرفتی انسان می‌کاهد.

این نقد، بر ضرورت بازنگری در روش‌های کلامی تأکید دارد. عقل، به‌عنوان ابزار فطری، باید در کنار نقل، در شناخت اسمای الهی مشارکت داشته باشد.

بخش پانزدهم: فاصله کلامی و عرفانی

تفاوت‌های روش‌شناختی

آرای شیخ مفید، که مبتنی بر نقل، اجماع و محدودیت عقل است، با دیدگاه‌های عرفانی و فلسفی که اسمای الهی را غیرمتناهی و عقل را توانمند در شناخت آن‌ها می‌دانند، فاصله‌ای عمیق دارد. این فاصله، گویی میان دو ساحل متمایز در دریای معرفت الهی است: یکی ساحل نقل و اجماع، و دیگری ساحل عقل و شهود.

درنگ: فاصله میان کلام سنتی و رویکردهای عرفانی و فلسفی، ریشه در تفاوت روش‌شناختی دارد. کلام شیعی بر نقل و اجماع تأکید دارد، درحالی‌که عرفان و فلسفه، عقل و شهود را در کنار نقل به‌کار می‌گیرند.

این تفاوت، نشان‌دهنده نیاز به رویکردی جامع‌تر در شناخت اسمای الهی است که عقل، شهود و نقل را به‌صورت هم‌افزا به‌کار گیرد.

بخش شانزدهم: ارزش تاریخی و معنوی شیخ مفید

جایگاه شیخ مفید در معارف شیعی

شیخ مفید، به‌عنوان صدر الشیعه و یکی از اولیای الهی، چونان ستونی استوار در بنای معارف شیعی ایستاده است. نقش او در حفظ و انتقال روایات و معارف شیعه بی‌بدیل است، گویی او نگهبان گنجینه‌ای گران‌قدر از معارف الهی بوده است.

درنگ: ارزش تاریخی و معنوی شیخ مفید، مانع از بررسی انتقادی آرای او نیست. جایگاه والای او در حفظ معارف شیعی، با ضرورت نقد علمی دیدگاه‌هایش هم‌خوانی دارد.

این درس‌گفتار، ضمن احترام به جایگاه شیخ مفید، بر لزوم نقد علمی آرای او تأکید دارد. ارزش تاریخی و معنوی او، مانع از بررسی انتقادی دیدگاه‌هایش نیست.

بخش هفدهم: لزوم تبیین معانی اسمای الهی

نیاز به معرفت دقیق

برای بهره‌مندی از اسمای الهی، باید معانی آن‌ها به‌صورت دقیق تبیین شود، نه اینکه همه به علم تقلیل یابند. این تبیین، گویی چون نقشی بر صفحه دل، راه را برای انس با خداوند هموار می‌کند.

درنگ: تبیین دقیق معانی اسمای الهی، با بهره‌گیری از عقل و عرفان، به غنای معرفتی و عملی انسان کمک می‌کند و از تقلیل‌گرایی در شناخت خداوند جلوگیری می‌کند.

این دیدگاه، بر نقش اسمای الهی در معرفت و عبادت تأکید دارد. تبیین معانی متمایز اسما، به انسان کمک می‌کند تا با خداوند انس بیشتری یابد.

بخش هجدهم: نقد ذهنیت کلامی

محدودیت‌های روش‌شناختی

ذهنیت کلامی، با تکیه بر نقل و اجماع، توانایی عقل را محدود کرده و مانع از کشف معارف جدید در باب اسمای الهی شده است. این محدودیت، گویی چون دیواری بلند، راه را بر پرواز عقل در آسمان معرفت الهی سد می‌کند.

درنگ: ذهنیت کلامی، با محدودیت عقل، با غیرمتناهی بودن اسمای الهی ناسازگار است و نیازمند بازنگری در روش‌های کلامی است.

این نقد، بر ضرورت بازنگری در روش‌های کلامی تأکید دارد. رویکردهای عرفانی و فلسفی، با تأکید بر عقل و شهود، راه را برای معرفت گسترده‌تر باز می‌کنند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، آرای شیخ مفید در باب اسما و صفات الهی را مورد تحلیل و نقد قرار داد. شیخ مفید، با تکیه بر نقل، اجماع و محدودیت عقل، اطلاق اسما و صفات را به متون مأثور محدود کرده و صفاتی مانند سمیع، بصیر، مدرك و راعی را به علم تقلیل می‌دهد. او همچنین صفات الهی را به ذاتی و فعلی تقسیم کرده و صفات فعلی را وابسته به وجود افعال می‌داند، که با روایاتی مانند «خالق قبل کل مخلوق» ناسازگار است. نقد این درس‌گفتار بر این است که این رویکرد، با تقلیل معانی صفات و تعطیلی عقل، از غنای اسمای الهی می‌کاهد و با غیرمتناهی بودن آن‌ها هم‌خوانی ندارد. در مقابل، دیدگاه‌های عرفانی و فلسفی، با تأکید بر عقل و شهود، اسمای الهی را غیرمتناهی و قابل کشف توسط انسان می‌دانند. اگرچه شیخ مفید به‌عنوان صدر الشیعه نقش بی‌بدیلی در حفظ معارف شیعی دارد، اما محدودیت‌های روش‌شناختی او، فاصله‌ای عمیق میان کلام سنتی و رویکردهای عرفانی و فلسفی ایجاد کرده است. تبیین دقیق معانی اسمای الهی، با بهره‌گیری از عقل و نقل، راه را برای معرفت عمیق‌تر و انس با خداوند هموار می‌کند.

این اثر، با بازنگری در آرای کلامی شیخ مفید و مقایسه آن‌ها با دیدگاه‌های عرفانی و فلسفی، گامی در راستای غنای معرفت الهی برمی‌دارد. امید است که این تلاش، چراغی باشد در مسیر شناخت بی‌کران ذات اقدس الهی.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، صفات حق تعالى به چند دسته تقسیم می‌شوند؟

2. بر اساس متن، اراده خدا نسبت به افعال عباد به چه معناست؟

3. طبق نظر مرحوم مفید، چرا عقل نمی‌تواند اراده را به خدا نسبت دهد؟

4. کدام یک از صفات زیر طبق متن به عنوان صفت فعلی شناخته می‌شود؟

5. بر اساس متن، چرا نمی‌توان پیش از خلق، خدا را خالق نامید؟

6. طبق متن، صفات ذاتی حق تعالى نیازی به وجود غیر ندارند.

7. مرحوم مفید معتقد است که می‌توان هر اسمی را بر خدا اطلاق کرد، حتی اگر در قرآن نیامده باشد.

8. بر اساس متن، علم خدا به اشیاء قبل از وجود آن‌ها در ظرف عدم است.

9. صفات فعلی حق تعالى می‌توانند اضداد خود را بپذیرند.

10. مرحوم مفید تمام صفات خدا را به معنای علم تفسیر می‌کند.

11. تفاوت اصلی بین صفات ذاتی و صفات فعلی حق تعالى چیست؟

12. چرا مرحوم مفید اراده خدا را فقط از جهت سمع پذیرفته است؟

13. منظور از توقیفیت اسماء چیست؟

14. چرا صفات فعلی مانند خالق قبل از وجود خلق صحیح نیستند؟

15. چگونه مرحوم مفید سميع و بصير را معنا می‌کند؟

پاسخنامه

1. دو دسته

2. امر خدا به افعال

3. چون اراده نیاز به ماده دارد

4. رازق

5. چون خلقی وجود ندارد

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. صفات ذاتی بدون نیاز به غیر در ذات حق ثابت‌اند، اما صفات فعلی با وجود افعال واجب می‌شوند.

12. چون عقل اراده را به ماده مرتبط می‌داند، اما قرآن اراده را به خدا نسبت داده است.

13. توقیفیت اسماء یعنی فقط اسم‌هایی بر خدا اطلاق شوند که در قرآن یا از معصوم وارد شده باشند.

14. چون صفات فعلی وابسته به وجود افعال هستند و بدون آن‌ها واجب نمی‌شوند.

15. سميع و بصير به معنای علم خدا به مسموعات و مبصرات تفسیر می‌شوند.