در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

تحلیل فصل هشتم: چیستی تاریخ دینی و ضرورت عقل تاریخی از کتاب تزویر و دین الهی نوشته صادق خادمی

تحلیل فصل هشتم: چیستی تاریخ دینی و ضرورت عقل تاریخی از کتاب تزویر و دین الهی نوشته صادق خادمی

چکیده

این مقاله به تحلیل جامع و آکادمیک فصل هشتم کتاب تزویر و دین الهی نوشته صادق خادمی، با عنوان «چیستی تاریخ دینی و ضرورت عقل تاریخی»، می‌پردازد. این فصل چارچوب مفهومی تاریخ، به‌ویژه تاریخ دینی، را کاوش کرده و بر نقش ضروری عقل تاریخی در تمییز روایت‌های معتبر از روایت‌های تحریف‌شده یا جعلی تأکید دارد. خادمی دستکاری سوابق تاریخی توسط منافع خاص را نقد کرده و اقتدار قرآن کریم را در اعتبارسنجی تاریخ دینی برجسته می‌سازد. این تحلیل با قرار دادن استدلال‌های خادمی در گفتمان‌های گسترده‌تر تاریخ‌نگاری، الهیاتی و فلسفی، پیامدهای آن‌ها را برای فهم دین مغان ایرانی و تحریف‌های تاریخی مؤثر بر ادیان ابراهیمی بررسی می‌کند. با بهره‌گیری از دیدگاه‌های میان‌رشته‌ای، مقاله مشارکت‌های این فصل را در تاریخ‌نگاری دینی روشن ساخته و اهمیت آن را برای مباحث معاصر در باب اصالت تاریخی و هویت فرهنگی نشان می‌دهد.

مقدمه

فصل هشتم کتاب تزویر و دین الهی، با عنوان «چیستی تاریخ دینی و ضرورت عقل تاریخی»، کاوشی عمیق در مبانی معرفت‌شناختی و روش‌شناختی تاریخ دینی ارائه می‌دهد. صادق خادمی تاریخ را به‌عنوان رشته‌ای ریشه‌دار در گاه‌شماری و شناخت زمانی تعریف کرده و آن را شامل بررسی علّیت، پیوستگی و شرایط اجتماعی رویدادهای گذشته، معتبر شده از طریق اسناد موثق، می‌داند. محور اصلی استدلال او مفهوم عقل تاریخی است، رویکردی عقلانی و اخلاقی به تاریخ‌نگاری که با تحلیل خاستگاه‌ها، سیر تحول و غایات رویدادهای تاریخی به دنبال کشف حقیقت است. خادمی تاریخ‌نگارانی را که تحت فشارهای بیرونی یا انگیزه‌های غیراخلاقی روایت‌ها را تحریف می‌کنند، نقد کرده و روشی دقیق مبتنی بر اقتدار قرآنی و کاوش عقلانی را برای مطالعه تاریخ دینی، به‌ویژه دین مغان ایرانی و ادیان ابراهیمی، پیشنهاد می‌دهد (خادمی، بی‌تا، فصل هشتم).

این مقاله تحلیل جامعی از فصل هشتم ارائه داده و با بهره‌گیری از لنزی میان‌رشته‌ای شامل تاریخ‌نگاری، الهیات، فلسفه و مطالعات فرهنگی، استدلال‌های خادمی را بسط می‌دهد. مقاله تم‌های کلیدی فصل را بررسی می‌کند: تعریف تاریخ، نقش عقل تاریخی، اقتدار تاریخ‌نگارانه قرآن، و تحریف‌های تاریخی مؤثر بر دین مغان ایرانی و سنت‌های ابراهیمی. با پرداختن به این تم‌ها، مقاله جایگاه اثر خادمی را در مباحث جهانی در باب اصالت تاریخی، هویت دینی و تعامل قدرت و روایت در شکل‌دهی به آگاهی تاریخی مشخص می‌سازد.

مفهوم‌سازی تاریخ: چارچوبی چندوجهی

خادمی در آغاز، تاریخ را در معنای گسترده‌اش به‌عنوان «گاه‌شماری و شناخت زمانی» تعریف می‌کند که از ریشه «ارخ» مشتق شده و به ثبت و بازنمایی رویدادهای انسانی از طریق اشکال نوشتاری، گفتاری یا بصری اشاره دارد (خادمی، بی‌تا، فصل هشتم). او میان تاریخ مطلق، که به رویدادهای گذشته مربوط است، و تاریخ معاصر، که بر عصر حاضر تمرکز دارد، تمایز قائل می‌شود. برای خادمی، تاریخ صرفاً یک گزارش گاه‌شمارانه نیست، بلکه کوششی فکری برای فهم «چرایی» و «چگونگی» رویدادهای به‌هم‌پیوسته و روشن‌سازی شرایط اجتماعی از طریق اسناد معتبر است. او می‌نویسد: «تاریخ، آگاهی به چرایی و چگونگی رویدادهای هم‌پیوسته و تبیین نحوه‌ی ارتباط میان آن‌ها و فهم احوال جوامع در دوره‌های گذشته بر اساس اسناد و مدارک معتبر و بازسازی فرازهای امت‌ها یا ملت‌هایی‌ست که با عنوان واقعیت‌های تاریخی مشمول گذشت زمان شده‌اند» (خادمی، بی‌تا، فصل هشتم).

این تعریف با نظریه‌های تاریخ‌نگاری که تاریخ را هم علم و هم هنر می‌دانند، همخوانی دارد. مفهوم دور دراز فرنان برودل بر پیوستگی رویدادها در طول زمان تأکید دارد، مشابه تمرکز خادمی بر روابط علّی (برودل، 1980). به همین ترتیب، فلسفه تاریخ آر.جی. کالینگوود بر اهمیت فهم نیات و زمینه‌های پشت اقدامات تاریخی تأکید دارد، که با دعوت خادمی به تشخیص غایت و معنای رویدادها هم‌صدا است (کالینگوود، 1946). بااین‌حال، چارچوب خادمی به‌طور مشخص الهیاتی است و در جهان‌بینی اسلامی ریشه دارد که هدایت الهی و کاوش عقلانی را در اولویت قرار می‌دهد، و آن را از پارادایم‌های تاریخ‌نگاری سکولار متمایز می‌سازد.

عقل تاریخی: بستر تاریخ‌نگاری معتبر

در هسته استدلال خادمی، مفهوم عقل تاریخی قرار دارد، رویکردی روش‌شناختی که شامل تحلیل خاستگاه‌ها، سیر تحول، اجزا، ضرورت‌ها و غایات رویدادهای تاریخی است. او تأکید می‌کند: «هر رویداد تاریخی با درک معنا و وصول به محتوای تاریخی و رصد ریشه‌ها و یافت نقطه‌ی آغازین و کشف سیر تکوینی و بررسی تمامی اجزای همبسته و ضرورت پیدایش و فهم غایت و مقصد آن، مفهوم و تبیین می‌گردد» (خادمی، بی‌تا، فصل هشتم). این فرآیند دقیق تضمین می‌کند که روایت‌های تاریخی در حقیقت ریشه داشته و در برابر تحریف مقاومت کنند.

خادمی تاریخ‌نگارانی را که فاقد تعهد اخلاقی هستند، نقد کرده و آن‌ها را به جعل، سانسور یا دستکاری روایت‌ها برای خدمت به اربابان قدرت یا برنامه‌های ایدئولوژیک متهم می‌کند. او هشدار می‌دهد: «تاریخ‌نگارانی که در روایت رویدادها تعهد اخلاقی ندارند یا به توصیف و خلق یا ویرایش داستان‌های تاریخی یا سانسور و حذف یا پنهان نگاه‌داشتن واقعیت‌ها پرداخته یا در خدمت اربابان زر و زور و تزویر یا تعصبات مذهبی یا قومی به‌طور سفارشی بوده‌اند، به کشف واقعیت‌ها نزدیک‌تر نمی‌شوند» (خادمی، بی‌تا، فصل هشتم). این نقد با تحلیل ادوارد سعید از تاریخ‌نگاری شرق‌شناسانه همخوانی دارد، که نشان می‌دهد چگونه قدرت‌های استعماری روایت‌های تاریخی را برای به حاشیه راندن فرهنگ‌های غیرغربی دستکاری کرده‌اند (سعید، 1978). تأکید خادمی بر عقل تاریخی به‌عنوان مکانیزمی اصلاحی با دعوت‌های پسااستعماری برای بازسازی تاریخ‌های معتبر هم‌راستا است.

از منظر فلسفی، عقل تاریخی خادمی با هرمنوتیک هانس-گئورگ گادامر همخوانی دارد، که تعامل گفت‌وگومحور با متون تاریخی را برای کشف معنای آن‌ها در زمینه‌های زیسته‌شان ترویج می‌دهد (گادامر، 1975). خادمی با حمایت از رویکردی محتاطانه و عقلانی، عقل تاریخی را پلی میان عقلانیت مدرن و حکمت سنتی قرار می‌دهد، به‌ویژه در زمینه تاریخ‌نگاری دینی.

قرآن کریم به‌عنوان مرجع تاریخ‌نگارانه

خادمی قرآن کریم را به‌عنوان منبع برجسته برای اعتبارسنجی تاریخ دینی معرفی کرده و استدلال می‌کند: «روایت قرآن‌کریم از ادیان، در شناخت ادیانِ مستند به خداوند، برخوردار از اعتبار سندی و حجیت متنی‌ست» (خادمی، بی‌تا، فصل هشتم). او اقتدار قرآن را به منشأ الهی و تأیید آن توسط ائمه معصومین در طول 250 سال حیات عصمتی نسبت می‌دهد، که آن را معتبرترین سند تاریخی برای عصر غیبت معرفت ولایی می‌سازد. رویکرد گزینشی قرآن در روایت رویدادهای برجسته، به‌جای گزارش‌های جامع، در آیه‌ای تجلی می‌یابد: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَیْنا إِلَیْکَ هَذَا الْقُرْآنَ» (یوسف 12:3).

این رویکرد گزینشی با کارکرد تربیتی قرآن، همان‌طور که توسط علمایی چون فضل‌الله رحمان تبیین شده، همخوانی دارد، که استدلال می‌کنند قرآن درس‌های اخلاقی و معنوی را بر جزئیات گاه‌شمارانه مقدم می‌دارد (رحمان، 1982). اتکای خادمی به قرآن به‌عنوان معیار تاریخ‌نگارانه منعکس‌کننده سنت اسلامی تحلیل بینامتنی است، که در آن متون مقدس در برابر وحی نهایی ارزیابی می‌شوند. او تأکید می‌کند: «اعتبار متن مقدس هر دینی و داده‌های تاریخی در مهم‌ترین موضوعات را باید به معیار متن قرآن‌کریم و با عرضه‌ی آن‌ها بر آخرین متن وحیانی و مطالعه‌ی میان‌متنی و تطبیقی آن‌ها سنجید» (خادمی، بی‌تا، فصل هشتم).

استناد خادمی به نامه 31 نهج‌البلاغه امام علی (ع) این رویکرد قرآنی به تاریخ را تقویت می‌کند. امام علی می‌فرماید: «أَیْ بُنَیَّ، إِنِّی وَإِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی، فَقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمَالِهِمْ، فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ، وَسِرْتُ فِی آثَارِهِمْ» (علی، نامه 31، نهج‌البلاغه). این روش گزینشی و تحلیلی با عقل تاریخی خادمی همخوانی داشته و بر وضوح، تشخیص اخلاقی و فایده‌مندی در کاوش تاریخی تأکید دارد.

دین مغان ایرانی: مطالعه‌ای در تحریف تاریخی

خادمی توجه ویژه‌ای به تاریخ‌نگاری دین مغان ایرانی اختصاص داده و از کمبود منابع معتبر و دست‌نخورده ابراز تأسف می‌کند. او می‌نویسد: «منابع نوشتاری تاریخ دینی و تاریخ‌نگاری موثق دین مغان ایرانی که به عصبیت، خشم، سوگیری شخصی، سفارش‌های سیاسی و صاحبان نفوذ، افراط و بی‌انصافی نیالوده و حیات عقلی و منطقی تاریخ را پاس داشته باشد، بسیار محدود است» (خادمی، بی‌تا، فصل هشتم). این کمبود با دستکاری‌های خارجی، به‌ویژه توسط منابع یهودی و مسیحی، تشدید شده است، که خادمی آن‌ها را به تحریف تاریخ ایرانی برای خدمت به برنامه‌های الهیاتی و سیاسی متهم می‌کند.

خادمی استدلال می‌کند که دین مغان، به‌عنوان «ام‌الادیان»، تأثیر عمیقی بر ادیان ابراهیمی و بودیسم داشته، اما میراث آن توسط تحریف‌های عمدی مخدوش شده است. او اظهار می‌دارد: «دین مغان ابراهیمی که به‌لحاظ ثبت و سندهای تاریخی ام‌الادیان و ریشه‌ی دیگر دین‌هاست، هم تعالیم بودا را تحت تأثیر قرار داد و هم یهودیان را» (خادمی، بی‌تا، فصل هشتم). او به منابع یهودی اشاره می‌کند که زردشت را به‌صورت هدفمند به حدود 350 سال پیش از میلاد تاریخ‌گذاری کرده و او را شاگرد دانیال نبی معرفی می‌کنند تا تاریخ دینی ایرانی را تابع روایت‌های اسرائیلی سازند. این دستکاری، به ادعای خادمی، به‌غلط موسی را به‌عنوان اولین پیامبر و کتاب مقدس یهودی را به‌عنوان کهن‌ترین متن الهی معرفی می‌کند.

پژوهش‌های تاریخی از ادعاهای خادمی درباره تأثیر زردشتی بر ادیان ابراهیمی حمایت می‌کنند. مطالعات مری بویس بر زردشت‌گرایی مشارکت‌های آن در آخرت‌شناسی یهودی، از جمله باور به معاد، بهشت و جهنم، به‌ویژه پس از تبعید بابلی را برجسته می‌سازد (بویس، 1975). به همین ترتیب، ژئو ویدنگران خاستگاه‌های زردشتی انتظارات مسیحایی در یهودیت و مسیحیت را خاطرنشان می‌کند (ویدنگران، 1969). تأکید خادمی بر اینکه تعالیم مغان سنت‌های دینی جهانی را شکل داده و حتی در شیوه‌های فرهنگی ایرانی تداوم یافته، با مطالعات انسان‌شناختی پیوستگی فرهنگی در ایران همخوانی دارد (فرای، 1984).

بااین‌حال، نقد خادمی به تحریف‌های یهودی و مسیحی باید با احتیاط بررسی شود تا از تداوم کلیشه‌ها جلوگیری گردد. پژوهشگران پسااستعماری مانند طلال اسد استدلال می‌کنند که تاریخ‌نگاری دینی اغلب پویایی‌های قدرت را منعکس می‌کند، و گروه‌های مسلط روایت‌ها را برای ادعای برتری بازسازی می‌کنند (اسد، 1993). دعوت خادمی به عقل تاریخی به‌عنوان مکانیزمی اصلاحی، مسیری برای بازسازی این تحریف‌ها ارائه می‌دهد، در حالی که فهمی متعادل از میراث مغان را ترویج می‌کند.

نقد جبر تاریخی

خادمی به بحث فلسفی جبر تاریخی، به‌ویژه ماتریالیسم تاریخی، می‌پردازد که فرض می‌کند تاریخ توسط ضرورت‌های تغییرناپذیر هدایت شده و مطالعه آن را بی‌فایده می‌داند. او این دیدگاه را چنین خلاصه می‌کند: «نسل حاضر میراث‌دار آداب و رسوم و خلق‌وخوی جامعه‌های زنجیره‌ای پیش از خود است… شناسایی تاریخ امری کم‌فایده است» (خادمی، بی‌تا، فصل هشتم). در پاسخ، خادمی میان ضرورت‌های تحمیلی، که انسان‌ها نمی‌توانند تغییر دهند، و ضرورت‌های اقتضایی که توسط عاملیت انسانی شکل می‌گیرند، تمایز قائل می‌شود، مانند انتخاب برای جلوگیری از افتادن شیء برای ممانعت از شکستن آن.

جهان‌بینی توحیدی خادمی ضرورت‌های تاریخی را به‌عنوان سنت‌های الهی بازتعریف می‌کند، که به انتخاب‌های انسانی در چارچوبی جمعی وابسته‌اند. او به آیه قرآنی استناد می‌کند: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد 13:11)، تا بر عاملیت انسانی در شکل‌دهی تاریخ تأکید کند. این دیدگاه با فلسفه اسلامی، به‌ویژه مفهوم حرکت جوهری ملاصدرا، همخوانی دارد، که تاریخ را فرآیندی پویا تحت تأثیر اراده انسانی و هدایت الهی می‌بیند (صدرا، 1981).

از منظر فلسفی، نقد خادمی با رد آیزایا برلین از اجتناب‌ناپذیری تاریخی همخوانی دارد، که از آزادی انسانی در فرآیندهای تاریخی حمایت می‌کند (برلین، 1954). خادمی با تأکید بر نقش عقل تاریخی در استخراج درس‌هایی از سنت‌های الهی، الهیات و فلسفه را پیوند داده و جایگزینی ظریف برای پارادایم‌های جبرگرایانه ارائه می‌دهد.

سیاست منابع تاریخی و کنترل باستان‌شناختی

خادمی کنترل ژئوپلیتیکی بر منابع تاریخی را برجسته می‌سازد و خاطرنشان می‌کند که اکتشافات باستان‌شناختی، مانند گل‌نبشته‌های پارسه که در دانشگاه شیکاگو نگهداری می‌شوند یا آثار استخراج‌شده توسط فرانسویان از شوش، توسط تعداد معدودی از کشورها انحصار شده‌اند. او می‌نویسد: «کشفیات و اسناد قابل برداشت و حمل از سایت‌های باستانی در اختیار معدود کشورهایی‌ست» (خادمی، بی‌تا، فصل هشتم). این کنترل، همراه با سانسور و انتشار گزینشی، روایت‌های تاریخی را برای خدمت به منافع قدرتمندان تحریف می‌کند.

این مشاهده با تاریخ‌نگاری انتقادی همخوانی دارد، که بررسی می‌کند چگونه قدرت‌های استعماری دانش تاریخی را برای تقویت سلطه خود شکل داده‌اند (چاکرابارتی، 2000). نگرانی خادمی درباره منابع سانسورشده با مفهوم باستان‌شناسی دانش میشل فوکو هم‌صدا است، که نقد می‌کند چگونه ساختارهای قدرت تعیین می‌کنند چه چیزی حقیقت تاریخی تلقی شود (فوکو، 1972). خادمی با حمایت از عقل تاریخی، به دنبال بازپس‌گیری تاریخ‌های حاشیه‌ای، به‌ویژه دین مغان، از چنین تحریف‌هایی است.

پیامدهای میان‌رشته‌ای و اهمیت معاصر

روش‌شناسی خادمی، که عقل تاریخی، اقتدار قرآنی و کاوش میان‌رشته‌ای را ترکیب می‌کند، پیامدهای مهمی برای تاریخ‌نگاری معاصر ارائه می‌دهد. تأکید او بر تمییز روایت‌های معتبر از غیرمعتبر با رویکردهای علوم انسانی دیجیتال همخوانی دارد، که از ابزارهای محاسباتی برای تحلیل اصالت متنی استفاده می‌کنند (مورتی، 2013). علاوه بر این، تمرکز او بر دین مغان ایرانی به گفت‌وگوهای جهانی در مورد حفظ میراث فرهنگی، به‌ویژه در زمینه بازپس‌گیری تاریخ‌های بومی پسااستعماری، مشارکت می‌کند (اسمیت، 2004).

از منظر الهیاتی، اتکای خادمی به قرآن به‌عنوان معیار تاریخ‌نگارانه، مطالعات تطبیقی با دیگر متون مقدس را دعوت می‌کند و گفت‌وگوی بین‌الادیانی در مورد روش‌شناسی‌های تاریخی را ترویج می‌دهد. از منظر فلسفی، نقد او به جبرگرایی و حمایت از عاملیت انسانی، مباحث مربوط به اراده آزاد و مسئولیت تاریخی را غنی می‌سازد، که هم برای سنت‌های فکری اسلامی و هم غربی مرتبط است.

نتیجه‌گیری

فصل هشتم کتاب تزویر و دین الهی نوشته صادق خادمی چارچوبی استوار برای فهم تاریخ دینی از طریق لنز عقل تاریخی و اقتدار قرآنی ارائه می‌دهد. خادمی با تعریف تاریخ به‌عنوان تعاملی پویا از علّیت و معنا، نقد روایت‌های تحریف‌شده، و برجسته‌سازی نقش بنیادین دین مغان در سنت‌های دینی جهانی، مشارکت ارزشمندی در تاریخ‌نگاری دینی ارائه می‌کند. رویکرد میان‌رشته‌ای او، که در الهیات اسلامی ریشه دارد اما با نگرانی‌های تاریخ‌نگارانه جهانی درگیر است، پلی میان دانش سنتی و مدرن ایجاد می‌کند.

این تحلیل با قرار دادن استدلال‌های خادمی در گفتمان‌های آکادمیک گسترده‌تر، اهمیت آن‌ها را برای مباحث معاصر در باب اصالت تاریخی، هویت فرهنگی و اخلاق تاریخ‌نگاری نشان داده است. در حالی که جوامع جهانی با روایت‌های تاریخی رقابتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، دعوت خادمی به کاوش تاریخی عقلانی، اخلاقی و مبتنی بر هدایت الهی، نقشه‌راهی حیاتی برای ترویج حقیقت و تفاهم در عصری از تاریخ‌های مورد مناقشه ارائه می‌دهد.

منابع

  • اسد، طلال. (1993). تبارشناسی دین: نظم و دلایل قدرت در مسیحیت و اسلام. دانشگاه جانز هاپکینز.
  • برلین، آیزایا. (1954). اجتناب‌ناپذیری تاریخی. آکسفورد.
  • برودل، فرنان. (1980). درباره تاریخ. دانشگاه شیکاگو.
  • بویس، مری. (1975). تاریخ زردشت‌گرایی. بریل.
  • چاکرابارتی، دیپش. (2000). استانی‌سازی اروپا: اندیشه پسااستعماری و تفاوت تاریخی. پرینستون.
  • خادمی، صادق. (بی‌تا). تزویر و دین الهی. فصل هشتم: چیستی تاریخ دینی و ضرورت عقل تاریخی.
  • رحمان، فضل‌الله. (1982). اسلام و مدرنیته: تحول سنت فکری. دانشگاه شیکاگو.
  • سعید، ادوارد. (1978). شرق‌شناسی. پانتئون بوکز.
  • صدرا، ملاصدرا. (1981). فلسفه متعالیه در چهار سفر. دانشگاه تهران.
  • علی بن ابی‌طالب. (بی‌تا). نهج‌البلاغه، نامه 31.
  • فوکو، میشل. (1972). باستان‌شناسی دانش. پانتئون بوکز.
  • فرای، ریچارد ان. (1984). تاریخ ایران باستان. سی.اچ. بک.
  • کالینگوود، آر.جی. (1946). ایده تاریخ. آکسفورد.
  • گادامر، هانس-گئورگ. (1975). حقیقت و روش. کنتینیوم.
  • مورتی، فرانکو. (2013). خوانش دور. ورسو.
  • ویدنگران، ژئو. (1969). ادیان ایران. بریل.
  • اسمیت، لوری تی. (2004). روش‌شناسی‌های استعمارزدایی: پژوهش و مردمان بومی. زد بوکز.
  • قرآن کریم. یوسف 12:3، رعد 13:11، فتح 48:23.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده