متن درس
توحید فاعلی و نفی علّیت اعتباری
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۲)
مقدمه: در جستوجوی حقیقت توحید و نفی کثرات اعتباری
سفر عرفانی به سوی حقیقت توحید، سالک را از ظلمات مفاهیم اعتباری و کثرات ذهنی به سوی نور بیکران وحدت وجود رهنمون میسازد. این اثر، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه هفتاد و دوم، به تبیین ارتباط موجودات با حق تعالی از دو منظر اعدادی (خلقی) و حقیقی (ربوبی) پرداخته و با نقدی عمیق بر مفهوم علّیت در فلسفه و عرفان، بر توحید فاعلی تأکید میورزد. محور این کتاب، نفی فاعلیت مستقل از اسباب خلقی و اثبات فاعلیت مطلق الهی است که موجودات را ظهورات حق دانسته و مفاهیم اعتباری مانند علّیت اعدادی را فاقد حقیقت عینی میشمارد.
بخش نخست: ارتباط موجودات با حق تعالی
آغاز با نام خداوند
متن با استناد به عبارت شریفه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ (: به نام خداوند رحمان و رحیم) آغاز میشود. این آغاز، چونان کلیدی است که درهای معرفت توحیدی را گشوده و محوریت بحث را بر رحمانیت و فاعلیت مطلق الهی قرار میدهد. پیوند عرفان اسلامی با مبانی دینی در این عبارت متجلی شده و سالک را به سوی فهم حقیقت ربوبیت هدایت میکند.
درنگ: آغاز با نام خداوند، محوریت توحید و رحمانیت الهی را در عرفان اسلامی برجسته ساخته و مبنای دینی بحث را استوار میسازد. |
اهمیت مباحث عرفانی و فلسفی
درسگفتارهای مصباحالانس، بهویژه در بخشهای مربوط به فصل اول، به دلیل پرداختن به مباحث عمیق فلسفی و عرفانی، از کلیات مقدماتی سنگینتر و پیچیدهتر توصیف شدهاند. این مباحث، چونان قلههایی بلند در ساحت معرفتاند که نیازمند تأمل و ژرفنگریاند. در مقایسه با مبادی سبکتر که به مفاهیم پایهای میپردازند، این بخشها به تبیین ارتباط وجودی موجودات با حق تعالی و نقد مفاهیم فلسفی میپردازند.
ارتباط دوگانه موجودات با حق
ارتباط موجودات با حق تعالی از دو منظر بررسی میشود: نخست، ارتباط اعدادی یا خلقی که به سلسله اسباب ظاهری مانند وراثت، آبا، و اجداد اشاره دارد؛ و دوم، ارتباط حقیقی یا ربوبی که فاعلیت مطلق الهی را نشان میدهد. این تقسیمبندی، ریشه در عرفان نظری داشته و تمایز میان ظهورات خلقی (اسباب ظاهری) و فاعلیت حقیقی الهی را آشکار میسازد. به تعبیری، اسباب خلقی چونان آینههاییاند که نور فاعلیت الهی در آنها بازتاب مییابد، اما خود فاقد حقیقت مستقلاند.
اسباب خلقی و اعدادی
اسباب خلقی، مانند وراثت و نقش والدین، به عنوان علل اعدادی، زمینهساز ظهور موجودات در سلسله علياند. این اسباب، چونان مقدماتیاند که در نظام هستی، ترتیبی ظاهری را فراهم میآورند، اما فاعلیت اصلی به حق تعالی بازمیگردد. به عنوان مثال، پدر و مادر در تولد فرزند نقش دارند، اما این نقش، صرفاً زمینهسازی است و فاعل حقیقی، ذات الهی است که وجود را اعطا میکند.
حق تعالی، سبب حقیقی
حق تعالی، سبب حقیقی همه موجودات و اسباب است. این اصل، که ریشه در توحید فاعلی دارد، هرگونه فاعلیت مستقل را از اسباب خلقی نفی میکند. خداوند، به عنوان مسببالاسباب، هم با اسباب و هم بدون آنها عمل میکند و فاعلیتی مطلق دارد که از هرگونه وابستگی مبراست. این دیدگاه، چونان نوری است که ظلمات شائبههای کثیری را محو میسازد.
درنگ: حق تعالی، سبب حقیقی همه موجودات است و اسباب خلقی، صرفاً ظرف ظهور فاعلیت الهیاند که فاقد فاعلیت مستقل هستند. |
ظرف ظهور و اداره عالم
اسباب خلقی، ظرف ظهور علّیت الهیاند و خداوند از طریق این اسباب، عالم را اداره میکند. این مفهوم، ریشه در وحدت وجود دارد که اسباب را مظاهر فعل الهی میداند. به تعبیری، عالم چونان تابلویی است که قلم الهی بر آن نقش میبندد و اسباب، خطوط ظاهری این نقشاند. خداوند، عالم را مستقیماً اداره کرده و موجودات را به دیگری واگذار نمیکند، بلکه با دست مبارک خویش، هر ذره را در مسیر وجود هدایت میکند.
استناد به آیه قرآنی
متن با استناد به آیه شریفه وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ (انفال، ۱۷؛ : و تو [ای پیامبر] تیر نینداختی آنگاه که تیر انداختی، بلکه خدا تیر انداخت) بر نفی فاعلیت مستقل از انسان و اسناد همه افعال به خداوند تأکید میکند. این آیه، چونان آیینهای است که حقیقت توحید افعالی را نشان داده و هرگونه شائبه استقلال در فاعلیت را نفی میکند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست به تبیین ارتباط دوگانه موجودات با حق تعالی، نقش اسباب خلقی به عنوان ظرف ظهور، و فاعلیت مطلق الهی پرداخت. حق تعالی، به عنوان مسببالاسباب، عالم را مستقیماً اداره کرده و اسباب خلقی را مظاهر فعل خویش قرار میدهد. استناد به آیات قرآن کریم، عمق توحیدی این مباحث را آشکار ساخته و راه را برای نقد مفاهیم فلسفی هموار میکند.
بخش دوم: نقد مفهوم علّیت اعدادی
تبیین علّیت اعدادی
مفهوم علّیت اعدادی در فلسفه و عرفان، به اسبابی اشاره دارد که زمینهساز ظهور فعل الهیاند، اما خود فاعل حقیقی نیستند. این اسباب، به معنای کمک به علّیت الهی تفسیر نمیشوند، بلکه ظهور علّیت حقیقی در قالب آنها هستند. به عنوان مثال، پدر و مادر در تولد فرزند نقش دارند، اما این نقش، صرفاً ظهور فاعلیت الهی در قالب اسباب خلقی است.
نقد برداشت نادرست از علّیت اعدادی
برداشت نادرستی که علّیت اعدادی را به معنای کمک به خداوند یا فاعلیت مستقل اسباب میداند، مورد نقد قرار میگیرد. این دیدگاه، به شائبه شرک منجر شده و با توحید فاعلی ناسازگار است. علّیت اعدادی، نه فاعلیت مستقل است و نه کمکی به خداوند، بلکه صرفاً ظهور فاعلیت الهی در سلسله اسباب است. این نقد، چونان تیغی است که پردههای توهم را دریده و حقیقت توحید را آشکار میسازد.
درنگ: علّیت اعدادی، ظهور فاعلیت الهی در قالب اسباب است و هرگونه تفسیر آن به معنای کمک به خداوند یا فاعلیت مستقل، به شرک منجر میشود. |
نفی فاعلیت مستقل اسباب
متن با استناد به عبارت فَلَا أَثَرَ لِشَيْءٍ فِي شَيْءٍ إِلَى اللَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ (: هیچ چیزی در چیزی اثر ندارد جز خداوند واحد قهار) بر نفی فاعلیت مستقل از اسباب تأکید میکند. این اصل، همه تأثیرات را به خداوند اسناد داده و اسباب را صرفاً معد (زمینهساز) و غیرمؤثر میداند. به تعبیری، اسباب چونان سایههاییاند که در برابر نور فاعلیت الهی محو میشوند.
نقد تصور خدای ضعیف
تصوری که خداوند را محتاج به کمک اسباب میداند، به خدایی ضعیف منجر شده و با توحید ناسازگار است. خداوند، به عنوان واحد قهار، از هرگونه نیاز مبراست و فاعلیتی مطلق دارد که اسباب را به ظهور میرساند. این نقد، بر قهاریت و استقلال الهی تأکید کرده و هرگونه شائبه وابستگی را نفی میکند.
تمثیل دیوار
برای تبیین نقش اسباب، تمثیلی آورده شده است: فردی کنار دیوار میایستد تا دیگری از کولش بالا رود. این فرد، معد است و اثرگذار نیست، زیرا خود بالا نرفته، بلکه تنها زمینهساز صعود دیگری شده است. این تمثیل، نقش اسباب را به عنوان زمینهساز (نه فاعل مستقل) در فرآیند خلقت نشان میدهد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم به نقد مفهوم علّیت اعدادی، نفی فاعلیت مستقل اسباب، و تأکید بر توحید فاعلی پرداخت. اسباب، صرفاً ظهورات فاعلیت الهیاند و هرگونه تفسیر نادرست از علّیت اعدادی، به شرک منجر میشود. استناد به آیات قرآن کریم و تمثیلات، این مفاهیم را روشنتر ساخته و راه را برای فهم عمیقتر توحید هموار میکند.
بخش سوم: وحدت وجود و استهلاک کثرت
وحدت ذاتی حق
وحدت ذاتی حق، به صورت منبسط بر همه موجودات متصف به وجود ساری است. این مفهوم، ریشه در عرفان ابنعربی داشته و وجود را ظهور حق در مراتب مختلف میداند. به تعبیری، هستی چونان اقیانوسی است که همه موجهای آن، تجلیات نور حقاند و هیچ موجی از ذات اقیانوس جدا نیست.
درنگ: وحدت ذاتی حق، بر همه موجودات ساری است و همه هستی، ظهورات الهیاند که در وحدت حق مستهلک میشوند. |
استهلاک کثرت
احکام کثرت و وسائط در فاعلیت الهی مستهلک شده و احدیت تصرف حق آشکار میشود. این اصل، استقلال اسباب را نفی کرده و فاعلیت واحد الهی را اثبات میکند. به تعبیری، کثرت موجودات چونان سایههایی است که در برابر نور احدیت محو شده و تنها فاعلیت حق باقی میماند.
وجوب مخلوق
مخلوق از جهت ارتباط با حق، واجب است، هرچند وجوبش به واسطه اسباب (بغیره) باشد. این اصل، به وحدت وجود اشاره دارد که مخلوقات به واسطه حق، وجوب مییابند. به عنوان مثال، فرزند به واسطه والدین به وجود میآید، اما وجوب وجودش از حق تعالی است.
صفت علّیت و نفی حقیقت علّیت
هر آنچه غیر از حق تعالی به علّیت توصیف میشود، معد است و اثرگذار نیست. صفت علّیت در اسباب، ظاهری است و حقیقت علّیت تنها از آنِ حق است. این تمایز، چونان خطی است که مرز میان حقیقت و مجاز را ترسیم کرده و شائبه شرک را نفی میکند.
تمثیل دوچرخه
عالم مانند دوچرخهای است که همه اجزای آن (طوقه، پرهها، میل) با هم و به واسطه حق حرکت میکنند. این تمثیل، وحدت در کثرت را نشان میدهد که همه اجزای هستی در هماهنگی با فاعلیت الهی عمل میکنند. به تعبیری، عالم چونان چرخدندهای است که با نیروی الهی به حرکت درمیآید.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم به تبیین وحدت ذاتی حق، استهلاک کثرت، و وجوب مخلوق پرداخت. همه موجودات، ظهورات الهیاند و کثرت ظاهری آنها در وحدت حق مستهلک میشود. تمثیلات و تحلیلها، این مفاهیم را روشنتر ساخته و بر توحید فاعلی تأکید میکنند.
بخش چهارم: نقد روشهای علمی و تألیف
نقد تألیف و تصنیف
تألیف کتاب مصباحالانس، به دلیل گردآوری از منابع مختلف، به تصنیف (جمعآوری) تشبیه شده و از ابداع خالی دانسته میشود. این نقد، ضعف روششناسی تألیف در حوزههای علمی سنتی را نشان میدهد که به جای خلاقیت، به جمعآوری بسنده میکنند. به تعبیری، این روش چونان کندن گلی از باغی و کاشتن آن در باغ دیگر است که عطر اصالت را از دست میدهد.
درنگ: تألیف بدون ابداع، چونان گردآوری گلهای پراکنده است که عطر اصالت را از دست میدهد و به تصنیف فروکاسته میشود. |
اهمیت اشتقاق واژگان
فهم اشتقاق واژگان (مانند تألیف، تصنیف، علف) برای منطق و علم ضروری است. اشتقاق، چونان کلیدی است که قفل معانی را گشوده و از ابهام زبانی پرهیز میکند. ناآگاهی از اشتقاق، به فهم نادرست مفاهیم منجر شده و استدلال منطقی را تضعیف میکند.
نقد حوزههای علمی
حوزههای علمی، به دلیل ضعف در فهم واژگان و اشتقاق، از تولید علم اصیل بازماندهاند. این نقد، بر ضرورت اصلاح نظام آموزشی حوزهها و تأکید بر آموزش زبان و منطق تأکید دارد. به تعبیری، حوزهها چونان باغهاییاند که بدون آبیاری معرفتی، از باروری بازمیمانند.
تمثیل شیر و آب
تمثیلی طنزآمیز آورده شده است: فروشنده شیر در مشهد، شیر را به دلیل داشتن آب ارزشمند میداند، مشابه افزودن مطالب غیراصیل به علم. این تمثیل، نقدی بر افزودن محتوای غیراصیل به علم است که به جای غنا، اصالت آن را مخدوش میکند. علم اصیل، چونان شیری خالص است که نیازی به افزودن آب ندارد.
نقد انقلاب ۵۷
انقلاب ۵۷، به دلیل ناآگاهی و ضعف علمی، پس از سی سال به اهداف خود نرسیده است. این نقد، بر اهمیت علم و آگاهی در تحقق آرمانهای دینی و انقلابی تأکید دارد. به تعبیری، انقلاب چونان نهالی است که بدون آبیاری دانش، به بار ننشسته است.
تمثیل مولوی
داستان کشتیبان و عالم در مثنوی مولوی، نشاندهنده اهمیت علم عملی در برابر علم نظری است. عالم، با تکیه بر دانش نظری، از شنا عاجز ماند، در حالی که کشتیبان با علم عملی، نجات یافت. این تمثیل، بر ضرورت تلفیق علم نظری و عملی تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم به نقد روشهای تألیف، اهمیت اشتقاق واژگان، و ضعفهای حوزههای علمی پرداخت. تألیف بدون ابداع، فهم نادرست واژگان، و ضعف علمی، موانع تولید علم اصیلاند. تمثیلات، این نقدها را روشنتر ساخته و بر ضرورت اصلاح نظام آموزشی تأکید میکنند.
بخش پنجم: تصور و تصدیق در علم
اهمیت تصور درست
برای دستیابی به علم، ابتدا باید تصور درست شکل گیرد، زیرا تصدیق بدون تصور ارزشی ندارد. این اصل، بر اهمیت فهم دقیق مفاهیم پیش از قضاوت و استدلال تأکید دارد. تصور نادرست، چونان بنایی است که بر شالودهای سست استوار شده و فرو میریزد.
درنگ: تصور درست، شالوده علم است و تصدیق بدون تصور، چونان بنایی سست است که فرو میریزد. |
نقد عرفان کتابی
عرفان کتابی، به دلیل تکیه بر مطالب غیراصیل، نیاز به اصلاح و تکیه بر معصومان دارد. این نقد، بر اصالت عرفان شیعی و ضرورت استقلال از منابع غیرشیعی تأکید دارد. عرفان اصیل، چونان چشمهای زلال است که از معارف اهل بیت علیهمالسلام جوشیده و نیازی به افزودن آب ندارد.
تعینات الهی
همه عالم هستی، تعینات الهی است و اسباب، ظهورات حقاند. این دیدگاه، مبتنی بر وحدت وجود، موجودات را مظاهر حق دانسته و کثرت را در وحدت تحلیل میکند. به تعبیری، هستی چونان پردهای است که نقشهای گوناگون آن، همه از قلم الهی ترسیم شدهاند.
نفی تمایز این و آن
در توحید، تمایز میان «این» و «آن» (مانند معد و مؤثر) وجود ندارد، زیرا همه ظهورات حقاند. این اصل، بر وحدت فاعلی و نفی دوگانگی در فاعلیت تأکید دارد. به تعبیری، هستی چونان آینهای است که تنها یک حقیقت در آن منعکس شده و کثرت، توهمی ذهنی است.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم به اهمیت تصور درست، نقد عرفان کتابی، و تبیین تعینات الهی پرداخت. تصور درست، شالوده علم است و عرفان اصیل، از معارف اهل بیت علیهمالسلام سرچشمه میگیرد. همه هستی، ظهورات الهیاند و تمایزات اعتباری در توحید محو میشوند.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه هفتاد و دوم، سفری عرفانی و فلسفی را در پرتو وحدت وجود ترسیم میکند. این اثر، با تبیین ارتباط موجودات با حق تعالی، نقد مفهوم علّیت اعدادی، و تأکید بر توحید فاعلی، سالک را به سوی حقیقت توحید هدایت میکند. اسباب خلقی، ظهورات فاعلیت الهیاند و هرگونه فاعلیت مستقل از آنها نفی میشود. وحدت ذاتی حق، کثرت را مستهلک ساخته و احدیت تصرف الهی را آشکار میسازد. نقد روشهای تألیف، ضعفهای حوزههای علمی، و ضرورت تصور درست، بر اهمیت علم اصیل و معرفت توحیدی تأکید دارند. این کتاب، چونان نردبانی است که پژوهشگران الهیات و عرفان را به قله معرفت توحیدی رهنمون میسازد.
با نظارت صادق خادمی |