متن درس
تأملی در مراتب وجود و ظهور
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه هشتاد و یک)
مقدمه
در گستره بیکران معرفت الهی، تأمل در اسما و صفات خداوند و رابطه آنها با عالم خلقت، از جمله عمیقترین مسائل فلسفی و عرفانی است که ذهن حکما و عرفا را به خود مشغول داشته است. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه هشتاد و یک کتاب شریف مصباح الانس (مورخ ۲۳ مهر ۱۳۸۹)، به تبیین مفاهیم بنیادین وجود، ظهور، احدیت، واحدیت و تعینات میپردازد. هدف این اثر، ارائه چارچوبی علمی و منسجم برای فهم نسبت میان حق و خلق است که با زبانی علمی ، مفاهیم عمیق عرفانی را برای پژوهشگران و متخصصان الهیات و فلسفه اسلامی روشن میسازد. این متن، همچون چراغی در مسیر معرفت، میکوشد تا لایههای پنهان حقیقت را آشکار سازد و با بهرهگیری از تمثیلات و تشبیهات ادبی، مفاهیم پیچیده را به شکلی دلنشین و عمیق ارائه دهد.
بخش اول: تبیین وجود عام و مراتب الهی
نامگذاری شیء به عامترین اوصاف
یکی از اصول بنیادین در عرفان نظری، نامگذاری شیء بر اساس عامترین اوصاف آن است. وجود عام، بهعنوان صفتی که اوسع صفات الهی را در بر میگیرد، امکان اشاره به جامعیت ذات الهی را فراهم میسازد. این مفهوم، همچون دریایی بیکران، تمام حقایق وجودی را در خود جای داده و بهعنوان پلی میان ذات الهی و مظاهر خلقی عمل میکند. وجود عام، نه تنها صفتی جامع است، بلکه بهعنوان اولین وصف الهی، مرتبهای را نشان میدهد که در آن، ذات الهی بهصورت کلی و بدون تعین خاص مورد اشاره قرار میگیرد.
نسبت وجود عام به احدیت و واحدیت
نسبت وجود عام به مرتبه تعین اول و حضرة احدیت جمع، از جمله مباحث پیچیده عرفان نظری است. در این چارچوب، احدیت به ذاتی اشاره دارد که از هرگونه تعین و اشاره مصون است، چنانکه در قرآن کریم آمده است: قُلْ هُوَ [مطلب حذف شد] : «بگو اوست خدای یگانه»). این مرتبه، که در آن هیچ اسمی و رسمی برای ذات الهی متصور نیست، به غیب الهویت اشاره دارد. در مقابل، واحدیت مرتبهای است که اسما و صفات الهی در آن ظهور مییابند و اعیان ثابتات، یعنی وجودات علمی مخلوقات در علم الهی، شکل میگیرند. وجود عام، در این میان، بهعنوان مظهر اسما و صفات، به تمام حقایق سرایت میکند و شامل اضافات الوهیت، ربوبیت و مبدئیت است.
این نسبت، همچون نسیمی که از قلههای رفیع احدیت به سوی دشتهای وسیع واحدیت میوزد، رابطهای پویا و مکمل را میان ذات و مظاهر آن ترسیم میکند. با این حال، استفاده از تمثیل ذکورت و انوثت برای تبیین این رابطه، در متن مورد نقد قرار گرفته است. این تمثیل، به دلیل احتمال ایجاد سوءتفاهم و دلالت بر وابستگی متقابل، نارسا تلقی شده است، زیرا ذات الهی، به فرموده قرآن کریم: وَاللَّهُ غَنِيٌّ عَنِ [مطلب حذف شد] : «و خداوند از جهانیان بینیاز است»).
تمایز ظرف حق و ظرف خلق
یکی از ارکان اصلی این بحث، تمایز میان ظرف حق و ظرف خلق است. ظرف حق، که به ذات الهی اشاره دارد، محل وجود و قائم به ذات است، در حالی که ظرف خلق، بهعنوان محل ظهور و فعل الهی، فاقد ذات مستقل است. این تمایز، همچون جدایی میان آفتاب و پرتوهای آن، بر استقلال ذات الهی و وابستگی عالم خلقت تأکید دارد. عالم خلقت، که تماماً ظهورات الهی است، وجودی عاریتی دارد و به فیض بیکران الهی وابسته است. این دیدگاه، از مخلوط شدن مقام حق با خلق جلوگیری میکند و بر غنای الهی تأکید دارد.
در این چارچوب، هستی به دو بخش وجود و ظهور تقسیم میشود. وجود، به ذات الهی اشاره دارد که قائم به خویش است، و ظهور، به عالم ممکنات که وجودشان وابسته به فیض الهی است. این تقسیمبندی، مانند نردبانی است که از قعر ظهورات به سوی قله وجود امتداد مییابد و بر وحدت وجود تأکید دارد.
جمعبندی بخش اول
این بخش، با تبیین مفاهیم وجود عام، احدیت، واحدیت و تمایز ظرف حق و خلق، بنیانهای نظری عرفان اسلامی را روشن ساخت. وجود عام، بهعنوان صفتی جامع، پلی است میان ذات الهی و مظاهر خلقی، و احدیت و واحدیت، مراتب مختلف ظهور حقیقت الهی را نشان میدهند. نقد تمثیل ذکورت و انوثت، بر ضرورت دقت در بهکارگیری تشبیهات تأکید دارد تا از هرگونه سوءتفاهم در فهم مقام الهی جلوگیری شود.
بخش دوم: فیض الهی و نظام خلقت
فیض الهی و استعداد قابل
یکی از اصول کلیدی در فهم خلقت، وابستگی فیض الهی به استعداد قابل است. در این دیدگاه، فیض الهی، همچون جویباری که بر اساس ظرفیت ظرفها جاری میشود، بر پایه استعداد مخلوقات توزیع میگردد. اما برخلاف تشبیه ماستبندی، که ظروف را از پیشتعیینشده فرض میکند، این متن تأکید دارد که خود فیض الهی، ظروف و استعدادها را شکل میدهد. این دیدگاه، خلقت را بهعنوان فرآیندی پویا معرفی میکند که در آن، فیض الهی نه تنها ظرف را پر میکند، بلکه خود ظرف را میسازد.
این مفهوم، مانند نقشی است که قلم الهی بر لوح وجود مینگارد؛ فیض الهی، هم خالق استعداد است و هم مقدر آن. این دیدگاه، با رد تصور ایستا از خلقت، بر پویایی و حکمت الهی تأکید دارد و نشان میدهد که تفاوتهای موجودات، نتیجه اراده الهی و نظام تعینات است.
نزول و صعود در عالم خلقت
عالم خلقت، صحنه نزول و صعود است. نزول، فرآیند تجلی فیض الهی در مظاهر خلقی است، چنانکه در قرآن کریم آمده: وَإِنَّا [مطلب حذف شد] : «و به سوی او بازمیگردیم»). این چرخه، مانند جریانی است که از سرچشمه الهی سرچشمه میگیرد و به سوی اقیانوس بیکران حق بازمیگردد.
در این فرآیند، مظاهر اعیان ثابتات، که وجودات علمی در علم الهی هستند، از طریق اسما و صفات الهی ظهور مییابند. این دیدگاه، خلق را بهعنوان تجلی فعل الهی معرفی میکند که در مراتب مختلف، از جبروت تا ناسوت، به ظهور میرسد.
تدریج در عالم ناسوت
عالم ناسوت، بهعنوان پایینترین مرتبه خلقت، عالم تدریج است. هیچ پدیدهای در این عالم بهصورت دفعی تحقق نمییابد، بلکه نیازمند زمان و فرآیند است. این اصل، مانند کاشت بذری است که بهتدریج به درختی تناور بدل میشود. برای مثال، کاشت بذر تا به ثمر نشستن میوه، نیازمند مراحلی است که هر یک به علل پیشین وابسته است. این تدریج، نشاندهنده نظام علّی و سببی در عالم مادی است که هر مرحله، متکی به مراحل پیشین است.
این ویژگی، عالم ناسوت را بهعنوان صحنهای از تلاش و تکاپو معرفی میکند که در آن، هر موجود به اندازه استعداد خود از فیض الهی بهرهمند میشود. تفاوتهای موجودات، نتیجه این نظام تدریجی است که از طریق علل اشرافی و تشریفی الهی شکل میگیرد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تمرکز بر فیض الهی و نظام خلقت، به تبیین رابطه میان استعداد قابل و فیض الهی پرداخت. تأکید بر پویایی خلقت و رد تشبیه ماستبندی، نشاندهنده حکمت الهی در توزیع فیض است. همچنین، چرخه نزول و صعود و ویژگی تدریجی عالم ناسوت، چارچوبی جامع برای فهم نظام خلقت ارائه داد.
بخش سوم: عدالت الهی و نظام آخرت
شراکت علل در خیر و شر
هر موجود، در خیر و شر خود با علل پیشین، از جمله والدین، انبیا و حتی ذات الهی، شریک است. این شراکت، مانند زنجیرهای است که از مبدأ خلقت تا مخلوقات امتداد مییابد. برای مثال، خیر یا شر یک فرد، نه تنها به اعمال او، بلکه به شرایطی که والدین یا محیط فراهم کردهاند، وابسته است. این دیدگاه، نظام خلقت را بهعنوان شبکهای از روابط علّی معرفی میکند که در آن، هر موجود در نتایج اعمال خود و دیگران شریک است.
این شراکت، در عالم آخرت محاسبه میشود، جایی که عدالت الهی، مانند ترازویی دقیق، هر خیر و شر را وزن میکند. چنانکه در قرآن کریم آمده است: لَا يُعَذِّبُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ إِنْ خَيْرًا فَخَيْرًا وَإِنْ شَرًّا فَشَرًّا (اشاره به عدالت دقیق الهی).
ضرورت عالم آخرت برای عدالت
عالم آخرت، بهعنوان بستری برای اجرای عدالت الهی، ضروری است. در عالم ناسوت، به دلیل تدریجی بودن خلقت، بسیاری از محاسبات عادلانه ممکن نیست. برای مثال، فردی که به دلیل شرایط محیطی یا والدین به خطا رفته، نمیتواند در این دنیا بهطور کامل مورد قضاوت قرار گیرد. عالم آخرت، مانند محکمهای عظیم، همه علل و معلولها را گرد هم میآورد تا عدالت الهی اجرا شود: وَيَحْكُمُ بَيْنَ الْعِبَادِ (اشاره به قضاوت الهی در روز قیامت).
این ضرورت، مانند چراغی است که تاریکیهای تردید را روشن میکند و نشان میدهد که نظام خلقت، بدون عالم آخرت، ناقص و ناعادلانه خواهد بود.
نقد فقه مباشر اقوی من السبب
دیدگاه فقهی که مباشر را قویتر از سبب میداند، مورد نقد قرار گرفته است. این دیدگاه، که در برخی نظامهای فقهی سنتی رایج بوده، ممکن است به نادیده گرفتن عوامل زیرساختی مانند فقر یا استضعاف منجر شود. برای مثال، فردی که به دلیل فقر به سرقت روی آورده، نباید صرفاً بهعنوان مباشر مجازات شود، بلکه باید اسباب اصلی، مانند فقر یا بیعدالتی اجتماعی، مورد توجه قرار گیرد. این نقد، مانند آینهای است که ضعفهای نظامهای قضایی سنتی را بازتاب میدهد و بر ضرورت توجه به اسباب اصلی تأکید دارد.
این دیدگاه، نظام قضایی را به سوی عدالت اجتماعی هدایت میکند و از مجازات صرف مباشر، بدون توجه به علل زیرین، جلوگیری میکند. این نقد، نشاندهنده عمق نگاه عرفانی و فلسفی به مسائل اجتماعی است که فراتر از ظاهر، به ریشهها مینگرد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر شراکت علل در خیر و شر، ضرورت عالم آخرت برای اجرای عدالت و نقد دیدگاههای فقهی سنتی، چارچوبی جامع برای فهم نظام خلقت و عدالت الهی ارائه داد. این دیدگاه، خلقت را بهعنوان نظامی احسن معرفی میکند که در آن، تفاوتها و شراکتها در محکمه آخرت به عدالت محاسبه میشوند.
بخش چهارم: وحدت اجتماعی و پرهیز از تفرقه
نقد نزاع فلاسفه و عرفا
نزاع میان فلاسفه و عرفا، که در تاریخ تفکر اسلامی رایج بوده، بهعنوان نزاعی غیرضروری معرفی شده است. این اختلافات، که اغلب ریشه در تفاوتهای روششناختی و اصطلاحات دارد، مانند بادهایی است که شاخسارهای یک درخت را به تکان میآورد، اما به ریشه آن آسیبی نمیرساند. فلاسفه و عرفا، هرچند از زوایای متفاوتی به حقیقت مینگرند، هدف مشترکی در تبیین وجود الهی دارند. این نزاع، بیشتر نتیجه شرایط اجتماعی و تاریخی است تا اختلافات بنیادین.
این دیدگاه، بر ضرورت وحدت فکری تأکید دارد و از پژوهشگران میخواهد که به جای دامن زدن به اختلافات، به سوی همافزایی و درک مشترک حرکت کنند.
ضرورت الفت و پرهیز از تفرقه
ایجاد الفت میان گروههای دینی و فکری، از وظایف اصلی علما و متفکران است. تفرقه، مانند آتشی است که خرمن وحدت را میسوزاند و به تضعیف جامعه اسلامی منجر میشود. این اصل، بهویژه در جوامع اسلامی که با تنوع فکری و فرهنگی روبهرو هستند، اهمیت دوچندان دارد. برای مثال، نزاع میان گروههای مختلف، مانند اخباریها و اصولیها یا شیعه و اهل حق، نتیجه تحریکات خارجی و سوءتفاهمات داخلی است که باید با گفتوگو و الفت برطرف شود.
این دیدگاه، مانند پلی است که گروههای مختلف را به هم متصل میکند و بر ضرورت وحدت در برابر استکبار و تفرقهافکنی تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد نزاعهای غیرضروری میان فلاسفه و عرفا و تأکید بر ضرورت الفت، بر اهمیت وحدت فکری و اجتماعی در جامعه اسلامی تأکید کرد. این دیدگاه، راه را برای گفتوگو و همافزایی فکری هموار میسازد و از تفرقه بهعنوان مانعی در برابر پیشرفت جامعه اسلامی پرهیز میدهد.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی در رابطه با اسما و صفات الهی، وجود عام، احدیت، واحدیت، و نظام خلقت پرداخت. با بررسی تمایز میان ظرف حق و خلق، نقش فیض الهی در شکلدهی استعدادها، و ضرورت عالم آخرت برای اجرای عدالت، چارچوبی جامع برای فهم خلقت ارائه شد. همچنین، نقد تمثیلات نارسا و دیدگاههای فقهی سنتی، و تأکید بر وحدت فکری و اجتماعی، این متن را به منبعی غنی برای پژوهشگران الهیات و فلسفه اسلامی بدل ساخت. این اثر، مانند نوری است که در تاریکیهای معرفت میدرخشد و راه را برای تأمل عمیقتر در اسرار الهی هموار میکند.