متن درس
مصباح الانس
بازنمایی درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۹۷)
مقدمه
در این نوشتار، محتوای درسگفتار شماره ۹۷ از سلسله مباحث عرفانی-فلسفی *مصباح الانس*، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۲۹/۱۱/۱۳۸۹، با تحلیلی تفصیلی و بازنویسیای فاخر و علمی به رشته تحریر درآمده است. این جلسه، با محوریت نقد مفاهیم فلسفی سنتی نظیر ماهیت، کلی طبیعی، و کلی عقلی، به تبیین دیدگاه عرفانی مبتنی بر وحدت وجود میپردازد.
﴿بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ﴾
: «به نام خداوند بخشنده مهربان»
بخش نخست: نقد مفاهیم فلسفی و تبیین وحدت وجود
آغازین کلام: زمینهسازی مباحث
درسگفتار با ذکر شریف *بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ* آغاز میگردد، که نشانهای از توکل بر ذات اقدس الهی و التزام به رحمانیت و رحیمیت اوست. این جلسه، در تاریخ ۲۹/۱۱/۱۳۸۹، به ادامه مباحث عمیق *مصباح الانس* اختصاص دارد و با محوریت نقد مفاهیم فلسفی، بهویژه ماهیت و کلی، به تبیین دیدگاه عرفانی مبتنی بر وحدت وجود میپردازد. این کلام، همچون چراغی فروزان، راه را برای فهم حقیقت هستی روشن میسازد و از پیچیدگیهای فلسفه سنتی به سوی حقیقت ناب وجود رهنمون میشود.
درنگ: آغاز درسگفتار با ذکر *بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ*، چارچوبی معنوی برای مباحث عرفانی فراهم میآورد و نشانهای از التزام به حقیقت الهی است. |
اشتراک و تعین: دو وجه یک حقیقت
در این بخش، بحث بر سر مفاهیم اشتراک و تعین در فلسفه گشوده میشود. اشتراک، به معنای وحدت وجودی، زمینهساز تعین است، و تعین، که کثرت ظاهری را نمایان میسازد، در حقیقت صور اشتراک را در بر میگیرد. این دو، نه در تقابل، که در اتحادند، چنانکه آینهای واحد، تصاویر گوناگون را در خود جای میدهد. اشتراک، همچون دریای بیکران وجود است که تعینات، چون امواج، از آن برمیخیزند و به آن بازمیگردند.
در این دیدگاه، اشتراک و تعین، دو وجه از یک حقیقتاند. تعین، از حیث اشتراک خود، در ظرف وجود تحقق مییابد، و اشتراک، در مرتبه تعین، تخصص میپذیرد. این امر، به وحدت وجود اشاره دارد، جایی که کثرت ظاهری، حجابی بر وحدت باطنی نیست، بلکه جلوهای از آن است.
درنگ: اشتراک و تعین، نه در تضاد، که در اتحادند؛ اشتراک، وحدت وجودی است و تعین، مراتب ظهور آن. این دو، در ظرف وجود، یکیاند. |
رد ماهیت: حقیقت هستی، وجود است
یکی از محورهای اصلی این درسگفتار، رد قاطع مفهوم ماهیت بهعنوان حقیقتی مستقل از وجود است. در این دیدگاه، عالم هستی، صرفاً از وجود و مراتب آن تشکیل شده است. ماهیت، چونان سایهای خیالی، فاقد حقیقت خارجی است و هر آنچه هست، وجود است که در مراتب گوناگون ظهور مییابد. این کلام، همچون تیغی برنده، پردههای توهم فلسفی را میدرد و حقیقت ناب وجود را آشکار میسازد.
در فلسفه سنتی، ماهیت بهعنوان جوهر یا چیستی اشیاء تعریف میشود، اما این درسگفتار، با نقدی صریح، این مفهوم را غیرواقعی میداند. وجود، یگانه حقیقت است، و تعینات و اشتراکات، مراتب نفس آناند. این دیدگاه، فلسفه مشاء را به چالش میکشد و به سوی عرفان نظری رهنمون میشود.
درنگ: ماهیت، مفهومی ذهنی و غیرواقعی است؛ حقیقت عالم، وجود و مراتب آن است که در وحدت باطنی خود، کثرت ظاهری را در بر میگیرد. |
تمثیل دست و من: وحدت در کثرت
برای تبیین وحدت وجود، تمثیلی بدیع ارائه میشود: تفاوت میان «من» (اشتراک) و «دست من» (تعین)، صرفاً در بیان و تقید کلامی است. همانگونه که دست، بخشی از حقیقت من است و جدای از آن نیست، تعینات نیز جزئی از وجود یگانهاند. این تمثیل، چونان نوری در تاریکی، وحدت باطنی میان کلی و جزئی را آشکار میسازد.
در این تشبیه، «من» به وحدت وجودی اشاره دارد و «دست من»، مرتبهای از ظهور آن است. تفاوت میان این دو، نه در حقیقت، که در نحوه بیان و تقید است. این مثال، برای سادهسازی مفهوم پیچیده وحدت وجود بهکار رفته و نشان میدهد که کثرت ظاهری، مانع وحدت باطنی نیست.
درنگ: تمثیل «من» و «دست من»، وحدت وجودی میان کلی و جزئی را نشان میدهد؛ تفاوت این دو، در بیان است، نه در حقیقت. |
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با نقد مفاهیم فلسفی سنتی و تبیین دیدگاه عرفانی وحدت وجود، بنیانی استوار برای ادامه مباحث فراهم آورد. رد ماهیت، تأکید بر وجود بهعنوان یگانه حقیقت، و تبیین اشتراک و تعین بهعنوان دو وجه یک حقیقت، از مهمترین محورهای این بخش بود. تمثیلات بدیع، چونان چراغهایی فروزان، راه را برای فهم عمیقتر این مفاهیم روشن ساختند.
بخش دوم: نقد کلی عقلی و کلی طبیعی
کلی عقلی: مفهومی ذهنی
در این بخش، دیدگاه فلاسفه درباره کلی عقلی بررسی میشود. کلی عقلی، به دلیل ماهیت ذهنی و انتزاعیاش، تنها در ذهن وجود دارد و فاقد تحقق خارجی است. این مفهوم، از معقولات ثانیه است که عروض و اتصاف آن در ذهن تحقق مییابد. کلی عقلی، چونان تصویری در آینه ذهن، تنها بازتابی از حقیقت خارجی است.
در منطق، کلی عقلی به مفاهیمی نظیر «انسان کلی» اطلاق میشود که در خارج، بهصورت افراد (مانند زید) ظهور مییابند. این درسگفتار، با نقدی دقیق، تأکید میکند که کلی عقلی، به دلیل ذهنی بودن، نمیتواند حقیقتی خارجی داشته باشد.
درنگ: کلی عقلی، بهعنوان معقول ثانی، تنها در ذهن وجود دارد و فاقد تحقق خارجی است؛ این مفهوم، بازتابی ذهنی از حقیقت است. |
تمایز کلی طبیعی و کلی عقلی
درسگفتار، میان کلی طبیعی و کلی عقلی تمایزی بنیادین قائل میشود. کلی طبیعی، مانند طبیعت آب یا انسان، بهصورت مطلق و بدون قید، در خارج موجود است، درحالیکه کلی عقلی، صرفاً مفهومی ذهنی است. کلی طبیعی، چونان جویباری جاری در عالم خارج، حقیقتی وجودی دارد، اما کلی عقلی، چونان سایهای در ذهن، فاقد چنین حقیقتی است.
کلی طبیعی، به حقیقت وجودی اشیاء در خارج اشاره دارد، مانند آب که در کوزه، دریا، یا حوض موجود است. این درسگفتار، با تأکید بر وجود خارجی کلی طبیعی، آن را مرتبهای از وجود میداند، نه ماهیت مستقل.
درنگ: کلی طبیعی، بهعنوان مرتبهای از وجود، در خارج تحقق دارد، اما کلی عقلی، مفهومی ذهنی و فاقد وجود خارجی است. |
لا به شرط و به شرط لا: تبیین حقیقت مطلقه
بحث بر سر تمایز میان «لا به شرط» (بدون قید) و «به شرط لا» (مشروط به عدم قید) گشوده میشود. حقیقت مطلقه، که «لا به شرط» است، در خارج موجود است، اما حقیقت از حیث اطلاق، که «به شرط لا» است، ذهنی است. این تمایز، چونان کلیدی برای گشودن قفل معضلات فلسفی، حقیقت وجودی را از مفاهیم ذهنی جدا میسازد.
«لا به شرط»، به وجود بدون قید اشاره دارد که در خارج تحقق مییابد، مانند آب بهعنوان حقیقت وجودی. اما «به شرط لا»، به وجود مشروط به عدم قید اطلاق میشود که در ذهن شکل میگیرد. این درسگفتار، وجود خارجی حقیقت مطلقه را تأیید میکند.
درنگ: حقیقت مطلقه (لا به شرط) در خارج موجود است، اما حقیقت از حیث اطلاق (به شرط لا) مفهومی ذهنی است. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تبیین تمایز میان کلی عقلی و کلی طبیعی، و بررسی مفاهیم «لا به شرط» و «به شرط لا»، به روشنسازی دیدگاه عرفانی-فلسفی پرداخت. تأکید بر وجود خارجی کلی طبیعی بهعنوان مرتبهای از وجود، و رد کلی عقلی بهعنوان مفهومی ذهنی، از محورهای اصلی این بخش بود. این مباحث، همچون پلی میان فلسفه و عرفان، راه را برای فهم عمیقتر حقیقت هستی هموار ساختند.
بخش سوم: نقد دیدگاههای فلاسفه و متکلمان
نقد ماهیت مشترک
درسگفتار، مفهوم ماهیت مشترک را بهطور قاطع رد میکند و بیان میدارد که طبیعت، مانند آب، در خارج موجود است، اما نه بهصورت ماهیت مشترک، بلکه بهعنوان مرتبهای از وجود. ماهیت مشترک، چونان سرابی در بیابان ذهن، فاقد حقیقت است و تنها وجود، در مراتب گوناگون، حقیقتی واقعی دارد.
در فلسفه سنتی، ماهیت مشترک برای تبیین اشتراک میان افراد یک نوع (مانند انسان) بهکار میرود. این درسگفتار، این مفهوم را غیرواقعی میداند و تأکید میکند که طبیعت، ظهوری از وجود است، نه ماهیت مستقل.
درنگ: ماهیت مشترک، مفهومی غیرواقعی است؛ طبیعت، بهعنوان مرتبهای از وجود، در خارج تحقق دارد. |
نقد دیدگاه اکثریت حکما
دیدگاه اکثریت حکما، که کلی طبیعی را در خارج موجود میدانند، بررسی میشود. دلیل آنها این است که وجود افراد (مانند زید) دلالت بر وجود طبیعت (انسان) در خارج دارد. این استدلال، چونان درختی با ریشههای سست، مورد نقد قرار میگیرد، زیرا طبیعت، نه بهصورت ماهیت، که بهعنوان مرتبهای از وجود تحقق مییابد.
در فلسفه، کلی طبیعی با وجود افرادش تحقق مییابد. این درسگفتار، با نقدی دقیق، این دیدگاه را به مراتب وجود بازمیگرداند و تأکید میکند که طبیعت، حقیقتی وجودی است، نه ماهیت مستقل.
درنگ: وجود افراد (مانند زید) دلالت بر وجود طبیعت (انسان) بهعنوان مرتبهای از وجود دارد، نه ماهیت مستقل. |
نقد حاشیه ملا عبدالله
دیدگاه حاشیه ملا عبدالله، که طبیعت را به معنای افرادش میداند، مورد نقد قرار میگیرد. طبیعت، نه خود افراد است و نه ماهیت مستقل، بلکه مرتبهای از وجود است که در افراد ظهور مییابد. این نقد، چونان نسیمی که غبار را میزداید، حقیقت را از توهم جدا میسازد.
حاشیه ملا عبدالله، طبیعت را به افرادش فرومیکاهد، اما این درسگفتار، با تأکید بر وجود خارجی طبیعت بهعنوان مرتبهای از وجود، این دیدگاه را رد میکند.
درنگ: طبیعت، نه به معنای افرادش، که مرتبهای از وجود است که در خارج تحقق مییابد. |
نقد خنجی، ارموی، و کاتبی
دیدگاه خنجی، ارموی، و کاتبی، که ماهیت مشترک را در خارج موجود میدانند، مورد نقد قرار میگیرد. ماهیت، مفهومی غیرواقعی است و تنها وجود، در مراتب گوناگون، حقیقتی خارجی دارد. این نقد، چونان تیری بر قلب توهم، ماهیت را از صحنه حقیقت کنار میزند.
این علما، با تأکید بر ماهیت مشترک، از حقیقت وجودی عالم غافل شدهاند. این درسگفتار، با استدلالی قاطع، این دیدگاه را غیرمستند میداند.
درنگ: ماهیت مشترک، ساخته ذهن است؛ تنها وجود و مراتب آن در خارج تحقق دارند. |
تأیید دیدگاه محقق طوسی
درسگفتار، دیدگاه محقق طوسی را، که ماهیت مشترک را رد میکند، تأیید میکند. طوسی استدلال میکند که اگر ماهیت مشترک در همه افراد موجود باشد، نمیتواند واحد باشد، و اگر در کل باشد، مشترک نیست. این استدلال، چونان مشعلی فروزان، حقیقت را از باطل جدا میسازد.
محقق طوسی، با استدلالی منطقی، نشان میدهد که ماهیت مشترک نمیتواند در خارج تحقق یابد، زیرا یا واحد است یا متفرق، که هر دو با تعریف آن ناسازگارند. این درسگفتار، این دیدگاه را تأیید میکند.
درنگ: محقق طوسی، با استدلالی دقیق، ماهیت مشترک را رد میکند؛ این دیدگاه، با حقیقت وجودی عالم سازگار است. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد دیدگاههای فلاسفه و متکلمان، به روشنسازی حقیقت وجودی عالم پرداخت. رد ماهیت مشترک، نقد دیدگاههای سنتی، و تأیید استدلال محقق طوسی، از محورهای اصلی این بخش بود. این مباحث، همچون نوری در تاریکی، راه را برای فهم حقیقت ناب وجود هموار ساختند.
بخش چهارم: نقد فلسفه سنتی و ضرورت تجدید آن
فلسفه سنتی: علمی پیچیده و غیرواقعی
درسگفتار، فلسفه سنتی را به دلیل پیچیدگی و عدم انطباق با واقعیت نقد میکند. مفاهیم ماهیت و کلی، ساخته ذهناند و فلسفه، به دلیل غرق شدن در این مفاهیم، از حقیقت دور مانده است. این فلسفه، چونان قلعهای از شن، در برابر حقیقت وجود فرو میریزد.
پیچیدگیهای غیرضروری و مفاهیم غیرواقعی، مانع فهم فلسفه شدهاند. این درسگفتار، با زبانی صریح، از این آسیبها انتقاد میکند و بر ضرورت اصلاح فلسفه تأکید دارد.
درنگ: فلسفه سنتی، به دلیل پیچیدگی و مفاهیم غیرواقعی، از حقیقت وجود دور مانده است. |
تمثیل ماستبندی: نقد ماهیت
مفهوم ماهیت، به ماستبندی تشبیه میشود: ماهیتها، مانند قالبهاییاند که وجود در آنها ریخته میشود. این دیدگاه، به دلیل جدایی ماهیت و وجود، نادرست است. وجود، چونان شیری سیال، در مراتب گوناگون ظهور مییابد و نیازی به قالب ماهیت ندارد.
این تمثیل، به سادهسازی و نقد مفهوم ماهیت کمک میکند. وجود، حقیقتی یگانه است که مراتب مختلف آن، بهصورت تعینات خلقی ظاهر میشوند.
درنگ: ماهیت، مانند قالبی خیالی است؛ وجود، حقیقتی سیال است که در مراتب گوناگون ظهور مییابد. |
نقد حرکت جوهری
مفهوم حرکت جوهری، به دلیل نیاز به ماهیت، رد میشود. حرکت، وجودی است و نیازی به ماهیت ندارد. این نقد، چونان نسیمی که ابرها را کنار میزند، حقیقت حرکت وجودی را آشکار میسازد.
حرکت جوهری، نظریهای است که تغییر در جوهر اشیاء را تبیین میکند. این درسگفتار، این نظریه را به دلیل وابستگی به ماهیت غیرواقعی نقد میکند.
درنگ: حرکت، وجودی است و نیازی به ماهیت ندارد؛ حرکت جوهری، به دلیل وابستگی به ماهیت، غیرواقعی است. |
ضرورت تجسمی کردن فلسفه
درسگفتار، بر ضرورت تجسمی و ملموس کردن فلسفه تأکید میکند. فلسفه باید زنده و قابلفهم باشد، نه انتزاعی و پیچیده. این کلام، چونان دعوتی به بازنگری، فلسفه را به سوی حقیقت و زندگی رهنمون میسازد.
تجسمی کردن فلسفه، به معنای ارائه مفاهیم بهصورت ملموس و قابلفهم برای مخاطبان است. این درسگفتار، با تأکید بر این ضرورت، از پیچیدگیهای غیرضروری انتقاد میکند.
درنگ: فلسفه باید تجسمی و ملموس باشد تا با حقیقت و نیازهای جامعه پیوند یابد. |
نقد آموزش فلسفه در حوزه و دانشگاه
آموزش فلسفه در حوزه و دانشگاه، به دلیل تکیه بر مفاهیم نادرست، مورد نقد قرار میگیرد. این آموزشها، به جای فهم، به سردرگمی منجر میشوند. این نقد، چونان آوایی بیدارگر، دعوتی به اصلاح نظام آموزشی است.
مفاهیم غیرواقعی، مانع یادگیری صحیح فلسفه شدهاند. این درسگفتار، با زبانی انتقادی، از نظام آموزشی فلسفه به دلیل عدم انطباق با واقعیت انتقاد میکند.
درنگ: آموزش فلسفه در حوزه و دانشگاه، به دلیل تکیه بر مفاهیم غیرواقعی، نیازمند اصلاح است. |
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد فلسفه سنتی و تأکید بر ضرورت تجدید آن، به آسیبشناسی این علم پرداخت. رد مفاهیم غیرواقعی مانند ماهیت و حرکت جوهری، و دعوت به تجسمی کردن فلسفه، از محورهای اصلی این بخش بود. این مباحث، همچون مشعلی فروزان، راه را برای بازنگری در فلسفه روشن ساختند.
بخش پنجم: پیوند فلسفه با ارزشهای دینی و اجتماعی
نقد اجتماعی و فرهنگی
درسگفتار، به نقد وضعیت اجتماعی و فرهنگی جامعه میپردازد و معتقد است که علوم غیرواقعی، مانند فلسفه سنتی، مانع پیشرفت جامعهاند. این علوم، چونان زنجیرهایی بر پای حقیقت، جامعه را از پویایی بازمیدارند.
علوم غیرواقعی، به انحطاط فرهنگی منجر میشوند. این درسگفتار، با نگاهی کلان، از تأثیر این علوم بر جامعه انتقاد میکند و بر ضرورت اصلاح نظام آموزشی تأکید دارد.
درنگ: علوم غیرواقعی، مانع پیشرفت جامعهاند و نیازمند اصلاحاند. |
ارزشهای انقلابی و شهدا
با اشاره به شهدا و ارزشهای انقلابی، بر اهمیت حفظ آرمانهای دینی و انقلابی تأکید میشود. شهدا، چونان ستارگانی در آسمان حقیقت، نماد ایثار و اصالتاند. این ارزشها، در برابر مفاهیم غیرواقعی فلسفی، حقیقتی جاودان دارند.
شهدا، نماد حقیقت و ایثارند. این درسگفتار، با زبانی احساسی، از آنها یاد میکند و بر ضرورت حفظ ارزشهایشان تأکید دارد.
درنگ: شهدا، نماد حقیقت و ایثارند؛ ارزشهای انقلابی، در برابر مفاهیم غیرواقعی، اصالت دارند. |
نقد استعمار
درسگفتار، به تأثیرات استعمار بر جامعه اسلامی اشاره میکند و معتقد است که استعمار، با ایجاد تفرقه و انحراف، مانع پیشرفت جامعه شده است. استعمار، چونان سایهای شوم، حقیقت را در پرده نگه داشته است.
استعمار، با تضعیف ارزشهای دینی، به انحطاط جامعه دامن زده است. این درسگفتار، با نگاهی انتقادی، از نقش آن در ایجاد تفرقه انتقاد میکند.
درنگ: استعمار، با ایجاد تفرقه و انحراف، مانع پیشرفت جامعه اسلامی شده است. |
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با پیوند فلسفه به ارزشهای دینی و اجتماعی، به تبیین نقش علوم در پیشرفت جامعه پرداخت. نقد علوم غیرواقعی، تأکید بر ارزشهای انقلابی، و انتقاد از استعمار، از محورهای اصلی این بخش بود. این مباحث، همچون آوایی بیدارگر، دعوتی به حفظ حقیقت و اصلاح جامعه بود.
بخش ششم: بررسی آرای قطبالدین راوندی
محاکمه فلسفی: نقد ابنسینا، فخر رازی، و خواجه نصیر
درسگفتار، به دیدگاه قطبالدین راوندی اشاره میکند که به نقد ابنسینا، فخر رازی، و خواجه نصیر پرداخته است. این نقد، بهعنوان محاکمهای میان دیدگاههای فلسفی، تلاشی برای روشنسازی حقیقت است. راوندی، چونان قاضیای عادل، آرای فلاسفه را در ترازوی حقیقت میسنجد.
قطبالدین راوندی، با نگاهی انتقادی، به بررسی دیدگاههای فلاسفه بزرگ پرداخته و تلاش کرده است تا حقیقت را روشن سازد. این درسگفتار، این نقد را بهعنوان بخشی از تاریخ فلسفه اسلامی بررسی میکند.
درنگ: قطبالدین راوندی، با نقد ابنسینا، فخر رازی، و خواجه نصیر، به بازنگری در مفاهیم فلسفی دعوت میکند. |
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با بررسی دیدگاه قطبالدین راوندی، به تاریخچه نقدهای فلسفی پرداخت. این نقد، همچون مشعلی فروزان، راه را برای بازنگری در فلسفه اسلامی روشن ساخت. این مباحث، دعوتی به تأمل در آرای فلاسفه و جستوجوی حقیقت بود.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با بازنمایی درسگفتار شماره ۹۷ از *مصباح الانس*، به تبیین دیدگاه عرفانی-فلسفی مبتنی بر وحدت وجود پرداخت. نقد مفاهیم فلسفی سنتی، رد ماهیت، تأکید بر وجود بهعنوان یگانه حقیقت، و بررسی دیدگاههای فلاسفه و متکلمان، از محورهای اصلی این اثر بود. تمثیلات بدیع، پیوندهای معنایی، و نقدهای اجتماعی و فرهنگی، به غنای محتوایی این نوشتار افزودند. این اثر، همچون نوری در تاریکی، راه را برای فهم حقیقت هستی و اصلاح علوم دینی و فلسفی روشن ساخت. امید است که این بازنویسی، گامی در راستای پویایی علوم الهی و عرفانی باشد.
﴿وَٱللَّهُ يَهْدِى مَن يَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾ (سوره بقره، آیه ۲۱۳)
: «و خداوند هر که را بخواهد به راه راست هدایت میکند»
با نظارت صادق خادمی |