در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

مصباح الانس 121

متن درس

 

تأملات در تجلیات وجودی و مراتب هستی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲۱)

دیباچه

در گستره بی‌کران تأملات فلسفی و عرفانی، بحث از نسبت میان خالق و مخلوق، تجلیات الهی و مراتب وجودی، همواره چونان چشمه‌ای زلال، ذهن و روح اندیشمندان را سیراب کرده است. این اثر، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه‌ای که در تاریخ ۱۵ مهر ۱۳۹۰ ایراد شده، به کاوش در مفاهیم عمیق اعیان ثابته، نقد نظریه‌های ماهیت و عالم مثل، و تبیین مراتب وجودی در نظام هستی می‌پردازد. محورهای کلیدی این بحث، شامل رد غیریت و عینیت کامل مخلوق با خالق، نقد خرافات فلسفی، و تأکید بر مستندسازی در علوم دینی است که با تمثیلات ادبی و پیوندهای معنایی، غنای بیشتری یافته‌اند.

بخش یکم: حقیقت وجود و نقد اعیان ثابته

تجلیات الهی و نقش اعیان ثابته

در منظومه عرفان نظری، اعیان ثابته به‌عنوان تعینات علمی در علم الهی، جایگاهی ویژه دارند. این مفهوم، که ریشه در اندیشه‌های ابن‌عربی دارد، به مظاهر علم الهی اشاره می‌کند که در غیب ذات حق، نهفته‌اند. با این حال، در این درس‌گفتار تأکید شده است که اعیان ثابته، فاقد اثر مستقل در تجلی وجودی الهی‌اند و تنها از حیث ظهور تعدد نهفته در غیب آن تجلی، نقش دارند. این دیدگاه، چونان نوری که از منشور می‌گذرد و رنگ‌های گوناگون را پدیدار می‌سازد، بر این نکته تأکید دارد که همه عالم، ظهورات فیض الهی است و هیچ موجودی از خود استقلال ندارد.

درنگ: اعیان ثابته، نه موجوداتی مستقل، بلکه مظاهر علم الهی‌اند که تنها در نسبت با ظهورات الهی، معنا می‌یابند.

پرسش بنیادین: خالق و مخلوق

یکی از پرسش‌های بنیادین در فلسفه و عرفان اسلامی، نسبت میان خالق و مخلوق است. آیا مخلوق موجودی جدا و مستقل از خالق است یا صرفاً تجلی و ظهور او؟ متکلمان، با تأکید بر غیریت مخلوق از خالق، گمان می‌برند که مخلوق، وجودی مستقل دارد که از جایی غیر از خالق سرچشمه گرفته است. این دیدگاه، چونان شاخه‌ای که از درخت جدا شده و ادعای حیات مستقل دارد، به خطا می‌رود. در مقابل، عرفان نظری و حکمت متعالیه بر این باورند که همه عالم، ظهورات پروردگار است و هیچ غیریتی در کار نیست.

این تبیین، با استناد به عبارت قرآنی لاَ حَوْلَ وَلاَ [مطلب حذف شد] : «هیچ نیرو و توانی جز با [یاری] خدا نیست»)، بر توحید افعالی تأکید می‌ورزد. این عبارت، چونان کلیدی است که درِ حقیقت توحید را می‌گشاید و نشان می‌دهد که همه موجودات، تجلیات فیض الهی‌اند و هیچ نیرویی جز از ناحیه حق تعالی وجود ندارد.

درنگ: عبارت لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ گواهی است بر اینکه همه عالم، ظهورات الهی است و هیچ غیریتی میان خالق و مخلوق وجود ندارد.

رد عینیت کامل مخلوق با خالق

گرچه غیریت میان خالق و مخلوق مردود است، عینیت کامل آنها نیز پذیرفتنی نیست. مخلوق، نه غیر خالق است و نه عین او؛ بلکه فعل و ظهور اوست. این دیدگاه، چونان نسیمی که از دریا برمی‌خیزد و هویت خود را از آب می‌گیرد، بر این نکته تأکید دارد که مخلوقات، مراتب فیض الهی و ظهورات کمالی حق‌اند. این تبیین، با تمایز میان وحدت وجود و وحدت شخصی، از افتادن در ورطه پان‌تئیسم (یکسان‌انگاری عالم با خدا) جلوگیری می‌کند.

مخلوقات به‌عنوان تعینات الهی

همه عالم هستی، مجموعه‌ای از تعینات الهی است که چونان امواجی از اقیانوس بی‌کران وجود، از فیض حق سرچشمه گرفته‌اند. این تعینات، مراتب ظهورات کمالی حق تعالی‌اند و نه موجوداتی مستقل. در این نگاه، اصطلاحات عرفانی چون «تجلیات» و «تشئنات» با مفهوم عامیانه «مخلوقات» هم‌معنایند و تنها در نحوه بیان تفاوت دارند. این وحدت مفهومی، مانند آینه‌ای است که حقیقت واحد را در قالب‌های گوناگون بازتاب می‌دهد.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، با کاوش در مفهوم اعیان ثابته و نسبت آن با تجلیات الهی، بر این حقیقت تأکید کرد که همه عالم، ظهورات فیض الهی است. نقد دیدگاه متکلمان درباره غیریت مخلوق و رد عینیت کامل آن با خالق، همراه با تأکید بر توحید افعالی، بنیان‌های نظری این بحث را استوار ساخت. این تأملات، ما را به سوی درکی عمیق‌تر از وحدت وجود و مراتب هستی رهنمون می‌سازد.

بخش دوم: نقد ماهیت و عالم مثل

مشکل تاریخی اعیان ثابته

مفهوم اعیان ثابته، که در تاریخ فلسفه و عرفان اسلامی به‌عنوان ماهیت‌های علمی مطرح شده، به سوءتفاهمات و پیچیدگی‌هایی منجر شده است. این مفهوم، که گاه به‌عنوان ظرف‌هایی برای ریزش وجود الهی (مانند تغارهای ماست‌بندی) تصور شده، در این درس‌گفتار به شدت نقد شده است. اعیان ثابته، نه موجوداتی مستقل، بلکه تعینات علمی و وجودی در علم الهی‌اند که هیچ اثر مستقلی در تجلیات وجودی ندارند.

نقد نظریه وجود عارض بر ماهیت

نظریه مشایی که وجود را عارض بر ماهیت می‌داند، در این درس‌گفتار به چالش کشیده شده است. این دیدگاه، که ریشه در فلسفه ارسطویی دارد، ماهیت را چونان ظرفی می‌بیند که وجود در آن ریخته می‌شود. اما این تبیین، چونان بنایی است که بر شالوده‌ای سست استوار شده، زیرا ماهیت، مفهومی ذهنی و اعتباری است و وجود، حقیقت اصلی و یگانه عالم هستی است. حکمت متعالیه ملاصدرا، با تأکید بر اصالت وجود، این نظریه را رد می‌کند و همه عالم را مراتب وجودی می‌داند.

درنگ: ماهیت، مفهومی ذهنی و غیرواقعی است و عالم هستی، تنها از مراتب وجودی و ظهورات الهی تشکیل شده است.

تمثیل فلسفه ماست‌بندی

برای توضیح نقد نظریه ماهیت، تمثیلی زیبا به کار رفته است: فلسفه‌ای که ماهیت را مقدم بر وجود می‌داند، مانند ماست‌بندی است که تغارها (ماهیت‌ها) را آماده می‌کند و سپس شیر (وجود) را در آنها می‌ریزد. این تمثیل، چونان نقاشی‌ای که خطای دید را آشکار می‌کند، نشان می‌دهد که چنین دیدگاهی، واقعیت عالم را تحریف می‌کند. در حقیقت، هیچ ماهیتی وجود ندارد و همه عالم، مراتب فیض الهی است.

تمایز مراتب وجودی

تفاوت میان موجودات، مانند سنگ و درخت، نه به ماهیت‌های مجزا، بلکه به مراتب وجودی آنها بازمی‌گردد. این تفاوت، مانند کم و زیاد بودن پول در دست افراد، در خود وجود نهفته است. به‌عنوان مثال، یک نفر صد تومان دارد و دیگری یک میلیون؛ این تفاوت، در مرتبه وجودی پول است، نه در ماهیت آن. این دیدگاه، با نظریه تشکیک وجود در حکمت متعالیه همخوانی دارد و همه عالم را مراتب ظهورات الهی می‌داند.

نقد عالم مثل و رب‌النوع

نظریه عالم مثل افلاطونی و مفهوم رب‌النوع، که موجودات زمینی را سایه‌های بی‌اصالت موجودات برتر می‌داند، در این درس‌گفتار به شدت نقد شده است. این دیدگاه، چونان قصه‌ای خیالی که کودکان را سرگرم می‌کند، به فرهنگ استبدادی دامن زده و انسان‌ها را به موجوداتی وابسته تبدیل کرده است. به‌جای رب‌النوع، مفهوم قرآنی رب‌العالمین و ملائکه، که در قرآن کریم مستند شده‌اند، مورد تأکید قرار گرفته است.

قرآن کریم در سوره اعراف، آیه ۵۴، می‌فرماید: درنگ: رب‌النوع و عالم مثل، مفاهیمی غیرمستند و خرافی‌اند، در حالی که رب‌العالمین و مفاهیم قرآنی، معتبر و مستند به وحی‌اند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد نظریه‌های ماهیت و عالم مثل، بر اصالت وجود و مراتب ظهورات الهی تأکید کرد. تمثیل ماست‌بندی و رد رب‌النوع، به روشنی خطاهای فلسفی گذشته را آشکار ساخت. این تأملات، ما را به سوی درکی ناب‌تر از حقیقت وجود و نفی مفاهیم غیرمستند رهنمون می‌سازد.

بخش سوم: نقد فرهنگ استبدادی و ضرورت مستندسازی

نقد فرهنگ استبدادی

فرهنگ استبدادی، که فرمان خدا و شاه را یکسان می‌انگاشت، انسان‌ها را به موجوداتی بی‌اراده و وابسته تبدیل کرده است. این دیدگاه، چونان زنجیری که روح آزادگی را در بند می‌کشد، با ترویج مفاهیمی مانند رب‌النوع و عالم مثل، به سلطه کذخدا بر جوامع دامن زده است. این درس‌گفتار، با نقد این فرهنگ، بر ضرورت استقلال فکری و رهایی از خرافات تأکید می‌ورزد.

نقد نقش فقیه به‌عنوان مشرع

فقیه، نه قانون‌گذار (مشرع)، بلکه متشرع است که احکام الهی را استخراج و اجرا می‌کند. این تمایز، مانند خطی است که مرز میان حقیقت و توهم را روشن می‌سازد. احکام دینی، توصیفی‌اند و نه فرمانی؛ مجتهد و مقلد، هر دو به یک شیوه عمل می‌کنند، و این امر، بر ماهیت استدلالی و غیرآمرانه فقه اسلامی گواهی می‌دهد.

نقد خرافات فلسفی و تأکید بر علوم طبیعی

نظریه‌هایی مانند رب‌النوع در فلسفه اشراقی، که پدیده‌های طبیعی را به موجودات خیالی نسبت می‌دهند، به شدت مورد نقد قرار گرفته‌اند. به‌عنوان مثال، جذب روغن در فتیله چراغ، با قوانین طبیعی توضیح داده می‌شود و نیازی به رب‌النوع ندارد. این دیدگاه، مانند نوری است که تاریکی‌های خرافه را پراکنده می‌سازد و بر ضرورت پیوند فلسفه با علوم طبیعی تأکید می‌ورزد.

ضرورت مستندسازی در علوم دینی

علوم دینی و انسانی، مانند علوم تجربی، باید بر اسناد معتبر استوار باشند. اختلافات زیاد در این حوزه‌ها، نتیجه ادعاهای غیرمستند و بی‌دلیل است. این درس‌گفتار، چونان فانوسی در شب، بر این اصل تأکید می‌کند که هر ادعای فلسفی یا دینی، نیازمند سند معتبر است. قرآن کریم، به‌عنوان معیار حقیقت، با واقعیت خارجی همخوانی دارد و چیدمان عالم هستی را روشن می‌سازد.

درنگ: علوم دینی باید مستند و بی‌غرض باشند تا از خرافات و اختلافات غیرضروری جلوگیری شود.

نقد حب و بغض در علوم دینی

حب و بغض در علوم دینی، مانند سمی است که حقیقت را آلوده می‌کند. برخلاف علوم تجربی که بی‌طرف‌اند، علوم دینی به دلیل تعصبات شخصی، گاه به گمراهی و خرافه کشیده شده‌اند. این درس‌گفتار، با تأکید بر ضرورت بی‌غرضی، راه را برای علمی پاک و راستین هموار می‌سازد.

سه عیب علوم دینی

علوم دینی از سه عیب رنج می‌برند: عدم مستندسازی، غرض‌ورزی، و تأثیر پول و شهرت. این عیوب، مانند غباری بر آینه حقیقت، مانع از درخشش معارف الهی می‌شوند. جدایی پول و منافع مادی از تحقیقات علمی، برای حفظ سلامت علم دینی ضروری است.

درنگ: جدایی پول و شهرت از علوم دینی، شرط سلامت و اعتبار این علوم است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد فرهنگ استبدادی و خرافات فلسفی، بر ضرورت مستندسازی و بی‌غرضی در علوم دینی تأکید کرد. رد نقش فقیه به‌عنوان مشرع، نقد رب‌النوع، و تأکید بر پیوند با علوم طبیعی، راه را برای علمی پاک و معتبر هموار ساخت.

بخش چهارم: جامعه به‌عنوان قرآن ناطق

اصول دین: وطن، مردم، دین

اصول دین، شامل وطن (زمین)، مردم (جامعه)، و دین (باورهای عملی) است که چونان سه پایه‌ای استوار، بنای حیات معنوی را برپا می‌دارند. این اصول، در تعامل با یکدیگر، حقیقت دین را در بستر جامعه متجلی می‌سازند.

قرآن ناطق: جامعه و مردم

قرآن ناطق، نه صرفاً کاغذ و نوشته، بلکه جامعه و مردمی‌اند که دین را در عمل زنده می‌کنند. این دیدگاه، مانند رودی است که از چشمه قرآن کریم سرچشمه می‌گیرد و حیات را به جامعه می‌بخشد. ادعای قرآن ناطق بودن ائمه، نه خودبرتربینی، بلکه تأکید بر نقش جامعه در تحقق دین است.

درنگ: قرآن ناطق، جامعه‌ای است که دین را در عمل متجلی می‌سازد، نه صرفاً کاغذ و نوشته.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر نقش جامعه به‌عنوان قرآن ناطق، دین را از قفس کاغذ و نوشته رها ساخت. اصول دین، به‌عنوان وطن، مردم، و دین، بنیانی استوار برای حیات معنوی فراهم می‌آورند.

نتیجه‌گیری کل

این نوشتار، با کاوش در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی پرداخت. رد نظریه‌های ماهیت و عالم مثل، تأکید بر مراتب وجودی، و نقد خرافات فلسفی و فرهنگ استبدادی، از محورهای کلیدی این بحث بود. ضرورت مستندسازی، بی‌غرضی، و جدایی پول از علم، راه را برای علمی پاک و معتبر هموار ساخت. جامعه، به‌عنوان قرآن ناطق، نقشی محوری در تحقق دین دارد. این تأملات، مانند نوری در تاریکی، حقیقت توحید و مراتب وجود را آشکار می‌سازد و پژوهشگران را به سوی درکی عمیق‌تر از معارف الهی رهنمون می‌کند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، چرا مخلوق نمی‌تواند کاملاً غیر از خالق باشد؟

2. طبق متن، مفهوم اعیان ثابته به چه چیزی اشاره دارد؟

3. بر اساس متن، چرا مفهوم ماهیت در فلسفه ماست‌بندی مورد انتقاد قرار گرفته است؟

4. طبق متن، تفاوت اصلی بین تجلیات و مخلوقات چیست؟

5. بر اساس متن، چرا اعیان ثابته نمی‌توانند در خدا تأثیر بگذارند؟

6. متن درسگفتار بیان می‌کند که مخلوق عین خالق است.

7. طبق متن، همه عالم هستی تعینات و ظهورات الهی هستند.

8. متن درسگفتار تأکید دارد که اعیان ثابته ماهیت‌های خارجی مستقلی هستند.

9. بر اساس متن، تفاوت بین موجودات به دلیل مراتب وجودی آن‌هاست.

10. متن درسگفتار بیان می‌کند که رب‌النوع‌ها در عالم واقعی وجود دارند.

11. چرا طبق متن، مخلوق نمی‌تواند عین خالق باشد؟

12. منظور از فلسفه ماست‌بندی در متن درسگفتار چیست؟

13. چرا متن اعیان ثابته را رد می‌کند؟

14. تفاوت بین موجودات در عالم طبق متن چگونه توضیح داده شده است؟

15. چرا طبق متن، رب‌النوع‌ها واقعی تلقی نمی‌شوند؟

پاسخنامه

1. چون همه عالم ظهورات خالق است

2. ماهیت‌های علمی که وجود عارض بر آن‌ها می‌شود

3. چون ماهیت ساخته ذهن است و وجود خارجی ندارد

4. تجلیات و مخلوقات هیچ تفاوتی ندارند

5. چون خدا متأثر از غیر نمی‌شود

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا مخلوق فعل و ظهور خالق است، نه خود ذات خالق.

12. فلسفه ماست‌بندی به تصور نادرست ماهیت به‌عنوان ظرف مستقل برای وجود اشاره دارد.

13. چون اعیان ثابته ساخته ذهن است و عالم تنها مراتب ظهورات الهی است.

14. تفاوت بین موجودات به دلیل تفاوت در مراتب وجودی و ظهورات الهی است.

15. زیرا رب‌النوع‌ها فاقد سند و دلیل واقعی هستند و ساخته ذهن‌اند.