در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 136

متن درس

 

جلاء و استجلاء در خلقت و حقیقت توحید

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۶)

دیباچه

حقیقت خلقت، چونان آیینه‌ای زلال، تجلی‌گاه ظهورات بی‌کران ذات الهی است که در آن، وحدت وجودی حق‌تعالی با کثرت مخلوقات در رقصی عارفانه به هم می‌آمیزد. این کتاب، با الهام از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه صد و سی و ششم (مصباح الانس، تاریخ ۸ دی ۱۳۹۰)، به تبیین عمیق و عرفانی رابطه فاعل و مفعول در فرآیند خلقت پرداخته و با نگاهی نقادانه به دیدگاه‌های متکلمان و عرفای سنتی، نظریه‌ای جامع در باب جلاء و استجلاء ذاتی ارائه می‌دهد. این اثر، به بررسی تأثیر متقابل فاعل و مفعول، نقد حدیث منسوب به «کنت کنزاً مخفیاً»، و تبیین کمال جلاء و استجلاء به‌عنوان مبنای خلقت دائمی الهی می‌پردازد.

بخش نخست: رابطه فاعل و مفعول در خلقت و تأثیر متقابل

سؤال بنیادین: تأثیر فاعل بر مفعول

پرسش از رابطه فاعل و مفعول، چونان کلیدی زرین، به فهم حقیقت خلقت راه می‌برد. چگونه فاعل، پیش از اثرگذاری بر مفعول، خود متأثر می‌شود؟ این پرسش، که ریشه در عرفان نظری و فلسفه اسلامی دارد، در درس‌گفتار به‌صورت تمثیلی مطرح شده است: «کَسَرْتُ الکوزَ فَانْکَسَرَ» (شکستم کوزه را، پس کوزه شکست). این مثال، قانون علیت را در سطح مادی نشان می‌دهد، اما عرفان، فراتر از ظاهر، به تأثیر متقابل فاعل و مفعول اشاره دارد. فاعل، چونان سنگی که به آب می‌افتد، پیش از ایجاد امواج در مفعول، خود را متأثر می‌سازد.

درنگ: فاعل، پیش از اثرگذاری بر مفعول، خود متأثر می‌شود، چونان سنگی که امواج خویش را در آب می‌بیند.

تأثیر فاعل بر خود: کسرت الکوز انکسرت المنکسر

درس‌گفتار، با تمثیل عمیق‌تری، بیان می‌دارد: «کَسَرْتُ الکوزَ انْکَسَرْتُ المُنْکَسِرَ» (کوزه را شکستم، خود شکستم). این دیدگاه، به تأثیر وجودی فاعل بر خود پیش از مفعول اشاره دارد. فاعل، چونان نقاشی که پیش از خلق اثر، در روح خویش دگرگونی می‌یابد، در فرآیند کنش، خود را متأثر می‌سازد. این اصل، که با تحلیل روان‌شناختی مدرن نیز همخوانی دارد، نشان می‌دهد که هر کنش، ابتدا در وجود فاعل تغییری ایجاد می‌کند.

درنگ: فاعل، در فرآیند کنش، چونان نقاشی بر بوم وجود خویش، ابتدا خود را دگرگون می‌سازد.

کاربرد در خلقت الهی

این اصل، به خلقت الهی تعمیم می‌یابد: خداوند، چونان فاعل مطلق، پیش از اثرگذاری بر عالم، در ذات خویش تأثیری می‌پذیرد. اما این تأثر، چگونه با بساطت و عدم انفعال ذات الهی سازگار است؟ درس‌گفتار، این پرسش را مطرح می‌کند: «اگر خدا متأثر نشود، چونان تخته‌سنگی بی‌جان است، و اگر متأثر شود، منفعل گشته و پیش از خلق مخلوق، خود متأثر شده است.» این دوگانگی، چونان گرهی کور، ذهن را به چالش می‌کشد و نیازمند تبیینی عرفانی است.

چالش تأثر در ذات الهی

متکلمان، با تأکید بر عدم انفعال الهی، هرگونه تأثر در ذات حق را نفی می‌کنند، اما این نفی، خدا را به تخته‌سنگی بی‌جان تشبیه می‌کند که حیات، سمیعیت و بصریت ندارد. از سوی دیگر، پذیرش تأثر، به انفعال ذات الهی منجر می‌شود که با کمال مطلق ناسازگار است. این تناقض ظاهری، چونان ابری بر آسمان حقیقت، فهم خلقت را دشوار ساخته است. درس‌گفتار، با نقد این دیدگاه‌های تفکیکی، راه‌حل را در مفاهیم جلاء و استجلاء جستجو می‌کند.

درنگ: تأثر در ذات الهی، نه به معنای انفعال، بلکه جلوه‌ای از جلاء و استجلاء ذاتی است.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تبیین رابطه فاعل و مفعول، به تأثیر متقابل در فرآیند کنش پرداخت. تمثیل شکستن کوزه، قانون علیت را نشان داد، اما ایده تأثیر فاعل بر خود، بحث را به خلقت الهی کشاند. چالش تأثر در ذات حق، با نقد دیدگاه‌های متکلمان، زمینه‌ساز تبیین مفاهیم جلاء و استجلاء در بخش‌های بعدی است.

بخش دوم: هدف خلقت و نقد مصلحت الهی

آیه قرآنی و هدف خلقت

قرآن کریم، در آیه‌ای روشن، هدف خلقت را بیان می‌فرماید:

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ

: «و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» (سوره ذاریات، آیه ۵۶). این آیه، عبادت را هدف خلقت معرفی می‌کند، اما پرسش از مصلحت الهی در این خلقت، چونان نسیمی کنجکاو، ذهن را به تأمل وامی‌دارد. عبادت، که به معنای معرفت و تقرب به حق است، چه نفعی برای ذات الهی دارد؟

درنگ: عبادت، چونان پلی به سوی معرفت الهی، هدف خلقت است، اما مصلحت آن برای خدا چیست؟

تفسیر شیخ در سوره فاتحه

درس‌گفتار، با استناد به تفسیر شیخ در سوره فاتحه، خلقت را ظهور مراتب الهی می‌داند. عبادت، نه صرفاً عملی ritualistic، بلکه تجلی معرفت و تقرب به حق است که مخلوقات را به کمال وجودی خویش می‌رساند. این دیدگاه، چونان باغی پر از گل‌های معرفت، خلقت را جلوه‌ای از اسمای حسنای الهی می‌بیند.

پرسش از مصلحت الهی

پرسش بنیادین این است: خلقت جن و انس برای عبادت، چه نفعی برای خداوند دارد؟ درس‌گفتار، این پرسش را با تمثیلی انسانی تبیین می‌کند: «چونان مادری که فرزند را برای خوشی خویش به دنیا می‌آورد، آیا خدا نیز برای نفع خویش خلق کرد؟» این تمثیل، به تناقض ظاهری میان مصلحت خلق و مصلحت الهی اشاره دارد. اگر خلقت برای خیر خلق است، پس نفع الهی چیست؟ و اگر برای نفع الهی است، چرا مخلوقات به رنج گرفتارند؟

درنگ: خلقت، چونان زایمانی برای خوشی والدین، پرسش از مصلحت مخلوق را برمی‌انگیزد.

تغییر نقش فرزندان در جامعه

درس‌گفتار، با تحلیلی جامعه‌شناختی، به تغییر نقش فرزندان در جهان مدرن اشاره می‌کند. در گذشته، فرزندان، به‌ویژه پسران، چونان ستون‌های قدرت و منفعت برای خانواده بودند، اما در روزگار کنونی، به دلیل تحولات اقتصادی و اجتماعی، نقش اقتصادی خویش را از دست داده‌اند. این تغییر، چونان آینه‌ای، پرسش از مصلحت خلقت را در دنیای مدرن تقویت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با استناد به آیه «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»، به هدف خلقت پرداخت. تفسیر شیخ، عبادت را ظهور مراتب الهی دانست، اما پرسش از مصلحت الهی، بحث را به چالش کشید. تمثیل زایمان و تحلیل جامعه‌شناختی، این پرسش را پررنگ‌تر ساخت و زمینه را برای نقد حدیث منسوب فراهم کرد.

بخش سوم: نقد حدیث «کنت کنزاً مخفیاً» و بیماری روانی شهرت‌طلبی

حدیث منسوب و انگیزه خلقت

درس‌گفتار به حدی عمیق از حدیث منسوب «کُنتُ کَنْزاً مَخْفِیًا فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِکَيْ أُعْرَفَ» می‌پردازد که خلقت را برای شناخته شدن خدا بیان می‌کند. این حدیث، که به خلقت انگیزه‌ای ذاتی (معرفت الهی) نسبت می‌دهد، از سوی عرفای سنتی مورد استقبال قرار گرفته، اما درس‌گفتار، آن را به دلیل‌های سندی و فلسفی نقد می‌کند. این گفته، چونان گوهری تقلبی، درخشش ظاهری دارد، اما در ترازوی حقیقت، وزنی ندارد.

درنگ: حدیث «کُنتُ کَنْزاً مخفیاً»، چونان گوهری تقلبی، درخشش ظاهری دارد، اما در ترازوی حقیقت بی‌وزن است.

نقد سندی حدیث

حدیث «کَنزاً مخفیاً»، به دلیل فقدان سند معتبر، ساختگی و غیرقابل اعتماد است. درس‌گفتار، با رویکردی روش‌شناختی، تأکید می‌کند که این گفته نه حدیث است و نه قدسی، بلکه به درویشان یا قلندرانی منسوب است که بدون پشتوانه رجالی آن را سروده‌اند. این نقد، چونان تیغی برنده، ریشه‌های این حدیث را از حقیقت جدا می‌سازد و بر ضرورت نقد منابع در عرفان تأکید می‌کند.

درنگ: فقدان سند معتبر، حدیث «کَنزاً مخفیاً» را به گفتاری بی‌ریشه و ساختگی تبدیل می‌کند.

نقد روان‌شناختی: بیماری شهرت‌طلبی

درس‌گفتار، با تحلیلی روان‌شناختی، انگیزه «لِکَيْ أُعْرَفَ» (برای شناخته شدن) را به بیماری روانی شهرت‌طلبی تشبیه می‌کند. خداوند، که کمال مطلق و بی‌نیاز است، چگونه ممکن است خلقت را برای کسب شهرت انجام دهد؟ این انگیزه، چونان نقابی بر چهره حقیقت، با بی‌نیازی الهی ناسازگار است. کسی که برای شهرت عمل می‌کند، چونان بیماری است که خود را به رنج می‌افکند تا دیده شود.

درنگ: انگیزه «لِکَيْ أُعْرَفَ»، چونان بیماری شهرت‌طلبی، با کمال و بی‌نیازی الهی ناسازگار است.

نقد تناقض زمانی

حدیث منسوب، خلقت را به زمانی خاص محدود می‌کند، گویی خداوند پیش از آن «کنز مخفی» بوده و سپس تصمیم به خلقت گرفته است. این دیدگاه، چونان زنجیری بر پای حقیقت، با خلقت دائمی الهی تناقض دارد. خداوند، دائم‌الخلق و دائم‌الفیض است، و خلقت او، چونان جویباری ابدی، هیچ‌گاه آغاز و پایان نمی‌پذیرد.

درنگ: خلقت دائمی الهی، چونان جویباری ابدی، با محدودیت زمانی حدیث «کَنزاً مخفیاً» ناسازگار است.

مقایسه با آیه قرآنی

آیه «لِیَعْبُدُونِ» مصلحت خلق را در عبادت و معرفت نشان می‌دهد، اما حدیث «لِکَيْ أُعْرَفَ» به نفع الهی تعبیر می‌شود که نادرست است. درس‌گفتار، با مقایسه این دو، برتری آیه قرآنی را به دلیل سند معتبر و سازگاری با مصلحت خلق تأکید می‌کند. آیه، چونان چراغی روشن، راه حقیقت را نشان می‌دهد، اما حدیث، چونان سایه‌ای گمراه‌کننده، از مسیر حق دور می‌افتد.

نقد عدالت الهی

اگر خلقت برای معرفت الهی باشد، چرا برخی مخلوقات به رنج و عذاب جهنم گرفتارند؟ درس‌گفتار، این پرسش را مطرح می‌کند: «جهنمیان، که به دلیل عدم عبادت عذاب می‌بینند، چگونه مسئول خلقتی هستند که برای معرفت الهی انجام شده؟» این تناقض، حدیث را از منظر عدالت الهی زیر سؤال می‌برد. خلقت، چونان باغی است که همه را به سوی شکوفایی دعوت می‌کند، اما عذاب برخی، با انگیزه معرفت ناسازگار است.

درنگ: خلقت برای معرفت، نباید به رنج برخی مخلوقات منجر شود، که این با عدالت الهی ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد حدیث «کُنتُ کَنْزاً مخفیاً»، به ضعف سندی، روان‌شناختی و فلسفی آن پرداخت. فقدان سند، تناقض زمانی، و ناسازگاری با بی‌نیازی و عدالت الهی، این حدیث را رد کرد. مقایسه با آیه قرآنی، برتری مصلحت خلق در عبادت را نشان داد و زمینه را برای تبیین جلاء و استجلاء فراهم ساخت.

بخش چهارم: کمال جلاء و استجلاء در خلقت دائمی

مفهوم جلاء و استجلاء

درس‌گفتار، انگیزه خلقت را در کمال جلاء (ظهور ذاتی الهی) و استجلاء (ظرف فیض خلقی) جستجو می‌کند. جلاء، چونان نور خورشید، ظهور ذات حق است که در همه حال ساطع است، و استجلاء، چونان آیینه مخلوقات، ظرف تجلی این نور است. این مفاهیم، خلقت را فراتر از حدوث و بعث، ذاتی و دائمی می‌دانند.

درنگ: جلاء، نور ذات الهی، و استجلاء، آیینه مخلوقات است که خلقت را دائمی و ذاتی می‌سازد.

رد بعثت در خلقت

خلقت الهی، فاقد بعثت (حدوث) است، زیرا جلاء و استجلاء ذاتی‌اند. درس‌گفتار، با نقد مفهوم «بعاعث» در خلقت، تأکید می‌کند که خداوند، دائم‌الخلق است و خلقت او، چونان جویباری جاری، آغاز و پایانی ندارد. بعث، که به معنای حدوثی یا مقطعی است، با فیض دائمی الهی ناسازگار است.

حرکت وجودی و ایجادی

درس‌گفتار، با الهام از حکمت متعالیه، حرکت را به دو نوع تقسیم می‌کند: حرکت وجودی، که جلاء ذاتی است، و حرکت ایجادی، که استجلاء خلقی است. حرکت وجودی، چون سیر در ذات حق، و حرکت ایجادی، چون ظهور مخلوقات، است. این تمایز، خلقت را چونان رقصی هماهنگ بین ذات و مظهر نشان می‌دهد.

درنگ: حرکت وجودی، سیر ذات، و حرکت ایجادی، ظهور مخلوقات است، خلقت را رقصی هماهنگ می‌سازد.

خلقت دائمی الهی

خداوند، پیش از هر مخلوقی خالق، پیش از هر معلوم عالم، و پیش از هر مرزوق رازق است. درس‌صاحب، با استناد به صفات الهی مانند «دائم‌الفضل»، «باسط الیدین بالعینی»، و «صاحب المواهب الصینی»، خلقت را فیض مستمر می‌داند. این فیض، چونان بارانی ابدی، عالم را سیراب می‌کند.

صفات الهی و فیض مستمر

صفات الهی، خلقت را ذاتی حق می‌کنند. خداوند، نه به دلیل فقدان عقل، زور یا بخل، بلکه به اقتضای کمال ذاتی، خلق می‌کند. این دیدگاه، چونان کلیدی زرین، گره‌های کلامی متکلمان را می‌گشاید و خلقت را جلوه‌ای از فیض بی‌کران الهی می‌بیند.

درنگ: خلقت، چونان بارانی ابدی از فیض الهی، ذاتی و مستمر است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تبیین جلاء و استجلاء، خلقت را ذاتی و دائمی دانست. رد بعث، تمایز حرکت وجودی و ایجادی، و تأکید بر صفات الهی، خلقت را فیض مستمر حق نشان داد. این دیدگاه، مبنای نقد متکلمان و عرفای سنتی در بخش بعدی است.

بخش پنجم: نقد متکلمان و عرفای سنتی و روش‌شناسی دینی

نقد متکلمان

متکلمان، با استدلال‌های ظاهری، مصلحت خلقت را به خدا یا خلق نسبت می‌دهند، اما این تبیین‌ها، چونان بناهایی بی‌ستون، از استحکام علمی برخوردار نیستند. درس‌گفتار، با نقد روش‌شناسی متکلمان، بر ضعف استدلال‌های تفکیکی تأکید می‌کند و عرفان را راه‌حل می‌داند.

درنگ: استدلال‌های متکلمان، چونان بناهایی بی‌ستون، از استحکام علمی محروم‌اند.

نقد فرهنگ تقلید در عرفان

عرفای سنتی، به دلیل تقلید و ضعف در رجال و درایه، گاه به احادیث ضعیف مانند «کَنزاً مخفیاً» تمسک کرده‌اند. درس‌گفتار، این فرهنگ را نقد می‌کند و بر ضرورت روش‌شناسی علمی در عرفان تأکید دارد. این نقد، چونان نسیمی تازه، عرفان را از غبار تقلید می‌زدد.

درنگ: تقلید در عرفان، چونان غباری بر آیینه حقیقت، مانع روشنی معرفت است.

نقد اجماع شیخ طوسی

اجماعات شیخ طوسی، به دلیل تقلید و فقدان سند، فاقد اعتبارند. ابن ادریس، چونان سلحشوری در میدان حقیقت، این اجماعات را رد کرده و بر کتاب و سنت تأکید می‌کند. درس‌گفتار، این اجماعات را «بی‌ارزش» می‌خواند و بر روش‌شناسی علمی اصرار می‌ورزد.

مستندات دینی

در فقه شیعه، کتاب و سنت، مدارک اصلی‌اند. عقل، چونان چراغی روشن، ابزار فهم این مدارک است، نه مدرک مستقل. اجماع نیز، به دلیل فقدان سند، معتبر نیست. این دیدگاه، چونان کلیدی، گره‌های روش‌شناختی را می‌گشاید.

درنگ: کتاب و سنت، مدارک اصلی دینی‌اند، و عقل، چونان چراغ، راهنمای فهم آنهاست.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد متکلمان، عرفای سنتی، و اجماعات شیخ طوسی، بر ضرورت روش‌شناسی علمی تأکید کرد. تبیین مدارک دینی، راه را برای اصلاح عرفان و فقه هموار ساخت و اهمیت نقد منابع را نشان داد.

بخش ششم: حقیقت و مجاز در خلقت و دلالت اقتضا

آیه قصص و نتیجه خلقت

قرآن کریم، در آیه‌ای از سوره قصص، نتیجه خلقت را بیان می‌فرماید:

فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا

: «پس خاندان فرعون او را از آب گرفتند تا دشمنشان و مایه اندوهشان باشد» (سوره قصص، آیه ۸). این آیه، تفاوت میان نیت آل فرعون (نفع) و نتیجه واقعی (دشمنی) را نشان می‌دهد.

درنگ: آیه قصص، حقیقت نتیجه خلقت را نشان می‌دهد، نه نیت ظاهری آل فرعون.

رد مجاز در آیه

درس‌گفتار، عبارت «لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا» را حقیقت می‌داند، نه مجاز. خداوند، نتیجه واقعی (دشمنی موسی) را بیان می‌کند، نه نیت خیالی آل فرعون (نفع). این دیدگاه، چونان آینه‌ای، حقیقت را بر خیال مقدم می‌دارد.

نیت آل فرعون

آل فرعون، موسی را برای نفع خویش گرفتند («عَسَی أَنْ یَنْفَعَنَا»), اما نتیجه، دشمنی و اندوه بود. درس‌گفتار، این تضاد را تبیین می‌کند: نیت آن‌ها، چونان خیالی باطل، در برابر حقیقت الهی رنگ باخت.

درنگ: نیت آل فرعون، چونان خیالی باطل، در برابر حقیقت الهی رنگ می‌بازد.

صدق و کذب در شهادت

درس‌گفتار، با استناد به آیه «یَشْهَدُ أَنَّکَ لَرَسُولُ اللهَ» و «أَنهَمْ لَکَاذِبُونَ»، صدق را به واقع وابسته می‌داند، نه لفظ. منافقان، با شهادت ظاهری، کذب‌اند، زیرا اعتقاد واقعی ندارند. این اصل، در آیه قصص نیز صادق است: حقیقت، معیار صدق است، نه ظاهر.

دلالت اقتضا در قرآن کریم

>
درس‌گفتار، با استناد به اصول، «دلالت اقتضا» را در فهم آیات قرآنی معرفی می‌کند. آیاتی چون «مَنْ کَانَ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآَخِرَةِ أَعْمَى» یا «مَنْ یَقْرَضِ اللهَ قَرْضًا حَسَنًا»، با دلالت اقتضا معنایی می‌شوند که با ظاهر لفظی متفاوت است. این دلالت، چونان کلیدی، آیات را با عقل و حقیقت سازگار می‌کند.

درنگ: دلالت اقتضا، چونان کلیدی، آیات قرآنی را با حقیقت و عقل سازگار می‌کند.

اقتضای خلقت

>
خلقت، اقتضای عبادت و معرفت را فراهم می‌کند، اما نتیجه (جهست یا جهنم) به عمل انسان بستگی دارد. درس‌گفتار، با اشاره به «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا»، اختیار انسان را تأیید می‌کند. خلقت، چونان بستری حاصل، همه را به سوی عبادت دعوت می‌کند، اما انتخاب، در دست مخلوق است.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تبیین آیه قصص، حقیقت را بر خیال مقدم کرد و دلالت اقتضا را در فهم آیات نشان داد. نقد نیت آل فرعون و تأکید بر صدق واقعی، خلقت را اقتضای عبادت دانست که نتیجه آن به اختیار انسان بستگی دارد.

بخش هفدهم: محدودیت عقل و وصول به حق

نقد تفکر در ذات الهی

درس‌گفتار، با استناد به روایت «لاَ تَفَکَّرُوا فِي ذَاتِ الله»، تفکر در ذات الهی را بی‌فعی می‌داند، زیرا ذات، فراتر از فهم عقل است. این روایت، چونان دریایی بی‌کران، محدودیت عقل را در برابر عظمت حق نشان می‌دهد. تفکر، در نعم الهی سودمند است، اما در ذات، چونان تلاش برای گرفتن ماه در مشت، بی‌ثمر است.

درنگ: تفکر در ذات الهی، چونان تلاش برای گرفتن ماه در مشت است، بی‌ثمر است.

فکر و وصول به حق

فکر، حرکت از مبادی به مراد است، اما وصول به حق، با دل و روح ممکن است. درس‌گفتار، با تمایز معرفت عقلی و شهودی، تأکید می‌کند که حقیقت، با قلب و شهود درک می‌شود. فکر، چونان پلی به سوی نعم، و دل، چون دریچه‌ای به سوی حق است.

درنگ: وصل به حق، با دل و شهود، نه فکر عقلی، ممکن است.

جمع‌بندی بخش هفدهم

این بخش، با نقد تفکر در ذات الهی، به محدودیت عقل و برتری شهود تأکید کرد. تمایز فکر و وصول، راه معرفت شهودی را روشن ساخت و از عقل، به‌عنوان ابزاری برای فهم نعم، تجلیل کرد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این کتاب، با تبیین رابطه فاعل و مفعول در خلقت، به بررسی تأثیر متقابل و مفاهیم جلاء و استجلاء پرداخت. آیه «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»، هدف خلقت را عبادت و معرفت دانست، اما حدیث «کُنتُ کَنْزًا مخفیًا» به دلیل ضعف سندی و ناسازگاری با بی‌نیازی الهی رد شد. جلاء و استجلاء، خلقت را ذاتی و دائمی حق نشان دادند که فراتر از حدوث است. نقد متکلمان و عرفای سنتی، ضرورت روش‌شناسی علمی را برجسته کرد. آیه قصص، حقیقت را بر خیال مقدم دانست و دلالت اقتضا، آیات را با عقل سازگار ساخت. محدودیت عقل و برتری شهود، راه معرفت به حق را روشن کرد. این متن، چونان مشعلی فروزان، دعوتی است به تأمل در خلقت الهی که در آن، وحدت ذاتی با کثرت مخلوقات در رقصی عارفانه به هم می‌آمیزد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، دلیل خلق جن و انس در آیه 'ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون' چیست؟

2. بر اساس درسگفتار، چرا حدیث 'کنت کنزا مخفیا... لکی اعرف' نادرست تلقی شده است؟

3. درسگفتار مفهوم 'جلاء و استجلاء' را چگونه توضیح می‌دهد؟

4. طبق درسگفتار، چرا عبارت 'فالتقطه آل فرعون لیکون لهم عدوا و حزنا' مجاز نیست؟

5. درسگفتار چه نقدی به متکلمین در مورد مصلحت خلقت وارد می‌کند؟

6. درسگفتار معتقد است که حدیث 'کنت کنزا مخفیا' سند معتبر دارد.

7. طبق درسگفتار، خلقت جن و انس برای عبادت، به معنای مصلحت خلق است.

8. درسگفتار بیان می‌کند که خدا در خلقت متأثر نمی‌شود.

9. بر اساس درسگفتار، جلاء و استجلاء ذاتی خدا هستند و حدوث ندارند.

10. درسگفتار معتقد است که عرفا در تأیید حدیث 'کنت کنزا مخفیا' دچار اشتباه شده‌اند.

11. طبق درسگفتار، چرا حدیث 'کنت کنزا مخفیا... لکی اعرف' نادرست است؟

12. منظور از 'جلاء و استجلاء' در درسگفتار چیست؟

13. چرا درسگفتار عبارت 'فالتقطه آل فرعون لیکون لهم عدوا و حزنا' را حقیقت می‌داند؟

14. درسگفتار چه نقدی به متکلمین در مورد خلقت وارد می‌کند؟

15. طبق درسگفتار، چرا تفکر در ذات خدا بی‌فایده است؟

پاسخنامه

1. برای عبادت و معرفت به خدا

2. چون نشان‌دهنده بیماری روانی خداست

3. ظهورات ذاتی و خلقی خدا

4. چون حقیقت و واقع را بیان می‌کند

5. متکلمین در توضیح مصلحت دچار ابهام و پیوند نادرست هستند

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. چون فاقد سند معتبر است و مفهوم معروف شدن خدا را به بیماری روانی تشبیه می‌کند.

12. جلاء ظهور ذاتی خدا و استجلاء ظرف فیض خلقی اوست.

13. چون این عبارت واقع را بیان می‌کند، نه خیال آل فرعون که به دنبال نفع بودند.

14. متکلمین در توضیح مصلحت خلقت دچار ابهام و پیوند نادرست بین مفاهیم هستند.

15. چون ذات خدا جای وصول است، نه تفکر، و تفکر در آلاء الله کاربرد دارد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده