متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۷۸)
دیباچه
کتاب حاضر، بازنویسی و تدوینی علمی و دانشگاهی از درسگفتار شماره ۱۷۸ از سلسله مباحث عرفانی و فلسفی آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است که بر محور نقد و تحلیل مباحث وجود و ماهیت در فلسفه اسلامی و عرفان نظری استوار شده است. این اثر، با تکیه بر متن اصلی *مصباح الانس* تألیف عبدالله بن محمد قونوی و تحلیلهای تفصیلی ارائهشده، به بررسی عمیق چالشهای روششناختی در اثبات وجود الهی و خلقت عالم میپردازد.
بخش یکم: نقد روششناختی مباحث فلسفی در اثبات وجود الهی
نقد لفظی بودن مباحث فلسفی
مباحث فلسفی مطرحشده در *مصباح الانس*، بهویژه در حوزه وجود و ماهیت، بیش از آنکه به حقیقت مصداقی و خارجی نظر داشته باشند، در دام لفاظی و بازیهای مفهومی گرفتار آمدهاند. این مباحث، با جابهجایی الفاظ در ذهن، در پی اثبات مصادیق خارجیاند، حال آنکه ابزارهای ذهنی و زبانی، در بهترین حالت، تنها مفاهیم ذهنی تولید میکنند و از تبیین حقیقت وجود عاجزند. همانگونه که نسیمی بر سطح آب، تنها موجهای ظاهری پدید میآورد و به عمق اقیانوس راه نمییابد، این مباحث نیز در سطح الفاظ باقی میمانند و به حقیقت وجود نفوذ نمیکنند.
درنگ: مباحث فلسفی لفظی، به دلیل محدودیت در ابزارهای زبانی و مفهومی، قادر به اثبات مصادیق خارجی وجود نیستند و نیازمند رویکردی مصداقی و شهودیاند.
تمایز مفهوم و مصداق وجود
وجود، یا بهصورت مفهوم در ذهن حضور دارد یا بهصورت مصداق در عالم خارج تحقق مییابد. مفهوم وجود، بهعنوان یک انتزاع ذهنی، بدیهی است و نیازی به اثبات ندارد، اما مصداق خارجی آن، مانند آسمان و زمین، نیازمند برهان است. این تمایز، چون خطی میان سایه و نور، مرز میان ذهن و واقعیت را مشخص میسازد. خلط این دو حوزه، به خطای معرفتی منجر میشود و راه را ascended to top of pageفیلسوف را از مسیر حقیقت دور میکند.
کاستی الفاظ در اثبات حقیقت
الفاظ ذهنی، هرچند ابزار فهماند، در اثبات مصادیق خارجی ناتواناند. ذهن، جز مفاهیم ذهنی، چیزی تولید نمیکند و حقیقت وجود، چون خورشیدی فراتر از ابرهای مفهومی، از دسترس الفاظ دور است. این نقد، به محدودیتهای زبان در فلسفه اشاره دارد و بر ضرورت رویکردی فراتر از لفاظی تأکید میکند.
بداهت وجود و محدودیت استدلالهای فلسفی
مفهوم وجود در ذهن و مصادیق آن در خارج، مانند زمین و آسمان، بدیهیاند و انکار آنها به سوفسطاییگری میانجامد. با این حال، استدلالهای فلسفی که از وجود خاص به وجود مطلق یا واجب میرسند، ناکارآمدند. این استدلالها، چون پلی شکسته، نمیتوانند فیلسوف را به مقصد حقیقت برسانند.
درنگ: وجود خاص، تنها وجود مقید را اثبات میکند و نمیتوان از آن به وجود مطلق یا واجبالوجود رسید؛ این امر نیازمند برهانی مستقل است.
بخش دوم: نقد مفهوم ماهیت و وجود خاص
نفی وجود ماهیت
مفهوم ماهیت، بهعنوان یک انتزاع ذهنی، غیرواقعی و منقرب است. ادعای عینی بودن وجود خاص خدا با ماهیت او، چون ساختن کاخی بر ماسه، بیاعتبار است. عرفان نظری، با نفی ماهیت، بر حقیقت وجود تمرکز میکند و آن را فراتر از مفاهیم ذهنی میداند.
نفی وجود خاص واجبالوجود
وجود خاص واجبالوجود، مفروض است و نه اثباتشده. این فرض، چون درختی بیریشه، نمیتواند بار اثبات وجود الهی را تحمل کند. برهانهای فلسفی، برای اثبات این وجود، نیازمند مبنای محکمتریاند.
نقد دیالکتیک وجود خاص و مطلق
اشکال بر این است که وجود خاص نمیتواند وجود مطلق را اثبات کند. پاسخ فلسفی که وجود خاص همان وجود مطلق است، نیز نادرست است، زیرا هر دو طرف این دیالکتیک فاقد برهان کافیاند. این نزاع، چون جدالی بیثمر در تاریکی، راه به حقیقت نمیبرد.
درنگ: ادعای تساوی وجود خاص و مطلق، بدون برهان معتبر، به خطای منطقی میانجامد و حقیقت الهی را در هالهای از ابهام فرو میبرد.
بخش سوم: ضرورت بازنگری در روشهای فلسفی
نقد یقینگرایی فلسفی
ادعای یقین در مباحث فلسفی، چون ادعای فتح قلهای در مه، نادرست است. این مباحث، پر از شک و تردیدند و یقین، تنها با برهان محکم به دست میآید. تواضع معرفتی، چون مشعلی در تاریکی، راهنمای فیلسوف است.
ضرورت وجود و نفی ذاتی بودن
وجود، ذاتاً ضروری است، اما ادعای «وجود برای وجود ضروری است» نادرست است. وجود، چون جویباری جاری، خود حقیقت است و نیازی به قید ندارد. این دیدگاه، بر بساطت وجود تأکید دارد.
نفی ذات در غیر خدا
غیر از خدا، هیچ موجودی ذات ندارد. همه مخلوقات، چون سایههایی از نور الهی، ظهورات او هستند. قرآن کریم میفرماید: ﴿اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ﴾ (زمر: ۶۲، ترجمه: خدا آفریننده هر چیزی است).
درنگ: مخلوقات، ظهورات الهیاند و تنها خدا ذات دارد؛ این دیدگاه، بنیان توحید ذاتی است.
بخش چهارم: چالشهای اثبات وجود خدا و خلقت عالم
کاستی روشهای سنتی
روشهای سنتی فلسفه و کلام، چون ابزارهای کهنه، در اثبات وجود خدا و خلقت عالم ناکارآمدند. این روشها، فاقد سواد علمی لازم برای تبیین حقیقتاند و نیازمند بازنگریاند.
تعبدی بودن باور به خدا
باور به وجود خدا در سنت اسلامی، اغلب تعبدی و تقلیدی است، نه مبتنی بر برهان. این باور، چون گیاهی بیریشه، نیازمند استدلالهای محکم است.
دعوت به مناظره علمی
سخنران، با دعوت علما به مناظره، بر کاستی روشهای کنونی در اثبات وجود خدا تأکید میکند. این دعوت، چون زنگ بیداری، به گفتوگوی علمی فرامیخواند.
تأیید قرآن کریم بر وجود خدا
قرآن کریم، با شهادت الهی، وجود خدا را تأیید میکند: ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ﴾ (آل عمران: ۱۸، ترجمه: خدا گواهی داد که هیچ معبودی جز او نیست و فرشتگان و دانشوران نیز گواهی دادند که به عدالت ایستاده است).
درنگ: قرآن کریم، مرجع اصلی اثبات توحید است و روشهای فلسفی کنونی، ناتوان از تبیین این حقیقتاند.
بخش پنجم: راه قرآن و اصلاح فلسفه اسلامی
نقد تقلید از فلاسفه یونان
فلسفه اسلامی، با تقلید از ارسطو و افلاطون، از مسیر حقیقت منحرف شده است. این تقلید، چون زنجیری بر پای حقیقتجویی، مانع پیشرفت فلسفه است.
امید به اصلاح فلسفه
با مرگ فلاسفه سنتی، امیدی به اصلاح فلسفه اسلامی پدید آمده است. این اصلاح، چون بهاری نو، میتواند فلسفه را از لفاظی رهایی بخشد.
تأکید بر روش قرآنی
راه قرآن کریم، تنها مسیر صحیح برای اثبات وجود خدا و تبیین حقیقت است. این راه، چون ستارهای درخشان، فیلسوف را به مقصد هدایت میکند.
درنگ: روش قرآنی، با تکیه بر شهود و برهان، تنها راه معتبر برای اثبات وجود الهی است.
جمعبندی
این اثر، با بازنویسی درسگفتار شماره ۱۷۸ *مصباح الانس*، به نقد عمیق مباحث فلسفی و عرفانی در اثبات وجود الهی و خلقت عالم پرداخته است. با تأکید بر کاستی روشهای سنتی و لفاظیهای مفهومی، بر ضرورت بازگشت به روش قرآنی و عرفان نظری تأکید شده است. این متن، با زبانی علمی، راهنمایی برای پژوهشگران و متخصصان الهیات و فلسفه است تا با بازاندیشی در روشهای معرفتی، به حقیقت وجود نزدیکتر شوند.
با نظارت صادق خادمی