متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۹۹)
دیباچه
کتاب حاضر، نگاشتهای است که از تجمیع و بازآفرینی درسگفتارهای عرفانی و فلسفی آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسهای با موضوع تبیین رابطه ذات الهی با مخلوقات، نظاممندی خلقت، و اقسام موجودات از منظر علم، اراده، و قدرت الهی پدید آمده است.
بخش نخست: اطلاق الهی و نظاممندی خلقت
مفهوم اطلاق وجودی خداوند
اطلاق وجودی خداوند، به معنای فراگیری ذات او فراتر از هرگونه قید و محدودیت است. این اطلاق، رحمت و علم الهی را چنان گسترهای بخشیده که هیچ موجودی از آن بیرون نمیماند. قرآن کریم در این باره میفرماید: وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا (سوره غافر، آیه ۷؛ : «رحمت و دانشش همهچیز را فرا گرفته است»). این شمول، مبنای نظاممندی عالم و امتناع هرگونه تعارض با اراده الهی است.
درنگ: اطلاق وجودی خداوند، بنیان سرّ قدر و نظاممندی خلقت است، که رحمت و علم او را بر همه موجودات گسترانیده و هیچ پدیدهای را خارج از این دایره قرار نداده است. |
نظام خلقت و وابستگی به علم و اراده الهی
تمامی مخلوقات، از ذرات ناچیز تا کهکشانهای عظیم، در پرتو علم و اراده الهی تکون یافتهاند. هیچ موجودی، جز در چارچوب این دو صفت الهی، به هستی گام ننهاده است. این اصل، هرگونه استقلال وجودی مخلوقات را نفی میکند و عالم را چون آیینهای میداند که تجلی علم و اراده حقتعالی است. به تعبیری، هستی چون نغمهای است که از ساز ازلی الهی برخاسته و هر نت آن، به ارادهای حکیمانه نواخته شده است.
اختیار انسان در نظام الهی
خداوند، انسان را با موهبت اختیار آفریده است. قرآن کریم در این باره میفرماید: إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (سوره انسان، آیه ۳؛ : «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس»). این اختیار، در بستر نظام علّی و تسببی الهی تعریف میشود، بهگونهای که شکر یا کفر انسان، هرچند از انتخاب او سرچشمه میگیرد، در علم ازلی خداوند مقدر است. انسان، چون مسافری است که در مسیر از پیشطراحیشده الهی گام برمیدارد، اما انتخاب گامهایش به او واگذار شده است.
اصل «لا حول و لا قوة إلا بالله»
هیچ تحول یا قدرتی در عالم جز به مدد الهی پدید نمیآید. این اصل، که در کلام الهی ریشه دارد، هرگونه خودبسندگی مخلوقات را نفی کرده و عالم را چون رودی میداند که از چشمه ذات الهی جاری است. هر حرکت و دگرگونی، از کوچکترین جنبش ذره تا عظیمترین رخداد کیهانی، به اراده و قدرت حقتعالی وابسته است.
درنگ: اصل «لا حول و لا قوة إلا بالله»، عالم را چون دستگاهی میداند که هر حرکت آن به نیروی الهی وابسته است و هیچ موجودی را از این وابستگی گریزی نیست. |
نظام مکانیکی و سیستمی خلقت
عالم هستی، چون دستگاهی مکانیکی یا موتور برقی است که با نظمی دقیق و خودکار، بر مدار اراده الهی میگردد. این نظاممندی، نیازی به دخالت لحظهای یا گزینشی ندارد، بلکه چون ساعتی دقیق، هر جزء آن در هماهنگی با کل به کار خود ادامه میدهد. خداوند، این نظام را چنان استادانه طراحی کرده که گویی خود به خود میچرخد، اما در حقیقت، هر چرخش آن به ارادهای ازلی وابسته است.
نفی تصورات انسانی از خداوند
تصور خداوند بهسان حاکمی بشری که بهصورت لحظهای تصمیم میگیرد یا گزینشی عمل میکند، با حقیقت ذات الهی ناسازگار است. خداوند، نه چون پادشاهی است که فرمانهای متغیر صادر کند و نه چون قاضیای که به دلخواه حکم دهد. او، حکیمی است که نظام عالم را با علمی ازلی و ارادهای تسببی سامان داده، و هر پدیدهای در این نظام، جایگاه خود را دارد.
نظام تسببی و عدالت الهی
تمامی افعال الهی، تسببی و بر پایه علل و اسباب مشخص است. این نظام تسببی، که چون شبکهای درهمتنیده همه عالم را دربرگرفته، جلوه عدالت الهی است. خداوند، نه با تغییرات لحظهای و نه با گزینشهای بیضابطه، بلکه با نظامی عادلانه و منظم، عالم را اداره میکند. عدالت الهی، چون نوری است که بر همه موجودات یکسان میتابد و هیچ سایهای از تبعیض در آن راه ندارد.
نقد سادهانگاری در باب قدر
تصوراتی چون بررسی نامه اعمال در شب قدر و تغییر لحظهای آنها، سادهانگاری است که با نظاممندی الهی سازگار نیست. قدر الهی، نه تصمیمگیری لحظهای، بلکه تقدیر ازلی و نظاممند تمامی امور است. عالم، چون کتابی است که از ازل نگاشته شده و هر صفحه آن، با حکمت الهی رقم خورده است.
جایگاه دعا در نظام الهی
دعا، چون کلیدی است که در نظام سیستمی الهی جایگاهی ویژه دارد. خداوند، برای دعا فیوزی قرار داده که در چارچوب قوانین علّی، پاسخ آن را فراهم میآورد. دعا، نه تغییری در نظام الهی، بلکه ورودیای است که در این نظام پردازش شده و به نتیجهای مقدر میرسد. انسان با دعا، چون باغبانی است که بذر نیاز خود را در خاک نظام الهی میکارد و میوه آن را به مدد حکمت الهی برداشت میکند.
درنگ: دعا، بخشی از نظام علّی الهی است که خداوند برای آن مکانیزمی خاص طراحی کرده تا انسان با آن، در چارچوب تقدیر الهی، به مقاصد خود دست یابد. |
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین اطلاق وجودی خداوند، نظاممندی خلقت، و جایگاه اختیار انسان در این نظام، بنیانهای فلسفی و عرفانی رابطه ذات الهی با عالم را روشن ساخت. عالم، چون دستگاهی منظم، در پرتو علم، اراده، و قدرت الهی میگردد و هیچ پدیدهای از این نظام بیرون نیست. عدالت الهی، در نظام تسببی و دوری از گزینشهای لحظهای متجلی است، و دعا، بهعنوان عملی اختیاری، در این نظام جایگاه خود را دارد.
بخش دوم: اقسام مخلوقات و مراتب وجودی
تقسیمبندی مخلوقات
مخلوقات الهی، بر اساس ویژگیهای ماده و زمان، به سه دسته تقسیم میشوند: مجردات (فاقد ماده و مدت)، مُکَوَّنات (دارای ماده بدون مدت)، و محدَثات (دارای ماده و مدت). این تقسیمبندی، سلسلهمراتب وجودی را نشان میدهد که از تجرد کامل تا قیود مادی و زمانی امتداد مییابد. عالم، چون نردبانی است که هر پله آن، مرتبهای از وجود را نمایندگی میکند.
ابداع و اختراع: مجردات الهی
ابداع و اختراع، به مخلوقاتی اطلاق میشود که از ماده و مدت مبرا هستند. ابداع، به خلقت مجردات با تأکید بر قدرت الهی (مانند عزرائیل) و اختراع، به خلقت مجردات با تأکید بر حکمت الهی (مانند جبرئیل) اشاره دارد. این تمایز، چون دو روی یک سکه، جلوههای مختلف خلقت الهی را در عالم تجرد نشان میدهد. عزرائیل، چون صاعقهای است که قدرت الهی را متجلی میسازد، و جبرئیل، چون نسیمی که حکمت الهی را به ارمغان میآورد.
درنگ: ابداع و اختراع، دو جنبه از خلقت مجرداتاند: ابداع، جلوه قدرت الهی و اختراع، مظهر حکمت الهی است. |
مثالهای قدرت و حکمت
در عالم مجردات، عزرائیل نماد قدرت و جبرئیل نماد حکمت است. در عالم مادیات، کوه بهعنوان جلوه قدرت و مو بهعنوان مظهر حکمت شناخته میشود. کوه، چون قلعهای استوار، اقتدار الهی را نشان میدهد، و مو، چون رشتهای ظریف، حکمت و لطافت خلقت را به نمایش میگذارد. این مثالها، پلی میان عالم تجرد و ماده میزنند تا فهم مراتب خلقت آسانتر شود.
تکوین و مُکَوَّنات
تکوین، به مخلوقاتی اطلاق میشود که ماده دارند اما از قید زمان آزادند، مانند ماده ازلی (هیولا). این موجودات، چون بذری هستند که در خاک وجود کاشته شده، اما هنوز در چرخه زمان به بار ننشستهاند. مُکَوَّنات، مرتبهای میانی در سلسله وجود را اشغال کرده و پیوندی میان تجرد و ماده برقرار میکنند.
احداث و محدَثات
محدَثات، مخلوقاتیاند که هم ماده دارند و هم در قید زماناند، مانند انسانها و دیگر موجودات عالم ناسوت. این موجودات، چون مسافرانیاند که در کاروانسرای زمان سکنی گزیدهاند و تحت تأثیر قیود مادی و زمانی به حیات خود ادامه میدهند. محدَثات، پایینترین مرتبه وجودی را نمایندگی میکنند، اما ظرفیت صعود به مراتب بالاتر را دارند.
کلام الهی و مقارعه
کلام الهی، نتیجه مقارعه یا برخورد قدرت و اراده است که به ظهور کلام، تأثیر، و ایجاد میانجامد. کلام، نهتنها گفتار، بلکه امر وجودبخش الهی است که از تعامل پویای صفات الهی سرچشمه میگیرد. این مقارعه، چون برخورد دو موج است که نغمهای نو در دریای وجود میآفریند.
تشخص وجود و نسبت علمی
تشخص هر موجود، بر اساس نسبت علمی در علم الهی شکل میگیرد. این نسبت، حقیقتی از حقایق اسما و صفات الهی است که در قالب موجودی خاص تجلی مییابد. هر موجود، چون آیینهای است که چهرهای از اسمای الهی را بازمیتاباند، و این بازتاب، به اقتضای حکمت الهی شکل گرفته است.
سريان وجود
سريان وجود، به معنای فیض کلی الهی است که در قالب تخصص، نشر، انبساط، و رش به خلق موجودات منجر میشود. این فیض، چون جویباری است که از سرچشمه ذات الهی جاری شده و در مسیر خود، به شاخههای بیشمار تقسیم میگردد. هر شاخه، موجودی است که در مرتبهای خاص از وجود قرار گرفته است.
درنگ: سريان وجود، فرآیند ظهور فیض الهی است که از ذات حقتعالی به مراتب مختلف خلقت امتداد یافته و هر موجود را در جایگاه خود متعین ساخته است. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تبیین اقسام مخلوقات و مراتب وجودی، از مجردات تا محدَثات، نظام سلسلهمراتبی خلقت را روشن ساخت. ابداع و اختراع، تکوین و احداث، هر یک جلوهای از حکمت و قدرت الهیاند که در مراتب مختلف تجلی یافتهاند. کلام الهی، سريان وجود، و تشخص موجودات، همگی در این نظام منسجم، جایگاهی ویژه دارند.
بخش سوم: نقد دیدگاههای فلسفی و متکلمین
اختلاف فلاسفه و متکلمین در باب ملائکه
فلاسفه معتقدند که همه ملائکه مجردند، در حالی که متکلمین، برای پرهیز از شبهه شرک، همه را مادی میدانند و تجرد را مختص ذات الهی میشمارند. این اختلاف، ریشه در تفاوتهای وجودشناختی و الهیاتی این دو مکتب دارد. فلاسفه، ملائکه را چون ستارگانی در آسمان تجرد میبینند، و متکلمین، آنها را چون سایههایی در زمین ماده میپندارند.
نقد دیدگاههای فلاسفه و متکلمین
نه دیدگاه فلاسفه و نه متکلمین بهتنهایی درست نیست. ملائکه، دارای مراتب وجودی متفاوتیاند: برخی کاملاً مجرد (مانند جبرئیل) و برخی دارای ماده (مانند ملائکه موکل بر طبیعت). این دیدگاه میانه، عالم را چون باغی میداند که در آن، هم درختان آسمانی (مجردات) و هم گیاهان زمینی (مادیات) جای دارند.
تجرد نفس انسانی
نفس انسان، لزوماً مجرد نیست، اما میتواند زمینه تجرد یابد و به مراتب بالاتر صعود کند. نفس، چون نهالی است که در خاک ماده کاشته شده، اما با آبیاری معرفت و سلوک، به درختی آسمانی بدل میشود. این پویایی، انسان را از دیگر مخلوقات متمایز میسازد.
درنگ: نفس انسانی، با ظرفیت تجرد، پلی میان ماده و تجرد است که میتواند با سلوک به مراتب الهی صعود کند. |
نقد استدلالهای فلسفی قدیم
استدلالهای قدیمی فلاسفه، مانند اینکه ذخیره معلومات زیاد در مغز نشاندهنده تجرد نفس است، با پیشرفت علم باطل شده است. دیسکتهای امروزی نیز اطلاعات فراوانی ذخیره میکنند، اما مجرد نیستند. این نقد، چون نوری است که بر تاریکی استدلالهای غیرعلمی تابیده و ضعف آنها را آشکار ساخته است.
فلسفه جدید و تحول در مفاهیم
فلسفه جدید، با بازنگری در مفاهیم تجرد و ماده، دیدگاههای دقیقتری ارائه داده است. این تحول، چون انقلابی در باغ معرفت است که شاخههای کهن را هرس کرده و نهالهای نوین کاشته است. فلسفه معاصر، با نگاهی علمیتر، مراتب وجودی را بازتعریف کرده است.
چالشهای نشر آثار فلسفی
در برخی مناطق، مانند ایران، نظام نشر و حمایت از آثار فلسفی دچار کاستی است. این چالش، چون بادی است که مانع پراکنده شدن بذرهای معرفت میشود. فقدان زیرساختهای مناسب، ایدههای نوین را از تأثیرگذاری جهانی بازمیدارد و پژوهشگران را به تلاشی مضاعف وامیدارد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد دیدگاههای فلاسفه و متکلمین، و تبیین جایگاه نفس انسانی و تحولات فلسفی، به بازنگری در مفاهیم سنتی پرداخت. ملائکه، نفس، و مراتب وجودی، در دیدگاهی میانه و علمیتر بازتعریف شدند، و چالشهای نشر، بهعنوان مانعی در مسیر معرفت، شناسایی گردید.
جمعبندی نهایی
این اثر، با تبیین اطلاق الهی، نظاممندی خلقت، اقسام مخلوقات، و نقد دیدگاههای فلسفی و کلامی، سفری معرفتی را در گستره الهیات و عرفان به انجام رساند. عالم، چون دستگاهی منظم، در پرتو علم، اراده، و قدرت الهی میگردد، و انسان، با اختیار خود، در این نظام جایگاه ویژهای دارد. تقسیمبندی مخلوقات، از مجردات تا محدَثات، و تمایز میان ابداع و اختراع، درک عمیقتری از مراتب وجودی ارائه داد. نقد دیدگاههای سنتی و ارائه فلسفهای نوین، راه را برای تأملات آتی گشود. این کتاب، چون چراغی است که در تاریکی جهل میدرخشد و خواننده را به سوی نور معرفت الهی هدایت میکند.
با نظارت صادق خادمی |