در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 212

متن درس

 

ادراک وحدت و احدیت در عرفان نظری

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 212)

مقدمه: دریچه‌ای به سوی فهم عرفانی ادراک الهی

کتاب حاضر، با الهام از درس‌گفتارهای عمیق و ژرف آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 212 از مجموعه مباحث «مصباح الانس»، به تبیین و تحلیل مفاهیم بنیادین عرفان نظری در حوزه ادراک وحدت و احدیت الهی می‌پردازد. این اثر بر پایه متن گران‌سنگ «مصباح الانس» و تحلیل‌های تفصیلی آن شکل گرفته است.

بخش نخست: محدودیت‌های ادراک انسانی در برابر وحدت الهی

کثرت‌مداری ادراک انسانی

ادراک انسان، به دلیل ماهیت مرکب و کثرت‌مدارش، تنها از طریق کثرت محقق می‌شود و نمی‌تواند به وحدت الهی در مقام احدیت متعلق گردد. انسان، به مثابه موجودی که در قلمرو کثرات وجودی، مانند وجود، علم، اراده، و امکان، زیست می‌کند، ادراکش به مبادی کثرت‌محور وابسته است. این مبادی، مانند رشته‌های تار و پود، ادراک او را در شبکه‌ای از کثرات گرفتار می‌سازند و مانع از دسترسی به وحدت محض می‌شوند.

درنگ: ادراک انسانی، به دلیل وابستگی به کثرت وجودی و مبادی ادراک، نمی‌تواند وحدت الهی را در مقام احدیت درک کند، مگر از طریق مظاهر و صفات در مقام واحدیت.

کثرت مدرَکات انسانی

مدرَکات انسان، اعم از صواشی، کم، کیف، و اعراض، همگی متکثر هستند. انسان، به مثابه ناظری که در جنگلی از کثرات قدم می‌زند، تنها شاخ و برگ‌های پراکنده را می‌بیند و از ریشه واحد غافل است. این کثرت مدرَکات، مانند آینه‌هایی شکسته، تنها بازتاب‌های پراکنده از حقیقت را نشان می‌دهند و از انعکاس نور واحد ناتوان‌اند.

کثرت در فرآیند ادراک

فرآیند ادراک انسانی نیز به دلیل وابستگی به وجود، علم، اراده، امکان، و وجوب، ذاتاً متکثر است. این فرآیند، مانند جویباری است که از سرچشمه‌های متعدد تغذیه می‌شود و نمی‌تواند به وحدت محض بازگردد. ادراک انسان، بدون این مبادی کثرت‌مدار، محقق نمی‌شود؛ گویی بدون چشم، گوش، و قلب، هیچ دریافتی از حقیقت ممکن نیست.

محدودیت ادراک وحدت در مقام احدیت

حق تعالی در مقام احدیت، که ذات خالص و مبرا از هرگونه کثرت و تعیّن است، برای انسان به‌عنوان انسان، قابل ادراک نیست. این مقام، مانند اقیانوسی بی‌کران است که هیچ موجی بر سطح آن پدیدار نمی‌شود و انسان، با ابزار کثرت‌مدار خود، نمی‌تواند به عمق آن راه یابد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، محدودیت‌های ادراک انسانی را در برابر وحدت الهی کاوش کرد. ادراک انسان، به دلیل ماهیت کثرت‌مدارش، چه در مدرَکات و چه در فرآیند ادراک، نمی‌تواند به مقام احدیت دسترسی یابد. این محدودیت، مانند سایه‌ای است که بر نور حقیقت افتاده و تنها با رفع کثرت، امکان شهود وحدت فراهم می‌شود.

بخش دوم: ادراک حق از طریق وحدت و واحدیت

ادراک حق در مقام واحدیت

حق تعالی تنها از طریق وحدت قابل ادراک است و ادراک او از طریق کثرت ممکن نیست. در مقام واحدیت، حق از طریق مظاهر، صفات، و آثار آنها ظاهر می‌شود؛ مانند نوری که در منشور به رنگ‌های گوناگون تجلی می‌یابد، اما در اصل واحد است. انسان، به‌عنوان موجودی کثرت‌مدار، می‌تواند حق را از طریق این مظاهر در مقام واحدیت درک کند، اما نه در مقام احدیت که از هرگونه کثرت مبراست.

درنگ: ادراک حق در مقام واحدیت، از طریق مظاهر و صفات، برای انسان ممکن است، اما ادراک احدیت، تنها در ظرف فنا محقق می‌شود.

مظاهر و صفات به مثابه واسطه ادراک

انسان می‌تواند حق را از طریق مظاهر، صفات، احکام، و آثار آنها در مقام واحدیت ادراک کند. این مظاهر، مانند آینه‌هایی هستند که نور حقیقت را بازتاب می‌دهند و انسان، با نگریستن به این آینه‌ها، می‌تواند جلوه‌هایی از حق را مشاهده کند. این ادراک، مانند دیدن سایه‌های نور در غار افلاطونی است که هرچند حقیقت محض نیست، اما به سوی آن راهنمایی می‌کند.

تقسیم‌بندی وحدت در عرفان نظری

وحدت در عرفان نظری به سه مرتبه تقسیم می‌شود: وحدت حقیقیه، نسبیه، و عددیه. وحدت حقیقیه، وحدت مطلق ذات است که هیچ کثرتی در آن راه ندارد؛ مانند اقیانوسی که هیچ موجی بر آن نیست. وحدت نسبیه، وحدتی است که در نسبت با مظاهر ظاهر می‌شود؛ مانند نوری که در آینه‌ها منعکس می‌گردد. وحدت عددیه، کثرت را در قالب وحدت ظاهری نشان می‌دهد؛ مانند دانه‌های تسبیح که در یک رشته جمع شده‌اند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، امکان ادراک حق در مقام واحدیت را از طریق مظاهر و صفات بررسی کرد. انسان، با ابزار کثرت‌مدار خود، می‌تواند جلوه‌های حق را در این مقام درک کند، اما ادراک احدیت، نیازمند رفع کثرت و ورود به مقام فناست. تقسیم‌بندی وحدت، مانند نقشه‌ای است که مسیر سالک را از کثرت به وحدت روشن می‌سازد.

بخش سوم: مقام فنا و ادراک احدیت

فنا به مثابه شرط ادراک احدیت

برای ادراک حق در مقام احدیت، انسان باید از مقام انسانیت خارج شده و به مقام فنا، تخلیه، و اندکاک برسد. در این مقام، انسان مانند قطره‌ای است که در اقیانوس الهی محو می‌شود و دیگر به‌عنوان انسان ادراک نمی‌کند، بلکه با نور حق، حق را شهود می‌کند. این مقام، مانند رسیدن به قله‌ای است که از آن، همه مناظر در یک نگاه واحد دیده می‌شود.

درنگ: ادراک احدیت، تنها در ظرف فنا ممکن است، جایی که تمایز میان مدرِک و مدرَک محو شده و سالک در حق مستغرق می‌گردد.

محبوبین و محبّین در مسیر سلوک

محبوبین، به دلیل عنایت خاص الهی، بدون سلوک اولیه به مقام فنا می‌رسند؛ مانند پیامبری که مستقیماً مورد خطاب «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ» قرار می‌گیرد. محبّین، اما، باید از طریق سلوک و ریاضت به این مقام دست یابند. این دو مسیر، مانند دو شاخه از یک رود هستند که هرچند به یک سرچشمه می‌رسند، اما راه‌های متفاوتی را می‌پیمایند.

«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ» (قرآن کریم، سوره علق، آیه ۱).

: «بخوان به نام پروردگارت که آفرید».

قرب نوافل و قرب فرائض

قرب نوافل، نتیجه سلوک و ریاضت محبّین است، در حالی که قرب فرائض، مختص محبوبین است که پس از فنا به سلوک می‌پردازند. قرب نوافل، مانند سفری است که سالک با پای پیاده طی می‌کند، اما قرب فرائض، مانند پروازی است که محبوبین را بی‌واسطه به مقصد می‌رساند.

عنایت خاص الهی

دستیابی به مقام احدیت، نیازمند عنایت خاص الهی است که مختص محبوبین است. این عنایت، مانند کلیدی است که قفل‌های کثرت را می‌گشاید و سالک را به وحدت الهی راه می‌نماید. این مفهوم با آیه زیر هم‌خوانی دارد:

«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (قرآن کریم، سوره احزاب، آیه ۳۳).

: «خداوند فقط می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند».

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، مقام فنا را به‌عنوان شرط لازم برای ادراک احدیت کاوش کرد. محبوبین و محبّین، هرچند از مسیرهای متفاوت، به سوی این مقام عروج می‌کنند. عنایت خاص الهی، مانند نوری است که راه سالک را روشن می‌سازد و او را از کثرت به وحدت می‌رساند.

بخش چهارم: آیات و احادیث در تبیین ادراک وحدت

آیه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»

«إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» (قرآن کریم، سوره فاتحه، آیه ۵).

: «[خداوندا] تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم».

این آیه، بر رفع خودیت و محو در وحدت الهی تأکید دارد. در مقام فنا، سالک از «نعبد» و «نستعین» به «ایاک» می‌رسد؛ گویی آینه‌ای که نور را بازتاب می‌دهد، خود محو شده و تنها نور باقی می‌ماند.

آیه «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»

«وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (قرآن کریم، سوره ق، آیه ۱۶).

: «و ما به او از رگ گردنش نزدیک‌تریم».

این آیه، بر نزدیکی مطلق حق به انسان تأکید دارد، اما نزدیکی انسان به حق، مشروط به تقوا و فناست. این تمایز، مانند تفاوت میان نور خورشید که بر همه می‌تابد و چشمی است که توان دیدن آن را دارد.

آیه «وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ»

«وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ» (قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۲۴).

: «و هنگامی که پروردگارش ابراهیم را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رساند».

این آیه، بر مفهوم اجتباء و عنایت خاص الهی تأکید دارد، که کمالات ثالثه، مانند فنا و عصمت، را برای اولیاء کاملین ممکن می‌سازد.

حدیث قدسی و قرب الهی

حدیث قدسی «قرب نوافل» و «قرب فرائض»، مراتب قرب الهی را تبیین می‌کند. قرب نوافل، نتیجه سلوک محبّین است، در حالی که قرب فرائض، مختص محبوبین است که به عنایت الهی به مقام فنا می‌رسند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث، مفاهیم ادراک وحدت و احدیت را روشن ساخت. این آیات، مانند چراغ‌هایی در مسیر سلوک، راه سالک را از کثرت به وحدت هدایت کردند. از نزدیکی مطلق حق تا ضرورت فنا، هر آیه و حدیث، دریچه‌ای به سوی حقیقت الهی گشود.

بخش پنجم: ذوق و شهود در ادراک احدیت

ذوق تام و کامل

ادراک حق در مقام احدیت، نیازمند ذوق تام و کامل است، نه صرف علم یا معرفت نظری. این ذوق، مانند شهدی است که تنها در ظرف قلب سالک چشیده می‌شود و علم نظری، مانند ظرفی خالی، نمی‌تواند آن را دربرگیرد. ذوق تام، تجربه‌ای شهودی است که سالک را از قلمرو کثرت به وحدت می‌رساند.

درنگ: ادراک احدیت، نیازمند ذوق تام و کامل است که تنها در مقام فنا و با رفع خودیت محقق می‌شود.

تلخی حق برای اهل باطل

حق برای اهل باطل تلخ است، اما برای اهل حق، شیرین و مسرورکننده است. این تلخی، مانند سایه‌ای است که بر قلب اهل باطل افتاده و مانع از درک شیرینی حقیقت می‌شود. اهل حق، با انس به حقیقت، مانند زنبوری که شهد گل را می‌چشد، از حق لذت می‌برند.

ثقل اسم «حق»

اسم «حق» از اسمای ثقیله است و تلفظ و فهم آن، مانند حمل گوهری گران‌سنگ، دشوار است. این ثقل، مانند سیاهی است که با یک قطره، همه رنگ‌ها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در سلوک، این اسم تنها در ظرف فنا قابل درک است، جایی که خلق محو شده و تنها حق باقی می‌ماند.

مشاهدت حق و ضرورت فنا

مشاهدت حق، مستلزم فناست، زیرا خلق در حضور حق محو می‌شود. این محو شدن، مانند نگاه به خورشید است که چشم را کور می‌کند و جز نور چیزی باقی نمی‌گذارد. سالک در این مقام، مانند قطره‌ای است که در اقیانوس محو شده و دیگر خود را نمی‌بیند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، نقش ذوق و شهود را در ادراک احدیت کاوش کرد. ذوق تام، مانند کلیدی است که درهای وحدت را می‌گشاید، و اسم «حق»، مانند گوهری است که تنها در ظرف فنا درخشش می‌یابد. مشاهدت حق، با محو خلق، سالک را به اوج سلوک می‌رساند.

بخش ششم: علم دنیا و آخرت

تفاوت علم دنیا و آخرت

تفاوت علم دنیا و آخرت، در غایت آنهاست، نه در موضوع. علمی که برای دنیا باشد، مانند درختی است که میوه‌اش در این خاک می‌روید، حتی اگر موضوع آن قرآن یا عرفان باشد. اما علمی که برای آخرت باشد، مانند نوری است که به سوی حق هدایت می‌کند، حتی اگر موضوع آن ریاضیات یا آهن‌گری باشد.

درنگ: علم اخروی، علمی است که غایت آن ظهور حق و انجام وظیفه الهی است، در حالی که علم دنیوی، برای مقاصد این‌جهانی است.

سؤال قبر و معیار علم

در قبر، سؤال از «مَنْ رَبُّكَ» (پروردگارت کیست؟) معیار علم اخروی را نشان می‌دهد. کسی که علم او برای دنیا باشد، مانند مسافری است که بارش را در راه گم کرده و در قبر، جز خاموشی چیزی ندارد. اما کسی که علم او برای آخرت باشد، مانند بلبلی است که در قبر نیز آواز حقیقت می‌سراید.

محبوبین و محبّین در علم اخروی

محبوبین، به دلیل عنایت الهی، علم اخروی را بدون واسطه دریافت می‌کنند، مانند پیامبری که مستقیماً مورد خطاب «اقْرَأْ» قرار می‌گیرد. محبّین، اما، با سلوک و ریاضت به این علم می‌رسند، مانند سالکی که با تلاش، به قله معرفت صعود می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، تفاوت میان علم دنیا و آخرت را تبیین کرد. علم اخروی، مانند نوری است که سالک را به سوی حق هدایت می‌کند، در حالی که علم دنیوی، مانند سایه‌ای است که در این جهان محو می‌شود. محبوبین و محبّین، هرچند از مسیرهای متفاوت، به این علم دست می‌یابند.

بخش هفتم: جمع میان اقوال متعارض

جمع میان «ما یعرف الله الا الله» و ادراک بما ینافیه

قول «ما یعرف الله الا الله» (کسی جز خدا، خدا را نمی‌شناسد) و اصل «ادراک شیء با ما ینافیه ممکن نیست» در مقام فنا جمع می‌شوند. در این مقام، سالک از خودیت محو شده و با حق، حق را شهود می‌کند؛ مانند آینه‌ای که خود محو شده و تنها نور را بازتاب می‌دهد.

ادراک حق با حق

ادراک حق، تنها با حق ممکن است، نه با ادراک انسانی. سالک در مقام فنا، مانند زنبوری است که با نیش زدن می‌میرد و در حق مستغرق می‌شود. این شهود، مختص محبوبین است که به عنایت الهی، بدون واسطه به حق می‌رسند.

تجلی غیبی و مقام محبوبین

محبوبین، کسانی هستند که حق به آنها تجلی غیبی می‌کند و بدون واسطه به مقام احدیت می‌رسند. این تجلی، مانند نوری است که مستقیماً بر قلب سالک می‌تابد و او را از کثرت به وحدت می‌رساند.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، جمع میان اقوال متعارض را در مقام فنا تبیین کرد. ادراک حق با حق، مانند محو شدن قطره در اقیانوس است که سالک را به شهود احدیت می‌رساند. محبوبین، با تجلی غیبی، این مقام را بی‌واسطه تجربه می‌کنند.

نتیجه‌گیری کلی

کتاب حاضر، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و تحلیل‌های تفصیلی «مصباح الانس»، سفری معرفتی در وادی ادراک وحدت و احدیت ارائه داد. از محدودیت‌های ادراک کثرت‌مدار انسان تا امکان شهود حق در مقام واحدیت، و از ضرورت فنا برای ادراک احدیت تا تفاوت علم دنیا و آخرت، هر بخش، مانند نوری بود که گوشه‌ای از حقیقت الهی را روشن کرد. آیات قرآن کریم و احادیث، مانند چراغ‌هایی در این مسیر، راه سالک را از کثرت به وحدت هدایت کردند. این اثر، نه تنها برای پژوهشگران الهیات و عرفان، بلکه برای هر جوینده حقیقتی که در پی فهم ژرفای وجود است، منبعی گران‌قدر به شمار می‌رود. امید است که این نوشتار، دریچه‌ای به سوی معرفت الهی گشوده باشد و خوانندگان را در مسیر سلوک یاری رساند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، سالک در چه مقامی حق را بدون قید و غیریت می‌بیند؟

2. طبق متن، کثرت وجوه و مراتب از چه چیزی ناشی می‌شود؟

3. در متن، منظور از «حیرت نوری» چیست؟

4. بر اساس متن، جهت یدالربّی به چه اشاره دارد؟

5. طبق متن، چرا علم به ذات حق زياده و نقيصه برنمی‌دارد؟

6. سالک در مقام تحقق، حق را بدون لحاظ غیریت و فاعلی می‌بیند.

7. کثرت وجوه و مراتب در متن به ذات حق نسبت داده شده است.

8. جهت یدالخلقی در متن به ارتباط بدون واسطه با حق اشاره دارد.

9. معرفت به حق در متن به معنای ادراک حق به قدر تعین عارف است.

10. حق در متن به عنوان تابع مظاهر و تعینات توصیف شده است.

11. منظور از اطلاق حق در متن چیست؟

12. تفاوت مقام احدیت و واحدیت در چیست؟

13. چرا سالک در مقام حیرت نوری رغبتی به خیرات ندارد؟

14. جهت یدالربّی چگونه از جهت یدالخلقی متمایز است؟

15. چرا معرفت به حق در متن تفاضل دارد؟

پاسخنامه

1. مقام احدیت

2. خصوصیات فاعلی و ظهورات

3. حالت کمال در شهود حق بدون تعین

4. جهت وحدت و وجوب بدون واسطه

5. چون ذات حق احدی و بدون تقید است

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. اطلاق حق یعنی حق من حیث هو حق بدون تقید و انحصار در چیزی یا کلیت است.

12. احدیت مقام وحدت بدون تعین است، در حالی که واحدیت مقام ظهور با تعینات و کثرت است.

13. زیرا سالک حق را در اطلاق و بدون تقید به خیرات و مرادات می‌بیند.

14. یدالربّی بدون واسطه و با وحدت است، اما یدالخلقی با واسطه و کثرت مراتب است.

15. چون معرفت به حق به قدر تعینات و مراتب عارف متفاوت است، نه به ذات حق.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده