در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 226

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 226)

دیباچه

این نوشتار، با الهام از درس‌گفتارهای عمیق و ژرف آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 226 از سلسله مباحث «مصباح الانس»، به تبیین یکی از کلیدی‌ترین مسائل عرفان نظری و حکمت متعالیه، یعنی مفهوم عماء و مراتب ظهور الهی، می‌پردازد. عماء، به‌سان غیم رقیقی که میان آسمان احدیت و زمین کثرت سایه افکنده، و مراتب نزول وجود، چون جویبارهایی که از سرچشمه ذات اقدس الهی به سوی مظاهر متکثر جاری می‌شوند، محور تأملات این درس‌گفتار است.

بخش نخست: مبانی عماء و مراتب ظهور الهی

مقدمه‌ای بر مفهوم عماء

عماء، به‌عنوان یکی از بنیادی‌ترین مفاهیم در عرفان نظری، نقشی محوری در تبیین رابطه میان ذات اقدس الهی و مظاهر وجود ایفا می‌کند. این مفهوم، که ریشه در روایت نبوی «کانَ فی عَماء» دارد، سرچشمه مظاهر وجود را در مرتبه‌ای متعالی، پیش از ظهور خالقیت و کثرت، نشان می‌دهد. در این بخش، با استناد به درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی عماء به‌عنوان یَنبوع مظاهر وجود و جایگاه آن در مراتب نزول الهی پرداخته می‌شود.

عماء، به‌سان غیم رقیقی است که میان آسمان احدیت و زمین کثرت ناسوتی قرار گرفته و ظهور حق را در مراتب متکثر تبیین می‌کند. این مفهوم، نه‌تنها مبدأ ظهور مظاهر وجود است، بلکه چارچوبی برای فهم وحدت ذاتی و کثرت ظهوری ارائه می‌دهد.

مراتب نزول و ظهور الهی

مراتب نزول الهی، که از مقام لا تعین آغاز شده و در احدیت و واحدیت تنزیل می‌یابد، سلسله‌ای وجودی را ترسیم می‌کنند که ذات مطلق الهی را به مظاهر متکثر پیوند می‌دهد. مقام لا تعین، مرتبه‌ای است که ذات الهی از هرگونه تعین و محدودیت مبراست. احدیت، وحدت ذاتی حق است که هیچ کثرتی در آن راه ندارد، و واحدیت، مرتبه ظهور اسما و صفات الهی است که کثرت مظاهر در آن متجلی می‌شود.

در ظرف واحدیت، اسما و صفات الهی به‌عنوان مظاهر ظهور می‌یابند و اعیان ثابته، که ظواهر علمی ذات حق‌اند، در این مرتبه تحقق می‌یابند. این مراتب، به‌سان نوری هستند که از سرچشمه ذات الهی ساطع شده و در آیینه‌های کثرت بازتاب می‌یابد.

درنگ: مراتب نزول الهی، از لا تعین تا احدیت و واحدیت، چون جویبارهایی از سرچشمه ذات الهی جاری‌اند که اسما و صفات را در ظرف واحدیت به ظهور می‌رسانند.

اعیان ثابته و نفی جعل

اعیان ثابته، به‌عنوان ظواهر ذاتی و مظاهر علمی حق، فاقد جعل‌اند، زیرا لوازم ذات الهی‌اند و از او جدا نیستند. موجودات خارجی، که مظاهر اسما و صفات در ظرف وجود عینی‌اند، تجلیات این اعیان در مراتب کثرت‌اند. عرفا، برخلاف حکما که جعل را به وجود نسبت می‌دهند، جعل را از اعیان ثابته نفی می‌کنند، زیرا این اعیان، عین ذات حق‌اند و جعل در آن‌ها راه ندارد.

این دیدگاه، با نظریه اعیان ثابته ابن‌عربی هم‌خوانی دارد، که اعیان را تعینات غیبیه در علم الهی و موجودات خارجی را مظاهر آن‌ها در عالم عین می‌داند. اعیان ثابته، به‌سان بذرهایی در خزانه علم الهی‌اند که در ظرف وجود خارجی، چون نهال‌هایی از ظهور حق سر برمی‌آورند.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین مبانی عماء و مراتب ظهور الهی پرداخت. عماء، به‌عنوان سرچشمه مظاهر وجود، و مراتب نزول، از لا تعین تا واحدیت، چارچوبی برای فهم رابطه حق و مظاهر ارائه می‌دهند. اعیان ثابته، به‌عنوان لوازم ذاتی حق، فاقد جعل‌اند و موجودات خارجی، مظاهر اسما و صفات در ظرف وجود عینی‌اند. این مفاهیم، بنیانی برای تأملات عرفانی در بخش‌های بعدی فراهم می‌آورند.

بخش دوم: وجود عام و نقد عقل اول

مقدمه‌ای بر وجود عام

وجود عام، به‌عنوان فیض ساری حق، یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم در عرفان نظری است که در برابر دیدگاه فلسفی عقل اول به‌عنوان صادر نخست قرار می‌گیرد. در این بخش، با استناد به درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی وجود عام به‌عنوان ظهور و جلوه حق و نقد دیدگاه عقل اول پرداخته می‌شود.

وجود عام به‌عنوان فیض الهی

عرفا، برخلاف حکما که عقل اول را صادر نخست می‌دانند، وجود عام را فیض ظهوری حق معرفی می‌کنند که همه مظاهر، از عقل اول تا هیولای آخر، را در بر می‌گیرد. وجود عام، به‌سان نوری است که از ذات الهی ساطع شده و در همه مراتب خلقت ساری است، بدون آنکه به کثرت یا ترکیب گرفتار شود. مفاهیمی چون خلق، مخلوق و کثرت در این مرتبه کم‌رنگ می‌شوند، زیرا همه مظاهر، جلوه‌های ظهور حق‌اند.

این دیدگاه، با نقد عقل اول به‌عنوان صادر نخست هم‌خوانی دارد، زیرا عقل اول، به دلیل اقتران با ماهیت و مرکب بودن، نمی‌تواند مرتبه‌ای بسیط و متعالی باشد. وجود عام، اما، به‌عنوان فیض ساری، از هرگونه کثرت و ترکیب مبراست.

درنگ: وجود عام، چون نوری ساطع از ذات الهی، همه مظاهر را در بر می‌گیرد و از کثرت و ترکیب مبراست، برخلاف عقل اول که به دلیل مرکب بودن، صادر نخست نیست.

نقد دیدگاه عقل اول

در فلسفه، عقل اول به دلیل اقتران با ماهیت، مرکب است و نمی‌تواند صادر نخست باشد، زیرا صادر نخست باید بسیط و فاقد کثرت باشد. عرفا، با تعریف وجود عام به‌عنوان فیض ساری حق، این مشکل را حل می‌کنند. وجود عام، به‌سان اقیانوسی بی‌کران است که همه موجودات را در خود دربرمی‌گیرد، بدون آنکه به کثرت یا ترکیب گرفتار شود.

این نقد، با دیدگاه ملاصدرا در «اسفار اربعه» و نظریه وحدت وجود ابن‌عربی هم‌خوانی دارد، که خلقت را مظاهر ظهور حق می‌دانند، نه موجوداتی مستقل که از او جدا باشند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به بررسی وجود عام به‌عنوان فیض الهی و نقد دیدگاه عقل اول پرداخت. وجود عام، ظهور حق است که همه مظاهر را در بر می‌گیرد و از کثرت و ترکیب مبراست. عقل اول، به دلیل مرکب بودن، نمی‌تواند صادر نخست باشد، و این مشکل در دیدگاه عرفانی با تعریف وجود عام حل می‌شود. این تبیین، چارچوبی برای فهم رابطه حق و خلق در عرفان نظری ارائه می‌دهد.

بخش سوم: عماء در روایت نبوی و تحلیل عرفانی

مقدمه‌ای بر روایت نبوی

مفهوم عماء، ریشه در روایت نبوی «کانَ رَبُّنا قَبلَ أنْ یَخلُقَ الخَلقَ، کانَ فی عَماء» دارد که مبنای نقل عرفانی این بحث است. این روایت، به سؤالی درباره مرتبه وجودی حق پیش از ظهور خالقیت پاسخ می‌دهد و عماء را به‌عنوان مرتبه‌ای متعالی معرفی می‌کند. در این بخش، با استناد به درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تحلیل این روایت و تبیین عرفانی عماء پرداخته می‌شود.

تحلیل سؤال روایت

سؤال روایت، «کانَ رَبُّنا قَبلَ أنْ یَخلُقَ الخَلقَ»، از مرتبه رب به وصف خالقیت است، یعنی رب پیش از خالق بودن کجا بود. این سؤال، نه از خلق، بلکه از مرتبه وجودی حق پیش از ظهور خلق می‌پرسد. استفاده از «کان» و «قبل» در این روایت، رتبی است، نه زمانی، زیرا در مراتب متعالی، زمان مادی معنایی ندارد.

رب، به معنای پروردگار هدایتگر، با خالق، که وصف آفرینندگی دارد، تفاوت دارد. سؤال، مرتبه ربوبی پیش از خالقیت را هدف قرار داده و به مرتبه‌ای اشاره دارد که حق از کثرت و تعینات خلقی مبراست.

درنگ: سؤال روایت، از مرتبه رب پیش از خالقیت است که به احدیت اشاره دارد؛ «کان» و «قبل» در این روایت، رتبی‌اند، نه زمانی.

پاسخ نبوی و تطابق با سؤال

پاسخ نبوی، «کانَ فی عَماء»، با ساختار سؤال مطابقت دارد و عماء را به‌عنوان مرتبه وجودی حق پیش از ظهور خالقیت معرفی می‌کند. این پاسخ، ممکن است مجمل یا اسکاتی باشد، یعنی برای ساکت کردن سائل یا اشاره به حقیقتی غیرقابل ادراک. با این حال، پاسخ، با حفظ ساختار سؤال، از حاشیه‌روی یا تخطئه آن پرهیز کرده و عماء را مرتبه‌ای متعالی تبیین می‌کند.

این شیوه پاسخ‌گویی، با پاسخ‌های قرآنی مانند آیه شریفه ذیل هم‌سوست:
﴿یَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي﴾ (الإسراء: ۸۵)
: «از تو درباره روح می‌پرسند؛ بگو روح از امر پروردگار من است.»

این آیه از قرآن کریم، به پاسخی اشاره دارد که ضمن تطابق با سؤال، حقیقت را در مرتبه‌ای متعالی نگه می‌دارد.

رابطه رب و خالق

رب، وصف تربیتی و سلوکی دارد و به معنای پروردگار هدایتگر است، در حالی که خالق، وصف آفرینندگی دارد و متعلق آن خلق است. سؤال روایت، از مرتبه رب پیش از خالقیت می‌پرسد، یعنی مرتبه‌ای که حق از تعینات خلقی مبراست. این تمایز، چارچوبی برای فهم مراتب ربوبی و خالقی در عرفان نظری ارائه می‌دهد.

رب، به‌سان پدری است که دست فرزند خویش را گرفته و او را در مسیر سلوک هدایت می‌کند، در حالی که خالق، چون آفریننده‌ای است که موجودات را از نیستی به هستی می‌آورد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، به تحلیل روایت نبوی و تبیین عرفانی عماء پرداخت. سؤال روایت، از مرتبه رب پیش از خالقیت است و پاسخ نبوی، با معرفی عماء به‌عنوان مرتبه‌ای متعالی، با سؤال مطابقت دارد. تمایز میان رب و خالق، چارچوبی برای فهم مراتب وجودی حق ارائه می‌دهد. این تحلیل، مبنایی برای بررسی اختلافات عرفا در بخش بعدی فراهم می‌آورد.

بخش چهارم: اختلاف اقوال عرفا در حقیقت عماء

مقدمه‌ای بر اختلافات عرفا

عرفا در تبیین حقیقت عماء اختلاف‌نظر دارند، که ناشی از تفاوت در دیدگاه‌هایشان درباره مراتب وجود و ظهور است. برخی عماء را احدیت، برخی واحدیت، و برخی مرتبه‌ای بینابین می‌دانند. در این بخش، با استناد به درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی این اقوال و نقد آن‌ها پرداخته می‌شود.

دیدگاه کاشانی: عماء به‌عنوان احدیت

عبدالرزاق کاشانی، عماء را حضره احدیت می‌داند که تعین اول و حجاب جلال است، زیرا جز حق، کسی آن را درک نمی‌کند. احدیت، مرتبه وحدت مطلق ذات است که از ادراک مخلوقات خارج است. عماء، به دلیل شدت ظهور و جلال، چون خورشیدی است که در نزدیکی، به دلیل نور شدید، دیده نمی‌شود.

این دیدگاه، با روایت نبوی سازگار است، زیرا سؤال از مرتبه پیش از خالقیت (واحدیت) است، و احدیت، به‌عنوان مرتبه‌ای پیش از واحدیت، پاسخ مناسب‌تری ارائه می‌دهد. عماء، به‌سان تاریکی ناشی از شدت نور است که مخلوقات را از ادراک آن محروم می‌کند.

درنگ: عماء، در دیدگاه کاشانی، احدیت است که به دلیل جلال و شدت ظهور، چون خورشیدی در نزدیکی، از ادراک مخلوقات پنهان است.

دیدگاه قائل به واحدیت

برخی عرفا، عماء را واحدیت می‌دانند، زیرا واحدیت، به‌سان غیم رقیق، واسطه‌ای میان احدیت (سماء) و کثرت ناسوتی (ارض) است. واحدیت، مرتبه ظهور اسما و صفات است که اعیان ثابته و حقایق علمی در آن متجلی می‌شوند. این دیدگاه، عماء را به ابر نازکی تشبیه می‌کند که میان آسمان و زمین قرار دارد.

این تبیین، با معنای لغوی عماء (غیم رقیق) سازگار است، اما با روایت نبوی هم‌خوانی ندارد، زیرا سؤال از مرتبه پیش از واحدیت است، نه خود واحدیت.

نقد دیدگاه واحدیت

دیدگاه قائل به واحدیت، به دلیل عدم تطابق با سؤال روایت، نادرست است. سؤال، از مرتبه پیش از خالقیت (واحدیت) می‌پرسد، و پاسخ «کانَ فی عَماء» باید به مرتبه‌ای پیش از واحدیت، یعنی احدیت، اشاره کند. واحدیت، به‌عنوان تعین ثانی، محل ظهور حقایق است، در حالی که احدیت، به دلیل وحدت مطلق، از ظهور حقایق متکثر مبراست.

این نقد، با تحلیل روایت و تبیین مراتب وجود در عرفان نظری هم‌سوست. دیدگاه کاشانی، که عماء را احدیت می‌داند، با معنای روایت سازگارتر است.

نقد مفهوم زمان در «کان»

در روایت، «کان» و «قبل» رتبی‌اند، نه زمانی، زیرا در مراتب متعالی، زمان مادی معنایی ندارد. این مفاهیم، به مراتب وجودی اشاره دارند، نه به زمان مادی که در عالم ناسوت جاری است. این تحلیل، با ادبیات عرفانی و تبیین مراتب رتبی در آثار ملاصدرا و عرفا هم‌خوانی دارد.

«کان»، به‌سان اشاره‌ای است به مرتبه‌ای که حق در آن از تعینات خلقی مبراست، و «قبل»، چون نشانه‌ای است از تقدم رتبی احدیت بر واحدیت.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، به بررسی اختلاف اقوال عرفا در حقیقت عماء پرداخت. دیدگاه کاشانی، که عماء را احدیت می‌داند، با روایت نبوی سازگارتر است، در حالی که دیدگاه قائل به واحدیت، به دلیل عدم تطابق با سؤال روایت، نادرست است. «کان» و «قبل» در روایت، رتبی‌اند و به مراتب وجودی اشاره دارند. این تبیین، چارچوبی برای فهم عماء در عرفان نظری ارائه می‌دهد.

بخش پنجم: نقد تعین و مخلوقیت

مقدمه‌ای بر مسئله تعین

دیدگاه قائل به واحدیت، هر متعینی را مخلوق می‌داند، که این شامل عقل اول، حضره امکان، و جمع احکام وجوب و امکان می‌شود. این تعمیم، با اصول عرفانی ناسازگار است و به نقدهای اساسی منجر می‌شود. در این بخش، با استناد به درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به نقد این دیدگاه پرداخته می‌شود.

نقد کبرای «کل ما یتعین فهو مخلوق»

کبرای «کل ما یتعین فهو مخلوق» (هرچه متعین است، مخلوق است) نادرست است، زیرا احدیت، هرچند متعین است، مخلوق نیست. احدیت، مرتبه وحدت مطلق ذات است که از مخلوقیت مبراست. این کبرا، به دلیل تعمیم مخلوقیت به همه تعینات، با مبانی عرفانی که ذات را از مخلوقیت جدا می‌دانند، تناقض دارد.

احدیت، به‌سان سرچشمه‌ای است که جویبارهای وجود از آن جاری می‌شوند، اما خود از کثرت و مخلوقیت مبراست.

درنگ: کبرای «کل ما یتعین فهو مخلوق» نادرست است، زیرا احدیت، هرچند متعین، مخلوق نیست و از کثرت و مخلوقیت مبراست.

نقد تطبیق واحدیت بر عقل اول

تطبیق واحدیت بر عقل اول یا حضره امکان، نادرست است، زیرا این‌ها مراتب مخلوق‌اند و نمی‌توانند عماء را، که پیش از خالقیت است، نمایندگی کنند. عقل اول، به دلیل اقتران با ماهیت، و حضره امکان، به دلیل وابستگی به کثرت، نمی‌توانند مرتبه‌ای متعالی مانند عماء را تبیین کنند.

این نقد، با دیدگاه عرفانی که عماء را مرتبه‌ای پیش از واحدیت و خالقیت می‌داند، هم‌خوانی دارد. عقل اول، به‌سان سایه‌ای است که در ظرف کثرت ظاهر می‌شود، اما عماء، چون نوری است که پیش از کثرت ساطع است.

واحدیت و ظهور حقایق

واحدیت، به‌عنوان تعین ثانی، محل ظهور حقایق (اعیان ثابته و وجودات علمی) است، در حالی که احدیت، به دلیل وحدت مطلق، از ظهور حقایق متکثر مبراست. این تمایز، نشان می‌دهد که واحدیت نمی‌تواند عماء باشد، زیرا عماء، مرتبه‌ای پیش از ظهور حقایق است.

واحدیت، به‌سان آیینه‌ای است که حقایق علمی را بازمی‌تاباند، اما احدیت، چون ذات بسیطی است که از هرگونه کثرت و ظهور متکثر مبراست.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، به نقد دیدگاه قائل به مخلوقیت هر تعین پرداخت. کبرای «کل ما یتعین فهو مخلوق» نادرست است، زیرا احدیت، هرچند متعین، مخلوق نیست. تطبیق واحدیت بر عقل اول یا حضره امکان نیز نادرست است، زیرا این‌ها مراتب مخلوق‌اند. واحدیت، محل ظهور حقایق است، اما احدیت، مرتبه‌ای پیش از ظهور حقایق است. این نقدها، برتری دیدگاه احدیت به‌عنوان عماء را نشان می‌دهند.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین عمیق و جامع عماء و مراتب ظهور الهی در عرفان نظری و حکمت متعالیه پرداخت. عماء، به‌عنوان سرچشمه مظاهر وجود، مرتبه احدیت است که پیش از خالقیت و واحدیت قرار دارد. مراتب نزول، از لا تعین تا واحدیت، چارچوبی برای فهم رابطه حق و مظاهر ارائه می‌دهند. وجود عام، فیض ساری حق است که از عقل اول به‌عنوان صادر نخست فراتر می‌رود. روایت نبوی «کانَ فی عَماء»، عماء را مرتبه‌ای متعالی معرفی می‌کند که با دیدگاه کاشانی (احدیت) سازگارتر است. نقد دیدگاه واحدیت و کبرای «کل ما یتعین فهو مخلوق»، برتری نگاه عرفانی را در حل مسائل خلقت نشان می‌دهد.

عماء، به‌سان غیم رقیقی است که میان آسمان احدیت و زمین کثرت سایه افکنده، و مراتب ظهور، چون جویبارهایی هستند که از سرچشمه ذات الهی به سوی مظاهر متکثر جاری می‌شوند. این نوشتار، تلاشی است برای ارائه منبعی جامع و علمی برای پژوهشگران و مخاطبان متخصص، تا در مسیر فهم عمیق‌تر توحید و سلوک به سوی حقیقت الهی گام بردارند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، مفهوم 'عماء' در عرفان به چه معناست؟

2. طبق درسگفتار، ریشه بحث عماء از کجا نشأت گرفته است؟

3. بر اساس متن، سوال 'كان ربنا قبل ان يخلق الخلق' به چه معناست؟

4. طبق درسگفتار، چرا برخی عرفا عماء را به واحدیت نسبت داده‌اند؟

5. بر اساس متن، پاسخ پیامبر به سوال 'كان ربنا قبل ان يخلق الخلق' چیست؟

6. طبق درسگفتار، عماء به معنای غیم رقیق است که بین ارض و سماء قرار دارد.

7. بر اساس متن، همه عرفا اتفاق نظر دارند که عماء همان احدیت است.

8. درسگفتار بیان می‌کند که سوال 'كان ربنا قبل ان يخلق الخلق' از خلق است، نه از رب.

9. طبق متن، واحدیت محل ظهور حقایق و اعیان ثابته است.

10. بر اساس درسگفتار، هر آنچه متعین است، مخلوق محسوب می‌شود.

11. چرا طبق درسگفتار، سوال 'كان ربنا قبل ان يخلق الخلق' به معنای قبل از واحدیت است؟

12. تفاوت اصلی بین احدیت و واحدیت در بحث عماء چیست؟

13. چرا برخی عرفا عماء را به احدیت نسبت داده‌اند؟

14. طبق درسگفتار، چرا پاسخ 'كان فى عماء' با سوال هماهنگ است؟

15. چرا طبق متن، واحدیت نمی‌تواند پاسخ کامل سوال 'كان ربنا قبل ان يخلق الخلق' باشد؟

پاسخنامه

1. حضرت احدیت

2. از یک روایت نبوی

3. پروردگار قبل از خلقت کجا بود؟

4. چون واحدیت واسطه بین احدیت و کثرت حقیقی است

5. كان فى عماء

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا سوال از رب به وصف خالقیت است، یعنی قبل از اینکه رب خالق باشد، که به معنای قبل از واحدیت است.

12. احدیت مرتبه جلال و غیرقابل ادراک است، اما واحدیت واسطه بین احدیت و کثرت حقیقی و محل ظهور اعیان ثابته است.

13. زیرا احدیت مرتبه‌ای است که در حجاب جلال قرار دارد و غیر از حق نمی‌تواند آن را ادراک کند.

14. چون پاسخ مطابق سوال از رب قبل از خالقیت است و عماء را به عنوان مرتبه احدیت معرفی می‌کند.

15. زیرا سوال از مرتبه قبل از واحدیت است و واحدیت خود تعین ثانوی است، نه مرتبه احدیت.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده