متن درس
تأملی در تنزیهات الهی و اعتبارات وجودی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 246)
دیباچه
کتاب حاضر، با محوریت تأمل در مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی، به بازنویسی و تحلیل درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه 246 از شرح متن «مصباح الانس» اختصاص یافته است. این اثر، با تکیه بر متن اصلی (صفحه ۸۷، نوار ۴۲) و تحلیلهای تفصیلی، به بررسی تنزیهات الهی در سه ساحت عقلی، شرعی، و کشفی و همچنین اعتبارات وجودی حق و خلق میپردازد.
بخش اول: تنزیهات الهی و مراتب معرفت
مفهوم تنزیه و تقسیمبندی آن
تنزیه الهی، بهعنوان یکی از ارکان اساسی معرفتشناسی عرفانی، به سه نوع عقلي، شرعي، و كشفي تقسیم میشود. این تقسیمبندی، که ریشه در نصوص صدرالدین قونوی دارد، چارچوبی نظاممند برای درک حقیقت الهی ارائه میدهد. هر یک از این انواع، دریچهای به سوی شناخت حق تعالی میگشاید و مراتب مختلف معرفت را از تحلیل عقلی تا شهود عرفانی در بر میگیرد. تنزیه عقلی، با بهرهگیری از صفات سلبیه، نقائص را از ذات الهی نفی میکند؛ تنزیه شرعی، بر اساس نصوص قرآنی و روایی، صفات الهی را در لسان شرع تبیین مینماید؛ و تنزیه کشفی، با شهود حضوری، حق را از هرگونه حد و حصر منزه میداند.
تنزیه عقلی: نفی نقائص و اثبات کمالات
تنزیه عقلی، که مبتنی بر تحلیلهای عقلانی و صفات سلبیه است، نقائص ممکنات را از ذات الهی نفی میکند. عباراتی چون «لَيْسَ بِمُمْكِنٍ» (نه ممکن است)، «لَيْسَ بِنَاقِصٍ» (نه ناقص است)، و «لَيْسَ بِسَائِرِ الْأَشْيَاءِ» (نه مانند سایر اشیاء است)، در ذهن مفروضاند و در خارج وجود ندارند. این صفات، در نهایت، به صفات ثبوتیه بازمیگردند؛ مثلاً «لَيْسَ بِجِسْمٍ» به معنای مجرد بودن و «لَيْسَ بِمُمْكِنٍ» به معنای واجبالوجود بودن است. این فرآیند، نشاندهنده محدودیت عقل دانی در درک حقیقت اطلاقی حق است، که تنها میتواند نقائص را نفی کند، اما به عمق حقیقت ذات دست نمییابد.
تمثیلی برای این مفهوم: عقل، مانند چراغی است که در تاریکی نقائص را نمایان میسازد، اما نور آن به ژرفای اقیانوس حقیقت الهی نمیرسد.
تنزیه شرعی: ذاتی بودن صفات الهی
تنزیه شرعی، برگرفته از نصوص شرعی و آیات قرآن کریم است که ظاهراً اشتراکی لسانی بین حق و خلق ایجاد میکنند، اما در حقیقت، به اختصاص ذاتی حق در آن صفت منجر میشوند. برای مثال، آیات قرآنی چون خَيْرُ الرَّازِقِينَ (بهترین [مطلب حذف شد] )، خَيْرُ الْوَارِثِينَ (بهترین [مطلب حذف شد] )، و أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ (نیکوترین [مطلب حذف شد] ) در ظاهر، صفتی مشترک را فرض میکنند، اما خیر بودن حق، به معنای ذاتی بودن صفت در اوست، نه برتری کمی یا کیفی نسبت به دیگران.
خیر بودن حق، به مثابه سرچشمهای است که تمامی جویبارهای رزق از آن جاری میشوند، در حالی که رزق دیگران، تنها شعاعی از این سرچشمه است. این اصل، برای سایر صفات مانند عَلِيمٌ (دانا) یا أَعْلَمُ (داناترین) نیز صادق است، که علم حق، ذاتی و مستقل است، نه وابسته یا مقایسهپذیر.
عبارت اللَّهُ أَكْبَرُ و تنزیه شرعی
عبارت اللَّهُ أَكْبَرُ (خدا بزرگتر است) در تنزیه شرعی، به معنای برتری حق از هرگونه وصف و محدودیت است. بر اساس روایت منسوب به امام صادق (ع)، وقتی پرسیده شد که متعلق اللَّهُ أَكْبَرُ چیست، ایشان فرمودند: اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ (خدا بزرگتر از آن است که وصف شود)، نه اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ (خدا بزرگتر از هر چیز است). این تفسیر، هرگونه شیئیت یا کثرت را از غیر حق نفی میکند و بر تنزیه ذاتی تأکید دارد. این دیدگاه، تفاوت بین تنزیه شرعی و کشفی را نشان میدهد، که در تنزیه شرعی، اشتراک لسانی وجود دارد، اما در تنزیه کشفی، حتی این اشتراک نیز نفی میشود.
تمثیلی برای این مفهوم: اللَّهُ أَكْبَرُ مانند آفتابی است که هیچ سایهای نمیتواند عظمت نور آن را محدود سازد.
تنزیه کشفی: شهود وحدت وجود
تنزیه کشفی، فراتر از تنزیه عقلی و شرعی، به شهود حضوری حقیقت الهی میپردازد. در این مقام، حق از هر حد و حصر منزه است و بهعنوان جمعالجمع، بدون کثرت و محدودیت، شهود میشود. این تنزیه، تمامی اشیاء را در بر میگیرد، اما نه به معنای اشیاء متکثر، بلکه به معنای نفی شیئیت از غیر حق. عارف در این ساحت، به وحدت وجود دست مییابد و هرگونه کثرت یا محدودیت را از حق نفی میکند.
تمثیلی برای این مفهوم: تنزیه کشفی، مانند فرو رفتن در اقیانوسی بیکران است که در آن، تمامی قطرات به وحدت آب بازمیگردند و هیچ کثرتی جز وحدت باقی نمیماند.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست، به بررسی تنزیهات الهی در سه ساحت عقلی، شرعی، و کشفی پرداخت. تنزیه عقلی، با نفی نقائص، به اثبات کمالات میرسد؛ تنزیه شرعی، با تأکید بر ذاتی بودن صفات، هرگونه مشابهت را نفی میکند؛ و تنزیه کشفی، با شهود وحدت وجود، حق را از هر حد و حصر منزه میداند. این سهگانه، مراتب معرفت الهی را از سطح عقل دانی تا مقام قرب و لقاء الهی نشان میدهد.
بخش دوم: اعتبارات وجودی و نسبتهای حق و خلق
اعتبار دوم: نسبت حق به اشیاء و اشیاء به حق
اعتبار دوم، به بررسی نسبت حق به اشیاء و اشیاء به حق میپردازد. این اعتبار، در مقابل اعتبار اول (نسبت حق به حق)، به رابطه بین حق و خلق در ظرف تعینات وجودی توجه دارد. در این ساحت، حق بهعنوان مبدأ ظهور و اشیاء بهعنوان مظاهر او دیده میشوند. این نسبت، به اضافات خلقی و تعینات وجودی اشاره دارد که از طریق تجلی نور الهی بر اعیان موجودات صورت میگیرد.
تمثیلی برای این مفهوم: حق، مانند خورشیدی است که نورش بر آینههای بیشمار خلق میتابد، و هر آینه، جلوهای از آن نور بیکران را بازمیتاباند.
لسان وجوب و وجود
در اعتبار دوم، نسبتهای وجودی مانند ایجاب و وجوب، تحریم و حرمت، فاعل و مفعول، و قابل و مقبول بررسی میشوند. این نسبتها، اسامی و عناوینی را پدید میآورند که وجود را به دو لسان حق و خلق تقسیم میکنند. با این حال، در ذات وجود، نه حق و نه خلق، بلکه صرف الوجود است که متعین نمیشود. در این مقام، خالق و مخلوق، هر دو ظهور وجود واحدند، نه دو موجود متمایز.
تمثیلی برای این مفهوم: وجود، مانند رودی واحد است که در بسترهای مختلف به نامهای گوناگون خوانده میشود، اما در حقیقت، همه یک آب جاریاند.
حق و خلق در وجه تنزیلی
در وجه تنزیلی، حق به صورت خلق ظهور مییابد، اما در وجه وجود اعلی و ربوبی، خلق نیست. این تمایز، به جمع و فرق بین حق و خلق اشاره دارد که در آن، حقیقت واحد است، اما در مظاهر، کثرت پدید میآید. آیه إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ (گرامیترین شما نزد خدا با تقواترین [مطلب حذف شد] ) به اضافات صعودی اشاره دارد که نیازمند اراده، اختیار، و سلوک است.
تمثیلی برای این مفهوم: حق در وجه تنزیلی، مانند نوری است که در آیینههای خلق تجلی مییابد، اما در ذات خود، از هرگونه کثرت و محدودیت مبراست.
تفاوت احکام اسماء
در تنزیه کشفی، احکام اسماء الهی از یکدیگر متمایز میشوند. برای مثال، مظهر اسم جبار با مظهر اسم رئوف متفاوت است. این تمایز، به تفاوت در دولت اسماء اشاره دارد که هر یک، ظهوری خاص از حق را نشان میدهند. این اصل، به تنوع مظاهر الهی در عرفان اشاره دارد که در آن، هر اسم الهی، حکمی خاص و مظهری متمایز دارد.
تمثیلی برای این مفهوم: اسماء الهی، مانند رنگهای مختلف نورند که هر یک، جلوهای خاص از حقیقت واحد را در عالم خلق متجلی میسازند.
فیض الهی و اقسام تنزیه
بحث فیض الهی و اقسام تنزیه، بهعنوان دو محور اصلی در نصوص قونوی، در این متن مورد توجه قرار گرفتهاند. فیض، بهعنوان سرچشمه ظهورات، و تنزیه، بهعنوان روش منزه ساختن حق از نقائص، در این متن تحلیل شدهاند. قونوی، با دستهبندی تنزیه به سه نوع، چارچوبی نظاممند برای معرفت الهی ارائه میدهد. این دستهبندی، به مثابه نقشهای است که راههای مختلف رسیدن به حقیقت الهی را نشان میدهد.
تفاوت شارح و متن اصلی
مصباح الانس، برخلاف آثاری چون شرح لمعه که متن و شرح در یک سطح علمیاند، دارای شارحی است که در مقایسه با متن اصلی قونوی، از قوت عرفانی کمتری برخوردار است. شارح، متکلمی ورزیده است که از کلام به عرفان رسیده، اما فاقد عمق عرفانی متن اصلی است. این تفاوت، در سبک بیان و قدرت تحلیل عرفانی مشهود است. قونوی، به دلیل گزیدهگویی و دستهبندی دقیق، از شارح متمایز است و بهعنوان شاگردی برجسته، کاستیهای استاد خود، ابنعربی، را رفع کرده است.
تمثیلی برای این مفهوم: قونوی، مانند باغبانی است که شاخههای زائد درخت عرفان ابنعربی را هرس کرده و آن را به شکلی نظاممند و زیبا ارائه داده است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به بررسی اعتبارات وجودی و نسبتهای حق و خلق پرداخت. اعتبار دوم، با تمرکز بر اضافات خلقی و تعینات وجودی، رابطه بین حق و خلق را در ظرف ظهورات تبیین کرد. این بخش، با تأکید بر وحدت وجود و کثرت مظاهر، نشان داد که تمامی نسبتها به وجود واحد بازمیگردند. تفاوت احکام اسماء و نقش فیض الهی، بهعنوان محورهای کلیدی، چارچوبی جامع برای درک رابطه حق و خلق ارائه داد.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره و تحلیلهای تفصیلی، به بررسی عمیق تنزیهات الهی و اعتبارات وجودی در متن «مصباح الانس» پرداخت. تنزیهات الهی، در سه ساحت عقلی، شرعی، و کشفی، مراتب معرفت را از تحلیل عقلانی تا شهود وحدت وجود امتداد بخشیدند. اعتبار دوم، با تبیین نسبتهای حق و خلق، به وحدت ذاتی وجود و کثرت مظاهر اشاره کرد. این متن، با تکیه بر نصوص قونوی، چارچوبی نظاممند برای معرفت الهی ارائه داد و با تمایز بین مقام اطلاق و تقید، راه را برای درک عمیقتر حقیقت الهی هموار ساخت. تمثیلات ادبی و توضیحات تکمیلی، به غنای متن افزودند و آن را به منبعی جامع برای پژوهشگران حوزه الهیات و عرفان تبدیل کردند.