متن درس
محبت، جوهره هستی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 265)
مقدمه: محبت، حقیقت بنیادین هستی
محبت، بهمنزله جوهرهای متعالی و حقیقتِ وحدتبخش هستی، در عرفان نظری جایگاهی بیهمتا دارد. این حقیقت، که در کلام عارفان و متون عرفانی چون مصباح الانس تجلی یافته، نهتنها انگیزه خلقت و بازگشت کائنات به سوی حق است، بلکه خودِ ذات و مظهر تمامی مراتب وجودی بهشمار میرود. هدف، تبیین جایگاه محبت الهی بهعنوان محور خلقت، ابداع و اعاده، و ظهورات جمالی و جلالی حق است، با تأکید بر وحدت وجود و نقش محبت در تمامی مراتب هستی.
بخش نخست: محبت، جوهره و حقیقت هستی
محبت، حقیقت واحد و انگیزه خلقت
محبت، در عرفان نظری، حقیقتی واحد است که در قالب حب، عشق و شوق تجلی مییابد. این حقیقت، نهتنها جوهره ذات حق، بلکه انگیزه اصلی خلقت و ظهور کائنات است. بهفرموده قرآن کریم، خلقت جن و انس برای عبادت و معرفت حق است:
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (الذاریات: ۵۶). : «و جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه مرا بپرستند.» این آیه، محبت جمالی را بهعنوان انگیزه خلقت تبیین میکند، جایی که عبادت به معنای معرفت و شناخت حق از طریق محبت است.
محبت، بهمنزله نوری که از ذات حق ساطع میشود، کائنات را از ظلمت عدم به روشنای وجود میآورد. در این دیدگاه، خلایق نهتنها بهواسطه محبت ظهور یافتهاند، بلکه خود مظهر و تجلی این محبتاند. بهبیان دیگر، محبت نهتنها علت فاعلی خلقت، بلکه خودِ خلایق است که در مراتب گوناگون وجود متجلی شده است.
درنگ: محبت، حقیقتی واحد است که جوهره هستی و انگیزه خلقت کائنات بهشمار میرود. خلایق، مظهر این محبتاند و از طریق آن، ذات حق شناخته میشود. |
حدیث قدسی و محبت جمالی
حدیث قدسی «كنت كنزًا مخفيًا فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق» محور تبیین محبت جمالی است. در این حدیث، محبت بهعنوان انگیزه خلقت معرفی میشود، جایی که حق، از سر عشق به شناخته شدن، کائنات را پدید آورد. این محبت جمالی، در ظرف نزول و بسط وجودی متجلی است، جایی که حق فیض خود را بر خلایق افاضه میکند و همهچیز در پرتو جمال الهی ظهور مییابد.
محبت جمالی، بهمنزله نسیمی است که از باغستان ذات الهی وزیده و گلستان کائنات را شکوفا کرده است. این محبت، نهتنها انگیزه خلقت، بلکه واسطهای است که خلایق از طریق آن به معرفت حق راه مییابند.
محبت جلالی و ظرف اعاده
در ظرف اعاده و بازگشت به سوی حق، محبت جلالی ظهور مییابد. این محبت، با قبض وجودات و فنای خلایق در ذات حق همراه است. بهفرموده قرآن کریم:
كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (القصص: ۸۸). : «هر چیزی جز وجه او نابودشدنی است.» این آیه، بر فنای همهچیز در ظرف اعاده تأکید دارد، جایی که محبت جلالی، خلایق را به سوی حق بازمیگرداند.
محبت جلالی، بهمنزله طوفانی است که شاخ و برگ وجودات را در خود فرومیبرد تا تنها حقیقت باقیمانده، وجه الله باشد. این محبت، در عین شدت، حلاوتی نهفته دارد که خلایق را به کمال و وحدت با حق رهنمون میسازد.
محبت کمالی، وحدت جمال و جلال
محبت کمالی، جامع جمال و جلال است و وحدت این دو را در بر میگیرد. این محبت، در تمامی مراتب وجود، از احدیت تا ناسوت، حضور دارد و تمامی ظهورات و رجوعات را در خود جمع میکند. محبت کمالی، بهمنزله اقیانوسی است که امواج جمالی و جلالی در آن به هم میپیوندند و وحدتی متعالی را پدید میآورند.
بخش دوم: ابداع و اعاده در پرتو محبت
ابداع، بسط وجودی و ظهور کائنات
ابداع، بهمعنای آفرینش اولیه، در ظرف بسط و نزول رخ میدهد. این مرحله، با محبت جمالی همراه است که کائنات را از عدم به وجود میآورد. بهفرموده قرآن کریم:
إِنَّا لِلَّهِ (البقرة: ۱۵۶). این عبارت، سرآغاز خلقت و ابداع را در پرتو محبت الهی نشان میدهد.
ابداع، بهمنزله گشایش درهای وجود است که از خزانه بیکران فیض الهی ساطع میشود. در این ظرف، همهچیز جمال است، زیرا حق در حال افاضه فیض و بسط وجودی است.
درنگ: ابداع، در ظرف بسط و نزول، با محبت جمالی تحقق مییابد و کائنات را در پرتو فیض الهی به ظهور میرساند. |
اعاده، قبض وجودی و بازگشت به حق
اعاده، بهمعنای بازگشت کائنات به سوی حق، در ظرف قبض و صعود رخ میدهد. این مرحله، با محبت جلالی همراه است که خلایق را به فنای در ذات حق رهنمون میسازد. بهفرموده قرآن کریم:
إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (البقرة: ۱۵۶). این عبارت، بازگشت به سوی حق را در پرتو محبت جلالی تبیین میکند.
اعاده، بهمنزله جمع شدن پرتوهای وجود در کانون نور الهی است، جایی که تمامی مظاهر در وجه الله فانی میشوند.
بسط و قبض، دو وجه محبت الهی
بسط و قبض، دو وجه متمم محبت الهیاند که در خلقت و بازگشت ظهور مییابند. بسط، با محبت جمالی و نزول همراه است، و قبض، با محبت جلالی و صعود. بهفرموده قرآن کریم:
تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ (آلعمران: ۲۷). : «شب را در روز داخل میکنی و روز را در شب داخل میکنی.» این آیه، چرخش وجودی میان بسط و قبض را در پرتو حکمت الهی نشان میدهد.
بسط و قبض، بهمنزله دم و بازدم هستیاند که کائنات را در چرخهای ابدی میان ظهور و خفای الهی به حرکت درمیآورند.
بخش سوم: تمایز عرفان و فلسفه در تبیین محبت
نفی صفات عدمی در عرفان
در عرفان نظری، صفات عدمی چون جهل یا نیستی وجود ندارند، زیرا همهچیز وجودی است و از حق سرچشمه میگیرد. عقل در عرفان، به معنای مفاهیم ذهنی نیست، بلکه به ظهورات و جلوات حق اشاره دارد. این دیدگاه، با نقد فلسفه سنتی که عقل را به کلیات معقولات محدود میکند، عرفان را معرفت جزئی و وجود خارجی میداند.
عرفان، بهمنزله آیینهای است که حقیقت حق را در جزئیات وجود متجلی میسازد، در حالی که فلسفه، در کلیات ذهنی محصور میماند.
درنگ: عرفان، با نفی صفات عدمی و تأکید بر معرفت جزئی، از فلسفه که به کلیات معقولات میپردازد، متمایز میشود. |
عرفان، معرفت وجودی و شهود حق
عرفان، برخلاف فلسفه که به کلیات معقولات میپردازد، به حقیقت جزئی و وجود خارجی حق متمرکز است. در این دیدگاه، معرفت، تجربهای وجودی و شهودی است که سالک را به حقیقت حق رهنمون میسازد. محبت، در این مسیر، واسطهای است که قلب سالک را به نور الهی متصل میکند.
بخش چهارم: ظهورات محبت در مراتب وجود
جمال در ظرف نزول
در ظرف نزول، همهچیز جمال است، زیرا حق در حال افاضه فیض و بسط وجودی است. این جمال، در تمامی مراتب وجود، حتی در پایینترین درجات، حضور دارد. بهفرموده قرآن کریم:
ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ (التین: ۵). این آیه، نشان میدهد که حتی در اسفلالسافلین، جمال الهی حضور دارد.
جمال، بهمنزله نوری است که از خورشید ذات الهی ساطع شده و تمامی مراتب هستی را روشن میسازد.
جلال در ظرف صعود
در ظرف صعود و بازگشت، جلال ظهور مییابد که با قبض و شدت همراه است. این جلال، در عین شدت، حلاوتی نهفته دارد که خلایق را به کمال رهنمون میسازد. جلال، بهمنزله آتشی است که وجودات را در خود ذوب میکند تا به وحدت با حق برسند.
ظرف اسباب و لاسباب
حق در دو ظرف اسباب (سنت ظهوری) و لاسباب (ظهورات غیرعادی) عمل میکند. ظهورات لاسبابی، مانند خلق عرش و ارواح علویه، اشرف از ظهورات سببیاند. این تمایز، دو چهره خلقت را نشان میدهد: سنت الهی (سببی) و همت الهی (لاسبابی).
ظرف اسباب، بهمنزله جویباری است که در مسیر سنت الهی جاری است، و ظرف لاسباب، بهمنزله چشمهای است که مستقیم از سرچشمه فیض الهی میجوشد.
بخش پنجم: محبت، معرف حق به کائنات
محبت، واسطه معرفت حق
محبت، کائنات را ظاهر میکند و حق را به کائنات معرفی مینماید. کائنات، بهواسطه محبت، حق را میشناسند و او را در خود متجلی میبینند. این مفهوم، محبت را بهعنوان واسطه معرفت حق معرفی میکند.
محبت، بهمنزله پلی است که خلایق را از کثرت وجود به وحدت ذات الهی رهنمون میسازد.
درنگ: محبت، واسطهای است که کائنات را به معرفت حق رهنمون میسازد و حق را در مظاهر وجود متجلی میکند. |
کمال اسمائی و معرفت ذات
کمالات اسمائی حق، زمینهساز معرفت ذاتاند. این کمالات، از طریق محبت، در کائنات ظاهر میشوند و ذات حق را به آنها معرفی میکنند. این دیدگاه، ارتباط میان اسما و صفات الهی و معرفت ذاتی را از منظر محبت تبیین میکند.
حق، محب و محبوب
حق، هم محب است (بهواسطه محبت ذاتیاش) و هم محبوب (برای مستکملین و متوجهین به سوی او). این دوگانگی، ظهور محبت جمالی و جلالی را نشان میدهد. مستکملین، کسانیاند که با کمالات اسمائی به حق متوجه شدهاند و او را بهعنوان محبوب میبینند.
بخش ششم: موت اختیاری و کمال انسانی
موت اختیاری و ضروری
مرگ به دو نوع ضروری (طبیعی) و اختیاری تقسیم میشود. موت اختیاری، مرگ در حال هوشیاری و بیداری است که به فنای عرفانی اشاره دارد. حدیث «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا» به مرگ ارادی در مسیر سلوک اشاره دارد که در آن سالک از خود فانی میشود تا به حق بپیوندد.
موت اختیاری، بهمنزله رهایی از قفس نفس است که سالک را به آسمان بیکران حق پرواز میدهد.
آیه تسلیم و موت اختیاری
بهفرموده قرآن کریم:
لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (آلعمران: ۱۰۲). : «نميريد مگر آنكه مسلمان باشيد.» این آیه، بر موت اختیاری تأکید دارد که در آن، مرگ در حالت تسلیم به حق مطلوب است.
بخش هفتم: حکمت الهی در افعال و مظاهر
ظهور قدرت حق در افعال
قدرت حق در افعالش ظاهر میشود، و این افعال، ابزار حکمت الهیاند. سنت الهی ایجاب میکند که قدرت در مظاهر ظهور یابد. این دیدگاه، بر سنت الهی در ظهور قدرت از طریق اسباب و مظاهر تأکید دارد.
افعال الهی، بهمنزله تار و پود نقشآفرینی حکمتاند که در دستگاه خلقت، طرحی بینقص میبافتند.
نفی عجز در حق
حق از تأثیرگذاری بدون مظاهر عاجز نیست، بلکه سنت الهی ایجاب میکند که قدرت در مظاهر ظاهر شود. این دیدگاه، منزه بودن حق از هرگونه عجز را تأیید میکند.
آیه قصاص و حیات
بهفرموده قرآن کریم:
وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ (البقرة: ۱۷۹). : «و برای شما در قصاص، حیات است.» این آیه، رابطه میان اسباب و نتایج را در سنت الهی تبیین میکند.
بخش هشتم: تأثیرات محیطی و معنوی بر روان
تأثیر رنگها بر روان
رنگهای روشن، مانند سفید، نشاط و صفا میآورند، در حالی که رنگهای تیره، مانند سیاه، سستی و افسردگی ایجاد میکنند. این دیدگاه، با تأکید بر سیره انبیا و اولیا، استفاده از رنگهای روشن را توصیه میکند.
رنگهای روشن، بهمنزله پرتوهای نور الهیاند که قلب را به نشاط و محبت متصل میسازند.
درنگ: رنگهای روشن، با ایجاد نشاط و صفا، انسان را به محبت و کمال رهنمون میسازند، در حالی که رنگهای تیره، سستی و افسردگی به همراه دارند. |
نماز و وضو قبل از خواب
وضو و نماز قبل از خواب، بهعنوان عملی کمالبخش، انسان را به حق متصل میکنند. این توصیه، به سیره اولیا اشاره دارد که با نماز، زندگی خود را با محبت و صفا پیوند میزدند.
سلام و صفا
سلام کردن مکرر، محبت و نشاط میآورد و از ضعف اعصاب جلوگیری میکند. سلام، بهمنزله لسان دین و محبت است که روابط انسانی را تقویت میکند.
سلام، بهمنزله کلیدی است که درهای قلبها را به سوی محبت و صفا میگشاید.
جمعبندی و نتیجهگیری
محبت الهی، بهعنوان جوهره هستی، محور خلقت، ابداع و اعاده، و ظهورات جمالی و جلالی حق است. این حقیقت، در تمامی مراتب وجود، از نزول تا صعود، حضور دارد و کائنات را به معرفت حق رهنمون میسازد. تمایز عرفان و فلسفه، نفی صفات عدمی، و تأثیرات محیطی و معنوی بر روان، از دیگر محورهای این درسگفتار است. آیات قرآن کریم، چون
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ و
كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ، رابطه میان حق و خلق را از منظر محبت تبیین میکنند.
با نظارت صادق خادمی |