متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 283)
مقدمه
این نوشتار، بازتابی از درسگفتارهای عمیق و ژرف در حوزه عرفان نظری و فلسفه اسلامی است که به بررسی مراتب ظهور اسما و صفات الهی در موجودات و نقش مناسبات وجودی در این ظهور میپردازد. محتوای این اثر، با تکیه بر سخنان آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مفاهیم پیچیدهای چون مرتبه کاملین، حضرة الجمع، و مناسبات چهارگانه (عینیه، غیبیه، حالیه، وقتیه) پرداخته و با رویکردی فلسفی-عرفانی، نظام وجود را در چارچوب وحدت و کثرت تحلیل میکند.
بخش اول: مراتب وجود و ظهور اسما و صفات الهی
مرتبه کاملین و حقیقت انسانی
مرتبه کاملین، جایگاهی بس والا در سلسلهمراتب وجود است که انسانهای کامل، بهعنوان مظاهر تام ذات الهی، در آن قرار دارند. این مرتبه، جامع احکام وجوب و امکان است و بهسان آیینهای زلال، تمامی اسمای حسنی و صفات الهی را در خود منعکس میسازد. انسان کامل، چونان خورشیدی درخشان در عالم وجود، نور ذات الهی را با جامعیت احاطی بازمیتاباند و مظهر تمامی احکام وجودی است که از وجوب ذاتی تا امکان خلقی را در بر میگیرد.
درنگ: مرتبه کاملین، بهعنوان مظهر تام ذات الهی، جامع احکام وجوب و امکان است و انسان کامل را در مقام جمع تام احاطی قرار میدهد. |
این مفهوم، ریشه در عرفان نظری ابنعربی دارد که انسان کامل را مظهر تمامی اسمای الهی میداند. احکام وجوب، به جنبههای الهی و ضروری وجود اشاره دارند، در حالی که احکام امکان، به جنبههای خلقی و ممکنالوجود مرتبطند. جامعیت انسان کامل، چونان دریایی بیکران است که تمامی امواج اسمای الهی را در خود جای داده و به ظهور میرساند.
فیض الهی و حضرة الجمع
فیض الهی، چونان جویباری زلال از سرچشمه احدیت، تنها از طریق حضرة الجمع به عالم کثرت نازل میشود. حضرة الجمع، مقام وحدت وجود است که در آن، ذات الهی با تمامی اسما و صفاتش بهصورت یکپارچه ظهور مییابد. هیچ امری از حق تعالی به عالم نمیرسد، مگر آنکه از این مقام وحدت عبور کند و در قالب کثرت متجلی گردد.
این اصل، بر وحدت در کثرت تأکید دارد و نشان میدهد که فیض الهی، بهسان نوری که از منشور وحدت میگذرد، در عالم کثرت به رنگهای گوناگون ظهور مییابد. در فلسفه و عرفان اسلامی، احدیت به مقام ذات الهی اشاره دارد که در آن هیچ کثرتی راه ندارد، و حضرة الجمع، چونان پلی است که این وحدت را به کثرت عالم متصل میسازد.
موجودات بهعنوان مظاهر اسما و صفات
هر موجود در عالم، بهحکم وجودی و حکمی، مظهری از اسما و صفات الهی است. این مظهریت، چونان بازتاب نور خورشید بر سطح آیینههای گوناگون، به ماهیت وجودی موجودات و ارتباطشان با فیض الهی وابسته است. هر موجود، بهفراخور ظرفیت خود، جلوهای خاص از اسمای الهی را به نمایش میگذارد، و این تنوع در ظهور، نظام عالم را بهسان باغی پر از گلهای رنگارنگ، زیبا و هماهنگ میسازد.
این دیدگاه، با نظریه تجلیات ابنعربی همخوانی دارد که هر موجود را آیینهای برای بازتاب یک یا چند صفت الهی میداند. تفاوت در مراتب ظهور، به استعداد و ظرفیت وجودی هر موجود بستگی دارد، که چونان ظرفی است که فیض الهی را به اندازه گنجایش خود دریافت میکند.
بخش دوم: اشکالات و پاسخها در باب ظهور صفات
اشکال اول: چرا ظهور به غلبه است و نه به اعتدال؟
یکی از پرسشهای بنیادین مطرحشده این است که چرا ظهور موجودات در عالم بهصورت بالغلبه (غلبه یک صفت) تحقق مییابد و نه بهصورت بالاعتدال (تعادل حقیقی). پاسخ این است که فیض الهی تنها از طریق وحدت احدی و حضرة الجمع به عالم نازل میشود، و این وحدت، بهسان کلیدی است که در قفل کثرت میچرخد و ظهور را ممکن میسازد. بدون وحدت، کثرت نمیتواند تحقق یابد، و این وحدت، غلبه یک صفت را در موجودات ایجاب میکند.
درنگ: ظهور بالغلبه، نتیجه ضرورت وحدت در تحقق کثرت است، زیرا فیض الهی تنها از طریق حضرة الجمع و وحدت احدی به عالم نازل میشود. |
این پاسخ، با فلسفه وجودی ملاصدرا همخوانی دارد که وحدت وجود را مبنای تحقق کثرت میداند. غلبه صفت، چونان سایهای است که از محدودیتهای ظرف وجودی موجودات برمیخیزد، و این محدودیت، ظهور یک صفت غالب را ناگزیر میسازد.
اشکال دوم: چرا یک صفت بر سایر صفات غلبه مییابد؟
پرسش دوم این است که در میان صفات متعدد یک موجود، چرا یک صفت خاص بر سایرین غلبه مییابد؟ پاسخ این پرسش به مناسبات چهارگانه (عینیه، غیبیه، حالیه، وقتیه) نسبت داده شده است که چونان عواملی پنهان، ظهور یک صفت غالب را در موجودات تعیین میکنند.
این مناسبات، بهسان نخهایی نامرئی در تار و پود وجود، با یکدیگر درهمتنیده شده و صفتی خاص را بهعنوان جلوهای برجسته در موجود متبلور میسازند. این مفهوم، پیچیدگیهای نظام وجود را نشان میدهد که در آن، عوامل وجودی، عقلانی، و زمانی-مکانی دست به دست هم میدهند تا ظهور یک صفت را تقویت کنند.
مناسبات چهارگانه و نقش آنها در ظهور
مناسبات چهارگانه، چارچوبی جامع برای تحلیل ظهور صفات در موجودات ارائه میدهند. این مناسبات عبارتند از:
- مناسبات عینیه: این مناسبات، به ارتباط ذاتی میان موجود و اسمای الهی اشاره دارند، چونان نسبتی که میان پدر و فرزند در اعیان ثابته برقرار است. این ارتباط، زمینهساز ظهور احکام خاص در موجودات است.
- مناسبات غیبیه: این مناسبات، به جنبههای عقلانی و تجردی موجودات مرتبطند و چونان نوری معنوی، ارتباط میان موجود و حق تعالی را در مراتب وجودی روشن میسازند.
- مناسبات حالیه: این مناسبات، به احکام و صفات تابعه قدر الهی وابستهاند که وضعیت کنونی موجود را تعیین میکنند و چونان امواجی، صفت غالب را در ظرف وجود متبلور میسازند.
- مناسبات وقتیه: این مناسبات، به صفات ناسوتی (ظاهری و باطنی) در مراتب زمانی و مکانی اشاره دارند، مانند احکامی که در نطفه یا طفل ظاهر میشوند و ظهور صفت غالب را در عالم ناسوت رقم میزنند.
این مناسبات، چونان اجزای یک سازه عظیم وجودی، با یکدیگر در تعاملند و صفتی خاص را در موجود شکوفا میسازند، در حالی که سایر صفات در سایه آن قرار میگیرند. این فرآیند، با نظریههای علل و معلولات ملاصدرا همخوانی دارد که بر تعامل عوامل وجودی در تحقق ظهور تأکید میکند.
درنگ: مناسبات چهارگانه (عینیه، غیبیه، حالیه، وقتیه)، چونان عواملی پویا، ظهور صفت غالب را در موجودات تعیین میکنند و نظام وجود را بهصورت هماهنگ شکل میدهند. |
بخش سوم: مراتب وجود و پویایی ظهور
مراتب پنجگانه وجود
مراتب وجود، چونان نردبانی است که از پایینترین مرتبه (معدن) تا بالاترین مرتبه (انسان کامل) امتداد مییابد. این مراتب شامل معدن، نبات، حیوان، انسان برزخی، و انسان کامل است. انسان کامل، در رأس این سلسلهمراتب، چونان قلهای رفیع، تمامی احکام وجوب و امکان را در خود جمع کرده و مظهر تام ذات الهی و اسمای حسنی است.
این تقسیمبندی، با نظام مراتب وجود در فلسفه ملاصدرا و عرفان ابنعربی همخوانی دارد. انسان کامل، بهسان خورشیدی که همه ستارگان را در نور خود فرو میبرد، از غلبه صفت فراتر رفته و به اعتدال حقیقی دست مییابد.
تفاوت منشأ اثر و منشأ تأثر
منشأ اثر (فاعلیت الهی) از منشأ تأثر (قابلیت خلقی) متمایز است. قابلیت، چونان کاغذی است که آب را جذب میکند، در حالی که شیشه از این ظرفیت بیبهره است. موجودات، بهفراخور استعدادشان، فیض الهی را دریافت میکنند، و این استعداد، ظهور صفات خاص را در آنها رقم میزند.
این تمایز، با نظریه استعداد در فلسفه اسلامی همخوانی دارد که هر موجود را دارای ظرفیتی خاص برای پذیرش فیض الهی میداند. این ظرفیت، چونان خاکی حاصلخیز، زمینهساز شکوفایی صفات الهی در عالم کثرت است.
وحدت و کثرت در ظهور
ظهور فیض الهی در عالم، تنها از طریق وحدت احدی و حضرة الجمع ممکن است. کثرت، بدون وحدت، چونان پراکندگی ذرات در باد، نمیتواند تحقق یابد. وحدت، چونان رشتهای است که دانههای تسبیح کثرت را به هم متصل میکند و شرط فاعلیت و قابلیت در نظام وجود است.
این اصل، با نظریه وحدت وجود در عرفان نظری همخوانی دارد که وحدت را مبنای تحقق کثرت میداند. بدون وحدت، کثرت به آشوب میانجامد، و این وحدت، نظم و هماهنگی عالم را تضمین میکند.
بخش چهارم: غلبه و اعتدال در مراتب وجود
غلبه در عالم کثرت
در عالم کثرت، حق تعالی برای هر موجود حکمی غالب قرار داده که چونان فرمانروایی مقتدر، بر سایر اجزا یا قوای معنوی آن موجود تسلط دارد. این حکم غالب، مظهر اقتدار الهی و جمع احدی است و نظم عالم را چونان ارکستری هماهنگ حفظ میکند.
این مفهوم، با نظریه اسما و صفات الهی مرتبط است که هر صفت غالب، جلوهای از اقتدار الهی در عالم است. غلبه، چونان امواجی است که بر ساحل وجود میکوبد و صفتی خاص را در موجود برجسته میسازد.
شواهد ظاهری و باطنی غلبه
در ظاهر انسان، غلبه یکی از کیفیات (مانند حرارت، برودت، صفرا، یا سودا) مشاهده میشود، و در باطن نیز، اراده قلب در هر لحظه به امری واحد متمرکز میشود. این تمرکز، چونان نوری که از روزنهای باریک میتابد، نشاندهنده غلبه وصف احدی در قلب انسان است.
این دیدگاه، با نظریه مزاج در طب سنتی و روانشناسی عرفانی همخوانی دارد که تمرکز اراده و غلبه صفت را در مراتب مادی و معنوی بررسی میکند. قلب انسان، چونان ظرفی است که در هر لحظه تنها یک تجلی را در خود جای میدهد.
محدودیت قلب در یک لحظه
قلب انسان، در یک لحظه، تنها ظرفیت پذیرش یک امر را دارد، هرچند بهصورت بالقوه توانایی دربرگرفتن همهچیز را داراست. این محدودیت، چونان قفسی است که پرنده اراده را در لحظهای خاص به پروازی واحد وامیدارد، و نتیجه غلبه وصف احدی است.
این مفهوم، با نظریههای عرفانی در باب قلب بهعنوان ظرف تجلیات الهی همخوانی دارد. قلب، چونان آیینهای است که در هر لحظه تنها یک تصویر را بازمیتاباند، اما ظرفیت بازتاب تمامی تصاویر را در خود نهفته دارد.
غلبه و ظرف جمع انسانی
غلبه وصف احدی در قلب انسان، امکان پذیرش حق و قرار گرفتن در مقام تجلی الهی را فراهم میسازد. بدون این غلبه، انسان نمیتوانست چونان ظرفی زلال، تجلیات الهی را در خود جای دهد. این غلبه، چونان کلیدی است که درهای تجلی را به روی انسان میگشاید.
این مفهوم، با نقش انسان کامل بهعنوان خلیفه الهی در عرفان اسلامی مرتبط است. انسان، به دلیل جامعیت وجودی، شایسته دریافت فیض الهی و تجلی اسمای حسنی است.
غلبه و اعتدال در مراتب مختلف
در مراتب نازله، ظهور بهصورت بالغلبه است، اما در مراتب عالیه، ظهور به اعتدال نسبی و در نهایت به اعتدال حقیقی در انسان کامل میرسد. این سیر، چونان سفری است از کثرت به وحدت، که در انسان کامل به کمال میرسد.
درنگ: در مراتب نازله، ظهور بالغلبه است، اما در مراتب عالیه، به اعتدال نسبی و در انسان کامل به اعتدال حقیقی میرسد. |
این تمایز، با نظریه انسان کامل در عرفان ابنعربی و فلسفه ملاصدرا همخوانی دارد که انسان کامل را مظهر اعتدال حقیقی میداند. اعتدال حقیقی، چونان هارمونی کامل در موسیقی وجود، تمامی اسما را در هماهنگی بینقص به نمایش میگذارد.
اعتدال حقیقی در انسان کامل
انسان کامل، به دلیل جامعیت و مصاحبت با اسمای حسنی، در ظرف اعتدال حقیقی قرار دارد و از محدودیتهای غلبه فراتر میرود. این اعتدال، چونان آرامشی ژرف در دل طوفان کثرت، نتیجه جمع تام احاطی است که انسان کامل را بهعنوان مظهر تام ذات الهی معرفی میکند.
این مفهوم، با نظریه «نحن اسماء الحسنی» در عرفان اسلامی همخوانی دارد. انسان کامل، چونان کتابی است که تمامی کلمات الهی در آن نگاشته شده و هیچ صفتی بر دیگری غلبه ندارد، بلکه همه در هارمونی کامل به ظهور میرسند.
بخش پنجم: تبیین مناسبات چهارگانه
مناسبات عینیه و ارتباط ذاتی
مناسبات عینیه، به ارتباط ذاتی میان موجودات، مانند نسبت میان پدر و پسر، اشاره دارند که از اعیان ثابته ناشی میشوند. این مناسبات، چونان ریشههایی هستند که درخت وجود را در خاک اعیان ثابته استوار میسازند و احکام ظهور را تعیین میکنند.
این مفهوم، با نظریه اعیان ثابته ابنعربی همخوانی دارد که اعیان را قالبهای ازلی برای ظهور موجودات میداند. مناسبات عینیه، چونان پیوندی ناگسستنی، موجودات را به سرچشمه ذات الهی متصل میسازند.
مناسبات غیبیه و تجرد
مناسبات غیبیه، به جنبههای عقلانی و تجردی موجودات اشاره دارند که چونان نوری معنوی، ارتباط میان موجود و حق تعالی را در مراتب وجودی روشن میسازند. این مناسبات، بهسان پلهایی هستند که عالم ماده را به عالم معنا متصل میکنند.
این مفهوم، با نظریههای عرفانی در باب مراتب تجردی و نقش عقل در ظهور صفات همخوانی دارد. مناسبات غیبیه، زمینهساز ظهور صفاتی هستند که از جنبههای مادی فراتر میروند.
مناسبات حالیه و قدر الهی
مناسبات حالیه، به احکام حقایق تابعه قدر الهی اشاره دارند که تسلط یک صفت (مانند قدرت یا قهر) را در موجود تعیین میکنند. این مناسبات، چونان بادهایی هستند که جهت حرکت کشتی وجود را در دریای قدر الهی مشخص میسازند.
این مفهوم، با بحثهای کلامی و فلسفی در باب قضا و قدر مرتبط است. مناسبات حالیه، صفت غالب را در ظرف کنونی موجود متبلور میسازند و نظم وجود را حفظ میکنند.
مناسبات وقتیه و ناسوت
مناسبات وقتیه، به صفات ناسوتی (ظاهری و باطنی) در نطفه و طفل اشاره دارند که در طالع علوق و ولادت، احکام خاصی را تعیین میکنند. این مناسبات، چونان نقشهایی هستند که بر لوح زمان و مکان نگاشته میشوند و صفت غالب را در عالم ناسوت به ظهور میرسانند.
این مفهوم، با دیدگاههای عرفانی در باب تأثیر زمان و مکان بر ظهور صفات همخوانی دارد. مناسبات وقتیه، چونان امواجی هستند که در بستر زمان و مکان، صفت غالب را به ساحل وجود میرسانند.
بخش ششم: ظرف نزول و صعود
تفاوت ظرف نزول و صعود
در ظرف نزول، ظهور بهصورت بالغلبه است، اما در ظرف صعود، موجود از وابستگی به مناسبات فراتر میرود و به اعتدال حقیقی میرسد. این سیر، چونان سفری است از ظلمات کثرت به نور وحدت، که در انسان کامل به کمال میرسد.
این تمایز، با نظریه سیر و سلوک در عرفان اسلامی همخوانی دارد که حرکت از کثرت به وحدت را توصیف میکند. انسان کامل، چونان قلهای است که در آن، تمامی کثرتها در وحدت ذوب میشوند.
درنگ: در ظرف نزول، ظهور بالغلبه است، اما در ظرف صعود، موجود به اعتدال حقیقی میرسد که در انسان کامل متجلی میشود. |
نقش مربی و ضرورت تحقیق مراتب
ضرورت تحقیق در مراتب وجود و مناسبات، چونان چراغی است که مسیر شناخت را روشن میسازد. نقش مربی، چونان راهنمایی است که سالک را در این مسیر هدایت میکند تا به مقصد کمال برسد. این تحقیق، زمینهساز خودشناسی و کشف استعدادهای وجودی است که هر فرد را به سوی مسیر متناسب با ظرفیتش رهنمون میسازد.
این مفهوم، با نظریههای تربیتی در عرفان و فلسفه اسلامی همخوانی دارد که نقش مربی را در هدایت و کشف استعدادها برجسته میکنند. مربی، چونان باغبانی است که نهال وجود را به سوی شکوفایی هدایت میکند.
جمعبندی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی عمیق مراتب ظهور و مناسبات وجودی در چارچوب فلسفه و عرفان اسلامی پرداخته است. مرتبه کاملین، بهعنوان مظهر تام ذات الهی، در رأس سلسلهمراتب وجود قرار دارد و فیض الهی از طریق حضرة الجمع و احدیت به عالم کثرت نازل میشود. مناسبات چهارگانه (عینیه، غیبیه، حالیه، وقتیه)، چونان عواملی پویا، ظهور صفات را در موجودات تعیین میکنند. تمایز میان ظرف نزول (غلبه) و صعود (اعتدال حقیقی)، سیر وجودی از کثرت به وحدت را نشان میدهد که در انسان کامل به کمال میرسد.
با نظارت صادق خادمی |