متن درس
تبیین تعینات و ظهورات در مراتب وجود
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 292)
مقدمه: اسمای الهی و تعینات در ساحت نزول و صعود
در حکمت و عرفان اسلامی، اسمای الهی چونان آینههاییاند که شئونات حق تعالی را در مراتب گوناگون وجود بازتاب میدهند. این اسما، که از ذات الهی سرچشمه میگیرند، در ساحت نزول به کثرت و در ساحت صعود به وحدت بازمیگردند. درسگفتار حاضر، برگرفته از سخنان آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی عمیق اسمای الهی، تعینات وجودی، و رابطه آنها با مراتب نزول و صعود میپردازد. این نوشتار، با ادغام محتوای درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، به زبانی فاخر و آکادمیک بازنویسی شده تا برای پژوهشگران حوزه عرفان نظری، فلسفه اسلامی، و الهیات منبعی جامع و منسجم فراهم آورد. ساختار این اثر، با عناوین و زیرعناوین تخصصی، تمثیلات ادبی، و جمعبندیهای تفصیلی، تمامی جزئیات و مفاهیم را بدون حذف یا خلاصهسازی منتقل میکند.
بخش یکم: اسمای الهی و الوهیت: حقیقت جامع و تمایزات
تبیین مجموع متعین و الوهیت
اسمای الهی، به مثابه جلوههای متمایز حق تعالی، از طریق معانی خاص خود از یکدیگر متمایز میشوند. مجموع متعین، که شامل وجود، ماهیت، و اقتران وجود و ماهیت است، تمایز یک اسم را از سایر اسما مشخص میکند. الوهیت، اما، چونان دریای بیکرانی است که معانی تمامی اسما را در خود جمع آورده و به عنوان حقیقت جامع آنها شناخته میشود. این حقیقت، که در عرفان نظری به عنوان وحدت اسما و صفات الهی تعریف میشود، مبنای وحدت وجودی در نظام خلقت است.
الوهیت، ظرفی است که تمامی شئونات الهی را در خود جای داده و فراتر از کثرت اسمایی، وحدت ذاتی حق را متجلی میسازد. این مفهوم، که ریشه در نظریه وحدت وجود ابنعربی دارد، اسما را به مثابه پرتوهای نوری میبیند که از خورشید الوهیت ساطع میشوند.
نقد حیثیات فلسفی و اعتباری
برخی تقسیمبندیهای فلسفی و عرفانی، مانند حیثیات وجود، ماهیت، و اقتران، یا تقسیماتی چون عقل اول و دوم در فلسفه مشاء، فاقد اعتبار برهانیاند، زیرا به اعتبارات و خیالات عقلی تکیه دارند. این حیثیات، که گاه در متون عرفانی و فلسفی به کار میروند، از اصالت لازم برای تبیین حقیقت اسمای الهی برخوردار نیستند. اسما، که شئونات حقاند، فراتر از این تقسیمات اعتباری قرار دارند و در ظرف نزول و تنزیل، به صورت فعلی و بیتدریج ظهور مییابند.
این نقد، که با دیدگاههای ملاصدرا در رد اعتبارات صوری همخوانی دارد، بر اولویت شهود عرفانی بر مفاهیم عقلی در تبیین اسما تأکید میکند. اسمای الهی، که از ذات به صفات و از صفات به افعال تقسیم میشوند، نیازی به حیثیات مندرآوردی فلسفی ندارند.
حقیقت اسمای الهی
اسمای الهی، شئونات و حیثیات حق در ظرف نزول و تنزیلاند که از ذاتی به صفاتی، و از صفاتی به افعالی (حقیقی و اضافی) تقسیم میشوند. این اسما، چونان مظاهریاند که در مراتب مختلف خلقت ظهور مییابند و ترتیبی سلسلهمراتبی دارند. اسمای ذاتی، عین ذات حقاند؛ اسمای صفاتی، جلوههای صفات الهیاند؛ و اسمای فعلی و اضافی، به افعال و روابط میان حق و خلق اشاره دارند.
این تقسیمبندی، که با نظریه ابنعربی در باب اسما و صفات همخوانی دارد، اسما را به مثابه پلهایی میبیند که ذات الهی را به مظاهر خلقت متصل میکنند.
جمعبندی بخش یکم
اسمای الهی، به عنوان مظاهر شئونات حق، از طریق معانی خاص خود متمایز میشوند، اما الوهیت، به مثابه حقیقت جامع، تمامی این معانی را در خود جمع میآورد. نقد حیثیات اعتباری، بر اصالت اسما و فراتر بودن آنها از مفاهیم عقلی تأکید دارد، و تقسیم اسما به ذاتی، صفاتی، و فعلی، نظام جامعی از ظهورات الهی را ارائه میدهد.
بخش دوم: نزولات و صعودات: کثرت و وحدت در نظام خلقت
اقسام نزولات و حیثیات
نزولات الهی، که در متون عرفانی چون نفحات بررسی میشوند، بر اساس حیثیات وجود، ماهیت، و اقتران وجود و ماهیت تقسیمبندی میشوند. این نزولات، چونان جویبارهاییاند که از سرچشمه وجود الهی به سوی مظاهر کثرت جاری میشوند. ظرف نزول، که به کثرت اسما و مظاهر میانجامد، در مقابل ظرف صعود قرار دارد که به وحدت ذاتی حق بازمیگردد.
این تمایز، که ریشه در نظریه تجلیات ابنعربی دارد، دو حرکت اصلی در سیر وجودی را نشان میدهد: نزول به سوی کثرت و صعود به سوی وحدت. این دو حرکت، نظام خلقت را به مثابه نردبانی ترسیم میکنند که موجودات را از کثرت به وحدت و از وحدت به کثرت رهنمون میسازد.
فعلیت ظهور اسما
ظهور اسمای الهی در ظرف اسمایی، فعلی و بیتدریج است، نه مادی و تدریجی. این ظهور، که از حیثیات فلسفی مانند وجود و ماهیت مستقل است، چونان شعاعی است که از خورشید الهی بیدرنگ ساطع میشود. این دیدگاه، بر ماهیت غیرمادی و آنی اسما تأکید دارد و آنها را از قید تقسیمات اعتباری آزاد میسازد.
این مفهوم، که با نظریه فیض و تجلی آنی در عرفان اسلامی همخوانی دارد، اسما را به مثابه جلوههای بیواسطه حق تعالی میبیند که در ظرف اسمایی به صورت یکپارچه ظهور مییابند.
جمعبندی بخش دوم
نزولات و صعودات، دو حرکت بنیادین در نظام خلقتاند که کثرت و وحدت را به هم پیوند میدهند. ظهور اسما، که در ظرف اسمایی به صورت فعلی رخ میدهد، از حیثیات اعتباری فلسفی مستقل است و حقیقت الهی را در مراتب گوناگون متجلی میسازد.
بخش سوم: اقسام اسمای الهی و تعینات وجودی
تقسیمبندی اسمای الهی
اسمای الهی به چهار قسم تقسیم میشوند:
- ماهیتهای خالی از وجود (اعیان ثابته)، که به حقایق علمی در حضره علم الهی اشاره دارند و به عنوان مظاهر علمی اسما شناخته میشوند.
- تعینات وجودی ناشی از ماهیت، که به اعیان خارجی و ظهورات وجودی در عالم خارج مرتبطاند.
- تعینات منتجه از اقتران وجود و ماهیت، که در مرتبهای مقدم بر دیگر تعینات قرار دارند و به نقاح اول مربوطاند.
- نسبتها و اضافات میان حق و ممکنات، که کثرت غیرمتناهی روابط وجودی را شامل میشوند و به روابط میان حق، صفات، افعال، و مخلوقات اشاره دارند.
این تقسیمبندی، که ریشه در نظریه مراتب اسما در عرفان ابنعربی دارد، اسما را بر اساس مراتب وجودی و ماهیتی دستهبندی میکند. اعیان ثابته، به عنوان حقایق علمی، مظاهر علمی اسما هستند، در حالی که تعینات وجودی و اقترانی، به ظهورات عینی و روابط میان حق و خلق اشاره دارند.
نقاح اول و تعینات منتجه
تعینات ناشی از اقتران وجود و ماهیت، که در اصطلاح عرفانی «نقاح اول» نامیده میشود، مقدم بر سایر تعیناتاند. این اقتران، چونان پیوند اولیهای است که صور حقایق را برای دریافت فیض الهی آماده میسازد. این تعینات، که مبنای ظهورات باطنیاند، استعداد موجودات را برای دریافت فیض متناسب با وجودشان فراهم میکنند.
نقاح اول، به مثابه بذری است که در خاک وجود کاشته میشود و صور حقایق را برای دریافت فیض الهی بارور میسازد. این مفهوم، که با نظریه فیض در عرفان اسلامی همخوانی دارد، بر اهمیت اقتران اولیه در سلسله ظهورات تأکید میکند.
تعینات نسبی و روابط وجودی
تعینات نسبی، روابط میان حق، صفات، افعال، و مخلوقات را شامل میشوند که به صورت غیرمتناهی ظهور مییابند. این تعینات، چونان شبکهای از رشتههای نامرئیاند که تمامی مراتب خلقت را به هم پیوند میدهند و کثرت روابط وجودی را متجلی میسازند.
این مفهوم، که با نظریه اضافات در عرفان نظری همخوانی دارد، نشاندهنده پویایی روابط میان حق و خلق در نظام خلقت است.
جمعبندی بخش سوم
اسمای الهی، با تقسیمبندی به چهار قسم، نظام جامعی از ظهورات الهی را در مراتب وجودی ارائه میدهند. نقاح اول، به عنوان اقتران اولیه وجود و ماهیت، مبنای این ظهورات است و استعداد موجودات را برای دریافت فیض الهی آماده میسازد. تعینات نسبی، کثرت روابط وجودی را در مراتب مختلف خلقت متجلی میکنند.
بخش چهارم: شبهه اقتران و تعریف اسم در عرفان
شبهه اقتران به عنوان اسم
شبههای مطرح میشود که آیا اقتران وجود و ماهیت خود میتواند اسم الهی تلقی شود؟ این شبهه، با توجه به مصدری بودن اقتران، نقد میشود، زیرا اسمای الهی باید معانی متمایز و اصلی را نشان دهند. مقترن، به عنوان اسم فاعل، میتواند به معنای دقیقتر اسم تلقی شود، اما اقتران، به دلیل ماهیت مصدری، فاقد این ویژگی است.
این نقد، که با دقتهای فلسفی در تمایز میان مصدر و اسم همخوانی دارد، بر ضرورت تعریف دقیق اسما تأکید میکند. برای مثال، اسمایی مانند «رحمان» و «رحیم» معانی متمایز و اصلی را نشان میدهند، در حالی که اقتران، به عنوان مصدر، فاقد این ویژگی است.
تعریف اسم در تفسیر قونوی
صدرالدین قونوی در تفسیر خود، اسم را هر تمایز و تعددی میداند که حقیقت امر اصلی را نشان دهد و مقدم بر کثرت باشد. این تعریف، اسم را به عنوان علامت اصل الهی معرفی میکند، و لفظ دال بر معنای متمایز را «اسمالاسم» مینامد. به بیان دیگر، هر آنچه در وجود ظهور یافته و متمایز شده، اسم است، اعم از انواع ظهور و تمایز.
این تعریف، که با نظریه اسما به عنوان مظاهر حقیقت الهی در عرفان نظری همخوانی دارد، اسما را به مثابه نشانههایی میبیند که حقیقت ذات الهی را در مراتب کثرت متجلی میسازند.
نقد دیدگاه غزالی
امام غزالی در «المقصد الأقصی» اسمای الهی را به اسمای نحوی (مقابل افعال و حروف) محدود میکند، که با تعریف عرفانی اسما متفاوت است. این دیدگاه، که اسما را به مفاهیم نحوی تقلیل میدهد، نمیتواند جامعیت اسمای الهی را در بر گیرد. برای مثال، اسمایی مانند «جیم» یا «دال» یا مصادر دیگر نمیتوانند اسمای الهی باشند، زیرا فاقد معانی متمایز و اصلیاند.
این نقد، که بر اولویت تعریف عرفانی بر تحلیلهای صوری تأکید دارد، اهمیت دقت در اصطلاحات عرفانی را نشان میدهد.
حل شبهه اقتران
برای حل شبهه اقتران، گفته میشود که نفس اقتران وجود و ماهیت، خود تعین وجودی است و میتواند اسم تلقی شود. اما تمایز و تعدد، یا سبب یا مسبب اسماند. به بیان دیگر، تمایز و تعدد، یا به سبب اسم (حقیقت متمایز) یا به مسبب آن (محل ظهور) مرتبطاند. این حل، که با دقتهای عرفانی در تعریف اسم همخوانی دارد، اقتران را به عنوان تعین و اسم معرفی میکند، اما بر تمایز و تعدد به عنوان احکام آن تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
شبهه اقتران به عنوان اسم، با توجه به مصدری بودن آن نقد میشود، و تعریف قونوی، اسم را به عنوان علامت حقیقت اصلی معرفی میکند. نقد دیدگاه غزالی، بر تفاوت میان تعریف نحوی و عرفانی اسما تأکید دارد، و حل شبهه اقتران، جایگاه آن را به عنوان تعین وجودی روشن میسازد.
بخش پنجم: تعینات و مراتب وجودی
مراتب کلی تعینات
مراتب کلی تعینات به چهار دسته تقسیم میشوند:
- تعینات علمی (اعیان ثابته)، که به حقایق علمی در حضره علم الهی اشاره دارند.
- تعینات وجودی (اعیان خارجی)، که به ظهورات وجودی در عالم خارج مرتبطاند.
- تعینات صفات الهی، که به اسمای اولیه و توابع آنها اشاره دارند.
- تعینات ناشی از اقتران وجود و ماهیت، که مقدم بر دیگر تعیناتاند و به نقاح اول مربوطاند.
این تقسیمبندی، که با نظریه مراتب وجود در فلسفه ملاصدرا و عرفان نظری همخوانی دارد، مراتب تعین را بر اساس علم، وجود، و اقتران تبیین میکند. تعینات علمی، به مثابه بذرهاییاند که در عالم غیب کاشته شدهاند، و تعینات وجودی، میوههاییاند که در عالم شهادت به بار مینشینند.
نقد ماهیت به عنوان اسم
ماهیت خالی از وجود، نمیتواند اسم الهی باشد، زیرا ماهیت در عرفان، وجود علمی (اعیان ثابته) دارد، نه وجود عینی. این نقد، بر تمایز میان اعیان ثابته و اسمای الهی تأکید دارد و نشان میدهد که اعیان ثابته، مظاهر علمی اسما هستند، نه خود اسما.
این دیدگاه، که با نظریه اعیان ثابته در عرفان نظری همخوانی دارد، بر اهمیت تمایز میان حقایق علمی و ظهورات عینی تأکید میکند.
جمعبندی بخش پنجم
مراتب تعینات، نظام جامعی از ظهورات الهی را در مراتب علمی، وجودی، و اقترانی ارائه میدهند. نقد ماهیت به عنوان اسم، بر تمایز میان اعیان ثابته و اسمای الهی تأکید دارد و جایگاه آنها را در سلسله مراتب وجود روشن میسازد.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، که برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است، به بررسی عمیق اسمای الهی، تعینات وجودی، و رابطه آنها با مراتب نزول و صعود پرداخته است. اسما، به عنوان شئونات حق، از ذاتی به صفاتی و فعلی تقسیم میشوند، و الوهیت، به عنوان حقیقت جامع، تمامی این شئونات را در بر میگیرد. نقد حیثیات اعتباری، بر اصالت اسما و فراتر بودن آنها از مفاهیم عقلی تأکید دارد. تقسیمبندی اسما به چهار قسم، نظام جامعی از ظهورات الهی را ارائه میدهد، و نقاح اول، به عنوان اقتران اولیه، مبنای این ظهورات است. شبهه اقتران، با تعریف دقیق اسم در عرفان قونوی و نقد دیدگاه غزالی، حل شده و جایگاه اسما به عنوان علامات حقیقت الهی روشن میگردد. این اثر، با ارائه ساختاری علمی و آکادمیک، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران حوزه الهیات، فلسفه، و عرفان فراهم میآورد.