در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 311

متن درس

 

کشف السرّ الکلی و ایضاح الامر الأصلی: تبیین ارتباطات وجودی حق و خلق

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 311)

دیباچه

این جلسه، به تبیین دقیق مفاهیم بنیادین عرفان نظری، با تمرکز بر «کشف السرّ الکلی و ایضاح الامر الأصلی»، اختصاص دارد و ارتباطات وجودی میان حق، علویات، سفلیات، و انسان کامل را در سیر نزولی و صعودی وجود بررسی می‌کند.

بخش نخست: ساختار و هدف‌گذاری مصباح الانس

ساختار کلی کتاب مصباح الانس

کتاب «مصباح الانس» دارای ساختاری نظام‌مند و منظم است که شامل فاتحه، تمهید جملی، فصول، و خاتمه می‌باشد. این ساختار، نشان‌دهنده رویکردی منسجم در تبیین حکمت نظری و عملی در عرفان اسلامی است. فاتحه و تمهید، به‌عنوان مقدمه، زمینه‌ساز ورود به فصول اصلی هستند که به تفصیل به مراتب وجود و ارتباطات وجودی میان حق و خلق می‌پردازند. خاتمه کتاب نیز، با تمرکز بر حکمت عملی و مقام انسان کامل، نتیجه‌گیری جامعی از مباحث نظری ارائه می‌دهد. باب حاضر، با عنوان «کشف السرّ الکلی و ایضاح الامر الأصلی»، به بررسی ارتباطات وجودی میان حق، علویات (مراتب عالی وجود مانند عقول و نفوس)، و سفلیات (مراتب دانی مانند عالم ماده) اختصاص دارد.

این ساختار، چونان بنایی استوار است که هر بخش آن، ستونی از معرفت عرفانی را برپا می‌دارد. فاتحه، به‌سان درگاهی است که سالک را به سوی معانی عمیق‌تر هدایت می‌کند، و تمهید، چونان پلی است که از مفاهیم کلی به جزئیات معرفتی گذر می‌کند.

هدف‌گذاری باب: سیر نزولی و صعودی انسان کامل

هدف اصلی این باب، تبیین سیر نزولی و صعودی انسان کامل در نظام وجودی است. سیر نزولی، به تجلی حق در موجودات از طریق اسما و صفات الهی اشاره دارد، در حالی که سیر صعودی، به بازگشت انسان کامل به سوی حق از طریق سلوک عرفانی مربوط می‌شود. این دو سیر، چارچوب اصلی عرفان نظری را تشکیل می‌دهند و ارتباطات وجودی میان حق، علویات، و سفلیات را در بر می‌گیرند. انسان کامل، به‌عنوان مظهر تام اسما و صفات الهی، محور این ارتباطات است و نقش او در این باب، به‌سان پلی است که مراتب وجودی را به یکدیگر پیوند می‌دهد.

درنگ: هدف این باب، تبیین سیر نزولی (تجلی حق در موجودات) و سیر صعودی (بازگشت انسان کامل به سوی حق) و بررسی ارتباطات وجودی میان حق، علویات، و سفلیات است.

این سیر، چونان جریانی است که از سرچشمه ذات الهی به سوی کثرت موجودات روان است و سپس، از کثرت به سوی وحدت بازمی‌گردد. انسان کامل، در این جریان، چونان نقطه تلاقی است که نور حق را در خویش بازتاب می‌دهد و به سوی مبدأ خویش صعود می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به معرفی ساختار منظم کتاب «مصباح الانس» و هدف‌گذاری باب حاضر پرداخت. این باب، با تمرکز بر سیر نزولی و صعودی انسان کامل، به تبیین ارتباطات وجودی میان حق، علویات، و سفلیات می‌پردازد. ساختار کتاب، زمینه‌ساز فهم نظام‌مند مراتب وجود است و هدف باب، چونان چراغی است که راه معرفت به وحدت و کثرت را برای سالک روشن می‌سازد.

بخش دوم: مراتب وجود و ظرف احدیت

ظرف احدیت و نفی تزایف

ظرف احدیت، مرتبه‌ای است که ذات الهی در آن، فراتر از هرگونه ادراک بشری قرار دارد. در این مرتبه، ذات حق در همه موجودات مؤثر است، اما این تأثیر، از دسترس ادراک انسانی خارج است. ظهور مظاهر، از طریق اسما و صفات الهی رخ می‌دهد، و در این ظرف، هرگونه تزایف (تقابل و تضاد) نفی می‌شود، زیرا وحدت شخصی، مانع از هرگونه کثرت و تقابل است. تزایف، که در فلسفه به معنای تقابل میان الٰه و معلوه یا رب و مربوب است، در ظرف وحدت شخصی بی‌معناست، زیرا همه‌چیز اقتضای ذات حق است.

درنگ: در ظرف احدیت، ذات حق مؤثر در کل وجود است و هرگونه تزایف و تقابل نفی می‌شود، زیرا وحدت شخصی، کثرت را مستحیل می‌سازد.

این مفهوم، چونان اقیانوسی بی‌کران است که همه موجودات در آن غرق‌اند، اما هیچ‌یک به کنه آن راه نیابند. نفی تزایف، به معنای رفع هرگونه دوگانگی است که سالک را به سوی وحدت حقیقی هدایت می‌کند.

نقد زبان فلسفی در عرفان

در این درس‌گفتار، نقدی بر استفاده از زبان فلسفی در تبیین مفاهیم عرفانی مطرح می‌شود. مفاهیم فلسفی مانند تزایف و تقابل، که بر تعدد و کثرت مبتنی‌اند، در ظرف وحدت شخصی بی‌معنایند. ظهور حق، اقتضای ذاتی اوست و نه نتیجه تقابل میان الٰه و معلوه. این نقد، نشان‌دهنده برتری عرفان نظری بر فلسفه در تبیین مراتب وجود است، زیرا عرفان، بر وحدت وجود تأکید دارد و هرگونه کثرت را در ذات حق مستحیل می‌داند.

این نقد، چونان آینه‌ای است که کاستی‌های زبان فلسفی را در برابر حقیقت عرفانی آشکار می‌سازد. عرفان، با نفی تقابلات، سالک را به سوی ادراک وحدت رهنمون می‌کند.

مراتب وجود: از احدیت تا انسان کامل

این باب، مراتب وجود را از ظرف احدیت و واحدیت تا برازخ و انسان کامل بررسی می‌کند. احدیت، مرتبه وحدت ذاتی حق است که در آن، هیچ کثرتی وجود ندارد. واحدیت، مرتبه ظهور اسما و صفات الهی است که کثرت در آن پدیدار می‌شود. برازخ، مراتب واسطه میان حق و خلق‌اند، و انسان کامل، به‌عنوان مظهر تام اسما و صفات، جامع همه این مراتب است. این مراتب، چونان نردبانی است که سالک را از کثرت به وحدت و از وحدت به سوی حقیقت مطلق هدایت می‌کند.

انسان کامل، در این سلسله مراتب، چونان آیینه‌ای است که نور حق را در همه مراتب بازتاب می‌دهد و جایگاه او، به‌سان قله‌ای است که همه دره‌های وجود را در خویش جای داده است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به تبیین ظرف احدیت، نفی تزایف، و مراتب وجود از احدیت تا انسان کامل پرداخت. احدیت، مرتبه‌ای است که ذات حق در آن، فراتر از ادراک و تقابل است. نقد زبان فلسفی، برتری عرفان نظری در تبیین وحدت وجود را نشان می‌دهد. مراتب وجود، راهنمای سالک در سلوک به سوی حقیقت است و انسان کامل، محور این مراتب، نور حق را در خویش متجلی می‌سازد.

بخش سوم: کشف السرّ الکلی و ایضاح الامر الأصلی

مفهوم کشف السرّ الکلی

عنوان «کشف السرّ الکلی» به تأثیر ذات حق در کل عالم اشاره دارد. سرّ کلی، وحدت ذاتی حق است که در همه موجودات مؤثر است. این تأثیر، در مرتبه احدیت، از ادراک مخفی است، اما در ظرف واحدیت، از طریق ظهور اسما و صفات آشکار می‌شود. این مفهوم، چونان کلیدی است که درهای معرفت به وحدت وجود را به روی سالک می‌گشاید.

درنگ: کشف السرّ الکلی، به تأثیر ذات حق در کل عالم و ظهور آن از طریق اسما و صفات در مرتبه واحدیت اشاره دارد.

این کشف، چونان گشایش دریچه‌ای است که نور وحدت را بر قلب سالک می‌تاباند و او را به درک تأثیر ذات حق در همه موجودات رهنمون می‌سازد.

ایضاح الامر الأصلی

عنوان «ایضاح الامر الأصلی» به تأثیر عقل کلی در نظم‌بخشی به کثرت ظهورات اشاره دارد. عقل کلی، به‌عنوان مظهر اسمای الهی، نقش نظم‌دهنده به مراتب کثرت را ایفا می‌کند. این دو عنوان، دو وجه مکمل را نشان می‌دهند: کشف السرّ الکلی، به وحدت ذاتی، و ایضاح الامر الأصلی، به کثرت ظهورات. این دو، چونان دو بال‌اند که سالک را در پرواز به سوی معرفت یاری می‌کنند.

عقل کلی، چونان چراغی است که کثرت ظهورات را در پرتو نظم الهی روشن می‌سازد و سالک را به درک رابطه میان وحدت و کثرت هدایت می‌کند.

نقد عنوان‌گذاری طولانی

عنوان «کشف السرّ الکلی و ایضاح الامر الأصلی» به دلیل طولانی بودن نقد شده و پیشنهاد شده که عناوین باید کوتاه، زنده، و صریح باشند. این نقد، بر اهمیت ایجاز در انتقال مفاهیم عرفانی تأکید دارد. عنوان، چونان نامی است که باید جوهره مطلب را به‌صورت موجز و جذاب منتقل کند، مانند «خیابان محبت» یا «کوچه صفا» که زنده و روشن‌اند.

این نقد، چونان آینه‌ای است که کاستی‌های اطناب در نام‌گذاری را نشان می‌دهد و بر ضرورت ایجاز و وضوح تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به تبیین مفاهیم کشف السرّ الکلی و ایضاح الامر الأصلی اختصاص داشت. این دو عنوان، به ترتیب، به وحدت ذاتی حق و نظم کثرت ظهورات اشاره دارند. نقد عنوان‌گذاری طولانی، بر اهمیت ایجاز در انتقال مفاهیم عرفانی تأکید می‌کند. این مفاهیم، چونان دو بال معرفت‌اند که سالک را به سوی درک وحدت و کثرت هدایت می‌کنند.

بخش چهارم: ارتباطات وجودی و توحید

جهات ارتباطات وجودی

این باب، به بررسی ارتباطات وجودی میان حق، علویات، و سفلیات می‌پردازد. علویات، مراتب عالی وجود مانند عقول و نفوس‌اند، و سفلیات، مراتب دانی مانند عالم ماده را شامل می‌شوند. این ارتباطات، از طریق ظهور اسما و صفات حق برقرار می‌شوند و انسان کامل، به‌عنوان محور این ارتباطات، نقش میانجی را ایفا می‌کند.

این ارتباطات، چونان رشته‌هایی هستند که تار و پود عالم را به هم می‌بافند و انسان کامل، چونان گره‌ای است که این رشته‌ها را در خویش جمع می‌کند.

اقتضای ذاتی و نفی علّیت فلسفی

ظهور حق، اقتضای ذاتی اوست و نه نتیجه علّیت فلسفی. در وحدت شخصی، تقابل میان الٰه و معلوه یا رب و مربوب وجود ندارد، زیرا همه‌چیز در ذات حق مستحیل است. اقتضا، به معنای ظهور ذاتی حق بدون نیاز به تقابل است، و این، تفاوت عرفان نظری با فلسفه را نشان می‌دهد. در این مرتبه، متضایفین (مانند الٰه و معلوه) متکافئ‌اند، یعنی اگر یکی بالقوه باشد، دیگری نیز بالقوه است، و اگر بالفعل باشد، دیگری نیز بالفعل است.

درنگ: ظهور حق، اقتضای ذاتی اوست و نه نتیجه علّیت فلسفی. در وحدت شخصی، تقابل و تزایف نفی می‌شود.

این مفهوم، چونان جریانی است که از سرچشمه ذات الهی روان است و همه موجودات را در خویش غرق می‌سازد، بدون آنکه نیازی به تقابل و تضاد داشته باشد.

تأثیر حق و نفی طلب و خوف از غیر

همه تأثیرات از حق است، و بنابراین، طلب خیر یا خوف از غیر حق بی‌معناست. این مفهوم، با آیه لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ (: هیچ نیرو و توانی جز به [یاری] خدای والای بزرگ نیست) همخوانی دارد و بر توحید افعالی تأکید می‌کند. سالک، در این مرتبه، نه از غیر حق خیر می‌طلبد و نه از غیر او می‌ترسد. این، نشانه توحید کامل است و هرگونه طلب یا خوف از غیر، شرک محسوب می‌شود.

این توحید، چونان دری است که سالک را به سوی ساحت قدس الهی می‌گشاید و هرگونه تعلق به غیر را از قلب او می‌زداید.

شرک و نفی توحید

توحید کامل، در نفی طلب و خوف از غیر حق است. هرگونه وابستگی به غیر، نشانه شرک است و توحید را ناقص می‌کند. شرک، به دلیل نفاق و دوگانگی، از کفر بدتر است، زیرا کافر، لااقل در انکار خود صادق است، اما مشرک، گرفتار دوگانگی و نفاق است. این درس‌گفتار، با طعنه‌ای ظریف، شرک را به‌عنوان حالت غالب بشری نقد می‌کند و بر ضرورت رفع شرک برای وصول به توحید تأکید دارد.

شرک، چونان پرده‌ای است که نور توحید را می‌پوشاند، و رفع آن، چونان گشایش پنجره‌ای است که قلب سالک را به نور حق روشن می‌سازد.

دعای «نفسی اعم سواک»

دعای «نفسی اعم سواک» (نفسم را از غیر تو قطع کن) به قطع تعلق به غیر حق و وصول به توحید اشاره دارد. این قطع، در حقیقت، ادراک وحدت و نفی کثرت است. سالک، با این دعا، از خداوند می‌خواهد که او را از هر تعلقی به غیر حق رها سازد تا به وحدت حقیقی واصل شود.

این دعا، چونان فریادی است که از عمق جان سالک برمی‌خیزد و او را به سوی ساحت وحدت الهی فرا می‌خواند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به بررسی ارتباطات وجودی میان حق، علویات، و سفلیات، و تبیین توحید کامل در نفی طلب و خوف از غیر حق پرداخت. اقتضای ذاتی حق، نفی علّیت فلسفی را نشان می‌دهد و شرک، به‌عنوان مانع اصلی سلوک، نقد شده است. دعای «نفسی اعم سواک»، راهنمای سالک در رفع تعلقات و وصول به توحید است.

بخش پنجم: مراتب ظهور و مفاتیح الغیب

مراتب ظهور و تعینات

تأثیر در تعینات، تنها از طریق مراتب و حقایق است و حق، تنها مؤثر حقیقی است. تعینات، در ذات حق نیستند، بلکه در مراتب ظهور پدید می‌آیند. مرتبه حق، جامع همه تعینات اصلی و فرعی است، از مراتب عالی تا پایین‌ترین درجات جزئ ی، شامل دنیا و آخرت. این جامعیت، نشان‌دهنده احاطه حق بر همه مراتب وجود است.

درنگ: مرتبه حق، جامع همه تعینات اصلی و فرعی است و تأثیر در تعینات، تنها از طریق مراتب و حقایق الهی است.

این جامعیت، چونان اقیانوسی است که همه قطرات وجود را در خویش جای داده و هر قطره، بازتابی از نور بی‌پایان اوست.

مفاتیح الغیب و مستأثرات

مفاتیح الغیب، به اسمای مستأثر الهی اشاره دارند که در مرتبه احدیت، فراتر از ادراک‌اند. مفتاح، از غیب مخفی‌تر است و کلید گشایش غیب محسوب می‌شود. این مفاهیم، به جواهر اسمای الهی اشاره دارند که در غیب مطلق مستورند و تنها با عنایت خاص الهی برای اولیاء آشکار می‌شوند.

مفاتیح الغیب، چونان گنج‌های پنهانی‌اند که در ساحت غیب مطلق نهفته‌اند و تنها با کلید عنایت الهی گشوده می‌شوند.

نفی تعین در ذات

ذات حق، فاقد هرگونه تعین است و مفاتیح، غیب، و سایر مفاهیم، به مراتب ظهور مربوط‌اند. در ظرف احدیت، هیچ تعینی وجود ندارد و همه‌چیز در ذات حق مستحیل است. این تمایز، نشان‌دهنده تفاوت میان ذات غیرمتعین و مراتب متعین است.

ذات حق، چونان آفتابی است که هیچ سایه‌ای در آن راه ندارد، و تعینات، چونان پرتوهایی‌اند که در مراتب ظهور آشکار می‌شوند.

غیب و ظهور: پارادوکس عرفانی

غیب الغیوب، به دلیل شدت ظهور، غیب شده است. این پارادوکس، نشان می‌دهد که شدت ظهور حق، خود، مانع ادراک او می‌شود، مانند نور شدید که مانع دیدن می‌گردد. این مفهوم، به شعری اشاره دارد که وجود را «اظهر الاشیاء» (آشکارترین چیزها) و در عین حال «فی غایة الخفاء» (در نهایت خفاء) می‌داند. ظهور حق، علت غیبت اوست، زیرا شدت نورش، چشم ادراک را کور می‌کند.

درنگ: غیب الغیوب، به دلیل شدت ظهور، غیب شده است. ظهور حق، خود، مانع ادراک او می‌شود.

این پارادوکس، چونان معمایی است که سالک را به تأمل در رابطه میان ظهور و خفاء وا می‌دارد و او را به سوی درک عمیق‌تر از حقیقت رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، به بررسی مراتب ظهور، مفاتیح الغیب، و نفی تعین در ذات پرداخت. مرتبه حق، جامع همه تعینات است و مفاتیح الغیب، جواهر اسمای مستأثرند که در غیب مطلق نهفته‌اند. پارادوکس غیب و ظهور، عمق عرفانی این درس‌گفتار را نشان می‌دهد و سالک را به تأمل در حقیقت وجود فرا می‌خواند.

بخش ششم: اولیاء، محبین، و محبوبین

اولیاء کامل و مراتب وصول

اولیاء کامل، در مراتب مختلف سلوک، به مقام توحید می‌رسند. برخی در جوانی، برخی در کودکی، و اولیاء اولین، پیش از تولد به این مقام واصل می‌شوند. این تفاوت، نشان‌دهنده مراتب قرب اولیاء به حق است. اولیاء اولین، به دلیل قرب ذاتی، پیش از تولد به توحید واصل‌اند و جز بوی حق، چیزی به مشامشان نمی‌رسد.

این مراتب، چونان قله‌هایی‌اند که هر یک، در ارتفاعی متفاوت، به سوی آسمان حقیقت قد کشیده‌اند، و اولیاء اولین، بر بلندترین قله ایستاده‌اند.

محبین و محبوبین

محبین، با سلوک و ریاضت به توحید می‌رسند، اما محبوبین، به دلیل عنایت خاص الهی، پیشاپیش به این مقام واصل‌اند. محبین، چونان مسافرانی‌اند که با پای پیاده راه می‌پیمایند، اما محبوبین، چونان سوارانی‌اند که با مرکب عنایت الهی به مقصد می‌رسند.

درنگ: محبین، با سلوک و ریاضت به توحید می‌رسند، اما محبوبین، با عنایت خاص الهی، پیشاپیش به این مقام واصل‌اند.

این تفاوت، چونان دو مسیر به سوی یک مقصد است: یکی با تلاش و دیگری با عنایت، اما هر دو به سوی وحدت حق رهنمون می‌شوند.

مثال شرک و سلطان جنگل

درس‌گفتار، با مثالی طنزآمیز، شرک را به توهم سلطنت غیر حق تشبیه می‌کند. در این مثال، شیری که خود را سلطان جنگل می‌داند، در برابر پشه و عنکبوت مغلوب می‌شود، نشان‌دهنده آن است که هیچ سلطانی جز خدا وجود ندارد. همه موجودات، مظهر حق‌اند و توهم قدرت غیر حق، شرک است.

این مثال، چونان آینه‌ای است که توهم سلطنت غیر حق را نشان می‌دهد و سالک را به سوی نفی شرک و ادراک وحدت هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، به بررسی مراتب اولیاء، تفاوت محبین و محبوبین، و نقد شرک از طریق مثال سلطان جنگل پرداخت. اولیاء کامل، در مراتب مختلف به توحید می‌رسند، و محبوبین، با عنایت الهی، پیشاپیش واصل‌اند. مثال شرک، بر نفی هرگونه سلطنت غیر حق تأکید دارد و سالک را به سوی توحید کامل رهنمون می‌سازد.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، به تبیین عمیق مفاهیم عرفانی، به‌ویژه در باب کشف السرّ الکلی و ایضاح الامر الأصلی، پرداخت. این باب، با تمرکز بر ارتباطات وجودی میان حق، علویات، سفلیات، و انسان کامل، سیر نزولی و صعودی وجود را بررسی کرد. تأکید بر وحدت وجود، نفی تزایف فلسفی، و تبیین مراتب احدیت و واحدیت، از محورهای اصلی متن بود. توحید کامل، در نفی طلب و خوف از غیر حق، و شرک، به‌عنوان مانع اصلی سلوک، معرفی شد. مفاتیح الغیب، به‌عنوان جواهر اسمای مستأثر، و تفاوت محبین و محبوبین، از دیگر نکات کلیدی بودند.

این اثر، چونان چراغی است که راه سلوک را برای جویندگان حقیقت روشن می‌کند و آنان را به سوی معرفت عمیق‌تر از حق و خلق فرا می‌خواند. امید است که این نوشتار، برای پژوهشگران و دانشجویان الهیات و عرفان، منبعی ارزشمند و الهام‌بخش باشد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، هدف اصلی باب کَشف السّر الکَلی و ایضاح الأمر الأصلی چیست؟

2. در درسگفتار، ظرف احدیت به چه معناست؟

3. طبق درسگفتار، چرا استاد فرزانه قدس سره معتقدند تزاید و تقابل در وحدت شخصی وجود ندارد؟

4. در درسگفتار، مرتبه جامعة للتعینات به چه اشاره دارد؟

5. بر اساس درسگفتار، مفاتیح الغیب به چه اشاره دارد؟

6. در درسگفتار، استاد فرزانه قدس سره بیان می‌کنند که در ظرف احدیت، تقابل و تزاید وجود دارد.

7. طبق درسگفتار، سالک عارف تنها در صورتی به توحید کامل می‌رسد که طلب و خوفش منحصر به حق باشد.

8. درسگفتار تأکید دارد که ظرف احدیت شامل ظهورات جزئی و کثرت است.

9. بر اساس درسگفتار، مرتبه الجمع به معنای وجود جامع همه تعینات است.

10. در درسگفتار، استاد فرزانه قدس سره معتقدند که علم دینی به تنهایی برای رفع شرک کافی است.

11. تفاوت اصلی بین ظرف احدیت و واحدیت چیست؟

12. چرا طبق درسگفتار، شرک به عنوان مانعی برای توحید مطرح شده است؟

13. مفاتیح الغیب در درسگفتار چه نقشی دارند؟

14. چرا استاد فرزانه قدس سره تزاید را در ظرف وحدت شخصی نفی می‌کنند؟

15. منظور از مرتبه جامعة للتعینات در درسگفتار چیست؟

پاسخنامه

1. تبیین ارتباطات بین حق و موجودات

2. محل بروز ذات در همه موجودات

3. زیرا تزاید و تقابل مختص تعدد است

4. مرتبه‌ای که شامل تمام ظهورات است

5. مستأثرات احدیت و اسمای مخفی

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. احدیت ظرف خفای ذات و واحدیت ظرف ظهور عمومی اسما و صفات است.

12. شرک به دلیل طلب و خوف از غیر خدا مانع تحقق توحید کامل می‌شود.

13. مفاتیح الغیب کلیدهای مخفی برای باز کردن غیب و ظهور اسمای الهی هستند.

14. زیرا در وحدت شخصی، تعدد وجود ندارد و تزاید مختص کثرت است.

15. مرتبه‌ای است که شامل همه تعینات اصلی و فرعی، از احدیت تا مراتب جزئی است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده