متن درس
وحدت وجود و سیر عبودیت در مرآت انسان کامل
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 328>
مقدمه
این نوشتار، بازنویسی و تبیینی تخصصی از درسگفتار شماره 328 مجموعه مصباح الانس است که با رویکردی علمی و دانشگاهی برای مخاطبان فرهیخته و پژوهشگران حوزه الهیات و عرفان نگاشته شده است. متن حاضر، با تمرکز بر مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی، به بررسی وحدت وجود، حقیقت مظاهر، و تفسیر آیه شریفه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ [مطلب حذف شد] : تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم) در چارچوب عرفان اسلامی میپردازد.
بخش اول: وحدت وجود و حقیقت مظاهر
حقیقت واحد وجود و ظهورات آن
حقیقت وجود، واحدی است که فاقد مرتبهبندی ذاتی است و تمامی تنزلات وجودی در ظرف ظهورات، اعم از حقی و خلقی، رخ مینماید. هر نزول و ظهوری، مظهری از حضرت حق تعالی است، گویی هر جلوهای از وجود، چون قطرهای از اقیانوس بیکران ذات الهی، نور حقیقت را در خود بازمیتاباند. این اصل، بنیان وحدت وجود در عرفان اسلامی را تشکیل میدهد که در آن، وجود بهعنوان حقیقتی یگانه، در مراتب گوناگون ظهور مییابد، بدون آنکه ذاتش متکثر گردد.
| درنگ: حقیقت وجود، واحدی است که تمامی تنزلات در ظرف ظهورات حقی و خلقی رخ میدهد و هر مظهری، جلوهای از حضرت حق است. |
تعدد مظاهر و واقعیت آنها
گرچه حقیقت وجود یگانه است، مظاهر آن متعددند و این تعدد، نه اعتباری، بلکه حقیقی است. مظاهر، چون آیینههایی که هر یک زاویهای از نور الهی را منعکس میکنند، دارای هویت وجودیاند و نه صرفاً اموری خیالی یا موهوم. این دیدگاه، عرفان اسلامی را از مکاتبی که خلق را اعتباری میپندارند، متمایز میسازد. وجود، بهعنوان حقیقتی مستقل و غنی بالذات، در مظاهر خود ظهور مییابد، بدون آنکه اصالت یا استقلال ذاتی به آنها عطا شود.
| درنگ: مظاهر، متعدد و حقیقیاند، نه اعتباری، و این تعدد، به وحدت ذاتی وجود خدشهای وارد نمیسازد. |
عدم منافات تعدد مظاهر با وحدت شخصی وجود
تعدد مظاهر و مراتب آنها با وحدت شخصی وجود هیچگونه منافاتی ندارد، زیرا حقیقت واحد، با ظهور در مظاهر گوناگون، نه متکثر میشود و نه از یگانگی ذاتی خود خارج میگردد. گویی ذات الهی، چون خورشیدی است که در آیینههای بیشمار بازمیتابد، اما خود یکی است و تغییری نمیپذیرد. این اصل، بر وحدت ذاتی در عین کثرت ظهوری تأکید دارد و نشان میدهد که حق تعالی، با تمامی اوصاف و آثارش، همچنان یگانه باقی میماند.
| درنگ: وحدت شخصی وجود، با تعدد مظاهر منافاتی ندارد، زیرا حق با ظهورات خود متکثر نمیشود. |
رابطه مظاهر با حق: صعود و نزول
مظاهر، غیر از حق نیستند؛ حق تعالی در ظرف علو (مرتبه عالی) به نزول میآید و خلق میشود، و در صعود، به اصل الهی خود بازمیگردد. این سیر نزولی و صعودی، چون قوسهایی در دایره وجود، نمایانگر حرکت پیوسته میان حق و خلق است. در این فرآیند، هیچ موجودی جز حق حضور ندارد، گویی هر پدیدهای، چون موجی بر سطح دریای وجود الهی، از او سرچشمه گرفته و به او بازمیگردد.
«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا [مطلب حذف شد] : ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم) این آیه شریفه از قرآن کریم، سیر نزول و صعود را به زیبایی ترسیم میکند.
| درنگ: مظاهر، غیر از حق نیستند؛ حق در نزول، خلق میشود و در صعود، به اصل الهی بازمیگردد. |
جمعبندی بخش اول
این بخش، با تبیین وحدت وجود و حقیقت مظاهر، چارچوبی نظاممند برای فهم رابطه میان حق و خلق ارائه داد. حقیقت وجود، یگانه و فاقد مرتبه ذاتی است، اما در ظرف ظهورات، بهصورت مظاهر حقی و خلقی جلوهگر میشود. این مظاهر، نه اعتباری، بلکه حقیقیاند و با وحدت شخصی وجود منافاتی ندارند. سیر نزول و صعود، نمایانگر پیوستگی میان حق و خلق است که در نهایت، به وحدت الهی بازمیگردد.
بخش دوم: تفسیر عرفانی آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
ایاک: ظرف صعود و نعبد: ظرف نزول
آیه شریفه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ [مطلب حذف شد] : تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم) در عرفان اسلامی، نمایانگر سیر وجودی سالک در دو جهت صعود و نزول است. «ایاک» به ذات الهی و مرتبه عالی اشاره دارد که ظرف صعود سالک به سوی حق است، در حالی که «نعبد» به فعل عبادی خلق و ظرف نزول حق در مظاهر خلقی دلالت میکند. این آیه، گویی پلی است میان آسمان ذات و زمین خلقت، که سالک در آن، با عبادت، به معراج الهی نائل میشود و با استعانت، در مقام خلقی استقرار مییابد.
| درنگ: «ایاک» ظرف صعود به سوی ذات الهی و «نعبد» ظرف نزول حق در مظاهر خلقی است. |
وحدت در فعل و امر الهی
در نگاه عرفانی، تمامی افعال و امور به حق تعالی بازمیگردد. «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» و «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» در حقیقت، به معنای «ایاک ایاک» است، یعنی همهچیز جلوهای از حق است. عبادت و استعانت، هر دو مظاهر فعل الهیاند و هیچ غیر حقی در این ساحت وجود ندارد. گویی سالک، با گفتن این کلمات، چون پرندهای که بالهایش را به سوی آسمان میگشاید، خود را در دریای وحدت الهی غرق میسازد.
| درنگ: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» و «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» نمایانگر وحدت کامل میان فاعل، فعل و معلول در ساحت الهی است. |
انسان کامل و مرتبه احدیت
انسان کامل، در هر عصر، از جهت یکی از وجوه مرتبه احدیت، با غیب ذات حق متحد است و از آن متمایز یا مغایر نیست. این مرتبه، که به غیب ذات الحق نزدیک است، چون قلهای است که تنها انسان کامل به آن دسترسی دارد. او، با آگاهی از صعود و نزول حق، عبادت خود را بهعنوان تجلی الهی انجام میدهد، در حالی که انسان غیرکامل، گرچه در فعل عبادت مشارکت دارد، از این آگاهی محروم است.
| درنگ: انسان کامل، در مرتبه احدیت، با غیب ذات حق متحد است و از صعود و نزول حق آگاه است. |
ترجمان غیب ذات در اسماء و اعیان
غیب ذات حق، از طریق شئون و حقایق اسماء الهی، بهصورت عباراتی چون «نحن»، «أنا» و «لدينا» ترجمان مییابد. این اسماء، چون نهرهایی از سرچشمه ذات الهی، در ظرف صعود ظهور میکنند. در ظرف نزول، حق در اعیان ثابته و احوال خلقی تجلی مییابد، گویی هر اعیانی، چون لوحی است که نقش الهی بر آن نگاشته شده است. این ترجمان، نمایانگر جامعیت ذات الهی است که همه صفات، قوای روحانی و جسمانی را در بر میگیرد و در «نعبد»، «نستعين» و «اهدنا» متجلی میشود.
| درنگ: غیب ذات حق، در اسماء (صعود) و اعیان ثابته (نزول) ترجمان مییابد و همه مراتب را در بر میگیرد. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تفسیر عرفانی آیه شریفه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»، سیر وجودی سالک را در دو جهت صعود و نزول تبیین کرد. «ایاک» به ذات الهی و «نعبد» به مظاهر خلقی اشاره دارد، اما هر دو در نهایت به وحدت الهی بازمیگردند. انسان کامل، با آگاهی از این وحدت، مرآت جامعی است که تمامی مراتب را در خود جمع میکند. این تفسیر، بر وحدت کامل میان فاعل، فعل و معلول تأکید دارد و عبادت را بهعنوان معراج معنوی معرفی میکند.
بخش سوم: نقد دیدگاههای اعتباری و وجدانی بودن عرفان
نقد اعتباری دانستن مظاهر
برخی با استدلال به وحدت حقیقت، مظاهر را اعتباری پنداشتهاند، اما این دیدگاه نادرست است و شواهد ارائهشده، مانند استناد به احدیت و واحدیت، با موضوع بیارتباطاند. اگر خلق اعتباری باشد، خالقیت الهی به آفرینش امور موهوم تقلیل مییابد، که با حقیقت خلقت منافات دارد. گویی چنین دیدگاهی، عالم را چون نقاشی خیالی یک کودک میانگارد که فاقد حقیقت است، در حالی که عرفان اسلامی، خلق را جلوهای حقیقی از حق میداند.
| درنگ: اعتباری دانستن مظاهر، با حقیقت خلقت منافات دارد، زیرا خلق، جلوهای حقیقی از حق است. |
وجدانی بودن عرفان
عرفان، امری وجدانی و شهودی است که بر حقایق وجودی استوار است. اگر خلق اعتباری باشد، خدا خالق اعتبارات میشود، که با شأن ربوبیت الهی ناسازگار است. عرفان، چون مشعلی است که تاریکی جهل را میزداید و حقیقت وجود را آشکار میسازد. این دیدگاه، با استناد به آیاتی چون «يَدُ [مطلب حذف شد] : و یهودیان گفتند: دست خدا بسته است. دستهای خودشان بسته باد!) نقد میشود، که هرگونه محدودیت در قدرت الهی را نفی میکند.
| درنگ: عرفان، وجدانی و مبتنی بر حقایق است و خلق، بهعنوان تجلی حق، اعتباری نیست. |
نقد سوءاستفاده از نام محیالدین
برخی مطالب به اشتباه به محیالدین ابن عربی نسبت داده شده، در حالی که متعلق به شاگردانی چون قونوی است. این سوءاستفاده، چون پردهای بر حقیقت، به اعتبار علمی لطمه میزند. دقت در استنادات، لازمه پژوهش عرفانی است تا معارف اصیل از تحریف مصون بماند.
| درنگ: استناد نادرست به عرفای بزرگ، به اعتبار علمی لطمه میزند و نیازمند دقت است. |
نقد عرفان غیرحقیقی
عرفان حقیقی، مبتنی بر وجدانيات و حقایق است، اما وقتی به دست غیراهل، مانند قلندران، میافتد، به انحراف کشیده میشود. انبیا و ائمه طاهرین، معارف را بر اساس حقایق ارائه کردهاند، نه خیالات. این عرفان، چون گوهری است که در دست اولیای الهی میدرخشد، اما در دست غیراهل، به خاک میافتد.
| درنگ: عرفان حقیقی، مبتنی بر وجدانيات است و از خیالپردازیها مبراست. |
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد دیدگاههای اعتباری و تأکید بر وجدانی بودن عرفان، بر واقعیت مظاهر و حقیقت خلقت اصرار ورزید. اعتباری دانستن خلق، با شأن ربوبیت و حقیقت عرفان منافات دارد. عرفان اسلامی، با تکیه بر وجدانيات و حقایق، راهگشای فهم حقیقت وجود است و از تحریفات و سوءاستفادهها مصون میماند.
بخش چهارم: انسان کامل و مرآت کمالیه
احاطه انسان کامل بر مراتب عالی و دانی
انسان کامل، مرتبهای احاطهکننده بر ظرف عالی (ذات الهی) و دانی (مظاهر خلقی) دارد. او، چون آیینهای جامع، هر دو وجه حق و خلق را در خود جمع میکند و در عبادت، این جامعیت را نشان میدهد. گویی انسان کامل، چون درختی است که ریشه در آسمان ذات دارد و شاخههایش در زمین خلقت گسترده است.
| درنگ: انسان کامل، مرآت جامعی است که مراتب عالی و دانی را در خود جمع میکند. |
مرآت کمالیه و توجه موجودات
انسان کامل، مرآت کمالیه الهی است که همه موجودات به سوی آن توجه دارند. هر موجود، قسطی از حق را از این مرآت دریافت میکند، گویی هر ذرهای از هستی، چون پرتویی از نور الهی، از این آیینه منعکس میشود. این مرآت، ظرف ظهور حق است و هر مظهری، به قدر ظرفیت خود، از آن بهره میبرد.
| درنگ: انسان کامل، مرآت کمالیهای است که هر موجود، قسطی از حق را از آن دریافت میکند. |
ظهور و مظهر: وحدت در تجلی
ظهور، همان ظاهر (حق) است و مظهر، جلوه خلقی حق. هیچیک غیر از حق نیستند، گویی مظهر، چون سایهای است که از نور حق پدید آمده، اما از او جدا نیست. این وحدت، نمایانگر آن است که حق، خود مُظهر و مَظهر است و غیر حق در ساحت وجود راه ندارد.
| درنگ: ظهور و مظهر، هر دو جلوههای حقاند و غیر حق وجود ندارد. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین جایگاه انسان کامل بهعنوان مرآت کمالیه، نقش او را در جمع مراتب عالی و دانی برجسته کرد. انسان کامل، آیینهای است که حق در آن ظهور مییابد و هر موجود، به قدر ظرفیت خود، از این مرآت بهره میبرد. این دیدگاه، بر وحدت میان ظهور و مظهر تأکید دارد و انسان کامل را خلیفه تام الهی معرفی میکند.
بخش پنجم: نماز، معراج مؤمن و وحدت ربوبیت و عبودیت
نماز: چشمه تحول و معراج معنوی
نماز، بهعنوان معراج مؤمن، وسیلهای برای تحول وجودی و سیر معنوی است. سالک، با گفتن «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» به سوی حق صعود میکند و با «نعبد»، در مقام خلقی استقرار مییابد. گویی نماز، چون چشمهای زلال، نفس مؤمن را از آلودگیها میشوید و او را به سوی کمال هدایت میکند. این دیدگاه، با روایتی از امام صادق علیهالسلام همخوانی دارد که نماز را به چشمهای تشبیه کرده که مؤمن را پاکیزه میسازد.
| درنگ: نماز، معراج مؤمن است که او را در سیر صعود و نزول به سوی حق هدایت میکند. |
نقد نگاه سطحی به نماز
نگاه به نماز بهعنوان تکلیفی صرف، گمراهی است. نماز، فراتر از وظیفه، ابزاری برای سیر و سلوک معنوی است که با حضور قلب و آگاهی، مؤمن را متحول میسازد. تکرار مکانیکی «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» بدون توجه به معنا، چون کلامی بیروح، فاقد اثر معنوی است.
| درنگ: نماز، با حضور قلب، وسیله تحول وجودی است و تکرار بیمعنا، فاقد اثر است. |
وحدت ربوبیت و عبودیت
در نهایت، عابد و معبود، طالب و مطلوب، فاعل و مفعول، همه حقاند. «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» نشاندهنده وحدت میان همه این مراتب است. حق، خود عابد است و خود معبود، خود طالب است و خود مطلوب. گویی سالک، با عبادت، در آیینه الهی خود را میبیند و جز حق، چیزی نمییابد.
| درنگ: عابد و معبود، طالب و مطلوب، همه حقاند و عبادت، جلوه وحدت ربوبیت و عبودیت است. |
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر نقش نماز بهعنوان معراج مؤمن، آن را چشمهای برای تحول وجودی معرفی کرد. نقد نگاه سطحی به نماز، بر اهمیت حضور قلب تأکید داشت. وحدت ربوبیت و عبودیت، نشاندهنده آن است که عبادت، جلوهای از حق است و سالک، در این سیر، به وحدت الهی میرسد.
بخش ششم: نفس رحمانی و تجلی ساری
دو اعتبار ذات الهی در احدیت
ذات الهی در مرتبه احدیت، دو اعتبار دارد: نخست، اعتبار جمع احدی غیبی که مرتبه احدیت جمع نامیده میشود؛ دوم، اعتبار انبساط بر حقایق که وجود عام یا نفس رحمانی خوانده میشود. این دو وجه، چون دو بال پرنده وجود، ذات الهی را در مراتب گوناگون ظهور میدهند.
| درنگ: ذات الهی در احدیت، دو اعتبار دارد: جمع احدی غیبی و انبساط بر حقایق (نفس رحمانی). |
نفس رحمانی: فیض ساری و وجود عام
نفس رحمانی، بهعنوان فیض ساری و وجود عام، واسطه ظهور حق در مظاهر است. این فیض، گرچه به دلیل قید، از مطلق انزل است، به دلیل عموم، به فهم انسانی نزدیکتر است. گویی نفس رحمانی، چون نسیمی است که از دریای ذات الهی وزیده و همه موجودات را در خود پرورانده است.
| درنگ: نفس رحمانی، فیض ساری است که به دلیل عموم، به فهم نزدیکتر است. |
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با تبیین دو اعتبار ذات الهی در مرتبه احدیت، نفس رحمانی را بهعنوان فیض ساری و وجود عام معرفی کرد. این فیض، واسطه ظهور حق در مظاهر است و به دلیل عموم، برای ذهن انسانی قابلفهمتر است.
جمعبندی نهایی
درسگفتار شماره 325 مصباح الانس، با تبیین وحدت وجود، حقیقت مظاهر، و تفسیر عرفانی آیه شریفه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»، چارچوبی عمیق برای فهم رابطه میان حق و خلق ارائه داد. وحدت وجود، بر یگانگی ذات الهی تأکید دارد، در حالی که مظاهر، بهعنوان تجلیات حقیقی حق، از اعتباری بودن مبرا هستند. انسان کامل، بهعنوان مرآت کمالیه، تمامی مراتب را در خود جمع میکند و نماز، معراجی است که سالک را به سوی حق هدایت میکند. نقد دیدگاههای اعتباری، بر وجدانی بودن عرفان اصرار ورزید و نفس رحمانی، بهعنوان فیض ساری، پل ارتباطی میان حق و خلق معرفی شد.
| با نظارت صادق خادمی |