متن درس
تأملی در نفس الرحمان و مراتب تعین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 364)
دیباچه
کتاب حاضر، بازنویسی علمی درسگفتار شماره 364 از سلسله درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تبیین «مصباح الانس» است که با تمرکز بر مفهوم نفس الرحمان و مراتب تعین در چارچوب عرفان نظری نگاشته شده است.
بخش نخست: مفهوم نفس الرحمان و جایگاه آن در عرفان نظری
تعریف نفس الرحمان و فیض عام
نفس الرحمان، به مثابه فیض عام الهی، جریانی ساری است که از مرتبه احدیت تا پایینترین مراتب وجودی، یعنی عالم ناسوت، امتداد مییابد. این فیض، چونان نسیمی الهی، همه مراتب هستی را در بر گرفته و وجود را به مظاهر گوناگون اعطا میکند. در بیان آیتالله نکونام قدسسره، نفس الرحمان از تعین اول تا ثانی، و از ظرف ولایت تا رقيقه ناسوتی، به عنوان «بخار عام» شناخته میشود که حرارت حیاتبخش ماده را در عالم ناسوت فراهم میآورد.
| درنگ: نفس الرحمان، فیض عام الهی است که از احدیت تا ناسوت ساری بوده و چونان بخار عام، حرارت حرکت ماده را در عالم ناسوت ایجاد میکند. |
این مفهوم، در عرفان نظری، به مثابه پلی میان وحدت مطلق الهی و کثرت مظاهر هستی عمل میکند. نفس الرحمان، نه تنها منشأ ظهور همه موجودات است، بلکه به عنوان ماده صور کونیه، اصل و اساس تعینات وجودی را تشکیل میدهد.
اسمای مترادف نفس الرحمان
نفس الرحمان، با اسامی متعددی چون فیض، مرتبه حبی، فیض اولی، و عماء شناخته میشود. هر یک از این اسما، به جنبهای از این حقیقت عرفانی اشاره دارد: «فیض» به ساری بودن آن در همه مراتب، «حب» به انگیزه الهی ظهور، و «عماء» به مرتبه پیش از تعینات عینی دلالت میکند. این تنوع اسمایی، چونان آینههایی است که نور حقیقت واحد را از زوایای گوناگون منعکس میسازند.
در این میان، مرتبه عماء، به مثابه ماده تعینات حقایق، جایگاهی ویژه دارد. این مرتبه، چونان بذری است که همه حقایق وجودی در آن به صورت بالقوه نهفتهاند و با فیض الهی به ظهور میرسند.
جمعبندی بخش نخست
نفس الرحمان، به عنوان فیض عام الهی، منشأ همه تعینات و ظهورات وجودی است. این فیض، با اسمای متعدد، جنبههای گوناگون خود را در مراتب هستی آشکار میسازد. از مرتبه عماء تا بخار عام ناسوتی، نفس الرحمان چونان جریانی حیاتبخش، همه مظاهر را در سیطره خود دارد.
بخش دوم: احدیت، تعینات و ضیق اطلاق
نقل از جندی و وجود متنفس
موید الدین جندی، در تبیین نفس الرحمان، وجود متنفس را به دلیل تعینش به نفس متعین، که از ضیق اطلاق و استهلاک در احدیت ناشی میشود، نفس مینامد. وجود متنفس، چونان نسیمی است که از دریای بیکران احدیت برخاسته و در قالب نفس الرحمان متجلی شده است. این تعین، نتیجه نزول از اطلاق مطلق به مرتبهای محدود و مقید است.
| درنگ: وجود متنفس، به دلیل تعین به نفس متعین، که از ضیق اطلاق و استهلاک در احدیت ناشی میشود، نفس نامیده میشود. |
ضیق اطلاق و استهلاک در احدیت
ضیق اطلاق، به محدودیت وجود در برابر اطلاق مطلق احدیت اشاره دارد. استهلاک، چونان محو شدن همه تعینات در نور وحدت احدیت است. نفس الرحمان، هرچند فیض عام اطلاقی است، خود تحت سیطره احدیت قرار دارد و اطلاقش مقید به تعین احدی است. این سیطره، چونان سایهای است که وحدت مطلق بر کثرت مظاهر میافکند.
در این چارچوب، احدیت، معین همه نزولات است، اما خود فاقد تعین کثرتی و دارای تعین اولی است. نزولات، متعین با تعینات جزئی و نازلهاند، در حالی که احدیت، چونان خورشیدی است که نورش همه مظاهر را روشن میکند، اما خود از کثرت مبراست.
تمایز ذات و احدیت
ذات الهی، مرتبهای است مطلق و بیتعین، که هیچ ضیقی بر آن روا نیست. احدیت، به عنوان اولین مرتبه ظهور، دارای تعین اولی است و پایینتر از ذات قرار دارد. این تمایز، چونان تفاوت میان اقیانوس بیکران و اولین موج برخاسته از آن است. ذات، منشأ همه تعینات است، اما خود از هر تعینی مبراست.
جمعبندی بخش دوم
احدیت، به عنوان مرتبه وحدت مطلق، معین همه تعینات است، اما خود فاقد کثرت است. نفس الرحمان، هرچند فیض عام است، تحت سیطره احدیت قرار دارد و اطلاقش مقید است. تمایز ذات و احدیت، مبنای درک رابطه وحدت و کثرت در عرفان نظری است.
بخش سوم: واحدیت، تجلی ساری و مراتب ظهور
نفس الرحمان و واحدیت
نفس الرحمان، به لحاظ مُظهری، واحدیت و به لحاظ مَظهری، کون (جهان هستی) است. واحدیت، مرتبه ظهور اسما و صفات الهی است که نفس الرحمان، مُظهر آن و کون، مَظهر آن است. این رابطه، چونان رابطه آینه و تصویر است: واحدیت، آینه اسمای الهی و کون، تصویر مظاهر آن است.
در مرتبه واحدیت، اعیان ثابته به وجود علمی حق موجودند و مظاهر عینی، در ظرف خارج، به وجود نفس خود نیز متجلی میشوند. این تمایز، چونان تفاوت میان نقش در ذهن نقاش و تصویر بر بوم است.
تجلی ساری و نشئه وجودیه
نفس الرحمان، تجلی ساری در نشئه وجودیه است که کلیات و جزئیات را در بر میگیرد. این تجلی، چونان نوری است که از منشور الهی گذشته و به رنگهای گوناگون مظاهر متجلی شده است. نشئه وجودیه، کلمات و حروف نفس الرب (رحمان) است که همه مظاهر، از کلی (واحدیت) تا جزئی (ناسوت)، را شامل میشود.
| درنگ: نفس الرحمان، تجلی ساری در نشئه وجودیه است که کلمات و حروف رب را در کلیات و جزئیات مظاهر متجلی میسازد. |
مثال متكلم و كلام
وجود متنفس، مانند کلام است که تعینش به متکلم (نفس متعین) وابسته است. نفس الرحمان، متکلم و کون، کلام آن است. این تمثیل، چونان شاخهای از درخت معرفت است که رابطه فاعل و مفعول را در فرآیند ظهور روشن میسازد.
جمعبندی بخش سوم
نفس الرحمان، در مرتبه واحدیت، مُظهر اسما و در کون، مَظهر اعیان ثابته و موجودات عینی است. تجلی ساری آن، همه مراتب وجود را در بر میگیرد و چونان کلام متکلم، مظاهر را از وحدت به کثرت میرساند.
بخش چهارم: نكاح اول و مراتب نزول
اجتماع عام و نكاح اول
نفس الرحمان، نتیجه اجتماع عام اسمای ذاتیه در مرتبه واحدیت، با توجه الهی غیبی است. این اجتماع، که نكاح اول نامیده میشود، چونان پیوند آسمانی میان مُظهر (اسما) و مَظهر (وجودات) است که فیض الهی را در مرتبه علمی ایجاد میکند. توجه الهی غیبی، پیش از ظهور مظاهر، حبی و ارادی است و انگیزه ظهور را فراهم میآورد.
موید الدین جندی، میل الهی به حقیقت جامعه را محبت و نسبت به حقایق طالبه را اراده مینامد. این تمایز، چونان تفاوت میان عشق کلی و خواست خاص است که هر یک جنبهای از توجه الهی را نشان میدهد.
نقد قونوی بر نكاح اول
صدرالدین قونوی، در برخی موارد، این اجتماع را از مراتب نكاح نمیداند، زیرا غیبی و فاقد ثمر عینی است. این نقد، چونان شاخهای از درخت حکمت است که تمایز میان مرتبه علمی و عینی را روشن میسازد. نكاح، در نظر قونوی، به ظهور عینی محدود است، در حالی که اجتماع اول، در ظرف علم الهی رخ میدهد.
منزل تدلی و مرتبه عماء
نكاح اول، به عنوان منزل تدلی، محل ابتداء تنزل و صدور اولی است. این مرتبه، چونان دروازهای است که فیض الهی از احدیت به واحدیت میگذرد. مرتبه عماء، ماده تعینات حقایق است و اصل فیض تعینات محسوب میشود. این مرتبه، چونان مه غلیظی است که همه حقایق در آن به صورت بالقوه نهفتهاند.
| درنگ: نكاح اول، به عنوان منزل تدلی، محل ابتداء تنزل و صدور اولی است، و مرتبه عماء، ماده تعینات حقایق محسوب میشود. |
حضرت نفوذ اقدار
نفس الرحمان، حضرت نفوذ اقدار است که مبدع اجتماعات و متوضع وجودات و حقایق است. این اصطلاح، چونان کلیدی است که درهای معرفت به اندازهها و ظهورات الهی را میگشاید. اقدار، اندازههای کلی در ظرف علمیاند که به وجود علمی حق متعین میشوند.
جمعبندی بخش چهارم
نكاح اول، اجتماع اسما در واحدیت است که با توجه حبی غیبی، فیض را ایجاد میکند. مراتب منزل تدلی، عماء و حضرت نفوذ اقدار، جنبههای مختلف این فیض را در ظرف علمی نشان میدهند. نقد قونوی، بر تمایز علمی و عینی تأکید دارد.
بخش پنجم: تعین، متعین و صورت ظهور
تعین و صورت متعین
موید الدین جندی، تعین را صورت متعین میداند: معین، فاعل؛ متعین، مفعول؛ و تعین، فعل است. این تقسیمبندی، چونان نقشهای است که رابطه فاعل، فعل و مفعول را در فرآیند ظهور ترسیم میکند. تعین، بدون متعین، وجود ندارد، مانند فعل که بدون مفعول تحقق نمییابد.
نفس الرحمان، ماده صور موجودات کونیه است، مانند نفس انسانی که از قلب صادر میشود. این تمثیل، چونان آینهای است که منشأ تعینات را در قلب الهی و انسانی نشان میدهد.
تعین در قلب و تمایز در خارج
نفس انسانی، در قلب، تعین دارد، اما از متعین متمایز نیست. در خارج، تعین و متعین جدا میشوند، مانند ضرب و مضروب که در قلب یکیاند، اما در خارج متمایز میشوند. این تمایز، چونان تفاوت میان وحدت در مرتبه علمی و کثرت در مرتبه عینی است.
| درنگ: در مرتبه علمی، تعین و متعین متحدند، اما در مرتبه عینی، به دلیل کثرت، متمایز میشوند. |
الف و مراتب ظهور
الف، به عنوان تعین اولی، واحد، نفس الرحمانی یا وجود ساری است و سه مرتبه دارد: قبل، حین و بعد از امتداد. این مراتب، چونان مراحل سفری معرفتیاند که از احدیت به واحدیت و سپس ناسوت میرسند.
نقد حواشی اشكوری
حواشی اشکوری، به عنوان اضافات غیرضروری، از متن اصلی زائدند و باید حذف شوند. این نقد، چونان تیزابی است که ناخالصیها را از گوهر معرفت میزداید و خلوص متن را حفظ میکند.
جمعبندی بخش پنجم
تعین، صورت متعین است و بدون مفعول تحقق نمییابد. نفس الرحمان، ماده صور کونیه است و در مرتبه علمی، وحدت دارد، اما در مرتبه عینی، کثرت مییابد. الف، مراتب ظهور را از احدیت تا ناسوت نشان میدهد.
نتیجهگیری نهایی
کتاب حاضر، با بازنویسی درسگفتار شماره 364 آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، تبیینی جامع و عمیق از نفس الرحمان، تعینات وجودی و مراتب ظهورات در چارچوب عرفان نظری ارائه داد. نفس الرحمان، فیض عام الهی است که از احدیت تا ناسوت ساری است و همه مظاهر را در سیطره خود دارد. احدیت، معین بدون کثرت، و نزولات، متعین با تعینات جزئیاند. واحدیت، مُظهر اسما و کون، مَظهر اعیان ثابته و موجودات عینی است. نكاح اول، اجتماع اسما در واحدیت است که با توجه حبی غیبی، فیض را ایجاد میکند. مراتب منزل تدلی، عماء و حضرت نفوذ اقدار، جنبههای مختلف این فیض را نشان میدهند. تعین، صورت متعین است و در مرتبه علمی، وحدت دارد، اما در مرتبه عینی، کثرت مییابد.
| با نظارت صادق خادمی |