متن درس
تبیین عالم مثل و نقد آن
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 382)
مقدمه
در این بخش ، به تبیین و نقد عالم مثل، مفهومی بنیادین در فلسفه و عرفان اسلامی، پرداخته شده است. این مبحث، که ریشه در اندیشههای افلاطونی و تحولات بعدی آن در فلسفه اسلامی دارد، از منظر عقلانی و انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با رویکردی عمیق و نقادانه، به تحلیل چیستی عالم مثل، اختلافات موجود در تصور و تصدیق آن، و فقدان دلایل اثباتی برای این مفهوم پرداختهاند.
بخش اول: تناسب مقام و ضرورت اثبات عقلانی عالم مثل
بحث عالم مثل، به مثابه پلی میان عرفان و فلسفه، در این درسگفتار بهعنوان موضوعی محوری مطرح شده است. آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که اثبات این مفهوم باید با روش عقلانی و تأنسی انجام پذیرد تا ذهن مخاطب با استدلالهای فلسفی انس گیرد و به سوی فهم وجود مطلق حق تعالی هدایت شود. این رویکرد، همانند باغبانی است که با دقت و ظرافت، نهال معرفت را در خاک ذهن مخاطب میکارد تا به باروری حقیقت وجود منجر گردد.
تبیین ضرورت عقلانی
در این مقام، اثبات عالم مثل بهعنوان پیشنیازی برای تبیین وجود مطلق حق تعالی مطرح شده است. این وجود مطلق، که حقیقت عینی و شخصی وجود است، بهعنوان مبنای تمامی مراتب وجودی در نظر گرفته میشود. آیتالله نکونام قدسسره با اشاره به این نکته که اثبات عقلانی عالم مثل باید به تأسیس وجود مطلق منجر شود، بر اهمیت استدلالهای فلسفی در عرفان تأکید میکنند. این استدلالها، مانند مشعلی فروزان، راه حقیقت را در تاریکی ابهامات روشن میسازند.
تلفیق عرفان و فلسفه
تلفیق عرفان و فلسفه در این درسگفتار، نشاندهنده عمق نگاه آیتالله نکونام قدسسره به مسائل متافیزیکی است. ایشان با بهرهگیری از زبان فلسفه، مفاهیم عرفانی را به گونهای تبیین میکنند که برای ذهنهای جستجوگر قابل فهم باشد. این رویکرد، همانند نغمهای است که از ساز عرفان و فلسفه بهصورت همزمان نواخته میشود و هارمونی معرفت را به گوش جان مخاطب میرساند.
بخش دوم: اختلافات اهل نظر در تصور و تصدیق عالم مثل
یکی از محورهای اصلی درسگفتار، اختلافات اهل نظر در چیستی و وجود عالم مثل است. این اختلافات، که در دو سطح تصور (چیستی مثل) و تصدیق (وجود یا عدم آن) بروز یافتهاند، نشاندهنده پیچیدگی و ابهام این مفهوم در سنت فلسفی و عرفانی است. آیتالله نکونام قدسسره با دقت و موشکافی، این اختلافات را بررسی کرده و به نقد آنها پرداختهاند.
تصور عالم مثل
در سطح تصور، برخی مثل را عرضی، برخی طولی، و برخی بهصورت کلی مبهم دانستهاند. این تنوع در تعریف، مانند پراکندگی برگهای پاییزی است که هر یک در سویی میافتد و جمعآوری آنها به یک تصویر واحد دشوار است. آیتالله نکونام قدسسره با اشاره به این ابهامات، تأکید دارند که عدم وضوح در تصور مثل، یکی از موانع اصلی در اثبات آن است.
تصدیق عالم مثل
در سطح تصدیق، اختلافات به وجود یا عدم وجود عالم مثل بازمیگردد. برخی آن را بهعنوان مرتبهای مستقل در سلسله مراتب وجودی میپذیرند، در حالی که دیگران آن را غیرضروری یا حتی غیرواقعی میدانند. این اختلافات، مانند امواج متلاطمی است که کشتی معرفت را در دریای فلسفه به اینسو و آنسو میکشاند، بدون آنکه به ساحل یقین برسد.
بخش سوم: نقد فقدان دلیل اثباتی برای عالم مثل
یکی از انتقادات محوری آیتالله نکونام قدسسره، فقدان دلیل اثباتی برای وجود عالم مثل است. ایشان با بررسی دیدگاههای شیخ اشراق، ملاصدرا، و میرداماد، اعلام میکنند که این دیدگاهها فاقد استدلال قاطعاند و تنها به تکرار ادعاها بسنده کردهاند. این نقد، مانند آیینهای است که حقیقت ادعاهای بیپشتوانه را عیان میسازد.
بررسی دیدگاههای فلاسفه
آیتالله نکونام قدسسره با اشاره به دیدگاههای شیخ اشراق، ملاصدرا، و میرداماد، تأکید دارند که این فلاسفه نتوانستهاند دلیل محکمی برای اثبات عالم مثل ارائه دهند. این فقدان دلیل، مانند بنایی است که بدون پیریزی محکم ساخته شده و در برابر طوفان نقد فرو میریزد.
اهمیت سند در اثبات
تأکید بر لزوم ارائه سند، یکی از اصول روششناختی آیتالله نکونام قدسسره در این درسگفتار است. ایشان با تمثیلی زیبا، عالم مثل را به خانهای بدون سند تشبیه میکنند که ادعای مالکیت بر آن، بدون مدرک معتبر، بیاعتبار است. این تأکید، مانند نوری است که مسیر تحقیق علمی را روشن میسازد.
بخش چهارم: نقد تعصب ملاصدرا به عالم مثل
آیتالله نکونام قدسسره با انتقادی صریح، به تعصب ملاصدرا در بحث عالم مثل اشاره کرده و تکرار 59 مرتبهای این موضوع در اسفار اربعه را نشانهای از این تعصب میدانند. این تکرار، مانند نواختن یک نغمه واحد در ساز معرفت است که بهجای غنا، به یکنواختی منجر شده است.
پراکندگی مباحث در اسفار
پراکندگی مباحث عالم مثل در اسفار، به سردرگمی مخاطب منجر شده است. آیتالله نکونام قدسسره این پراکندگی را مانند نقشهای ناقص میدانند که راهنمای روشنی برای یافتن مقصد ارائه نمیدهد. این نقد، بر اهمیت انسجام در آثار فلسفی تأکید دارد.
نقد ارجاعات ناقص
ارجاع ملاصدرا به صفحه 421 جلد دوم اسفار، تنها یکی از 59 مورد بحث مثل است و فاقد استدلال جامع است. این ارجاعات ناقص، مانند تکههای پراکنده یک پازلاند که به تصویر کامل منجر نمیشوند.
بخش پنجم: نقد فرهنگ سلطانی در تبیین عالم مثل
آیتالله نکونام قدسسره مفهوم عالم مثل را به فرهنگ سلطانی و ربالارباب تشبیه کرده و آن را نتیجه ذهنیت سلطانپرست میدانند. این تشبیه، مانند آینهای است که تأثیر فرهنگ اجتماعی بر مفاهیم متافیزیکی را بازتاب میدهد.
تأثیر فرهنگ اجتماعی
ذهنیت سلطانپرستی، که در فرهنگ ایرانی و دینی نفوذ کرده، مفاهیم عرفانی را تحت تأثیر قرار داده است. آیتالله نکونام قدسسره این تأثیر را مانند رنگی میدانند که بر بوم عرفان پاشیده شده و آن را از اصالت خود دور کرده است.
نقد ربالارباب
مفهوم ربالارباب، که عالم مثل را بهعنوان کدخدای عالم ناسوت معرفی میکند، مورد انتقاد قرار گرفته است. این دیدگاه، مانند ساختن تاجی زرین برای موجودی خیالی است که وجودش اثبات نشده است.
بخش ششم: نقد دیدگاه شیخ اشراق در بیشعور دانستن طبیعت
آیتالله نکونام قدسسره دیدگاه شیخ اشراق مبنی بر بیشعور بودن طبیعت را نقد کرده و آن را نتیجه ضعف دانش طبیعی در زمان او میدانند. این نقد، مانند نسیمی است که غبار جهل را از چهره طبیعت میزداید.
شعور ذاتی طبیعت
طبیعت، با داشتن حرکت، رشد، و انرژی، دارای شعور ذاتی است. آیتالله نکونام قدسسره با تمثیلی زیبا، گیاه را به موجودی زنده تشبیه میکنند که از خاک، حیات و زیبایی میآفریند، بدون نیاز به واسطهای متافیزیکی.
ضعف علوم طبیعی در گذشته
ضعف علوم طبیعی در زمان شیخ اشراق، مانند پردهای بود که حقیقت طبیعت را پوشانده بود. پیشرفت علوم، این پرده را کنار زده و نشان داده است که طبیعت خود دارای شعور و حیات است.
بخش هفتم: عدم ارتباط وجود مطلق با عالم مثل
آیتالله نکونام قدسسره ارتباط میان وجود مطلق حق تعالی و عالم مثل را رد کرده و آن را غیرضروری میدانند. این دیدگاه، مانند رودی زلال است که از سرچشمه وحدت وجود جاری میشود و نیازی به واسطه ندارد.
وحدت وجود
اصل وحدت وجود، که تمامی مراتب را ظهورات حق تعالی میداند، عالم مثل را غیرضروری میسازد. آیتالله نکونام قدسسره این اصل را مانند خورشیدی میدانند که همه موجودات را در پرتو خود روشن میکند.
نقد واسطهگری عالم مثل
فرض عالم مثل بهعنوان واسطه، مانند افزودن حلقهای غیرضروری به زنجیره وجود است. این نقد، بر استقلال وجود مطلق تأکید دارد و هرگونه واسطه را زائد میشمارد.
بخش هشتم: تقسیمبندی موجودات در فلسفه
آیتالله نکونام قدسسره به تقسیمبندی موجودات در فلسفه پرداخته و سه نوع وجود را معرفی میکنند: وجود مادی در ذهن و خارج، وجود غیرمادی در ذهن و مادی در خارج، و وجود غیرمادی در هر دو.
موجودات مادی
موجوداتی که در ذهن و خارج مادیاند، مانند علوم طبیعی، در مرتبه ناسوت قرار دارند. این موجودات، مانند سنگ و گیاه، در عالم ماده تجلی یافتهاند.
موجودات نیمهمادی
موجوداتی که در خارج مادی و در ذهن غیرمادیاند، مانند اعداد در ریاضیات، مرتبهای میانی دارند. این موجودات، مانند پلی میان ماده و تجرد عمل میکنند.
موجودات غیرمادی
موجوداتی که در ذهن و خارج غیرمادیاند، مانند امور عامه فلسفی، در مرتبهای بالاتر قرار دارند. این امور، مانند وجود و وحدت، به عالم عقل نزدیکترند.
بخش نهم: ماهیت مطلق و ماهیت مادی
آیتالله نکونام قدسسره به تمایز میان ماهیت مطلق (من حیث هی هی) و ماهیت مادی پرداخته و ارتباط آنها با علوم مختلف را تبیین میکنند.
ماهیت مطلق
ماهیت مطلق، بدون دخالت ماده، به امور عامه فلسفی مانند وجود و وحدت مربوط است. این ماهیت، مانند ستارهای در آسمان معرفت است که از ماده و محدودیتهای آن آزاد است.
ماهیت مادی
ماهیت مادی، یا در خارج مادی است (علوم طبیعی) یا در ذهن غیرمادی و در خارج مادی (ریاضیات). این ماهیت، مانند رودی است که در بستر ماده جاری میشود.
بخش دهم: اقوال درباره وجود مثل
آیتالله نکونام قدسسره به اقوال مختلف درباره وجود مثل پرداخته و آنها را به سه دسته تقسیم میکنند: مثل برای موجودات طبیعی، مثل برای موجودات تعلیمی، و مثل برای هر دو.
مثل برای موجودات طبیعی
برخی معتقدند که مثل تنها برای موجودات طبیعی مانند انسان مادی است. این دیدگاه، مانند محدود کردن آینه معرفت به انعکاس یک منظره خاص است.
مثل برای موجودات تعلیمی
برخی دیگر مثل را برای موجودات تعلیمی مانند اعداد قائلاند. این دیدگاه، مانند نگریستن به آسمان ریاضیات برای یافتن حقایق متافیزیکی است.
مثل برای هر دو
گروهی نیز معتقدند که مثل برای هر دو دسته وجود دارد. این دیدگاه، مانند گستردن دامنه معرفت به تمامی موجودات است، اما بدون دلیل معتبر، به پراکندگی منجر میشود.
بخش یازدهم: تقسیم مثل به معقول ابدی و مصخصو فاسد
آیتالله نکونام قدسسره مثل را به دو نوع معقول ابدی (مجرد) و مصخصو فاسد (مادی) تقسیم کرده و معقول ابدی را مفارق مینامند.
معقول ابدی
معقول ابدی، مانند گوهری جاودان است که در عالم تجرد میدرخشد و از محدودیتهای ماده آزاد است. این معقول، به عالم مثل نسبت داده شده است.
مصخصو فاسد
مصخصو فاسد، مانند گلی است که در خاک ناسوت میروید و با گذر زمان پژمرده میشود. این افراد مادی، در مرتبهای پایینتر از معقول ابدی قرار دارند.
بخش دوازدهم: نقد نسبت دادن مثل به افلاطون
آیتالله نکونام قدسسره نسبت دادن عالم مثل به افلاطون را فاقد سند معتبر دانسته و به استناد ابنسینا و ارسطو، آن را رد میکنند.
تحریف ابنسینا
ابنسینا عالم مثل را به صور مرتسمه تحریف کرده و آن را رد میکند. این تحریف، مانند تغییر مسیر رودی است که به سوی حقیقت جاری بود.
انکار ارسطو
ارسطو بهکلی عالم مثل را انکار کرده و آن را غیرواقعی میداند. این انکار، مانند برچیدن بنایی است که بدون بنیاد محکم ساخته شده بود.
بخش سیزدهم: نقد دیدگاه شیخ اشراق درباره مثل معلقه
آیتالله نکونام قدسسره مثل معلقه را ابداع شیخ اشراق دانسته و آن را مرتبهای خیالی و غیرضروری میدانند.
مرتبه مثل معلقه
مثل معلقه، بهعنوان مرتبهای میان عالم حس و نفوس، مانند سایهای خیالی است که وجود واقعی ندارد و تنها به پیچیدگی نظام متافیزیکی میافزاید.
نقد ابداع شیخ اشراق
ابداع مثل معلقه توسط شیخ اشراق، مانند افزودن شاخهای غیرضروری به درخت معرفت است که بهجای باروری، به پراکندگی منجر میشود.
بخش چهاردهم: دیدگاه محققان درباره شمول مثل
آیتالله نکونام قدسسره به دیدگاه محققانی اشاره دارند که مثل را برای هر موجود مجرد از مادهای قائلاند.
مثل برای موجودات مجرد
محققان، مثل را برای هر موجود مجرد از ماده قائلاند، مانند نوری که بر تمامی موجودات تجرد یافته میتابد. این دیدگاه، به جامعیت عالم مثل اشاره دارد.
تطابق نوعیت
مثل، یا عین ممثل در نوعیت است یا همراه ماده در افراد ظهور مییابد. این تطابق، مانند انعکاس حقیقت در آینههای مختلف وجود است.
بخش پانزدهم: ظهور مثل در وجود مطلق
آیتالله نکونام قدسسره ظهور مثل در ازلیت وجود مطلق را مطرح کرده و صفات مظاهر خارجی را با صفات مثل مرتبط میدانند.
تطابق صفات
صفات مظاهر خارجی در عالم حس، با صفات مثل در عالم عقل مطابقت دارند. این تطابق، مانند نغمهای است که در مراتب مختلف وجود تکرار میشود.
وحدت وجود
ظهور مثل در وجود مطلق، به اصل وحدت وجود اشاره دارد که تمامی مراتب را جلوههای حق تعالی میداند. این دیدگاه، مانند دریایی است که همه رودها به آن میپیوندند.
بخش شانزدهم: تمایز عالم مثال از عالم مثل
آیتالله نکونام قدسسره عالم مثال را از عالم مثل متمایز کرده و آن را فاقد دلیل اثباتی میدانند.
مثال متصل و منفصل
عالم مثال شامل مثال متصل (تمثل ذهنی) و منفصل (عالم ذر یا برزخ) است. این تمایز، مانند دو شاخه از یک درخت است که هر یک مسیر متفاوتی را طی میکند.
مقایسه با مفاهیم قرآنی
مفاهیمی مانند عرش، لوح، و قلم، به دلیل داشتن دلیل قرآنی، معتبرتر از عالم مثالاند. این مفاهیم، مانند ستونهای محکمیاند که بنای معرفت دینی را استوار میسازند.
بخش هفدهم: ظهورات عالم حق
آیتالله نکونام قدسسره تمامی مراتب وجودی را ظهورات عالم حق دانسته و عالم مثل را غیرضروری میدانند.
وحدت وجود
اصل وحدت وجود، تمامی مراتب را جلوههای حق تعالی میداند. این دیدگاه، مانند خورشیدی است که همه موجودات را در پرتو خود روشن میکند، بدون نیاز به واسطهای مانند عالم مثل.
غیرضروری بودن عالم مثل
عالم مثل، مانند حلقهای غیرضروری در زنجیره وجود است که حذف آن، به سادگی و زیبایی نظام متافیزیکی میافزاید.
جمعبندی
این بخش ، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین و نقد عالم مثل، مثل افلاطونی، و مثل معلقه پرداخته است. نقدهای صریح ایشان به فقدان دلیل اثباتی، تعصب ملاصدرا، نفوذ فرهنگ سلطانی، و ضعف علوم طبیعی در گذشته، نشاندهنده عمق نگاه انتقادی به مفاهیم عرفانی و فلسفی است. تأکید بر وحدت وجود و غیرضروری بودن عالم مثل، این بخش را به منبعی جامع برای پژوهشگران حوزه الهیات و عرفان تبدیل کرده است. این نوشتار، مانند گوهری درخشان در تاج معرفت، برای مخاطبان تحصیلکرده و متخصص، نوری از حقیقت و روشنی ارائه میدهد.