در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 393

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 393)

دیباچه

کتاب حاضر، با الهام از درس‌گفتارهای عمیق و گران‌سنگ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 393، به تبیین یکی از پیچیده‌ترین مباحث فلسفی و عرفانی، یعنی حقیقت ابصار و نسبت آن با عالم مثال، می‌پردازد.

حقیقت ابصار، همچون آینه‌ای صیقلی، دریچه‌ای به سوی ادراکات نفسانی و مراتب هستی می‌گشاید. این مبحث، که در تلاقی فلسفه، عرفان و علوم طبیعی قرار دارد، از یک سو به کاوش در ماهیت بینایی و صور ادراکی می‌پردازد و از سوی دیگر، با طرح عالم مثال به‌عنوان مرتبه‌ای برزخی میان ماده و مجردات، پرسش‌های بنیادین درباره چیستی ادراک و نسبت آن با وجود را پیش می‌کشد.

بخش نخست: حقیقت ابصار و نسبت آن با عالم مثال

تبیین مفهومی ابصار

حقیقت ابصار، که به معنای بینایی و ادراک بصری است، یکی از پیچیده‌ترین مسائل فلسفی و عرفانی در سنت اسلامی به شمار می‌رود. در این دیدگاه، صورت مرئی نه در چشم، نه در عالم خارج، بلکه در عالم مثال تحقق می‌یابد. عالم مثال، که در عرفان ابن‌عربی و فلسفه صدرایی به‌عنوان مرتبه‌ای معلق میان ماده و مجردات تام شناخته می‌شود، بستری برای ظهور صور خیالی و ادراکی فراهم می‌آورد. این عالم، همچون پلی میان جهان مادی و عالم عقلی، صور را از قید ماده آزاد می‌سازد و آن‌ها را در مرتبه‌ای غیرمحسوس و غیرمجرد به ظهور می‌رساند.

درنگ: حقیقت ابصار، در عالم مثال تحقق می‌یابد، جایی که صور مرئی نه در چشم و نه در خارج، بلکه در مرتبه‌ای برزخی میان ماده و مجردات موجودیت می‌یابند.

این دیدگاه، ریشه در نظریه مراتب وجود دارد که هستی را به مراتب گوناگون تقسیم می‌کند. عالم مثال، به‌مثابه آینه‌ای متافیزیکی، صور ادراکی را منعکس می‌سازد و امکان ادراک را برای نفس انسانی فراهم می‌آورد. این تبیین، با نظریه صور معلقه در آثار ابن‌عربی و ملاصدرا همخوانی دارد و بر نقش واسطه‌ای عالم مثال در فرآیند ادراک تأکید می‌ورزد.

نقد نظریه‌های سنتی ابصار

در بررسی حقیقت ابصار، دو نظریه سنتی مورد نقد قرار گرفته‌اند: نظریه انطباع صورت در چشم و نظریه خروج شعاع از چشم. نظریه انطباع، که فرض می‌کند صورت مرئی در چشم منعکس می‌شود، به دلیل تناقض منطقی رد می‌گردد، زیرا انطباع یک جسم بزرگ در فضایی کوچک، مانند چشم، محال است. این نقد، که با استدلال‌های شیخ اشراق و صدرالمتألهین همسوست، بر محدودیت‌های مادی چشم تأکید دارد.

نظریه خروج شعاع نیز به دلیل مشکلات فلسفی مردود شمرده شده است. شعاع، یا عرض است که قابلیت حرکت ندارد، یا جوهر است که مستلزم جسم بودن آن می‌شود، و این با ماهیت غیرمادی ادراک سازگار نیست. این استدلال، که در آثار شیخ‌الرئیس (شفا) و ملاصدرا (اسفار) نیز مطرح شده، بر این نکته تأکید دارد که ابصار نمی‌تواند به فرآیندهای مادی صرف تقلیل یابد.

درنگ: نظریه‌های انطباع صورت و خروج شعاع، به دلیل تناقضات منطقی و فلسفی، نمی‌توانند حقیقت ابصار را تبیین کنند.

نقش آلات حسی در ادراک

چشم، گوش و زبان، به‌عنوان آلات حسی، ابزارهای اعدادی برای ادراکات نفسانی به شمار می‌روند. نفس انسانی، که اصل ادراک‌کننده است، از طریق این آلات، صور، اصوات و طعم‌ها را ادراک می‌کند. این دیدگاه، که ریشه در نظریه نفس ناطقه در فلسفه اسلامی دارد، چشم را نه محل ادراک، بلکه واسطه‌ای مادی برای تحقق ادراک نفسانی می‌داند. چشم، همچون دریچه‌ای صیقلی، نور را به سوی نفس هدایت می‌کند تا اشراق حضوری بر شیء مرئی تحقق یابد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین حقیقت ابصار و نسبت آن با عالم مثال، به بررسی یکی از بنیادین‌ترین مسائل فلسفی و عرفانی پرداخت. عالم مثال، به‌عنوان مرتبه‌ای برزخی، محل تحقق صور ادراکی معرفی شد، و نظریه‌های سنتی انطباع و خروج شعاع به دلیل تناقضات فلسفی رد گردیدند. نقش آلات حسی، به‌ویژه چشم، به‌عنوان واسطه‌های مادی ادراک نیز مورد تأکید قرار گرفت. این تبیین، با الهام از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، زمینه را برای بررسی عمیق‌تر عالم مثال و نقدهای مدرن بر آن فراهم می‌آورد.

بخش دوم: عالم مثال و چالش‌های متافیزیکی

مفهوم عالم مثال در فلسفه و عرفان

عالم مثال، که در فلسفه صدرایی و عرفان ابن‌عربی جایگاهی ویژه دارد، مرتبه‌ای است که صور ادراکی، نه در ماده، نه در مجردات تام، و نه معدوم، بلکه در حالتی معلق موجودیت می‌یابند. این عالم، همچون سایه‌ای لطیف میان نور و ظلمت، صور خیالی و بصری را در خود جای می‌دهد. صور مرئی در آینه، که نه در خود آینه، نه در هوا، و نه در چشم موجودند، به این عالم نسبت داده می‌شوند. اختلاف زوایای دید ناظران در آینه نیز نشان‌دهنده وابستگی این صور به عالم مثال است، زیرا صورت در آینه ثابت نیست و به زاویه دید وابسته است.

درنگ: صور مرئی در آینه، نه در آینه، نه در هوا، و نه در چشم، بلکه در عالم مثال معلق تحقق می‌یابند.

صیقل آینه، که امکان انعکاس را فراهم می‌آورد، به‌عنوان معدّ ادراکی عمل می‌کند، اما صورت در پشت آینه، یعنی در عالم مثال، فرض می‌شود. این دیدگاه، که با نظریه اساطع انعکاس در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، آینه را نه محل صورت، بلکه واسطه‌ای برای ظهور آن می‌داند.

نقد ضرورت عالم مثال

با وجود جایگاه برجسته عالم مثال در فلسفه سنتی، برخی استدلال‌ها ضرورت آن را برای ادراک حسی مورد تردید قرار داده‌اند. انعکاسات مادی، مانند آنچه در آینه یا دوربین عکاسی رخ می‌دهد، بدون نیاز به عالم مثال، با قوانین فیزیکی توضیح‌پذیرند. دوربین عکاسی، که با انعکاس نور و تنظیم فیلم تصویر را ثبت می‌کند، شاهدی بر کفایت مکانیزم‌های مادی در ادراک است. انعکاس صدا نیز، که با برخورد به سطوح مادی مانند دیوار رخ می‌دهد، نیازی به فرض عالم مثال ندارد.

این نقد، که با پیشرفت‌های علمی در اپتیک و فیزیک صوت همخوانی دارد، به محدودیت‌های معرفتی دوران گذشته اشاره می‌کند. استدلال‌های سنتی برای اثبات عالم مثال، مانند انعکاس در آینه، به دلیل عدم آگاهی از قوانین طبیعی در گذشته، امروزه کمتر معتبر شمرده می‌شوند. در توحید مفضل، امام صادق (ع) با اشاره به انعکاس کوه در چشم، امکان ادراک بدون نیاز به عالم مثال را تبیین می‌فرمایند، که این دیدگاه با رویکردهای طبیعی‌گرایانه هماهنگ است.

درنگ: انعکاسات مادی، مانند آینه، دوربین و صدا، بدون نیاز به عالم مثال، با قوانین فیزیکی توضیح‌پذیرند و ضرورت این عالم را به چالش می‌کشند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با کاوش در مفهوم عالم مثال و نقدهای وارد بر آن، به بررسی یکی از مهم‌ترین مباحث متافیزیکی پرداخت. عالم مثال، به‌عنوان مرتبه‌ای برزخی، محل تحقق صور ادراکی معرفی شد، اما انعکاسات مادی و پیشرفت‌های علمی، ضرورت این عالم را برای ادراک حسی مورد تردید قرار دادند. این تبیین، که با الهام از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره نگاشته شده، نشان‌دهنده تلاقی فلسفه سنتی و علوم مدرن است.

بخش سوم: اشراق نفسانی و علوم غریبه

اشراق نفسانی در فرآیند ابصار

ابصار، در دیدگاه فلسفی و عرفانی، از طریق اشراق حضوری نفس بر شیء مستنیر تحقق می‌یابد. نفس انسانی، با مقابله چشم سالم با شیء مرئی، اشراقی حضوری ایجاد می‌کند که ادراک بصری را ممکن می‌سازد. چشم، به‌عنوان آلت اعدادی، نقش واسطه‌ای ایفا می‌کند و اشراق نفس از طریق آن به شیء منعکس می‌شود. این دیدگاه، که با نظریه اشراق حضوری در فلسفه صدرایی همخوانی دارد، ادراک را به فعل نفس نسبت می‌دهد.

تمثیل ترشی، که دیدن آن دهان را آب می‌اندازد، به زیبایی این فرآیند را نشان می‌دهد. همان‌گونه که ادراک ترشی واکنش نفسانی را برمی‌انگیزد، مقابله نفس با شیء مرئی نیز اشراقی حضوری ایجاد می‌کند که روویت را محقق می‌سازد. طبقه جللییه چشم، مانند آینه‌ای صیقلی، معین نفس است و صور مرئی در آن نیست، بلکه با مقابله، اشراق نفسانی رخ می‌دهد.

درنگ: ابصار، از طریق اشراق حضوری نفس بر شیء مستنیر تحقق می‌یابد، و چشم به‌عنوان آلت اعدادی، واسطه این ادراک است.

علوم غریبه و انعکاسات نفسانی

علوم غریبه، که به ادراکات غیرعادی مانند آینه‌بینی می‌پردازند، به انعکاسات نفسانی و حالات خاص ذهنی وابسته‌اند. تغافل، یا غفلت خودخواسته، با فعال‌سازی حالات نفسانی، امکان ظهور صور نامرئی در آینه یا ذهن را فراهم می‌آورد. کودکان، به دلیل ذهن ساده و مجاری عصبی منعطف، در این فرآیند مناسب‌ترند، اما این عمل به دلیل آسیب‌های روانی به آن‌ها توصیه نمی‌شود.

انعکاسات به سه نوع جسمانی، مزاجی و نفسانی تقسیم می‌شوند. علوم غریبه، که به انعکاسات نفسانی وابسته‌اند، سیطره نفسانی را تقویت می‌کنند، اما به دلیل آسیب‌های روانی و ممنوعیت‌های شرعی، محدودیت دارند. تمرین تغافل، اگرچه ادراک صور غیرعادی را ممکن می‌سازد، نیازمند مربی و محدودیت سنی است و در سنین بالا می‌تواند به اختلالات روانی منجر شود.

درنگ: علوم غریبه، با تکیه بر انعکاسات نفسانی و تغافل، ادراکات غیرعادی را ممکن می‌سازند، اما به دلیل آسیب‌های روانی و شرعی توصیه نمی‌شوند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین اشراق نفسانی و نقش آن در ابصار، به بررسی علوم غریبه و محدودیت‌های آن پرداخت. اشراق حضوری نفس، به‌عنوان اصل ادراک بصری، و نقش چشم به‌عنوان آلت اعدادی مورد تأکید قرار گرفت. علوم غریبه، اگرچه ادراکات غیرعادی را ممکن می‌سازند، به دلیل آسیب‌های روانی و شرعی محدودیت دارند. این تبیین، با الهام از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، عمق مفاهیم عرفانی و فلسفی را برای مخاطبان تخصصی روشن می‌سازد.

نتیجه‌گیری نهایی

کتاب حاضر، با بازنویسی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 393 به تبیین حقیقت ابصار و نسبت آن با عالم مثال پرداخت. این اثر، ضمن وفاداری به دیدگاه‌های سنتی که صور ادراکی را به عالم مثال معلق نسبت می‌دهند، با نقدهای علمی و ارجاع به انعکاسات مادی، ضرورت این عالم را به چالش کشید. ابصار، نه از طریق انطباع صورت یا خروج شعاع، بلکه از طریق اشراق حضوری نفس بر شیء مستنیر تحقق می‌یابد، و چشم به‌عنوان آلت اعدادی نقش واسطه را ایفا می‌کند.

علوم غریبه، با تکیه بر انعکاسات نفسانی و تغافل، ادراکات غیرعادی را ممکن می‌سازند، اما به دلیل آسیب‌های روانی و محدودیت‌های شرعی توصیه نمی‌شوند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، حقیقت ابصار به چه چیزی وابسته است؟

2. طبق متن، چرا انتباع صورت مرئی در چشم برای ابصار ممکن نیست؟

3. بر اساس درسگفتار، صورت‌های مشاهده‌شده در آینه کجا وجود دارند؟

4. طبق متن، چرا خروج شعاع از چشم به مرئی برای ابصار رد شده است؟

5. بر اساس درسگفتار، طبقه جلیدیه چشم چه نقشی در ابصار دارد؟

6. صورت‌های مشاهده‌شده در آینه در خود آینه موجود هستند.

7. ابصار به واسطه اشراق حضوری نفس بر مستنیر تحقق می‌یابد.

8. شعاع چشم در ابصار حرکت طبیعی دارد.

9. صورت‌های خیالی در ذهن انسان موجود هستند.

10. طبقه جلیدیه چشم به‌عنوان آینه‌ای برای نفس عمل می‌کند.

11. چرا طبق درسگفتار، صورت‌های مشاهده‌شده در آینه در خود آینه موجود نیستند؟

12. نقش نفس ناطقه در فرآیند ابصار چیست؟

13. چرا خروج شعاع از چشم به‌عنوان توضیح ابصار رد شده است؟

14. طبقه جلیدیه چشم چه ارتباطی با آینه دارد؟

15. چرا صورت‌های ابصاری و خیالی در عالم مجردات تام نیستند؟

پاسخنامه

1. اشراق حضوری نفس بر مستنیر

2. چون بزرگ در کوچک نمی‌گنجد

3. در عالم مثال معلق

4. چون شعاع ارادی نیست

5. آلت اعدادی برای نفس

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا صورت‌ها به دلیل اختلاف مناظر و مقامات ناظرین متفاوت‌اند و در آینه یا هوای پشت آن وجود ندارند.

12. نفس ناطقه از طریق اشراق حضوری بر مستنیر، ادراک صورت مرئی را ممکن می‌سازد.

13. زیرا شعاع چشم نمی‌تواند ارادی باشد و حرکت آن نه طبیعی است و نه قسری.

14. طبقه جلیدیه مانند آینه‌ای برای نفس عمل می‌کند و معد برای اشراق حضوری است.

15. زیرا این صورت‌ها جسمانی‌اند و در عالم مجردات تام‌التجرید نمی‌گنجند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده