متن درس
تأملی در علّیت و ظهور خلقت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 407)
دیباچه
این نوشتار، بازنویسی و تحلیلی ژرف و روشمند از درسگفتار شماره 407 آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در شرح کتاب شریف مصباح الانس، تألیف ابن فناری، است که در تاریخ ۲۰ آبان ۱۳۷۹ ایراد شده است. متن حاضر، با رویکردی علمی به بررسی نظام علّی در خلقت، نقش مراتب وجود از احدیت تا ناسوت، و تأثیر عوامل مادی و معنوی بر ظهور موجودات و خصوصیات مولود میپردازد
بخش نخست: مبانی علّیت در نظام خلقت
اصل علّیت و نفی تصادف
درسگفتار با تأکید بر این اصل بنیادین آغاز میشود که هیچ موجودی، اعم از اشیاء، امور یا حقایق، بدون علّت ظهور نمییابد و هیچ رخدادی در عالم گترهای یا اتفاقی نیست. این دیدگاه، ریشه در نظام علّی و معلولی فلسفه و عرفان اسلامی دارد که تصادف و شانس را بهکلی نفی میکند. هر پدیده، از ذرهای ناچیز تا عظیمترین مظاهر خلقت، تنها بر اثر تحقق علل خاص خود ظاهر میشود. این اصل، به مانند نخی نامرئی است که تمامی کائنات را در نظمی دقیق و عاشقانه به هم پیوند میدهد.
درنگ: هیچ موجودی بدون علّت ظهور نمییابد و هیچ رخدادی در عالم اتفاقی نیست. نظام خلقت، بر پایه علّیت دقیق و منظم استوار است. |
تنوع و جامعیت علل در خلقت
علل خلقت، از اسماء و صفات الهی در مرتبه احدیت و واحدیت تا مبادی عالیه، مجردات، عالم مثال، و ناسوت، در شکلگیری هر مولود نقش دارند. این مراتب، به مانند نهرهایی هستند که از سرچشمه وجود مطلق سرچشمه گرفته و در ظرفهای گوناگون جاری میشوند. هر مولود، نتیجه تعامل این مراتب است که در سلسلهای منظم از احدیت تا ناسوت امتداد مییابد. این دیدگاه، بر جامعیت نظام خلقت تأکید دارد و هیچ مرتبهای را از تأثیرگذاری مستثنا نمیداند.
نفی علّیت انفرادی و تأکید بر مشاعیت
هیچ فردی بهتنهایی نمیتواند علّت تام یک پدیده باشد؛ خلقت، نتیجه تعامل مشاعی علل است که از گذشته عالم وجود تا زمان حال امتداد مییابد. هر فعل یا پدیده، متأثر از منشأها، خصوصیات، و تواناییهایی است که خود معلول سلسلهای از علل پیشیناند. این اصل، خلقت را به مانند تاروپودی میبیند که هر نخ آن، از گذشتهای دور تا اکنون، در هم تنیده شده و هیچ موجودی نمیتواند ادعای استقلال در فاعلیت داشته باشد.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تأکید بر اصل علّیت و نفی تصادف، به تبیین تنوع و جامعیت علل در خلقت پرداخت. نفی علّیت انفرادی و تأکید بر مشاعیت علل، نشاندهنده عمق نگاه عرفانی به نظام خلقت است که همه پدیدهها را در شبکهای بههمپیوسته از علل و معالیل میبیند. این مبانی، زمینهساز تحلیلهای بعدی در نقش مراتب وجود و عوامل مادی و معنوی در خلقت است.
بخش دوم: نقش مراتب وجود در ظهور موجودات
سلسلهمراتب وجود و تأثیر آن بر خلقت
درسگفتار، مراتب وجود را از احدیت (مرتبه ذات الهی) و واحدیت (مرتبه اسماء و صفات) تا عالم مجردات، مثال، و ناسوت ترسیم میکند. هر مولود، تحت تأثیر این مراتب شکل میگیرد و هیچ موجودی از این سلسلهمراتب بینیاز نیست. احدیت، به مانند خورشیدی است که نور وجود را بر همه عوالم میتاباند، و ناسوت، به مانند آیینهای است که این نور را در قالب مادی بازمیتاباند. این سلسلهمراتب، نظمی عاشقانه را در خلقت به نمایش میگذارد.
فاعلیت و انفعال در خلقت
خلقت، نتیجه تعامل دو حضرت فاعلیت (ایجاب) و انفعال (قابلیت) است که با واسطه نفس رحمانی و اسماء الهی محقق میشود. فاعلیت، به مانند قلمی است که بر لوح قابلیت نقش میزند، و انفعال، به مانند لوحی است که این نقش را میپذیرد. این تعامل، در حضرات روحانی (با قلم و لوح) و در عالم مثالی (با عرش و کرسی) ظهور مییابد. درسگفتار تأکید میکند که فردیت اولی، بهعنوان جمع میان غیب و شهادت، روح را در موالید سرایت میدهد و خلقت را عاشقانه میسازد.
درنگ: خلقت، نتیجه تعامل فاعلیت (حضرت ایجاب) و انفعال (حضرت قابل) است که با واسطه نفس رحمانی و اسماء الهی، در سلسلهمراتب وجود محقق میشود. |
حضرت جامعه و نقش آدم و حوا
حضرت جامعه، بهعنوان جمع میان غیب و شهادت، در آدم و حوا متجلی میشود. قرآن کریم میفرماید: سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ (سوره یس، آیه ۳۶؛ : «منزه است آن که همه جفتها را آفرید از آنچه زمین میرویاند و از خودشان و از آنچه نمیدانند»). این آیه، به زوجیت عالم و نقش آدم و حوا بهعنوان مظهر این جمع اشاره دارد. انسان، در دو فصل نوری (حقی) و طینی (ناسوتی) تعریف میشود که فصل نوری، ظرف حق، و فصل طینی، ظرف ناسوت است.
نقش پیامبر و اهلبیت در خلقت
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و حضرت علی (علیهالسلام)، در مرتبه ناسوت، پدر این امتاند و در مرتبه نوری، پدر تمام عالم وجود. این جایگاه، به مانند ستارگانی است که نورشان هم در آسمان حقیقت میدرخشد و هم زمین ناسوت را روشن میکند. درسگفتار، با استناد به حدیث «أنا و علی أبوا هذه الأمة»، بر نقش بینظیر ایشان در مراتب ناسوتی و نوری تأکید میکند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با ترسیم سلسلهمراتب وجود و تأکید بر تعامل فاعلیت و انفعال، به تبیین نقش حضرت جامعه در آدم و حوا و جایگاه پیامبر و اهلبیت در خلقت پرداخت. این مفاهیم، نشاندهنده نظمی عاشقانه در خلقت هستند که همه مراتب وجود را در بر میگیرد و انسان را بهعنوان مقام جمع در مرکز این نظام قرار میدهد.
بخش سوم: عوامل تعیین جنسیت و خصوصیات مولود
عوامل زیستی و عرفانی در تعیین جنسیت
درسگفتار، با استناد به روایات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، سه عامل قوت، کثرت، و جمعيت نطفه مرد را در مذکر شدن مولود مؤثر میداند. فقدان این عوامل، به مؤنث شدن مولود منجر میشود. با این حال، این تبیین سادهانگارانه نقد میشود، زیرا عوامل تسبیبی (غیرمباشر) و سوابق تاریخی، حتی از چند قرن پیش، نیز در تعیین جنسیت نقش دارند. این دیدگاه، خلقت را به مانند رودی میبیند که از سرچشمههای دور و نزدیک تغذیه میشود و هیچ عاملی بهتنهایی تعیینکننده نیست.
درنگ: جنسیت مولود، نهتنها به نطفه مرد، بلکه به عوامل تسبیبی و سوابق تاریخی وابسته است که در نظام علّی خلقت نقش دارند. |
نقد سادهسازی و تأکید بر پیچیدگی علّیت
درسگفتار، تبیینهای ابتدایی و غیردقیق در مورد تفاوت نطفه زن و مرد را نقد میکند و بر پیچیدگی نظام علّی تأکید دارد. گرچه این تفاوتها از منابع طبی نقل شدهاند، اما فاقد عمق علمی و عرفانیاند. عوامل تسبیبی، مانند سوابق تاریخی و تأثیرات کیهانی، میتوانند بر نطفه اثر بگذارند و پدر را در برابر این عوامل مغلوب سازند. این نقد، به مانند هشداری است که از سادهانگاری در فهم نظام خلقت پرهیز میدهد.
نقش سوابق و عوامل محیطی
سوابق ارضی، سمایی، معنوی، و مادی انسان در تولید مولود اثر دارند. این سوابق، به مانند ریشههای درختی هستند که شاخ و برگ مولود را تغذیه میکنند. همچنین، عوامل محیطی مانند رنگ تشک، فضای خانه، و کیفیت هوا بر نطفه تأثیر میگذارند. درسگفتار، با تمثیلی لطیف، نفس انسان را به نسیمی تشبیه میکند که میتواند بر نطفه دیگران اثر بگذارد و بر ضرورت مراقبت در رفتار، مانند پرهیز از نگاه به صورت بینماز، تأکید میکند.
تأثیر خیر و شر محیطی
اعمال خیر (مانند نماز) یا شر (مانند بینمازی) در محیط، به مانند دودی هستند که منتشر شده و بر دیگران، حتی نسلهای آینده، اثر میگذارند. این تأثیرات، ممکن است تا سالها باقی بمانند و بر خصوصیات مولود اثر بگذارند. این دیدگاه، محیط را به باغی تشبیه میکند که عطر اعمال خیر یا بوی نامطبوع اعمال شر در آن پراکنده میشود.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با بررسی عوامل زیستی و عرفانی در تعیین جنسیت و خصوصیات مولود، بر پیچیدگی نظام علّی و نقش سوابق و عوامل محیطی تأکید کرد. نقد سادهسازیها و توجه به تأثیرات خیر و شر محیطی، نشاندهنده عمق نگاه عرفانی به خلقت است که همه عوامل را در شبکهای بههمپیوسته میبیند.
بخش چهارم: عشق الهی و نکاح بهعنوان مبنای خلقت
تجلی حبی و مبنای خلقت
درسگفتار، با استناد به حدیث قدسی كُنْتُ كَنْزًا مَخْفِيًّا فَأَحْبَبْتُ أَنْ أُعْرَفَ فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَيْ أُعْرَفَ، عشق الهی را مبنای خلقت معرفی میکند. تجلی حبی، خلقت را به وجود آورده و این عشق، وجوبی و فعّال است. نکاح، بهعنوان آلت ظهور عشق، و مولود، نتیجه این عشق است. عالم، مثانی (دوگانه) است و همه موجودات در هم نقش دارند، به مانند رقصی عاشقانه که همه کائنات در آن مشارکت دارند.
درنگ: عشق الهی، مبنای خلقت است و نکاح، آلت ظهور این عشق. عالم، مثانی است و همه موجودات در خلقت یکدیگر نقش دارند. |
نقش تخیل و عوامل روانی
شکل و اخلاق مولود، تحت تأثیر تخیل والدین در زمان انعقاق و مقاومت میان تخیلات آنهاست. با این حال، تخیل بهتنهایی کافی نیست و عمل، مانند رعایت احکام شرعی و مراقبت در رفتار، ضروری است. نگاه به تصاویر (مانند آیینه یا نقاشی ملائکه) در زمان انعقاق، بر شکل مولود اثر میگذارد. این دیدگاه، تخیل را به مانند بذری میبیند که در خاک عمل بارور میشود.
تأثیر تغذیه و عوامل زیستی
تغذیه زن باردار، مانند خوردن سیب یا پرهیز از ترشی، بر سلامت و خصوصیات نطفه اثر میگذارد. درسگفتار، با اشاره به نطفه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) که با سیب بهشتی و تصفیه معنوی به حوراء انسیه (حضرت زهرا) منجر شد، بر نقش عوامل الهی و زیستی در خلقت تأکید میکند. این مثال، به مانند گوهری است که از معدن وجود الهی استخراج شده و در ظرف ناسوت درخشیده است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأکید بر عشق الهی بهعنوان مبنای خلقت، به تبیین نقش نکاح، تخیل، و عوامل زیستی در ظهور مولود پرداخت. حدیث قدسی و مثال نطفه پیامبر، نشاندهنده عمق عاشقانه و الهی نظام خلقت است که همه موجودات را در شبکهای از عشق و فاعلیت به هم پیوند میدهد.
بخش پنجم: ضرورت تصحیح نسل و اصلاح جامعه اسلامی
مشکلات نسلی در جهان اسلام
درسگفتار، با اشاره به مشکلات نسلی در جهان اسلام (۲۰% بهطور کلی و ۳۵-۳۸% با احتساب مسائل روانی)، بر ضرورت تصحیح نسل برای تحقق جامعه اسلامی تأکید میکند. این مشکلات، مانند خارهایی هستند که در باغ تمدن اسلامی مانع رشد میشوند. در مقایسه، جهان غرب با ۶۰% مشکلات نسلی مواجه است، اما جهان اسلام نیز به دلیل عدم رعایت احکام و مسائل تربیتی، از نسل سالم محروم است.
درنگ: تصحیح نسل اسلامی، با رفع مشکلات روانی و تربیتی، برای تحقق تمدن اسلامی و شکوفایی استعدادها ضروری است. |
نقش زنان و مردان در جامعه
زن، موجودی خانگی-اجتماعی، و مرد، موجودی اجتماعی-خانگی است. عدم رعایت این نقشهای مکمل، به مشکلات نسلی منجر میشود. خستگی زنان از کار اجتماعی، عاطفه کودکان را کاهش داده و با تغذیه نادرست (مانند شیر خشک)، به افزایش خشونت و قتل در جامعه میانجامد. این دیدگاه، نقشهای جنسیتی را به مانند دو بال پرندهای میبیند که برای پرواز جامعه به سوی کمال، باید در تعادل باشند.
نقد مساوات جنسیتی
ادعای مساوات کامل زن و مرد در نقشهای اجتماعی و خانگی، ظلم است، نه عدالت. این مساوات، به مانند بنایی است که بر پایههای نادرست ساخته شده و فرو میریزد. درسگفتار تأکید میکند که نقشهای مکمل زن و مرد باید رعایت شود تا سلامت نسل و جامعه حفظ گردد.
تأثیر کمبودهای غذایی و روانی
کمبودهای غذایی و روانی در یک کشور، دخترزایی را افزایش میدهد و تعادل نطفه را مختل میکند. این اصل، به مانند هشداری است که سلامت نسل را به سلامت محیط و جامعه پیوند میدهد. آمار کشورهای مختلف، این تأثیر را تأیید میکند و بر ضرورت توجه به عوامل محیطی تأکید دارد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر مشکلات نسلی در جهان اسلام و ضرورت تصحیح نسل، به نقشهای مکمل زن و مرد، نقد مساوات جنسیتی، و تأثیر کمبودهای غذایی و روانی پرداخت. این مفاهیم، نشاندهنده دغدغهای عمیق برای اصلاح نظام تربیتی و اجتماعی در راستای تحقق تمدن اسلامی است.
بخش ششم: اسرار خلقت و ضرورت رعایت حدود شرعی
حرمت کشف اسرار خلقت
اسرار خلقت، به دلیل پیچیدگی و قداست، قابل کشف عمومی نیست و افشای آنها حرام است، گرچه برخی اسرار در زمان حاضر آشکار شدهاند. این اصل، اسرار خلقت را به مانند گنجهایی میبیند که در خزانه الهی نهاناند و تنها اولیای خدا به آنها دسترسی دارند. رعایت حدود شرعی، برای حفظ این قداست ضروری است.
درنگ: اسرار خلقت، به دلیل قداست و پیچیدگی، قابل کشف عمومی نیست و رعایت حدود شرعی در این زمینه ضروری است. |
دقت اولیای الهی در خلقت
اولیای الهی، با آگاهی از نظام علّی خلقت، با دقت و همت در اعمال خود عمل میکنند، در حالی که غافلان بیتوجهاند. این دقت، به مانند چراغی است که مسیر خلقت را روشن میکند و از انحرافات جلوگیری مینماید. درسگفتار، بر ضرورت آگاهی و تعهد معنوی در تعامل با نظام خلقت تأکید دارد.
نظم و حکمت الهی در خلقت
خلقت، دارای نظم و علّیت است و علل قریب و بعید، همگی مؤثرند. خداوند، هر کاری را بر اساس حکمت و مقتضیات انجام میدهد، چنانکه قرآن کریم میفرماید: اللَّهُ فَاعِلٌ لِمَا يُرِيدُ (سوره هود، آیه ۱۰۷؛ : «خداوند هر چه را بخواهد انجام میدهد»). این حکمت، به مانند نقشهای است که تمامی جزئیات خلقت را در بر میگیرد و اعمال انسان را در این نظام مؤثر میسازد.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با تأکید بر حرمت کشف اسرار خلقت و دقت اولیای الهی، به نظم و حکمت الهی در نظام خلقت پرداخت. این مفاهیم، نشاندهنده عمق نگاه عرفانی به خلقت و ضرورت رعایت حدود شرعی برای حفظ سلامت نسل و جامعه است.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تأملی عمیق در درسگفتار شماره 407 آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی نظام علّی در خلقت، نقش مراتب وجود، و تأثیر عوامل مادی و معنوی بر ظهور موجودات و خصوصیات مولود پرداخت. از اصل علّیت و نفی تصادف تا نقش عشق الهی در خلقت، متن به زیبایی پیوند میان مراتب احدیت، واحدیت، و ناسوت را نشان داد. نقد سادهسازیها، تأکید بر پیچیدگی نظام علّی، و ضرورت تصحیح نسل برای تحقق تمدن اسلامی، دغدغهای عمیق برای ارتقای معرفت دینی و اجتماعی را آشکار ساخت. عشق، بهعنوان مبنای خلقت، روح حاکم بر این تأملات است که همه هستی را جلوه شوق الهی میداند.
با نظارت صادق خادمی |