در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

مصباح الانس 412

متن درس

 

تأملی در وحدت وجود و مراتب معرفت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 412)

مقدمه: درآمدی بر وحدت وجود و عرفان نظری

عرفان نظری، به‌مثابه یکی از ژرف‌ترین شاخه‌های معرفت الهی، در پی کشف رموز هستی و تبیین رابطه میان حق و خلق است. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در مجموعه مصباح الانس، با نگاهی عمیق به این مباحث، دریچه‌ای نو به سوی فهم وحدت وجود و مراتب معرفت می‌گشاید. جلسه 412، که در تاریخ ۵ دی ۱۳۷۹ ایراد شده، به بررسی دیدگاه‌های شیخ محیی‌الدین ابن‌عربی در فصوص‌الحکم، شرح مویدالدین جندی، و نقدهای عرفانی مرتبط با وحدت وجود می‌پردازد.

محور اصلی این کتاب، تأمل در دو بیان کلیدی ابن‌عربی است: نخست، اینکه در هر شیء جز همان شیء نیست، و دوم، اینکه همه چیز از خداست. این دو بیان، که در نگاه نخست متعارض می‌نمایند، در پرتو تمایز فیض اقدس و مقدس، به وحدتی عمیق می‌رسند. همچنین، مراتب معرفت اولیاء، نقد شارحان فصوص، و ضرورت اصلاح عرفان در راستای تعالیم انبیاء، از دیگر موضوعات محوری این متن است.

بخش نخست: وحدت وجود و بیان‌های ابن‌عربی

شرح مویدالدین جندی و دو بیان فصوص‌الحکم

درس‌گفتار با اشاره به شرح مویدالدین جندی بر فصوص‌الحکم شیخ محیی‌الدین ابن‌عربی آغاز می‌شود. جندی، از شاگردان برجسته مکتب ابن‌عربی، دو بیان کلیدی را تحلیل می‌کند: نخست، «لایکون فی الشیء غیر ذلک الشیء»، یعنی در هر شیء جز خود آن شیء (عین ثابتش) چیزی نیست؛ و دوم، «کل من عندالله»، یعنی همه چیز از خداست. این دو بیان، به اصل وحدت وجود و ظهورات حق در اعیان ثابته اشاره دارند.

در بیان نخست، هر موجود، تجلی عین ثابت خویش در علم الهی است که ظهور آن، همان تجلی حق تعالی در ظرف هویتش است. به‌تعبیر عرفانی، هر شیء، چونان آینه‌ای است که نور حق را به رنگ استعداد خویش بازمی‌تاباند. بیان دوم، با تأکید بر منشأ الهی همه موجودات، فیض بی‌کران حق را در تمامی مظاهر عالم نشان می‌دهد. این دو بیان، در نگاه ظاهری متعارض می‌نمایند، اما در باطن، مکمل یکدیگرند.

درنگ: دو بیان ابن‌عربی، «لایکون فی الشیء غیر ذلک الشیء» و «کل من عندالله»، به وحدت وجود اشاره دارند. اولی، ظهور عین ثابت در فیض مقدس، و دومی، منشأ الهی همه چیز در فیض اقدس را نشان می‌دهد.

حل تناقض ظاهری با فیض اقدس و مقدس

آیت‌الله نکونام قدس‌سره توضیح می‌دهند که تناقض ظاهری میان این دو بیان، با تمایز فیض اقدس و مقدس رفع می‌شود. فیض اقدس، ظهور حق تعالی در مراتب الهی و تعینات اسمائی است، در حالی که فیض مقدس، ظهور اعیان ثابته در عالم خارجی و تعینات خلقی است. این دو فیض، چونان دو روی یک سکه، وحدت میان حق و خلق را در مراتب مختلف وجودی تبیین می‌کنند.

به‌مثابه نوری که از خورشید ساطع شده و در آینه‌های گوناگون بازتاب می‌یابد، فیض اقدس، سرچشمه نور الهی، و فیض مقدس، بازتاب آن در مظاهر است. این تمایز، نه‌تنها تناقض را رفع می‌کند، بلکه به فهم عمیق‌تر وحدت وجود کمک می‌رساند. هر موجود، در عین اینکه ظهور حق است، هویت خاص خویش را نیز حفظ می‌کند.

نقل از فصوص‌الحکم

درس‌گفتار به نقل از فصوص‌الحکم اشاره می‌کند:
فَمَا فِي أَحَدٍ مِنَ اللَّهِ شَيْءٌ وَلَا فِي أَحَدٍ مِنْ سِوَى نَفْسِهِ شَيْءٌ
(هیچ چیز جز خدا در کسی نیست و جز نفس او چیزی در او نیست). این عبارت، اصل وحدت وجود را تبیین می‌کند. هر موجود، ظهور حق است و هیچ چیز مستقلی جز عین ثابت او وجود ندارد.

این بیان، چونان کلیدی است که قفل اسرار هستی را می‌گشاید. هر شیء، در باطن، جلوه‌ای از حق است، و هر فعل، ظهوری از اراده الهی. این دیدگاه، به انسان می‌آموزد که در پس هر مظهر، حقیقت الهی را بجوید.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به تبیین دو بیان کلیدی ابن‌عربی در فصوص‌الحکم پرداخت. بیان «لایکون فی الشیء غیر ذلک الشیء» و «کل من عندالله»، در پرتو فیض اقدس و مقدس، به وحدت وجود اشاره دارند. نقل از فصوص، این حقیقت را تأیید می‌کند که هر موجود، ظهور حق است. این مباحث، زمینه را برای بررسی مراتب معرفت در بخش بعدی فراهم می‌سازد.

بخش دوم: مراتب معرفت و مقام اولیاء

مراتب معرفت اولیاء خدا

آیت‌الله نکونام قدس‌سره بیان می‌کنند که اولیاء کامل، هم اشیاء را می‌بینند و هم خدا را، و در مقام جمع، حق و خلق را به‌صورت متساوی می‌نگرند. محجوبان، تنها خلق را می‌بینند، و معیوبان، تنها حق را. اما اولیاء در مقام جمع، وحدت را در کثرت مشاهده می‌کنند.

این مقام، چونان قله‌ای است که از فراز آن، تمامی دره‌ها و دشت‌های هستی دیده می‌شود. اولیاء، با شهود باطنی، نه‌تنها مظاهر را می‌بینند، بلکه حقیقت الهی را در پس هر مظهر درک می‌کنند. این معرفت، بالاترین مرتبه توحید است که حق و خلق را در وحدتی عمیق متحد می‌سازد.

درنگ: اولیاء کامل، در مقام جمع، حق و خلق را به‌صورت متساوی می‌نگرند. این معرفت، وحدت وجود را در کثرت ظهورات نشان می‌دهد.

مراتب سالک در معرفت

درس‌گفتار، سه مرتبه برای سالک معرفی می‌کند: جمع در ظرف ذهنی، جمع در ظرف ادراک، و جمع در ظرف رویت. در مرتبه رویت، اولیاء خدا تمامی عوالم، افراد، و خصوصیات را به‌صورت جزئی و کلی می‌بینند. این رویت، به معنای شهود باطنی است که سالک، وحدت را در کثرت مشاهده می‌کند.

این مراتب، چونان پله‌هایی است که سالک را به سوی قله معرفت هدایت می‌کند. در ظرف ذهن، سالک وحدت را می‌اندیشد؛ در ظرف ادراک، آن را درمی‌یابد؛ و در ظرف رویت، آن را به چشم دل می‌بیند. این سلوک، سفری است از ظاهر به باطن، از کثرت به وحدت.

توصیه شیخ به اعتماد به اولیاء

آیت‌الله نکونام قدس‌سره به نقل از ابن‌عربی بیان می‌کنند که اگر کسی به معرفت وحدت وجود رسید، باید به او اعتماد کرد، وگرنه به دیگران اعتماد نشود، زیرا حقیقت جز خود شیء نیست. اولیاء، به دلیل شهود حقیقت، قابل اعتمادند، چرا که جز حق چیزی نمی‌بینند.

این توصیه، چونان چراغی است که راه سالک را در تاریکی جهل روشن می‌کند. اولیاء، با اتصال به حق، حقیقت را آن‌چنان که هست می‌شناسند و از این‌رو، راهنمایان امینی برای سالکان‌اند.

طبقات اولیاء در رویت نعم

درس‌گفتار، اولیاء را به پنج دسته تقسیم می‌کند:
۱) کسانی که نعم را از خدا با اسباب غیر خدا می‌بینند؛
۲) کسانی که اسباب و اثر را نمی‌بینند؛
۳) کسانی که اسباب را شرط (نه سبب) می‌دانند؛
۴) کسانی که نعم را بی‌واسطه از خدا می‌بینند؛
۵) کسانی که اسباب را نعم خدا می‌دانند. هر یک از این طبقات، به درکی متفاوت از رابطه نعم و خدا رسیده‌اند.

این تقسیم‌بندی، چونان رنگین‌کمانی است که تنوع مراتب توحید را نشان می‌دهد. هر طبقه، جلوه‌ای از حقیقت را درک کرده، اما تنها در مقام جمع، تمامی رنگ‌ها در نور وحدت متحد می‌شوند.

حجاب در عین کشف

آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید می‌کنند که همه این طبقات، در عین کشف، نوعی حجاب دارند، زیرا از مقام جمع فاصله گرفته‌اند. این حجاب، به شرك خفی منجر می‌شود، که انحرافی ظریف از توحید کامل است.

این حجاب، چونان غباری است که بر آینه دل نشسته و شهود حقیقت را مکدر می‌کند. هرگونه تمایز میان حق و خلق، حتی در مراتب بالا، پرده‌ای است که سالک را از وحدت کامل دور می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به بررسی مراتب معرفت اولیاء و طبقات آن‌ها در رویت نعم پرداخت. اولیاء کامل، در مقام جمع، وحدت را در کثرت می‌بینند، در حالی که دیگران، به درجات مختلف، در حجاب گرفتارند. این مباحث، اهمیت شهود باطنی و سلوک عرفانی را در دستیابی به توحید کامل نشان می‌دهد.

بخش سوم: نقد شارحان و اصلاح عرفان

معرفی شیخ اکبر و قونوی

درس‌گفتار توضیح می‌دهد که «شیخ اکبر» به محیی‌الدین ابن‌عربی و «شیخ» به صدرالدین قونوی، استاد جندی، اشاره دارد. شرح قیصری بر فصوص، به دلیل تکمیل و تقویت شرح جندی، قوی‌تر ارزیابی می‌شود.

این سلسله مراتب، چونان زنجیره‌ای است که حکمت عرفانی را از ابن‌عربی به شاگردانش منتقل کرده است. قیصری، با افزودن عمق و جامعیت، شرحی ارائه کرده که در مطالعات عرفانی جایگاه ویژه‌ای دارد.

نقد جندی به اثبات وسائط

آیت‌الله نکونام قدس‌سره به نقل از جندی بیان می‌کنند که اثبات وسائط و نعم به‌صورت اغیار (غیریت)، شرك است. حقیقت، وحدت حق در ظهورات است:
هو الواحد الاحد الظاهر الباطن.
در توحید کامل، هیچ غیریتی میان حق و خلق نیست.

این نقد، چونان تیغی است که پرده‌های غیریت را می‌درد و حقیقت وحدت را آشکار می‌سازد. در عرفان اصیل، همه مظاهر، تجلیات حق‌اند و هیچ جدایی میان آن‌ها نیست.

نقد شارحان فصوص

درس‌گفتار، جندی را فاقد اصالت در شرح می‌داند و معتقد است که شرح قونوی و لمعه (شهید ثانی) اصیل‌ترند. شارحان دیگر، بیشتر به تالیف و جلا دادن می‌پردازند، نه ارائه محتوای نو.

این نقد، چونان ترازویی است که ارزش شرح‌ها را می‌سنجد. شرح‌های اصیل، با نوآوری و عمق، به غنای عرفان کمک می‌کنند، در حالی که تالیفات، تنها به بازآرایی بسنده می‌کنند.

نقد وحدت بدون کثرت

آیت‌الله نکونام قدس‌سره بیان می‌کنند که خاصه، وحدت را بدون کثرت می‌بینند، اما این ناقص است. خاصه‌الخاصه، وحدت را در کثرت می‌بینند، بدون غیریت. وحدت بدون کثرت، به انکار ظهورات حق منجر می‌شود.

این دیدگاه، چونان باغبانی است که نه‌تنها ریشه درخت را می‌بیند، بلکه شاخه‌ها و برگ‌های آن را نیز ارج می‌نهد. انکار کثرت، به نادیده گرفتن جلوه‌های الهی می‌انجامد و نقص در معرفت است.

درنگ: وحدت بدون کثرت، ناقص است. خاصه‌الخاصه، وحدت را در کثرت می‌بینند، بدون غیریت، و این معرفت، توحید کامل را نشان می‌دهد.

نقد عرفان منزوی

درس‌گفتار، عرفانی را که فقط حق را می‌بیند و خلق را انکار می‌کند، ناقص و زمین‌گیر می‌داند. عرفان باید با واقعیات و ظواهر سازگار باشد و همه مظاهر را ظهورات حق ببیند.

این عرفان منزوی، چونان پرنده‌ای است که یک بالش شکسته و از پرواز بازمانده است. عرفان اصیل، با هر دو بال وحدت و کثرت، به سوی حقیقت پرواز می‌کند و هیچ جلوه‌ای را انکار نمی‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به نقد شارحان فصوص و ضرورت اصلاح عرفان پرداخت. شرح قیصری و قونوی، به دلیل اصالت و عمق، بر شرح جندی برتری دارند. نقد وحدت بدون کثرت و عرفان منزوی، بر اهمیت توازن میان حق و خلق تأکید دارد. این مباحث، زمینه را برای تبیین زبان عرفان در بخش بعدی فراهم می‌سازد.

بخش چهارم: زبان عرفان و حقیقت مجاز

زبان عرفان انبیاء

آیت‌الله نکونام قدس‌سره زبان عرفان را منطقی، عقلانی، انسانی، الهی، شفاف، پویا، و زنده می‌دانند که با دل هر انسانی هم‌خوانی دارد و حقیقت همه چیز را تأیید می‌کند. عرفان، زبان فطرت است که هر قلبی آن را درمی‌یابد.

این زبان، چونان نغمه‌ای است که از چشمه فطرت می‌جوشد و هر دلی را به سوی حقیقت فرا می‌خواند. عرفان اصیل، نه‌تنها با عقل سازگار است، بلکه وجدان انسانی را نیز بیدار می‌کند.

درنگ: زبان عرفان انبیاء، منطقی، عقلانی، و انسانی است که با فطرت هر انسانی هم‌خوانی دارد و حقیقت همه مظاهر را تأیید می‌کند.

حقیقت مجاز

درس‌گفتار، مجاز را حقیقت می‌داند و آن را با «مُجاز» (آماده‌سازی گوشت) تشبیه می‌کند. مجاز، مانند مزاج، واقعی و ضروری است، نه دروغ. این دیدگاه، به اهمیت مجاز در نظام وجودی اشاره دارد.

مجاز، چونان خمیری است که پیش از پخت نان، با زحمت و هنر ورز داده می‌شود. این فرآیند، نه‌تنها دروغ نیست، بلکه بخشی از حقیقت وجودی است که مظهر را به کمال می‌رساند.

ضرورت اصلاح عرفان

آیت‌الله نکونام قدس‌سره معتقدند که عرفان باید از پوچ‌گرایی و انکار خلق رهایی یابد تا همگان بتوانند از آن بهره‌مند شوند. عرفان انبیاء، زبان حقایق و واقعیات است که همه مظاهر را ظهورات حق می‌بیند.

این اصلاح، چونان بازسازی پلی است که عرفان را به فطرت انسانی متصل می‌کند. عرفان پویا، با تأیید همه حقایق، راه را برای همگان هموار می‌سازد تا در مسیر معرفت الهی گام بردارند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به تبیین زبان عرفان انبیاء و حقیقت مجاز پرداخت. عرفان اصیل، زبانی فطری و پویا دارد که همه حقایق را تأیید می‌کند. مجاز، بخشی از نظام وجودی است و انکار آن، به نقص در معرفت می‌انجامد. اصلاح عرفان، آن را به تعالیم انبیاء نزدیک‌تر می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این کتاب، با بازنویسی درس‌گفتار 412 مصباح الانس، به کاوش در وحدت وجود، مراتب معرفت اولیاء، و نقد عرفان منزوی پرداخت. دو بیان ابن‌عربی، در پرتو فیض اقدس و مقدس، وحدت میان حق و خلق را نشان می‌دهند. اولیاء کامل، در مقام جمع، این وحدت را در کثرت می‌بینند. نقد شارحان فصوص و تأکید بر اصلاح عرفان، بر اهمیت توازن میان وحدت و کثرت و انطباق با تعالیم انبیاء دلالت دارد.

عرفان، چونان دریایی است که هر موج آن، جلوه‌ای از حقیقت الهی است. سالک، با سلوک در این دریا، نه‌تنها حق را می‌بیند، بلکه خلق را نیز به‌عنوان ظهورات حق ارج می‌نهد. مطالعه این متن، همراه با فصوص‌الحکم و شرح قیصری، می‌تواند به درک عمیق‌تر وحدت وجود و نقش انسان در نظام خلقت منجر شود. این نوشتار، دعوتی است به تأمل در اسرار هستی و سلوک در مسیر توحید کامل.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، منظور از «عین ثابت» چیست؟

2. کدام شارح فصوص الحکم به گفته درسگفتار، شرح قوی‌تری نسبت به جندی ارائه کرده است؟

3. بر اساس متن، اولیاء خدا در چه مقامی به «جمع» می‌رسند؟

4. عبارت «فما فی احد من الله الشیء» به چه معناست؟

5. طبق درسگفتار، فیض مقدس به چه اشاره دارد؟

6. بر اساس درسگفتار، اولیاء خدا تنها حق را می‌بینند و خلق را نادیده می‌گیرند.

7. شارح جندی از قیصری استفاده کرده و شرح او کامل‌تر است.

8. عبارت «کل من عندالله» به این معناست که هرچه هست از خداست.

9. بر اساس درسگفتار، کسانی که تنها وحدت را می‌بینند و خلق را نادیده می‌گیرند، به مقام کامل معرفت رسیده‌اند.

10. متن درسگفتار بیان می‌کند که فیض اقدس به معنای ظهور حق در اشیاء است.

11. تفاوت فیض مقدس و فیض اقدس در درسگفتار چیست؟

12. چرا اولیاء خدا به مقام جمع میان حق و خلق می‌رسند؟

13. منظور از «عین الصفاء» در درسگفتار چیست؟

14. چرا درسگفتار تأکید دارد که دیدن تنها حق بدون خلق نقص است؟

15. عبارت «کل میسر لما خلق له» چه مفهومی را منتقل می‌کند؟

پاسخنامه

1. هویت اصلی شیء که ظهور حق تعالی است

2. قیصری

3. مقام جمع میان حق و خلق

4. در هیچ کس چیزی جز خودش نیست

5. عین ثابت اشیاء به عنوان ظهور حق

6. نادرست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. فیض مقدس به ظهور عین ثابت اشیاء اشاره دارد، در حالی که فیض اقدس به ظهورات حق در اشیاء مربوط است.

12. زیرا آن‌ها هم حق را در اشیاء می‌بینند و هم خلق را، و این دو را به صورت متعادل و یکپارچه درک می‌کنند.

13. عین الصفاء به شخصی اشاره دارد که به مقام کامل معرفت رسیده و حق و خلق را به صورت جمع می‌بیند.

14. زیرا حق بدون خلق نمی‌تواند باشد و خلق ظهورات حق است؛ ندیدن خلق یعنی ندیدن بخشی از حقیقت.

15. این عبارت بیان می‌کند که هر چیزی برای همان هدفی که خلق شده، آماده و مناسب است.