در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

مصباح الانس 415

متن درس

 

تحلیل مقام جمع و وحدت وجود

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 415)

مقدمه

عرفان نظری، به‌مثابه دریایی ژرف و بی‌کران، همواره کوشیده است تا حقیقت وجود و رابطه میان حق و خلق را در مراتب گوناگون شهود و معرفت تبیین نماید. در این میان، مقام جمع، به‌عنوان قله‌ای رفیع در سلوک عرفانی، جایگاهی ویژه دارد که سالک در آن، وحدت و کثرت را در هماهنگی کامل می‌بیند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار شماره 415 مجموعه مصباح الانس، به تحلیل و تبیین تخصصی آرای صدرالدین قونوی و مویدالدین جندی، دو تن از شارحان برجسته فصوص‌الحکم ابن‌عربی، می‌پردازد.

بخش اول: مقام جمع و مراتب معرفت

تبیین مقام جمع در آرای قونوی و جندی

درس‌گفتار حاضر، با تکیه بر شرح‌های صدرالدین قونوی و مویدالدین جندی بر فصوص‌الحکم، به بررسی مقام جمع به‌عنوان برترین مرتبه معرفت عرفانی می‌پردازد. قونوی، در ادامه کلام جندی، مقام جمع را جایگاهی می‌داند که سالک در آن، حق و خلق را بدون تزاحم و تعارض می‌بیند. این مقام، که در آن وحدت و کثرت در هماهنگی کامل شهود می‌شوند، قله‌ای است که سالک از دوگانه‌انگاری‌های وحدتی‌ها و کثرتی‌ها فراتر می‌رود.

درنگ: مقام جمع، به‌مثابه آینه‌ای صیقل‌یافته، وحدت و کثرت را در خود منعکس می‌کند، بی‌آنکه یکی بر دیگری سایه افکند. این مقام، توحید کامل را در شهود حق و خلق بدون تعارض محقق می‌سازد.

این انتقال از شرح جندی به قونوی، نشان‌دهنده تکامل گفتمان عرفانی در مکتب ابن‌عربی است. جندی، با تأکید بر مراتب سلوک، زمینه‌ساز بحث قونوی در باب مقام جمع می‌شود. این مقام، به‌سان پلی است که دو سوی وحدت و کثرت را به هم پیوند می‌دهد، و سالک را به شهودی متعادل و متکامل رهنمون می‌سازد.

غلبه وحدت یا خلقیت در سلوک

در مسیر سلوک، گاه وحدت و گاه خلقیت بر دل سالک غلبه می‌یابد. وحدتی‌ها، با نفی عالم، و کثرتی‌ها، با اثبات عالم به‌مثابه حجاب، از شهود کامل دور می‌مانند. اما در مقام جمع، سالک حق و خلق را در وحدتی بی‌تزاحم می‌بیند. این مقام، برتر از هر دو مرتبه پیشین است، زیرا سالک در آن، نه عالم را نفی می‌کند و نه آن را به‌صورت مستقل اثبات می‌نماید، بلکه آن را مظهر حق می‌بیند.

این تمایز، به‌سان دو کفه ترازویی است که گاه به سوی وحدت و گاه به سوی کثرت سنگینی می‌کند. اما در مقام جمع، این ترازو به تعادل می‌رسد، و سالک، با بصیرتی صیقل‌یافته، حق را در خلق و خلق را در حق می‌بیند، بی‌آنکه حجابی میان او و حقیقت پدید آید.

درنگ: غلبه وحدت یا خلقیت، مراتب ناقص سلوک‌اند، اما مقام جمع، چونان خورشیدی درخشان، حق و خلق را در وحدتی متعادل روشن می‌سازد.

تفاوت رویت در مقام جمع

رویت در مقام جمع، از رویت خلقی یا حقی فراتر می‌رود. سالک در این مقام، با ارتقای بصیرت، حق و خلق را در وحدتی شهودی می‌بیند. این رویت، به‌مثابه صیقل یافتن آینه دل است که غیریت و جدایی را از خود می‌زداید و حقیقت را در تمامی مظاهر آن آشکار می‌سازد.

درس‌گفتار، این ارتقای رویت را به تغییر شماره عینک تشبیه می‌کند. همان‌گونه که عینک با شماره‌ای دقیق‌تر، دید را روشن‌تر می‌سازد، بصیرت سالک نیز در مسیر سلوک، ذره‌ذره صیقل می‌یابد و غیریت را از خود می‌زداید. این تشبیه، فرآیند تدریجی سلوک را به‌زیبایی نشان می‌دهد، که در آن دل سالک، چونان آینه‌ای، هرچه صاف‌تر می‌شود، حقیقت را روشن‌تر منعکس می‌کند.

مراتب کمال در مقام جمع

در مقام جمع، مراتبی از کمال وجود دارد که از متمکنین، که دارای اقتدار ربوبی‌اند، تا اهل وصول و رویت ذات امتداد می‌یابد. متمکنین، هرچند از اقتدار برخوردارند، در مرتبه‌ای پایین‌تر از کاملین قرار دارند. کاملین، که اهل مقام جامع‌اند، حق را با شهود حقی و خلق را با حقیقت آن می‌بینند.

این مراتب، به‌سان نردبانی است که هر پله آن، سالک را به قله‌ای نزدیک‌تر می‌کند. متمکنین، در میانه راه، بین وحدتی‌ها و کثرتی‌ها قرار دارند، اما کاملین، در قله این نردبان، وحدت و کثرت را در هماهنگی کامل شهود می‌کنند.

درنگ: کاملین، چونان ستارگان در آسمان معرفت، حق و خلق را در وحدتی بی‌حجاب می‌بینند، در حالی که متمکنین، در میانه این مسیر، هنوز به قله وصول نرسیده‌اند.

بخش دوم: وحدت وجود و نقد دیدگاه‌های وحدتی‌ها و کثرتی‌ها

دیدگاه کاملین در برابر وحدتی‌ها و کثرتی‌ها

کاملین، برخلاف وحدتی‌ها که عالم را نفی می‌کنند و کثرتی‌ها که عالم را با حجابیت اثبات می‌نمایند، عالم را نه نفی می‌کنند و نه به‌صورت مستقل اثبات می‌کنند، بلکه آن را مظهر حق می‌بیند. این دیدگاه، به‌مثابه دری است که به سوی توحید کامل گشوده می‌شود، جایی که سالک، عالم را چونان آیینه‌ای می‌بیند که وجه حق در آن متجلی است.

وحدتی‌ها، با نفی عالم، و کثرتی‌ها، با اثبات عالم به‌مثابه حجاب، هر دو در دام انحراف از توحید کامل می‌افتند. کاملین، اما، با شهود حق در خلق و خلق در حق، از این دوگانه‌انگاری فراتر می‌روند و توازنی متعادل در معرفت خود برقرار می‌سازند.

درنگ: کاملین، نه عالم را نفی می‌کنند و نه آن را مستقل می‌انگارند، بلکه چونان باغبانی که گل را در خاک می‌بیند، عالم را مظهر حق می‌دانند.

آیه شریفه و وحدت وجود

درس‌گفتار به آیه شریفه أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ (سوره بقره، [مطلب حذف شد] : «هر کجا رو کنید، آنجا وجه خداست». این آیه، مبنای وحدت وجود را تشکیل می‌دهد. کثرتی‌ها، ابتدا خلق را می‌بینند و سپس، از پس حجاب، حق را شهود می‌کنند، اما این دیدگاه، به دلیل تقدم حجابیت، ناقص است.

این آیه، چونان مشعلی فروزان، حقیقت وحدت وجود را روشن می‌سازد. کثرتی‌ها، با دیدن خلق به‌مثابه حجاب، از شهود مستقیم حق بازمی‌مانند، اما کاملین، با عبور از این حجاب، وجه حق را در همه‌چیز می‌بینند.

واسطه‌گری کاملین و نسبت تأثیر و تأثر

کاملین، به‌عنوان واسطه‌ای بین وحدتی‌ها و کثرتی‌ها، به حق و الوهیت اعتراف می‌کنند و تأثیر و وجوب را به حق، و تأثر و امکان را به عالم نسبت می‌دهند. این نسبت، نظام علّی و معلولی را در عرفان تبیین می‌کند، جایی که حق، فاعل و واجب‌الوجود، و عالم، قابل و ممکن‌الوجود است.

این واسطه‌گری، به‌سان پلی است که دو سوی وحدت و کثرت را به هم متصل می‌کند. کاملین، با این دیدگاه، توحید افعالی را محقق می‌سازند و عالم را نه مستقل، بلکه مظهر حق می‌بینند.

درنگ: کاملین، چونان قاضی عادلی، تأثیر را به حق و تأثر را به عالم نسبت می‌دهند و توحید افعالی را در شهود خود متجلی می‌سازند.

بخش سوم: احدیت، واحدیت و پارادوکس وحدت و کثرت

تمایز احدیت و مظاهر

کاملین، بین احدیت ذات مطلقه و مظاهرات اسماء و صفات، و همچنین بین احدیت جمع و تفصیل احوال خلق، تمایز قائل می‌شوند. احدیت، مرتبه غیب مطلق، و مظاهرات، مرتبه شهود است. این تمایز، به‌سان خطی است که مرز میان ذات و شئون را مشخص می‌کند، بی‌آنکه تقابلی میان آن‌ها ایجاد شود.

رابطه میان حق و خلق، در این دیدگاه، به رابطه شأن و ذی‌شأن تشبیه می‌شود. خلق، شئون حق‌اند و در وحدت با او دیده می‌شوند، نه به‌صورت مستقل یا متعارض.

وحدت وجود و واحد وجود

درس‌گفتار، بین وحدت وجود (وصف وجود) و واحد وجود (عین وجود) تمایز قائل می‌شود. وحدت وجود، اگر به‌صورت حقوقی باشد، ناقص است، اما واحد وجود، که به شخص حقیقی حق اشاره دارد، توحید حقیقی را محقق می‌سازد. این تمایز، عمق عرفانی بحث را نشان می‌دهد و بر ضرورت شهود حق به‌عنوان حقیقت شخصی تأکید می‌کند.

وحدت وجود، چونان شاخه‌ای است که از درخت حقیقت جدا شده، اما واحد وجود، خودِ ریشه آن درخت است که تمام شئونات از آن سرچشمه می‌گیرند.

درنگ: واحد وجود، چونان خورشیدی است که تمام شئونات عالم را در پرتو خود روشن می‌سازد، در حالی که وحدت وجود، تنها سایه‌ای از این حقیقت است.

پارادوکس احدیت و کثرت

یکی از پرسش‌های بنیادین عرفان نظری، چگونگی ایجاد کثرت از احد است. درس‌گفتار، این مسئله را با اشاره به تمهید القواعد ابن‌ترکه بررسی می‌کند. چگونه احدیت، که مرتبه غیب مطلق است، واحدیت کثیر را ایجاد می‌کند؟ این پرسش، به‌سان معمایی است که عارفان در پی حل آن بوده‌اند.

پاسخ این معما، در شئونات حق نهفته است. کثرت، نتیجه ظهورات حق است، نه موجوداتی مستقل. این دیدگاه، برخلاف نظریه عقول عشره در فلسفه مشائی، که کثرت را بدون مبنای حقیقی تبیین می‌کند، کثرت را در بستر وحدت می‌بیند.

بخش چهارم: نقد فلسفه و بازسازی توحید

نقد نظریه عقول عشره

درس‌گفتار، نظریه عقول عشره را، که در فلسفه مشائی مطرح شده، خیالی و بی‌مبنا می‌داند. این نظریه، که مدعی است خدا عقل اول را آفرید و سپس کثرت پدید آمد، از تبیین حقیقی کثرت ناتوان است. عرفان، در مقابل، کثرت را شئون حق می‌بیند، نه موجوداتی مستقل.

این نقد، به‌سان مشعلی است که تاریکی‌های فلسفه مشائی را روشن می‌کند. کثرت، در عرفان، نه محصول چشم‌بندی فلسفی، بلکه ظهورات حق در قالب شئونات اوست.

حق به‌عنوان شخص حقیقی

درس‌گفتار تأکید می‌کند که حق، شخص حقیقی است، نه حقوقی یا کلی. توحید حقوقی، به مفهوم‌سازی و دوری از حقیقت منجر می‌شود، اما توحید حقیقی، در شهود شخص حق نهفته است. این دیدگاه، به‌سان کلیدی است که قفل معرفت را می‌گشاید و سالک را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد.

درنگ: حق، چونان شخصیتی زنده و حقیقی، در قلب توحید می‌تپد، و توحید حقوقی، تنها سایه‌ای کم‌رنگ از این حقیقت است.

رخ و طره: استعاره‌ای عرفانی

درس‌گفتار، با بهره‌گیری از تعابیر شاعرانه، احدیت را به «رخ» و واحدیت را به «طره» تشبیه می‌کند. رخ، حقیقت غیب، و طره، ظهورات حق‌اند. این تعابیر، به‌سان نغمه‌ای عرفانی، مفاهیم پیچیده را در زبانی دلنشین و فطری بیان می‌کنند.

زبان عرفانی، هرچند پیچیده، با فطرت انسانی هم‌خوانی دارد. رخ و طره، چونان دو بال پرنده‌ای هستند که سالک را به سوی آسمان معرفت پرواز می‌دهند.

بخش پنجم: قرآن کریم و معرفت توحیدی

قرآن کریم به‌عنوان منبعی منطقی و فطری

درس‌گفتار، قرآن کریم را کتابی منطقی و هم‌خوان با فطرت می‌داند که یقین را به رویت حقیقت پیوند می‌زند. برخلاف یقین ظاهری، که به شک منجر نمی‌شود، یقین حقیقی در قرآن کریم، به شهود و رویت حق می‌انجامد.

قرآن کریم، چونان چشمه‌ای زلال، معرفت را در دل سالک جاری می‌سازد و او را از باورهای کور و ظاهری به سوی شهود حقیقت هدایت می‌کند.

درنگ: قرآن کریم، چونان مشعلی منطقی و فطری، یقین را به رویت حقیقت پیوند می‌زند و از باورهای صوری و کور فراتر می‌رود.

نقد احترام صوری به قرآن کریم

درس‌گفتار، احترام صوری به قرآن کریم، بدون فهم محتوای آن، را نقد می‌کند و آن را به حرزهای بی‌محتوا تشبیه می‌نماید. قرآن کریم، منبعی برای معرفت عمیق است، نه شیء مقدسی که صرفاً مورد احترام قرار گیرد.

این نقد، به‌سان زنگ بیداری است که انسان را از رویکردهای خرافی به سوی فهم ژرف قرآن کریم فرا می‌خواند. قرآن، نه حرزی برای حفظ، بلکه کتابی برای تدبر و معرفت است.

جمع‌بندی

درس‌گفتار شماره 415 مجموعه مصباح الانس، با تکیه بر آرای قونوی و جندی، به تبیین مقام جمع، مراتب معرفت، و مسئله وحدت وجود پرداخته است. تأکید بر واحد وجود به‌جای وحدت وجود، نقد توحید حقوقی، و بررسی پارادوکس وحدت و کثرت، عمق عرفانی این بحث را نشان می‌دهد. کاملین، با شهود حق و خلق در وحدتی بی‌حجاب، به توحید کامل می‌رسند، در حالی که وحدتی‌ها و کثرتی‌ها در حجاب باقی می‌مانند. نقد فلسفه مشائی و تأکید بر شخص حقیقی حق، ضرورت بازسازی مبانی توحید را برجسته می‌کند.

مطالعه این درس‌گفتار، همراه با آثاری چون تمهید القواعد و فصوص‌الحکم، می‌تواند به درک عمیق‌تر وحدت وجود و چالش‌های آن منجر شود. دعای پایانی درس‌گفتار، که توسل به امیرالمؤمنین (ع) برای گشایش معرفت است، نشان‌دهنده اهمیت نقش اولیاء در هدایت سالک به سوی حقیقت است.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار استاد فرزانه قدس سره، مقام جامعی که در آن حق و خلق بدون تزاحم دیده می‌شوند، چه نام دارد؟

2. بر اساس متن، کاملین چه کسانی هستند؟

3. مفهوم «وحدت وجود» در متن با چه مفهوم دیگری متمایز شده است؟

4. طبق متن، متمکنین در چه جایگاهی نسبت به کاملین قرار دارند؟

5. بر اساس درسگفتار، چه چیزی به حق نسبت داده می‌شود و چه چیزی به عالم؟

6. کاملین طبق متن، عالم را به‌طور کامل نفي می‌کنند.

7. بر اساس درسگفتار، رؤیت سالک در مقام جمع با ارتقای بصیرت صافی‌تر می‌شود.

8. اهل شهود عالی طبق متن، کثرت را می‌بینند و وحدت را نفي می‌کنند.

9. مفهوم واحد وجود در متن به معنای عين وجود حق است، نه وصف آن.

10. طبق درسگفتار، احدیت ذات با شئونات کثیره در تقابل است.

11. تفاوت اصلی بین وحدت وجود و واحد وجود طبق درسگفتار چیست؟

12. چرا کاملین در مقام جمع، عالم را نه نفي می‌کنند و نه اثبات؟

13. مفهوم شأن و ذی‌شأن در متن چگونه با وجود و امکان تفاوت دارد؟

14. چرا علم دینی طبق متن نیاز به بازنگری در مسئله توحید دارد؟

15. طبق درسگفتار، چرا احدیت نمی‌تواند به‌طور مستقیم کثرات را ایجاد کند؟

پاسخنامه

1. مقام جمع

2. کسانی که حق را با خلق بدون تزاحم می‌بینند

3. واحد وجود

4. نازل‌تر از کاملین

5. وجود و وجوب به حق و عدم و امکان به عالم

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. وحدت وجود به وصف وجود اشاره دارد، در حالی که واحد وجود عين وجود حق است.

12. زیرا کاملین حق و خلق را بدون تزاحم می‌بینند و به اثر و تأثر نسبت می‌دهند.

13. شأن و ذی‌شأن رابطه‌ای ترابتی و غیر تقابلی است، برخلاف وجود و امکان که تقابل دارند.

14. زیرا برخی مفاهیم مانند چگونگی ایجاد کثرت از احدیت هنوز حل‌نشده باقی مانده است.

15. زیرا احدیت واحد است و کثرات از شئونات و مظاهر آن ظهور می‌یابند.