در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

مصباح الانس 498

متن درس

 

نفی تکرار در تجلیات الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 498)

دیباچه

عرفان نظری، چونان گوهری درخشان در سپهر معارف اسلامی، عالم هستی را در پرتو اسما و صفات الهی تبیین می‌کند. درس‌گفتار شماره 498 از مجموعه «مصباح الانس»، برگرفته از بیانات آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی عمیق یکی از اصول بنیادین عرفان اسلامی، یعنی نفی تکرار در تجلیات الهی، می‌پردازد. این گفتار، با طرح پرسشی دقیق درباره چگونگی تفاوت احکام و صور مظاهر الهی، با وجود اشتراک در حقیقت معلوم، به تبیین توحید ذاتی، صفاتی و افعالی حق تعالی و یکتایی هر موجود در عالم خلقت می‌رسد.

عالم، چونان آیینه‌ای است که تجلیات بی‌تکرار الهی را در کثرت مظاهر و وحدت ذات بازمی‌تاباند. هر ذره از هستی، چون نگینی یکتا، جلوه‌ای از اسمای لایتناهی حق است که در نظمی الهی، بی‌مانند و بی‌تکرار آفریده شده است. این نوشتار، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، آرای عرفانی و تحلیل‌های فلسفی، به بررسی این مفاهیم پرداخته و با تأکید بر قاعده‌مندی عرفان، راهی روشن برای فهم توحید و سلوک عرفانی ارائه می‌کند.

متماثلات و حقیقت مشترک: پرسشی در باب تفاوت مظاهر

طرح پرسش بنیادین

در آغاز این گفتار، پرسشی عمیق مطرح می‌شود: اگر موجودات عالم به‌واسطه سبقه عام (ظرف احدیت) و سبقه خاص (ظرف اسما و صفات الهی) ظهور می‌یابند و اسمای الهی، چون رحمان، لطيف و حکيم، به‌صورت مشترک در آنها تجلی می‌کنند، چگونه احکام و صور این مظاهر متفاوت است؟ به بیان دیگر، اگر حقیقت معلوم (صورة المعلومية) که همان حقیقت مشترک اسمایی است، در همه موجودات متحد باشد، چرا مظاهر این اسما، مانند لطف و حکمت، در هر موجودی صورتی متمایز می‌یابد؟ و چگونه اسم مدبر، که متعین به حقیقت احدی است، این تفاوت‌ها را اداره می‌کند؟

این پرسش، به چیستی تفاوت در مظاهر الهی اشاره دارد. ظرف احدیت، چونان خورشیدی است که کلیت وجود را در خود جمع می‌کند، و ظرف اسما و صفات، چون پرتوهای این خورشید، تجلیات خاص و متمایز را در عالم پدید می‌آورد. اما چگونه این پرتوها، با وجود اشتراک در مبدأ، صور و احکام گوناگون می‌یابند؟ پاسخ این پرسش، در نفی مشابهت و تکرار در تجلیات الهی نهفته است.

درنگ: اگر موجودات به‌واسطه سبقه عام (احدیت) و خاص (اسما و صفات) ظهور می‌یابند، چگونه با وجود اشتراک در حقیقت معلوم، احکام و صورشان متفاوت است؟

نفی مشابهت در عالم خلقت

پاسخ به این پرسش، در اصل عرفانی «لا تکرار فی التجلی» ریشه دارد. در عالم هستی، هیچ مظهری مشابه یا شبیه مظهر دیگر نیست. تکرار و مشابهت، ویژگی انسان‌های محدود و ضعیف است که به اخبار و املا (تکرار و تقلید) وابسته‌اند. اما حق تعالی، چونان منشأ بی‌انتهای آفرینش، عالم را به‌صورت انشائی می‌آفریند، نه با تصور و تصدیق محدود انسانی. انشاء الهی، چون جریانی زلال و بی‌پایان، هر لحظه خلقی نو می‌آفریند که بی‌مانند و بی‌تکرار است.

انسان‌های ضعیف، چونان مقلدانی هستند که صداها یا گفتار دیگران را بازتولید می‌کنند. تقلید، نشانه محدودیت و ناتوانی در خلق است. اما حق تعالی، چونان شاعری بی‌همتا، هر موجود را با قلمی الهی نگارش می‌کند که هیچ‌گاه تکرار نمی‌شود. این یکتایی، جلوه‌ای از توحید ذاتی، صفاتی و افعالی حق است که در هر ذره از عالم متجلی می‌گردد.

درنگ: در عالم خلقت، هیچ مظهری مشابه مظهر دیگر نیست. تکرار، ویژگی انسان‌های محدود است، نه حق تعالی که عالم را انشاء می‌کند.

تفاوت انشاء و اخبار

تمایز میان انشاء و اخبار، کلیدی برای فهم نفی تکرار در تجلیات الهی است. انشاء، خلق بی‌واسطه و بدیع است که از ذات الهی سرچشمه می‌گیرد. اخبار و املا، اما، به تقلید و بازتولید وابسته‌اند. انسان‌های ضعیف، چونان کاتبانی هستند که سخنان دیگران را بدون نوآوری بازنویسی می‌کنند. اما حق تعالی، چونان آفریننده‌ای بی‌مانند، هر موجود را با ترکیبی یکتا از اسمای خود خلق می‌کند.

این تمایز، مانند تفاوت میان نغمه‌ای اصیل و تقلید آن است. نغمه اصیل، از جان شاعر می‌جوشد و بی‌تکرار است، اما تقلید، تنها سایه‌ای از اصل است که فاقد روح خلاقیت است. آفرینش الهی، چون نغمه‌ای بی‌پایان، هر لحظه نو می‌شود و هیچ‌گاه به تکرار نمی‌افتد.

درنگ: انشاء الهی، خلق بی‌واسطه و بی‌تکرار است، در حالی که اخبار و املا، به تقلید و بازتولید وابسته‌اند.

جمع‌بندی بخش

پرسش از چگونگی تفاوت احکام و صور مظاهر الهی، به اصل نفی تکرار در تجلیات الهی رهنمون می‌شود. حق تعالی، عالم را به‌صورت انشائی می‌آفریند، نه با اخبار و املا. هیچ مظهری در عالم مشابه مظهر دیگر نیست، زیرا هر موجود، جلوه‌ای یکتا از اسمای لایتناهی الهی است. این یکتایی، ریشه در توحید ذاتی، صفاتی و افعالی حق دارد که عالم را در نظمی بی‌تکرار سامان می‌دهد.

توحید و یکتایی موجودات: جلوه‌های بی‌تکرار الهی

نفی تکرار در تجلیات الهی

اصل «لا تکرار فی التجلی»، بنیاد عرفان اسلامی است. حق تعالی، عالم را انشاء می‌کند، نه اخبار. هر موجود در هستی، حقیقتی ممتاز و یکتا دارد که هیچ‌گاه تکرار نمی‌شود. این یکتایی، چونان نقش‌ونگاری است که بر لوح وجود نگاشته شده و هیچ دو نگاری مشابه یکدیگر نیست. توحید افعالی حق، در این است که هر فعل الهی، واحدی و احدی است، و هیچ ذره‌ای در عالم مشابه ذره دیگر نیست.

قرآن کریم این توحید را چنین بیان می‌کند: ﴿فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ [مطلب حذف شد] : «پس بدان که معبودی جز او نیست»). این آیه، به علم به توحید دعوت می‌کند که با رؤیت یکتایی عالم، محقق می‌شود. اگر همه هستی موحد است، شرک چگونه ممکن است؟ این پرسش، دعوتی است به تأمل در یکتایی هر موجود که جلوه‌ای از وحدت الهی است.

درنگ: تکرار در تجلیات الهی محال است، زیرا هر موجود، حقیقتی ممتاز و جلوه‌ای یکتا از توحید افعالی حق است.

تأیید علمی یکتایی موجودات

پیشرفت علوم تجربی، مانند انگشت‌نگاری و موشناسی، یکتایی هر موجود را آشکار کرده است. حتی مو، که در نگاه پیشینیان ظریف و یکسان پنداشته می‌شد، در بررسی‌های دقیق، تفاوت‌های بی‌شمار را نشان می‌دهد. این تفاوت‌ها، چونان امضایی الهی بر هر ذره از عالم، نفی هرگونه مشابهت را اثبات می‌کند. حتی در سنگ‌ها، که در ظاهر یکسان می‌نمایند، تفاوت‌های ظریف در رنگ و بافت، یکتایی هر یک را آشکار می‌سازد.

این یکتایی، مانند نقش‌ونگارهایی است که هر یک، داستانی منحصربه‌فرد از آفرینش را روایت می‌کند. هیچ دو سنگی، چون هیچ دو انسانی، مشابه یکدیگر نیست. این تفاوت‌ها، نه تنها در عالم ماده، بلکه در عالم معنا و نور نیز جاری است، چنان‌که هر روح و فکر، هویتی بی‌مانند دارد.

درنگ: علوم تجربی، مانند انگشت‌نگاری و موشناسی، یکتایی هر موجود را تأیید می‌کند و نفی مشابهت را در عالم اثبات می‌نماید.

دعوت به اثبات توحید

برای اثبات توحید، دعوتی عقلانی و علمی مطرح می‌شود: برپایی سمیناری جهانی که یکتایی عالم را به نمایش گذارد. اگر همه هستی، از سنگ و خاک تا روح و جسم، موحد است، شرک چگونه ممکن است؟ اگر حتی یک مورد از مشابهت در عالم یافت نشود، توحید الهی قطعی می‌گردد. این دعوت، چونان فراخوانی است به تأمل در نظم الهی که هر ذره را در جایگاهی بی‌مانند قرار داده است.

قرآن کریم این دعوت را چنین بیان می‌کند: ﴿قُلْ هُوَ [مطلب حذف شد] : «بگو اوست خدای یگانه»). این آیه، به وحدت ذاتی حق اشاره دارد که در یکتایی مظاهرش متجلی است. اگر عالم موحد است، اثبات شرک ناممکن می‌شود، زیرا هر موجود، آیینه‌ای است برای رؤیت وحدت الهی.

درنگ: اگر همه عالم موحد است، شرک چگونه ممکن است؟ دعوت به سمیناری جهانی، یکتایی موجودات را دلیلی بر توحید الهی می‌داند.

جمع‌بندی بخش

توحید، در یکتایی هر موجود متجلی است. نفی تکرار در تجلیات الهی، ریشه در انشاء بی‌تکرار حق دارد که هر ذره را با هویتی ممتاز آفریده است. علوم تجربی، این یکتایی را تأیید می‌کنند، و دعوت به اثبات توحید، راهی عقلانی برای نفی شرک و رؤیت وحدت الهی ارائه می‌دهد. عالم، چونان باغی است که هر گل آن، عطری بی‌مانند دارد و همه در وحدتی الهی به هم پیوند خورده‌اند.

اسما و صفات الهی: بی‌نهایت در تجلیات

لایتناهی بودن اسمای الهی

اسمای الهی، چونان دریایی بی‌کران، لایتناهی هستند. هر تجلی الهی، ترکیبی یکتا از این اسما را منعکس می‌کند، چنان‌که هیچ دو ترکیبی مشابه یکدیگر نیست. مانند رنگ‌ها که با ترکیب‌های مختلف، بی‌نهایت می‌شوند، اسمای الهی نیز با تغییرات جزیی، ظهوراتی بی‌پایان می‌آفرینند. اگر ده رنگ را در نظر گیریم، با افزودن یا کاستن ذره‌ای از هر یک، رنگی نو پدید می‌آید که قابل شمارش نیست.

این بی‌نهایت، مانند آسمانی است که هر ستاره‌اش نوری متمایز دارد. اسمای الهی، چونان ستارگان این آسمان، در هر تجلی، ترکیبی نو می‌سازند که هیچ‌گاه تکرار نمی‌شود. این پویایی، ریشه در فاعلیت بی‌انتهای حق دارد که هر لحظه، خلقی نو می‌آفریند.

درنگ: اسمای الهی، لایتناهی هستند و با ترکیب‌های مختلف، ظهوراتی بی‌پایان و بی‌تکرار می‌آفرینند.

عالم، ظهور عشق و وصلت اسمایی

همه عالم، ظهور یک عشق و وصلت اسمایی است. حق تعالی، چونان عاشقی بی‌همتا، با ترکیب اسمای خود، عالم را به‌صورت بی‌تکرار می‌آفریند. هر موجود، چونان فرزندی است که از وصلت اسما پدید آمده و هویتی یکتا دارد. این وصلت، مانند نغمه‌ای است که هر نت آن، جلوه‌ای نو از زیبایی الهی را آشکار می‌سازد.

اگر اسما را چون نخودهایی در نظر گیریم، با افزودن یا کاستن هر نخود، موجودی نو پدید می‌آید. این ترکیبات، چونان نقش‌ونگارهایی بی‌پایان، عالم را در کثرتی موحد سامان می‌دهند. انسان کامل، چونان آیینه‌ای است که هزاران اسم در آن نقش بسته و هر نقش، جلوه‌ای بی‌مانند از حق است.

درنگ: عالم، ظهور عشق و وصلت اسمایی است که با ترکیبات بی‌پایان اسما، هر موجود را یکتا می‌آفریند.

تازگی دائمی آفرینش

آفرینش الهی، همیشه تازه و بی‌تکرار است، مانند دیگی که ته ندارد و دم آن همواره تازه است. حق تعالی، بر خلاف انسان‌های محدود که گاه از تفاله‌های کهنه استفاده می‌کنند، آفرینشی نو و بی‌مانند ارائه می‌دهد. اسمای الهی، چونان چشمه‌هایی جوشان، تا روز قیامت در حال تجلی‌اند و هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسند.

این تازگی، مانند نسیمی است که هر لحظه عطر جدیدی به باغ هستی می‌آورد. حق تعالی، چونان باغبانی حکیم، هر گل را با عطری بی‌مانند می‌آراید و هیچ‌گاه از آفرینش بازنمی‌ایستد. این پویایی، ریشه در بی‌نهایت بودن اسما و فاعلیت الهی دارد.

درنگ: آفرینش الهی، همیشه تازه و بی‌تکرار است، زیرا اسمای الهی، تا ابد در حال تجلی‌اند.

جمع‌بندی بخش

اسمای الهی، لایتناهی هستند و با ترکیبات بی‌پایان، عالم را در کثرتی موحد سامان می‌دهند. عالم، ظهور عشق و وصلت اسمایی است که هر موجود را با هویتی یکتا می‌آفریند. آفرینش الهی، چونان چشمه‌ای جوشان، همیشه تازه و بی‌تکرار است و این تازگی، جلوه‌ای از فاعلیت بی‌انتهای حق تعالی است.

نقد استدلال‌های فلسفی و کلامی: امتناع تکرار

نقد استدلال‌های تسلسل

استدلال‌های فلسفی درباره متناهی بودن عالم ماده، مانند مثال طناب و نردبان، نقد می‌شود. این استدلال‌ها، چونان خیالاتی هستند که محدودیت‌های بشری را به عالم هستی فرافکنی می‌کنند. عالم ماده، نور و حق تعالی، همگی لایتناهی هستند و تسلسل یا متناهی بودن، فرضی نادرست است. اگر طنابی را فرض کنیم و یک متر از آن بکاهیم، چگونه می‌توان پایان آن را یافت؟ عالم، چونان طنابی بی‌انتها، از شمارش و محدودیت فراتر است.

این نقد، مانند افشای پرده‌ای است که حقیقت بی‌نهایت عالم را آشکار می‌سازد. علوم امروزی، از کواکب و ستارگان تا ذرات میکروسکوپی، این بی‌نهایت را تأیید می‌کنند. عالم، چونان اقیانوسی است که هر موج آن، داستانی نو از بی‌کرانی حق می‌گوید.

درنگ: عالم ماده، نور و حق تعالی، لایتناهی هستند و استدلال‌های تسلسل، فرضی نادرست و محدود است.

امتناع اتحاد کامل و اختلاف حقایق

اتحاد کامل دو چیز، ممتنع است و اختلاف، تنها به‌واسطه تفاوت در حقایق و خصوصیات پدید می‌آید. هر مجموع از اسما و خصوصیات، هویتی متمایز (اسم برأسه) را تعین می‌بخشد. میان هر اسم الهی و اسم دیگر، فروع و تفاوت‌های بسیاری وجود دارد. توهم مشابهت، چونان سرابی است که از نگاه سطحی پدید می‌آید، اما در حقیقت، هیچ دو موجودی از هر جهت متحد نیستند.

این امتناع، مانند تفاوت دو برگ درختی است که هرچند از یک ریشه‌اند، نقش‌ونگارشان یکسان نیست. هر موجود، با ترکیبی یکتا از اسما، هویتی بی‌مانند می‌یابد که تکرار آن محال است.

درنگ: اتحاد کامل دو چیز ممتنع است و اختلاف، به‌واسطه تفاوت در حقایق و خصوصیات اسما پدید می‌آید.

نقد استدلال‌های کلامی

استدلال‌های کلامی، مانند عبث بودن و تحصیل حاصل، برای نفی تکرار کافی نیستند. تکرار در تجلیات الهی، نه به دلیل عبث بودن، بلکه به دلیل لایتناهی بودن اسما و فاعلیت الهی محال است. حق تعالی، چونان آفریننده‌ای بی‌حد، نمی‌تواند مشابه بیافریند، زیرا اسما و تجلیات، دائماً در حال نو شدن‌اند. این محال، مانند آن است که خورشید، دو نور یکسان بتاباند؛ هر پرتو، جلوه‌ای نو و بی‌مانند است.

نقد این استدلال‌ها، مانند صیقل دادن آیینه‌ای است که حقیقت عرفانی را روشن‌تر می‌سازد. تکرار، نه به دلیل عقلانیت یا عدم آن، بلکه به دلیل ذات پویای آفرینش الهی، ناممکن است.

درنگ: تکرار در تجلیات الهی، به دلیل لایتناهی بودن اسما و فاعلیت الهی محال است، نه صرفاً عبث بودن یا تحصیل حاصل.

جمع‌بندی بخش

نقد استدلال‌های فلسفی و کلامی، حقیقت بی‌نهایت عالم و امتناع تکرار در تجلیات الهی را آشکار می‌سازد. عالم، لایتناهی است و اتحاد کامل دو چیز، به دلیل تفاوت در حقایق اسمایی، ممتنع است. تکرار، نه به دلیل عبث بودن، بلکه به دلیل پویایی و بی‌نهایت بودن فاعلیت الهی، محال است. این اصول، توحید را در همه مظاهر عالم جاری می‌دانند.

یکتایی خدا و موجودات: عزت وجودی

امتناع آفرینش مشابه یا برتر از خدا

حق تعالی نمی‌تواند بزرگ‌تر، کوچک‌تر یا مشابه خود بیافریند، زیرا ظهورات او، مثال و تمثال او هستند، نه مثل او. عالم، چونان آیینه‌ای است که تصویر حق را منعکس می‌کند، اما هیچ‌گاه خود او نیست. این امتناع، مانند آن است که نقاش، نقشی هم‌سان خود بیافریند؛ هر اثر، تنها جلوه‌ای از هنر اوست، نه خود او.

این اصل، به محدودیت مفهوم مشابهت در آفرینش اشاره دارد. هر موجود، تمثال حق است و هیچ‌چیز مثل را ندارد. قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان می‌کند: ﴿لَيْسَ [مطلب حذف شد] : «چيزى مانند او نيست»).

یکتایی خدا و موجوداتخدا یکتا است و هر موجود نیز یکتا است. این یکتا، وجه اشتراک ما با خداست. هر انسان، چون نگینی یگانه، عزت وجودی خود را از این یکتا می‌گیرد. این عزت، مانند گوهری است که در صدف وجود هر موجود نهفته است و با درک آن، به مقام عزت الهی نزدیک می‌شود.این یکتا، مانند امضای الهی بر هر موجود است که هیچ دو امضایی مشابه یکدیگر نیست. اگر انسان به این مقام آد، دیگر نه آخ می‌کشد، نه دم می‌زند، و نه در حیرت می‌ماند، زیرا همه عالم را هجر حق می‌بیند و در آن، وحدتی بی‌نظیر می‌یابد.غفلت، تنها وجه اشتراک انسان‌هاتنها وجه اشتراک انسان‌ها، غفلت است، اما حتی این غفلت نیز در افراد، متفاوت است. غفلت، مانند پرده‌ای است که بر قلب انسان‌ها کشیده شده، اما هر پرده، نقش‌ونگاری متفاوت دارد. حتی در نوعیت، مانند کبوترها، تفاوت‌های ظریف وجود دارد که مشابهت را نفی می‌کند.این تفاوت، مانند سایه‌های مختلف یک درخت است که هرچند از یک ریشه‌اند، اما هر سایه، شکلی متمایز دارد. غفلت انسان‌ها، تنها در اصل آن مشترک است، اما در کیفیت و جزئیات، هر فرد، غفلتی یکتا دارد که باز هم مؤید توحید است.جمع‌بندییکتا خدا و موجودات، عزت وجودی انسان را در برابر توحید الهی نشان می‌دهد. حق تعالی نمی‌تواند مشابه یا برتر از خود بیافریند، زیرا عالم، تمثال اوست. غفلت، تنها وجه اشتراک انسان‌هاست، اما حتی در این حالت، تفاوت‌ها یکتا را تأیید می‌کنند. این اصول، تو انسان را به درک عزت و وحدت خود در آفرینش دعوت می‌دهد.توحید: راه‌حل مشکلات عالمدعوت به سمینار جهانی توحیدبرای حل مشکلات عالم، دعوتی به درک عمیق توحید مطرح می‌شود: برپایی سمیناری جهانی که یکتا عالم را به نمایش گذارد. اگر همه موجودات، از سنگ و خاک تا روح و جسم، یکجا می‌شوند، چگونه شرک ممکن است؟ این سمینار، مانند آیینه‌ای است که وحدت عالم را به جهانیان نشان می‌دهد و شرک را از ریشه برمی‌کند.این دعوت، مانند فراخوانی است به تأمل در نظم الهی که هر ذره را در جای خود قرار داده است. اگر یک انسان، در میان میلیاردها، یکتا است، چگونه خدا می‌تواند دو باشد؟ این پرسش، دلیلی عقلانی و علمی برای اثبات توحید ارائه می‌دهد.نقد رویکردهای غیرعلمیبه جای دعوا و جدل، باید با علم و عقلانیت، توحید را اثبات کرد. رویکردهای غیرعلمی، چون شلوغ‌بازی و مرافع، نه تنها توحید را تبیین نمی‌کنند، بلکه گاه به گمراهی می‌انجامند. علم، مانند مشعلی است که تاریکی شرک و کثرت را می‌زداید و وحدت عالم را روشن می‌سازد.قرآن کریم این مسیر را چنین هدایت می‌کند:
﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ [مطلب حذف شد] : «بگو اوست خدا، یگانه»). این آیه، با تأکید بر وحدت ذاتی حق، راه را برای اثبات علمی توحید هموار می‌کند.جمع‌بندی بخشتوحید، راه‌حل مشکلات عالم است. دعوت به سمینار جهانی، یکتا موجودات را دلیلی بر یگانگی خدا می‌داند و شرک را نفی می‌کند. رویکرد علمی و عقلانی، در برابر دعوا و جدل، راهی روشن برای تبیین توحید ارائه می‌دهد. عالم، چونان آیینه‌ای است که وحدت الهی را در کثرت مظاهر، به زیبایی بازمی‌تاباند.نتیجه‌گیری کلیاین نوشتار، با تبیین نفی تکرار در تجلیات الهی، عالم را به‌منزله آیینه‌ای بی‌نظیر معرفی کرد که هر ذره‌اش، جلوه‌ای یکتا از اسما و صفات لایتناهی الهی است. پرسش از چگونگی تفاوت احکام و صور مظاهر، به پاسخ در اصل عرفانی «لا تکرار فی التجلی» رهنمون شد. حق تعالی، عالم را با انشاء بی‌تکرار می‌آفریند، نه با اخبار و املا. اسمای الهی، چونان دریایی بی‌کران، با ترکیبات بی‌پایان، هر موجود را با هویتی ممتاز می‌آرایند. علوم تجربی، این یکتا را تأیید می‌کنند و دعوت به سمینار جهانی توحید، راهی عقلانی برای نفی شرک و اثبات یگانگی خدا ارائه می‌دهد.نقد استدلال‌های فلسفی و کلامی، حقیقت بی‌نهایت عالم و امتناع تکرار را آشکار ساخت. یکتا خدا و موجودات، عزت وجودی انسان را در برابر توحید الهی نشان می‌دهد. عالم، ظهور عشق و وصلت اسمایی است که هر لحظه، خلقی نو می‌آفریند. توحید، چونان مشعلی فروزان، راه‌حل مشکلات بشری است و با درک آن، انسان به مقام عزت و وحدت خود نائل می‌شود..عرفان، مانند گوهری است که در صدف توحید نهفته است. با تأمل در یکتا عالم، این گوهر درخششی ابدی می‌یابد و راه سالکان را به سوی وحدت الهی روشن می‌سازد.

درنگ: حق تعالی نمی‌تواند مشابه یا برتر از خود بیافریند، زیرا عالم، تمثال اوست، نه مثل او.
درنگ: خدا و هر موجود، یکتا هستند و این یکتا، عزت وجودی انسان را در همسویی با توحید الهی نشان می‌دهد.
درنگ: غفلت، تنها وجه اشتراک انسان‌هاست، اما حتی این غفلت نیز در افراد، متفاوت است و یکتایی هر موجود را تأیید می‌کند.
درنگ: سمینار جهانی توحید، یکتا موجودات را دلیلی بر یگانگی خدا می‌داند و شرک را نفی می‌کند.
درنگ: توحید باید با علم و عقلانیت اثبات شود، نه با دعوا و جدل که به گمراهی می‌انجامد.
با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، چرا تكرار در تجليات الهي وجود ندارد؟

2. طبق متن، چه ويژگي‌اي در مخلوقات باعث مي‌شود هيچ مظهري مشابه مظهر ديگر نباشد؟

3. در درسگفتار، كدام مفهوم به عنوان دليل اصلي عدم مشابهت در عالم مطرح شده است؟

4. بر اساس متن، انشا در مقابل چه مفهومي قرار دارد؟

5. طبق درسگفتار، چرا عالم ماده به گفته استاد فرزانه قدس سره لايتناهي است؟

6. همه مخلوقات در عالم به دليل لايتناهي بودن اسماي الهي ممتاز و يكتا هستند.

7. تكرار در تجليات الهي به دليل اخبار و املاي حق تعالي ممكن است.

8. اسماي الهي همگي مشابه يكديگر هستند و تفاوتي در آن‌ها وجود ندارد.

9. انسان كامل در درسگفتار به عنوان مظهري با هزار اسم الهي توصيف شده است.

10. علم ديني با تمركز بر شلوغ بازار به جاي مباحث علمي، رشد بيشتري داشته است.

11. تفاوت اصلي بين انشا و اخبار در خلقت حق تعالي چيست؟

12. چرا در درسگفتار گفته شده كه مشابهت در عالم محال است؟

13. علت لايتناهي بودن عالم ماده در درسگفتار چيست؟

14. چگونه وحدت در ذات، صفات و افعال به توحيد منجر مي‌شود؟

15. چرا تكرار در تجليات الهي به گفته استاد فرزانه قدس سره عبث تلقي مي‌شود؟

پاسخنامه

1. زيرا حق تعالي انشا مي‌كند نه اخبار

2. وحدت در ذات، صفات و افعال

3. لايتناهي بودن اسماي الهي

4. اخبار و املا

5. چون هيچ‌گاه به انتهاي آن نمي‌رسيم

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. انشا به معناي آفرينش بدون تكرار و با خلاقيت است، در حالي كه اخبار و املا تقليد و تكرار را در بر مي‌گيرند.

12. زيرا اسماي الهي لايتناهي و ممتاز هستند و هر تجلي با تعين خاص خود ظهور مي‌يابد.

13. چون عالم ماده مانند اسماي الهي محدود به تعداد مشخصي نيست و همواره در حال گسترش است.

14. وحدت در ذات، صفات و افعال باعث مي‌شود هر مخلوق يكتا باشد و عالم سراسر تجلي توحيد شود.

15. زيرا تكرار در تجليات الهي به معناي تحصيل حاصل است و با طبيعت انشايي حق تعالي سازگار نيست.