متن درس
“`html
مراتب استجلای وجود انسانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 511)
مقدمه
این نوشتار، بازنمایی ژرف و آکادمیک درسگفتار شماره 511 از مجموعه گرانقدر مصباح الأنس آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است که به تبیین مراتب استجلای وجود انسانی، نزول و صعود خلقت، استیداع الهی، و جایگاه انسان در نظام هستی میپردازد. متن حاضر، با الهام از دو سند اصلی، یعنی گفتارهای شفاهی و تحلیلهای تخصصی آن، با زبانی علمی نگاشته شده است.
بخش اول: مراتب استجلای وجود انسانی
مفهوم استجلا و جایگاه انسان
مراتب استجلا، بهمعنای ظهور وجود انسانی در سایههای گوناگون تعین، از حضرت جمع و وجود آغاز میشود. این مراتب، که در بیان آیتالله نکونام قدسسره با عنوان استجلاء الوجود الإنسانی یاد شده، به ظهور خلقی و کمالی انسان اشاره دارد. انسان، بهمنزله مظهر تام الهی، از وحدت حضرت جمع نشأت گرفته و در مراتب کثرت، تعین مییابد.
درنگ: استجلا، ظهور وجود انسانی در مراتب تعینی است که از وحدت الهی آغاز شده و در سایههای کثرت تجلی مییابد. این سیر، انسان را بهمنزله آیینه اسما و صفات الهی قرار میدهد. |
این سیر، بهسان نهری است که از چشمه وحدت الهی جوشیده و در مسیر خویش، به شاخههای گوناگون تقسیم میشود، اما هر شاخه، همچنان از سرچشمه اصلی نشأت دارد. انسان، در این مراتب، نهتنها حامل امانت الهی است، بلکه خود، مظهر ظهور حقتعالی در عالم خلقت بهشمار میرود.
خلقت عالمی و انسانی
خلقت عالم، بستری است برای ظهور الهی، و انسان، بهمنزله کمال این خلقت، در مرکز آن جای دارد. آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که خلقت عالم، در ظرف ظهور، شامل دو حرکت نزول و صعود است. نزول، سیر از وحدت به کثرت، و صعود، بازگشت از کثرت به وحدت است. انسان، به دلیل ظرفیت پذیرش تمامی اسما و صفات الهی، کمال خلقت عالمی است.
این جایگاه، بهسان خورشیدی است که در منظومه خلقت، همه سیارات به گرد آن میچرخند. انسان، با این ظرفیت بیمانند، نهتنها مظهر تام الهی است، بلکه محور سیر نزول و صعود در عالم خلقت بهشمار میرود.
استیداع الهی
در ظرف نزول، خداوند آثار اسما و صفات خویش را بهصورت امانت در انسان به ودیعت نهاده است. این استیداع، که در بیان آیتالله نکونام قدسسره بهعنوان استیداع فی ظرف النزول یاد شده، به ظرفیت وجودی انسان برای تجلی کامل حق اشاره دارد. انسان، بهمنزله امانتداری است که تمامی گنجینههای الهی در او به ودیعت نهاده شده است.
درنگ: استیداع، امانتسپاری الهی است که انسان را حامل تمامی کمالات اسمایی و صفاتی میسازد، بهسان گنجینهای که در صندوق وجود او نهاده شده است. |
این امانت، بهسان بذری است که در خاک وجود انسان کاشته شده و با سلوک و صعود، به درختی تنومند بدل میشود که شاخ و برگش، آسمان کمال را دربرمیگیرد.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست، به تبیین مراتب استجلای وجود انسانی، جایگاه انسان بهعنوان کمال خلقت عالمی، و استیداع الهی در او پرداخت. انسان، بهمنزله مظهر تام الهی، از حضرت جمع نشأت گرفته و در ظرف نزول، حامل امانت اسما و صفات الهی است. این مراتب، بهسان نردبانی است که انسان را از وحدت به کثرت و از کثرت به وحدت رهنمون میشود. در بخش بعدی، به سیر نزولی و صعودی انسان و مراتب تعینی او پرداخته خواهد شد.
بخش دوم: سیر نزولی و صعودی انسان
هدایت الهی در نزول
در ظرف نزول، خداوند انسان را به راه کمال هدایت کرده است، چنانکه در قرآن کریم فرموده است:
﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾ (سوره انسان، آیه ۳؛ : «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس»). این هدایت، بهسان چراغی است که مسیر سیر انسان را در تاریکی کثرت روشن میسازد.
آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که این هدایت، به انسان اختیار میدهد تا میان شکر و کفران یکی را برگزیند. شکر، به صعود درجی و کفران، به صعود درکی منتهی میشود.
صعود درکی و درجی
صعود انسان، به دو گونه درکی و درجی تقسیم میشود. صعود درکی، به افول در مراتب وجودی و سقوط به سوی جهیم منجر میشود، حال آنکه صعود درجی، به استعلا و رسیدن به نعیم میانجامد. این تمایز، بهسان دو مسیر در کوهستان وجود است: یکی به سوی قلههای نورانی کمال، و دیگری به سوی پرتگاههای تاریک نقصان.
درنگ: صعود درکی، به سقوط در مراتب جهیم، و صعود درجی، به ارتقا در مراتب نعیم منتهی میشود، بهسان دو راهی که سرنوشت انسان را رقم میزند. |
انسان، با اختیار خویش، میتواند این مسیرها را برگزیند، و این انتخاب، بهمنزله امتحانی است که عیار وجودی او را آشکار میسازد.
فعلیت انسان در صعود
در ظرف صعود، انسان به مقدار رشد خویش به فعلیت میرسد. این فعلیت، بهسان شکوفایی گلی است که در بهار سلوک، از خاک بالقوه به گلستان بالفعل بدل میشود. آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که هر انسانی، به فراخور تلاش و سلوکش، مرتبهای از کمال را بهدست میآورد.
ظهور الهی در انسان
حقتعالی، در چهره انسان خود را ظاهر میسازد. این ظهور، بهمنزله آیینهای است که نور الهی در آن منعکس میشود. انسان، بهعنوان خلیفهالله، محل تجلی اسما و صفات الهی است، و این جایگاه، او را از سایر مخلوقات متمایز میسازد.
سیر نزولی: از حضرت جمع تا نطفه
سیر نزولی انسان، از حضرت جمع و وجود آغاز شده و به مراتب قلم، لوح، عرش، و سپس مولدات ثلاثه (نبات، حیوان، انسان) و نطفه در رحم میرسد. این سیر، بهسان سفری است که از قلههای وحدت الهی آغاز شده و به دشتهای ناسوت میرسد.
آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که این سیر، پیوسته و طبیعی است، و هیچ حلقه مفقودهای در آن وجود ندارد. این دیدگاه، نقدی است بر نظریههای زیستشناختی که در پی یافتن حلقه مفقوده میان انسان و موجودات پیشیناند.
درنگ: سیر نزولی انسان، از حضرت جمع تا نطفه، پیوسته و طبیعی است، بهسان نهری که از سرچشمه وحدت به دریای ناسوت میریزد. |
آیات قرآنی و مراحل تکوین
قرآن کریم، مراحل تکوین انسان را چنین شرح میدهد:
﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ﴾ (سوره مؤمنون، آیه ۱۴؛ : «سپس نطفه را علقه، و علقه را مضغه، و مضغه را استخوانها کردیم، و بر استخوانها گوشت پوشاندیم، سپس او را آفرینشی دیگر بخشیدیم»).
این آیه، به سیر تکوینی انسان از نطفه تا ظهور روح اشاره دارد. خلق آخر، نفخه روح است که انسان را به موجودی الهی بدل میسازد. آیتالله نکونام قدسسره این آیه را بهعنوان شاهدی بر کمال خلقت انسان تفسیر میکنند.
در ادامه، قرآن کریم میفرماید:
﴿فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ (سوره مؤمنون، آیه ۱۴؛ : «پس آفرین بر خدا که بهترین آفرینندگان است»). این تعبیر، به عظمت الهی در خلقت انسان تأکید دارد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به سیر نزولی و صعودی انسان، هدایت الهی در نزول، صعود درکی و درجی، و ظهور الهی در انسان پرداخت. سیر نزولی، از حضرت جمع تا نطفه، و سیر صعودی، به فعلیت انسان در مراتب کمال منتهی میشود. آیات قرآن کریم، این سیر را به زیبایی تبیین کردهاند. در بخش بعدی، به مراتب تعینی و تقلبات انسان پرداخته خواهد شد.
بخش سوم: مراتب تعینی و تقلبات انسان
تعین وجود انسانی
وجود انسانی، در مراتب گوناگون تعین مییابد. این تعینات، بهسان نقشهایی است که بر بوم وجود انسان نگاشته میشود. آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که این تعینات، گسسته نبوده و حلقه مفقودهای در آنها وجود ندارد.
آغاز از حضرت جمع
سیر وجود انسانی، از حضرت جمع و وجود، یعنی أنا لله، آغاز میشود. این مرتبه، بهسان سرچشمهای است که همه رودهای وجود از آن جوشیدهاند. انسان، از این مرتبه، سیر خویش را آغاز میکند و در مراتب بعدی، تعین مییابد.
اولین مرتبه تعینی
حضرت جمع، اولین مرتبه تعینی منعوته است. این مرتبه، بهسان دروازهای است که انسان از آن به سوی مراتب ظهوری گام مینهد. آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که این تعین، صفتی و ایجادی است و از مراتب غیرمذکور (ظرف علم) متمایز است.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
﴿هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا﴾ (سوره انسان، آیه ۱؛ : «آیا بر انسان زمانی از روزگار گذشته است که چیز نام بردهای نبود؟»). این آیه، به غیرمذکور بودن انسان در ظرف علم اشاره دارد.
تقلبات و انتقالات
انسان، در صور موجودات، تقلبات و انتقالات دارد. تقلبات، تحولات درونی، و انتقالات، سیر بیرونی او در مراتب وجودی است. این حرکت، بهسان سیبی است که در هوا چرخ میخورد و هر چرخش، جلوهای جدید از وجودش را آشکار میسازد.
درنگ: تقلبات، تحولات درونی انسان، و انتقالات، سیر بیرونی او در مراتب وجودی است، بهسان سیبی که در چرخش، جلوههای گوناگون خویش را نمایان میسازد. |
چرخ و چین سالک
چرخ و چین سالک، حرکت دوری او در سیر وجودی است. این حرکت، خاص اولیاء و محبوبین است که در هر لحظه، دور وجود را طی میکنند. این سیر، بهسان رقصی است که سالک با حقتعالی در صحنه هستی بهجا میآورد.
تفاوت اولیاء و اهل ناسوت
اولیاء خدا، برخلاف اهل ناسوت، دور وجود را طی میکنند. این تفاوت، بهسان فاصله میان ستارگان آسمان و خاک زمین است. اولیاء، با شهود مراتب عالی، از بند ناسوت رها شده و به افقهای ملکوت و جبروت پرواز میکنند.
مفارقه نسبیه
مفارقه انسان از علم الهی، نسبیه و نه حقیقیه است. انسان، در سیر نزولی، از حق منقطع نمیشود، بلکه تعینات نسبی مییابد. این پیوستگی، بهسان نخی است که مرواریدهای مراتب وجود را به هم متصل میسازد.
درنگ: مفارقه انسان از علم الهی، نسبیه است، بهسان نخی که مرواریدهای مراتب وجود را به هم پیوند میدهد. |
تنقل معنوی
سیر انسان، تنقل معنوی است که فاعل ارادی نمیخواهد. این تنقل، بهسان حرکت ابرها در آسمان است که بینیاز از اراده ظاهری، به سوی مقصد خویش رواناند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به مراتب تعینی انسان، تقلبات و انتقالات او، و حرکت دوری سالک در سیر وجودی پرداخت. انسان، از حضرت جمع آغاز کرده و در مراتب گوناگون، تعین مییابد. اولیاء خدا، با شهود این مراتب، از اهل ناسوت متمایز میشوند. در بخش بعدی، به نقدهای عرفانی و دینی مطرحشده پرداخته خواهد شد.
بخش چهارم: نقدهای عرفانی و دینی
نقد زیارت عاشورا برای امور مادی
آیتالله نکونام قدسسره با نقدی ژرف، استفاده از زیارت عاشورا برای کسب خانه و امور مادی را رد میکنند. این زیارت، برای رهایی، شهادت، و قرب الهی است، نه برای مقاصد دنیوی. این نقد، بهسان هشداری است که از تحریف قداست ادعیه جلوگیری میکند.
درنگ: زیارت عاشورا، برای رهایی و شهادت است، نه کسب مادیات، بهسان مشعلی که راه قرب الهی را روشن میسازد. |
اثر ذاتی زیارت عاشورا
زیارت عاشورا، مانند دارو، اثر ذاتی دارد و به نیت خواننده وابسته نیست. این اثر، بهسان آبی است که تشنگی روح را فرومینشاند، بیآنکه به نیت نوشنده وابسته باشد.
نقد نسخههای قلابی
نسخههای قلابی، مانند تجویز زیارت عاشورا برای امور مادی، گمراهکنندهاند. این نسخهها، بهسان داروهای تقلبیاند که به جای شفا، بیماری میآورند.
نقد مکتبهای خارجی
مکتبهای خارجی که با وعدههای غیرواقعی مردم را فریب میدهند، گمراهکنندهاند. این مکاتب، بهسان سرابهاییاند که در بیابان حقیقتنما، رهگذران را به سوی هلاکت میکشانند.
نقد درمانهای غیرعلمی
درمانهای غیرعلمی، مانند ادعای شفا با نیت، بیاثر و مضرند. شفا، نیازمند طب علمی است، بهسان گیاهی که تنها در خاک علم میروید.
نقد دین غیرعلمی
دین باید علمی شود و از دست غیرعلما گرفته شود. این دیدگاه، بهسان دعوتی است برای بازگرداندن دین به جایگاه عقلانی و علمیاش.
نقد شعر و انقطاع
شعر «من به خود نامدم» به دلیل نفی پیوستگی با مراتب وجود، ناقص است. انسان، در همه مراتب، با حق پیوسته است، و این پیوستگی، بهسان جویباری است که هرگز از سرچشمه خویش جدا نمیشود.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به نقدهای عرفانی و دینی مطرحشده توسط آیتالله نکونام قدسسره پرداخت. این نقدها، از تحریف ادعیه، مکتبهای گمراهکننده، و دیدگاههای غیرعلمی جلوگیری میکنند. در بخش پایانی، به جمعبندی کل و نتیجهگیری پرداخته خواهد شد.
بخش پنجم: جمعبندی و نتیجهگیری
این نوشتار، با بازنمایی درسگفتار شماره 511 مصباح الأنس آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مراتب استجلای وجود انسانی، سیر نزولی و صعودی، استیداع الهی، و جایگاه انسان در نظام هستی پرداخت. انسان، بهمنزله مظهر تام الهی، از حضرت جمع نشأت گرفته و در ظرف نزول، حامل امانت اسما و صفات الهی است. سیر او، از وحدت به کثرت و از کثرت به وحدت، بهسان سفری است که در هر گام، جلوهای از حق را آشکار میسازد.
آیات قرآن کریم، مانند ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ﴾ و ﴿ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ﴾، این سیر را به زیبایی تبیین کردهاند. نقدهای مطرحشده، از ضرورت اصلاح تفسیرهای عرفانی، علمیسازی دین، و پرهیز از تحریف ادعیه سخن میگویند. انسان، با تأمل در این مراتب، به عظمت وجودی خویش و پیوند ناگسستنیاش با حقتعالی پی میبرد.
این نوشتار، خواننده را به تأمل در سلوک خویش و شناخت مراتب وجودی دعوت میکند، بهسان مشعلی که در شب تاریک، راه حقیقت را روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی |
“`