در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 517

متن درس

 

تبیین مراحل سیر وجودی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 517)

مقدمه

کتاب شریف مصباح الانس، اثری برجسته در عرفان نظری، به تبیین مراحل سیر و سلوک وجودی موجودات از مبدأ ذات الهی تا تجلی در عالم ناسوت می‌پردازد. این اثر، با بهره‌گیری از مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی، چارچوبی نظام‌مند برای فهم فرآیند خلقت ارائه می‌دهد. درس‌گفتار شماره 517، که در این نوشتار بازنویسی و تحلیل شده، به‌طور خاص بر مفهوم سه نِکاح وجودی تمرکز دارد که مراحل نزول وجود از ذات الهی به فیض، از فیض به عرش، و از عرش به ناسوت را تبیین می‌کند. این مراحل، با تمثیل‌هایی ملموس چون تولد انسان و با استناد به آیات قرآن کریم، به‌گونه‌ای روشن و عمیق تشریح شده‌اند.

بخش یکم: چارچوب نظری سه نِکاح وجودی

مفهوم سه نِکاح و مراحل نزول وجود

درس‌گفتار، با معرفی مفهوم سه نِکاح وجودی، به تبیین فرآیند نزول وجود از ذات الهی به عالم مادی می‌پردازد. این سه مرحله، که به ترتیب از ذات به فیض، از فیض به عرش، و از عرش به ناسوت تعریف شده‌اند، چارچوبی نظام‌مند برای فهم سیر تکوینی خلقت ارائه می‌دهند. نِکاح اول، تجلی ذاتی است که وجود از غیب ذات به مرتبه احدیت و واحدیت سرریز می‌شود. نِکاح دوم، انتقال از فیض به عرش را نشان می‌دهد که به‌عنوان ظرف تجلیات صفاتی الهی عمل می‌کند. نِکاح سوم، نزول به عالم ناسوت را توصیف می‌کند که مرتبه تجلیات افعالی و ظهور مادی موجودات است.

درنگ: سه نِکاح وجودی، به‌عنوان مراحل سیر نزولی خلقت، شامل حرکت از ذات به فیض (تجلی ذاتی)، از فیض به عرش (تجلی صفاتی)، و از عرش به ناسوت (تجلی افعالی) است که نظام‌مندی خلقت را نشان می‌دهد.

این تقسیم‌بندی، با نظریه «احدیت جمع» و «واحدیت» در عرفان نظری هم‌خوانی دارد و نشان‌دهنده سیر وجود از وحدت مطلق به کثرت صفاتی و سپس کثرت افعالی است. این مراحل، همانند جویباری است که از سرچشمه‌ای زلال (ذات الهی) به سوی دشتی گسترده (عالم ناسوت) جاری می‌شود.

تمثیل تولد انسان: بازنمایی سیر وجودی

برای ملموس ساختن این مراحل پیچیده، درس‌گفتار از تمثیل تولد انسان بهره می‌گیرد. همان‌گونه که نطفه از والدین به رحم منتقل می‌شود (بستر اول)، در رحم تکامل می‌یابد (بستر دوم)، و نهایتاً به دنیا می‌آید (بستر سوم)، موجودات نیز از ذات الهی به فیض، از فیض به عرش، و از عرش به ناسوت نزول می‌کنند. این تمثیل، همانند آیینه‌ای است که حقیقت پیچیده سیر وجودی را در قالبی ساده و قابل‌فهم بازمی‌تاباند.

نطفه، به‌عنوان نمادی از وجود بالقوه، در مراتب مختلف تکامل می‌یابد و این تکامل، بازتابی از سیر وجودی در نظام خلقت است. این دیدگاه، با مفهوم «تنزیلات الهی» در عرفان نظری هم‌راستاست و نشان می‌دهد که هر موجود، در مسیری نظام‌مند از مبدأ الهی به سوی تجلی مادی حرکت می‌کند.

استناد قرآنی: منشأ و بازگشت الهی

درس‌گفتار، با استناد به آیه شریفه ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ (سوره بقره، آیه ۱۵۶، : «ما از آنِ خداييم و به سوى او بازمى‌گرديم»)، منشأ الهی موجودات و بازگشت آن‌ها به سوی خدا را تبیین می‌کند. این آیه، همانند مشعلی است که مسیر قوس نزول (از ذات به ناسوت) و قوس صعود (بازگشت به خدا) را روشن می‌سازد.

درنگ: آیه ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾، مبنای قرآنی برای تبیین منشأ الهی موجودات و بازگشت آن‌ها به سوی خداست، که قوس نزول و صعود را نشان می‌دهد.

عبارت «إِنَّا لِلَّهِ» به منشأ گرفتن از ذات الهی و «إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» به بازگشت به سوی او اشاره دارد. این آیه، محور اصلی بحث را تشکیل داده و رابطه وجودی میان خالق و مخلوق را در قالب وحدت وجودی تبیین می‌کند.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم، با معرفی سه نِکاح وجودی، چارچوبی نظام‌مند برای فهم سیر نزولی خلقت ارائه داد. این مراحل، از ذات الهی تا ناسوت، با تمثیل تولد انسان و استناد به آیات قرآن کریم، به‌گونه‌ای ملموس و عمیق تشریح شدند. این بخش، به‌عنوان پایه‌ای برای مباحث بعدی، نشان‌دهنده وحدت نظام خلقت و جایگاه انسان در این سیر است.

بخش دوم: مراحل تجلی و غلبه اسماء الهی

سیر از ذات به فیض: تجلی ذاتی

درس‌گفتار، فرآیند نزول از ذات الهی به فیض را به‌صورت مرحله‌ای تشریح می‌کند. ذات، به‌عنوان مبدأ غیبی، ابتدا در قالب اسماء و صفات الهی تجلی می‌یابد، سپس به مرتبه احدیت (وحدت مطلق) و واحدیت (وحدت در کثرت) می‌رسد، و نهایتاً به ظرف فیض (مرحله سرریز وجود به موجودات) منتهی می‌گردد. این سیر، همانند جریانی است که از سرچشمه‌ای بی‌کران به سوی ظروفی متنوع روان می‌شود.

درنگ: سیر از ذات به فیض، شامل تجلی در اسماء، صفات، احدیت، و واحدیت است که نقطه آغاز تجلیات عینی الهی را تشکیل می‌دهد.

این مراحل، با مفاهیم عرفانی ابن‌عربی و قیصری در شرح فصوص الحکم هم‌خوانی دارد. فیض، به‌عنوان سرریز وجود الهی، نقطه‌ای است که وجود از حالت غیبی به عینی انتقال می‌یابد.

غلبه اسماء الهی در موجودات

درس‌گفتار تأکید می‌کند که تمام اسماء الهی در همه موجودات حضور دارند، اما در هر موجود، یک اسم خاص غالب است. برای نمونه، در برخی انسان‌ها اسم «جبار» یا «رحمان» غالب است، اما این به معنای نبود سایر اسماء نیست. این اصل، همانند باغی است که هر گل در آن، با رنگ و عطری خاص، جلوه‌ای از زیبایی کل باغ را به نمایش می‌گذارد.

درنگ: تمام اسماء الهی در موجودات حضور دارند، اما غلبه یک اسم خاص، ویژگی‌های هر موجود را تعیین می‌کند، که با نظریه وحدت وجود هم‌راستاست.

این دیدگاه، با نظریه «تجلیات اسماء الهی» در عرفان نظری هم‌خوانی دارد. هر موجود، مظهر مجموعه‌ای از اسماء الهی است، اما غلبه یک اسم، هویت خاص آن موجود را شکل می‌دهد.

تمثیل گل و خار: وحدت جمال و جلال

برای تبیین هم‌زمانی لطف و قهر الهی، درس‌گفتار از تمثیل گل و خار بهره می‌گیرد. گل، نماد جمال و لطف، و خار، نماد جلال و قهر، نشان‌دهنده دوگانگی ظاهری در خلقت است که در حقیقت، هر دو مظهر الهی‌اند. این تمثیل، همانند آینه‌ای است که وحدت در کثرت را بازمی‌تاباند و نشان می‌دهد که جمال و جلال، دو وجه از یک حقیقت الهی‌اند.

به‌عنوان مثال، خار که به ظاهر نماد قهر است، از زاویه‌ای دیگر لطافتی نهفته دارد، و گل که مظهر جمال است، خارهایی در دل خود نهان کرده است. این دوگانگی، نشان‌دهنده وحدت در کثرت است که در تمام موجودات جریان دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تمرکز بر مراحل تجلی از ذات به فیض و غلبه اسماء الهی، نشان داد که خلقت، ظهوری نظام‌مند از اسماء و صفات الهی است. تمثیل گل و خار، وحدت جمال و جلال را به‌گونه‌ای ملموس تبیین کرد و بر وحدت وجودی در نظام خلقت تأکید نمود.

بخش سوم: نقد مفاهیم سنتی و تبیین عرش الهی

نقد مفاهیم جسم کلی و طبیعت کلی

درس‌گفتار، با نقد مفاهیم سنتی چون جسم کلی، طبیعت کلی، و فلک الافلاک، این مفاهیم را فاقد اساس علمی و منطقی می‌داند. این نقد، تلاشی است برای بازنگری مفاهیم فلسفی قدیم در پرتو عقلانیت و تجربه، که همانند نسیمی است که غبار از چهره حقیقت می‌زداید.

درنگ: مفاهیم جسم کلی و طبیعت کلی، به دلیل فقدان اساس علمی، رد شده‌اند و نشان‌دهنده تلاش برای تطبیق عرفان با دیدگاه‌های مدرن است.

این مفاهیم، که در فلسفه مشائی و عرفان سنتی برای توضیح ساختار عالم به کار می‌رفتند، در این درس‌گفتار غیرواقعی تلقی شده و جای خود را به تفسیری عرفانی‌تر و منطبق با اصول وحدت وجود داده‌اند.

نقد مادی‌انگاری عرش

درس‌گفتار تأکید می‌کند که عرش الهی، برخلاف تصور برخی فلاسفه، یک واقعیت مادی نیست، بلکه ظرفی معنوی برای تجلی اقتدار خداوند است. این دیدگاه، با آیه شریفه ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾ (سوره طه، آیه ۵، : «خداى رحمان بر عرش استيلا يافت») هم‌خوانی دارد و عرش را به‌عنوان مرتبه‌ای از وجود معرفی می‌کند که همه هستی را در بر می‌گیرد.

درنگ: عرش الهی، ظرفی معنوی و غیرمادی است که اقتدار الهی در آن تجلی می‌یابد، نه یک موجود مادی.

این تفسیر، با نفی مادی‌انگاری عرش، به سوی تبیینی عرفانی‌تر حرکت می‌کند و از شائبه‌های مادی‌انگارانه دوری می‌جوید.

تمایز عالم مثال و جن

درس‌گفتار، با تمایز میان عالم مثال و عالم جن، تأکید می‌کند که جن موجودی مادی است و با عالم مثال تفاوت دارد. عالم مثال، عالمی است میان مادی و مجرد که تصاویر و اشکال غیرمادی در آن ظهور می‌یابد، در حالی که جن، در مرتبه مادی و هم‌ردیف انسان قرار دارد.

درنگ: جن، موجودی مادی است و با عالم مثال تفاوت دارد، که نشان‌دهنده تمایز مراتب وجودی در نظام خلقت است.

این تمایز، با استناد به آیات قرآن کریم مانند ﴿مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ﴾ (سوره ناس، آیه ۶، : «از جن و انس») تبیین شده و جایگاه جن را در عالم مادی مشخص می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد مفاهیم سنتی و تبیین عرش به‌عنوان ظرفی معنوی، دیدگاه‌های مادی‌انگارانه را رد کرد. تمایز میان عالم مثال و جن، بر نظام‌مندی مراتب وجودی تأکید نمود و چارچوبی عرفانی برای فهم خلقت ارائه داد.

بخش چهارم: وحدت نظام خلقت و نقش انسان

وحدت نظام خلقت

درس‌گفتار، بر وحدت نظام خلقت تأکید دارد و معتقد است که سیر وجودی در تمام موجودات، از سنگ تا انسان، یکسان است. این وحدت، همانند رشته‌ای است که همه مهره‌های خلقت را به هم پیوند می‌دهد و نشان‌دهنده نظام‌مندی الهی است.

درنگ: سیر وجودی در تمام موجودات واحد است و نظام خلقت، از ذات الهی تا ناسوت، یکپارچگی و وحدت را نشان می‌دهد.

این دیدگاه، با اصل وحدت وجود در عرفان نظری هم‌راستاست و تمام موجودات را ظهورات الهی می‌داند که در یک نظام واحد جریان دارند.

انسان به‌عنوان خالق

درس‌گفتار، انسان را به‌عنوان موجودی خالق معرفی می‌کند که توانایی آفرینش دارد، چه در حد خود و چه فراتر از آن. این توانایی، بازتابی از خلافت الهی انسان است که با آیه شریفه ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ﴾ (سوره اسراء، آیه ۷۰، : «و به‌راستى فرزندان آدم را گرامى داشتيم») هم‌خوانی دارد.

درنگ: انسان، به‌عنوان خلیفه الهی، توانایی خلق دارد و می‌تواند مانند خدا یا حتی فراتر از خود بیافریند.

این دیدگاه، انسان را در جایگاهی والا قرار می‌دهد که قادر است با تکیه بر استعدادهای الهی، خلقت‌هایی نو پدید آورد.

نقد مفهوم جزء و کل

درس‌گفتار، با نقد مفهوم جزء و کل در رابطه میان خدا و مخلوق، تأکید می‌کند که این رابطه بر اساس ظهور و وجود است، نه تقسیم‌بندی جزء و کل. این دیدگاه، با آیه شریفه ﴿لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ﴾ (سوره اخلاص، آیه ۳، : «نه زاده است و نه زاييده شده») سازگار است و از شائبه شرک جلوگیری می‌کند.

درنگ: رابطه خدا و مخلوق بر اساس ظهور و وجود است، نه جزء و کل، که از شائبه شرک و تفکیک میان خالق و مخلوق جلوگیری می‌کند.

این نقد، نشان‌دهنده تلاش برای تبیین وحدت وجودی است که مخلوقات را ظهورات الهی می‌داند، نه اجزای جداگانه از خدا.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تأکید بر وحدت نظام خلقت و نقش انسان به‌عنوان خالق، جایگاه والای انسان را در نظام وجودی تبیین کرد. نقد مفهوم جزء و کل، بر وحدت وجودی تأکید نمود و رابطه میان خالق و مخلوق را در قالبی عرفانی تشریح کرد.

نتیجه‌گیری

درس‌گفتار شماره 517 از مصباح الانس، با تبیین سه نِکاح وجودی، سیر خلقت را از ذات الهی تا عالم ناسوت تشریح کرد. این مراحل، با تمثیل‌های ملموس چون تولد انسان و گل و خار، و با استناد به آیات قرآن کریم، به‌گونه‌ای نظام‌مند ارائه شدند. نقد مفاهیم سنتی مانند جسم کلی و طبیعت کلی، و تأکید بر غیرمادی بودن عرش، نشان‌دهنده تلاش برای تطبیق عرفان با دیدگاه‌های مدرن است. انسان، به‌عنوان خلیفه الهی، توانایی خلق دارد و رابطه او با خدا، بر اساس ظهور و وجود تعریف می‌شود، نه جزء و کل. این درس‌گفتار، با ارائه چارچوبی جامع و عرفانی، وحدت نظام خلقت را تبیین کرده و جایگاه انسان را در این نظام روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، نكاح اول در سير معنوي به چه مرحله‌ای اشاره دارد؟

2. طبق درسگفتار، نكاح دوم در سير معنوي چه مسيري را شامل مي‌شود؟

3. بر اساس درسگفتار، نكاح سوم به كدام مرحله از سير خلقت اشاره دارد؟

4. طبق درسگفتار، غلبه اسما در موجودات به چه معناست؟

5. بر اساس درسگفتار، چرا عرش به عنوان ظرف مادي در نظر گرفته نمي‌شود؟

6. طبق درسگفتار، همه موجودات دارای تمام اسمای الهی هستند، اما با غلبه متفاوت.

7. بر اساس درسگفتار، عرش به عنوان یک ظرف مادي در نظر گرفته می‌شود.

8. درسگفتار بیان می‌کند که خلقت دارای سیستمی واحد است که در همه موجودات یکسان عمل می‌کند.

9. طبق درسگفتار، انسان و خدا در رابطه جزء و كل قرار دارند.

10. بر اساس درسگفتار، سير خلقت از ذات به ناسوت به صورت دفعی انجام می‌شود.

11. تفاوت اصلی بین نكاح اول و نكاح دوم در سير معنوي چیست؟

12. چرا طبق درسگفتار، خلقت دارای سیستمی واحد توصیف شده است؟

13. منظور از «ظهور و وجود» در درسگفتار چیست؟

14. چرا درسگفتار جن را موجودی مادي می‌داند؟

15. طبق درسگفتار، چرا انسان می‌تواند مانند خدا بیافریند؟

پاسخنامه

1. نزول از ذات به فيض

2. از فيض به عرش

3. از عرش به ناسوت

4. حضور همه اسما با شدت متفاوت در موجودات

5. چون عرش ظرف اقتدار حق است

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. نكاح اول از ذات به فيض است، در حالی كه نكاح دوم از فيض به عرش ادامه می‌یابد.

12. زیرا همه موجودات از حق نزول می‌یابند و سير خلقت در همه آن‌ها به صورت واحد عمل می‌کند.

13. منظور این است که همه موجودات ظهورات الهی هستند و رابطه آن‌ها با خدا نه جزء و كل، بلكه وجود و ظهور است.

14. زیرا جن در عالم ماده حضور دارد و با انسان در خلقت هم‌عرض است، نه در عالم مثال.

15. چون خلقت سیستمی واحد دارد و انسان به عنوان ظهور حق، توانایی آفرینش مشابه خدا را دارد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده