در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 529

متن درس

 

تحلیلی عرفانی-فلسفی از مصباح الانس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 529)


مقدمه

کتاب پیش‌رو، بازنویسی علمی و آکادمیک درس‌گفتار شماره 529 از مجموعه مصباح الانس، برگرفته از سخنان آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، است که به تبیین عرفانی و فلسفی سیر نزولی ظهورات ربوبی، مراتب وجودی انسان، و نقش عنایت الهی در کمال و شقاوت پرداخته است. این اثر، با محوریت تحلیل ظهورات الهی در سه ظرف (کیفیات عرضی، صفات ذاتی، و احکام رسوخ‌یافته)، به بررسی مراتب انسان‌ها، خطر غفلت، و ضرورت حفظ دایره عنایت الهی می‌پردازد.


بخش اول: مراتب ظهورات ربوبی و سیر نزولی وجود

تقسیم‌بندی ظهورات ربوبی در سه ظرف

درس‌گفتار، سیر نزولی ظهورات ربوبی را در سه ظرف متمایز تبیین می‌کند: نخست، ظرف کیفیات عرضی که نسبت آن‌ها به معروض، همانند اعراض غیرثابت است و در مرتبه‌ای نازل قرار دارند؛ دوم، ظرف صفات ذاتی و اعراض ثابت که به دلیل غلبه اسم رب، از استحکام و شرافت برخوردارند؛ و سوم، ظرف احکام رسوخ‌یافته که از عنایت کامل الهی بی‌بهره‌اند و در نتیجه، به نقص و گمراهی متمایل می‌شوند. این تقسیم‌بندی، ریشه در عرفان نظری دارد و نشان‌دهنده مراتب مختلف تجلی اسماء الهی در عالم خلقت است.

درنگ: ظهورات ربوبی در سه ظرف کیفیات عرضی، صفات ذاتی، و احکام رسوخ‌یافته متجلی می‌شوند که هر یک مرتبه‌ای خاص از کمال یا نقص را نشان می‌دهند.

این سیر، مانند نوری است که از مشکات الهی ساطع شده و در هر مرتبه، با شدت و ضعف متفاوت، جلوه‌ای نو می‌یابد. ظرف دوم، به دلیل غلبه ربوبیت، چونان آینه‌ای زلال است که نور ذات را با کمال بازمی‌تاباند، در حالی که ظرف سوم، به دلیل فقدان عنایت کامل، چونان آینه‌ای غبارگرفته، ناتوان از بازتاب کامل نور است.

صفات ذاتی و غلبه اسم رب

صفات ذاتی، که در ظرف دوم ظهور می‌یابند، به دلیل غیرزوال‌پذیر بودن، از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. این صفات، مانند ناطقیت در انسان یا زوجیت در عدد چهار، در چارچوب برهان فلسفی، جزء ذات موجود بوده و از آن جدا نمی‌شوند. غلبه اسم رب در این مرتبه، سبب استحکام و شرافت این صفات می‌شود که در عبارت «وذلك لغلبة الاسم الرب على ذلك الامر حين السريان» در متن اصلی برجسته شده است.

مانند درختی که ریشه‌هایش در خاک ذات استوار است، صفات ذاتی در وجود انسان، پیوندی ناگسستنی با مبدأ الهی دارند. این صفات، نه تنها از زوال مصون‌اند، بلکه به دلیل شرافت ذاتی، انسان را به مراتب عالی کمال رهنمون می‌سازند.

تمایز کیفیات عرضی و صفات ذاتی

درس‌گفتار، میان کیفیات عرضی (در ظرف اول) و صفات ذاتی (در ظرف دوم) تمایزی دقیق قائل می‌شود. کیفیات عرضی، مانند رنگ یا شکل در اشیاء مادی، غیرثابت و وابسته به معروض‌اند، در حالی که صفات ذاتی، مانند ناطقیت در انسان، در ذات موجود ریشه دارند و از آن جدا نمی‌شوند. این تمایز، ریشه در فلسفه ارسطویی و منطق سینوی دارد که میان عرضیات و ذاتیات تفاوت قائل است.

مانند تفاوت میان سایه‌ای که بر دیوار می‌افتد و جوهر دیوار، کیفیات عرضی، جلوه‌هایی گذرا و متغیرند، اما صفات ذاتی، چونان جوهر وجود، ثابت و پایدار باقی می‌مانند.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، با تبیین مراتب ظهورات ربوبی در سه ظرف، بر نقش غلبه اسم رب در استحکام صفات ذاتی تأکید دارد. تمایز میان کیفیات عرضی و صفات ذاتی، چارچوبی فلسفی و عرفانی برای فهم مراتب وجود ارائه می‌دهد که انسان را به تأمل در جایگاه خویش در سیر نزولی خلقت دعوت می‌کند.


بخش دوم: مراتب انسان‌ها و اقتضائات وجودی

تقسیم‌بندی انسان‌ها به سه مرتبه

درس‌گفتار، انسان‌ها را بر اساس اقتضائات وجودی‌شان به سه مرتبه تقسیم می‌کند: نخست، گروهی که انحراف در آن‌ها بعید است، مانند انبیا که در مرتبه اعلای کمال قرار دارند؛ دوم، گروه متوسط یا محبین که با ریاضت به کمال می‌رسند؛ و سوم، گروه عادی که ممکن است سعید یا شقی شوند. این تقسیم‌بندی با آیه شریفه ﴿فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ﴾ (بقره: ۲۵۳، : «برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری دادیم») هم‌خوانی دارد، که بر تفاوت مراتب انبیا و اولیا تأکید می‌کند.

درنگ: انسان‌ها در سه مرتبه متمایزند: گروهی با انحراف بعید (انبیا)، گروه متوسط (محبین)، و گروه عادی (سعید یا شقی)، که هر یک اقتضائات وجودی خاص خود را دارند.

این مراتب، مانند طبقات یک عمارت رفیع‌اند که هر طبقه، با توجه به نزدیکی به نور حقیقت، از شرافت و کمال متفاوتی برخوردار است. انبیا، چونان ستارگان در آسمان وجود، در بالاترین مرتبه می‌درخشند، در حالی که محبین و عادیان، در طبقات پایین‌تر، به ترتیب به نور حقیقت نزدیک یا از آن دور می‌شوند.

مراتب انبیا و تفاوت در کمال

متن اصلی، با استناد به آیه شریفه ﴿لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ﴾ (بقره: ۲۸۵، : «میان هیچ‌یک از پیامبرانش فرق نمی‌گذاریم»)، بر وحدت کمال انبیا تأکید دارد، اما با اشاره به آیه ﴿فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ﴾، تفاوت در مراتب ظهور را نیز تأیید می‌کند. این تفاوت، نه در اصل کمال، بلکه در مرتبه تجلی آن است.

مانند نوری که از یک سرچشمه ساطع شده و در آینه‌های مختلف با شدت و ضعف متفاوت بازتاب می‌یابد، انبیا در اصل کمال یکسان‌اند، اما در مراتب ظهور، به دلیل اقتضائات الهی، متفاوت جلوه می‌کنند.

نقش اقتضائات وجودی

اقتضائات وجودی انسان‌ها، که در متن اصلی با عبارت «ظرف انحراف در اقتضاشون بسيار بعيد» بیان شده، تعیین‌کننده مرتبه آن‌ها در سیر نزولی است. این اقتضائات، شامل ظرفیت‌های ذاتی و باطنی، ظهورات ظاهری، و مراتب تدريجی یا دفعی است که هر فرد را به سوی سعادت یا شقاوت رهنمون می‌سازد.

این اقتضائات، مانند بذرهایی‌اند که در خاک وجود انسان کاشته شده و با آبیاری عنایت الهی، به درخت سعادت یا شقاوت بدل می‌شوند. تفاوت در نوع بذر و کیفیت آبیاری، سرنوشت نهایی انسان را رقم می‌زند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تبیین مراتب انسان‌ها و اقتضائات وجودی آن‌ها، بر تفاوت درجات کمال و نقش ظرفیت‌های ذاتی در سیر نزولی تأکید دارد. این بخش، انسان را به تأمل در جایگاه خویش و درک اقتضائات وجودی دعوت می‌کند تا با شناخت مرتبه خود، در مسیر کمال گام بردارد.


بخش سوم: نظم عالم و مسئولیت انسان

نظم عالم و تابلوهای الهی

درس‌گفتار، عالم را نظامی منظم و عادلانه معرفی می‌کند که در آن خداوند متعال نشانه‌هایی (تابلوها) قرار داده است. این نشانه‌ها، که در متن اصلی با عبارت «خداوند در تمام عالم هستى تابلو چينى كرده» بیان شده، راهنمای انسان در مسیر سعادت‌اند. غفلت از این نشانه‌ها، سبب انحراف و گمراهی است. این مفهوم با آیه شریفه ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ﴾ (فصلت: ۵۳، : «به‌زودی آیات خود را در آفاق و در نفوسشان به آن‌ها نشان خواهیم داد») هم‌خوانی دارد.

درنگ: عالم، نظامی منظم و عادلانه است که نشانه‌های الهی در آن چون تابلوهایی راهنما، انسان را به سوی سعادت هدایت می‌کنند.

این تابلوها، مانند ستارگان در آسمان شب، مسیر را برای سالک روشن می‌سازند، اما غفلت از آن‌ها، مانند گم‌شدن در تاریکی، انسان را به سوی پرتگاه گمراهی می‌کشاند.

مسئولیت انسان در برابر اعمال خویش

متن تأکید دارد که انسان مسئول تمامی اعمال خویش است و نباید دیگران (جامعه، والدین، یا شرایط) را مقصر نقص‌های خود بداند. این مفهوم، با عبارت «هيچ وقت انسان كسى را مقصر نداند… همه‌ى نقص عالم هم در توست» در متن اصلی برجسته شده و با آیه شریفه ﴿وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ﴾ (ذاریات: ۲۱، : «و در نفوس شما، آیا نمی‌بینید؟») هم‌راستاست.

مانند آینه‌ای که عیوب چهره را بی‌رحمانه نشان می‌دهد، انسان باید با خودآگاهی، نقص‌های خویش را ببیند و به جای توجیه، در صدد اصلاح آن‌ها برآید.

نقش اعمال و افکار در سعادت و شقاوت

درس‌گفتار، با اشاره به تأثیر خطورات ذهنی و اعمال در سرنوشت انسان، تأکید می‌کند که یک فکر یا عمل، می‌تواند انسان را به سوی سعادت یا گمراهی سوق دهد. این مفهوم، با عبارت «يك فكرى مى‌كند و هدايت مى‌شود… يك فكرى مى‌كند و بيچاره مى‌شود» در متن اصلی بیان شده است.

مانند بادی که گاه گل‌ها را نوازش می‌دهد و گاه شاخه‌ها را می‌شکند، افکار و اعمال انسان، در لحظه‌ای کوتاه، می‌توانند سرنوشتی ابدی را رقم بزنند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین نظم عالم و مسئولیت انسان در برابر اعمالش، بر اهمیت خودآگاهی و توجه به نشانه‌های الهی تأکید دارد. انسان، به‌عنوان مسئول سرنوشت خویش، باید با دقت در افکار و اعمال خود، در مسیر سعادت گام بردارد و از غفلت پرهیز کند.


بخش چهارم: خطر غفلت و دایره عنایت الهی

خطر عظیم مخلَصون

درس‌گفتار، با استناد به روایت «والمخلَصون فی خطر عظیم»، هشدار می‌دهد که مخلَصون، یعنی کسانی که به مراتب بالای کمال رسیده‌اند، در خطر عظیمی قرار دارند، زیرا غفلت آن‌ها عواقب سنگین‌تری دارد. این مفهوم، با تمثیل ماشین پرسرعت در جاده فکسنی بیان شده که در صورت تصادف، آسیب‌های جبران‌ناپذیری می‌بیند.

درنگ: مخلَصون، به دلیل نزدیکی به کمال، در خطر عظیم‌اند، زیرا غفلتشان عواقب سنگین‌تری به دنبال دارد.

مانند شمشیری تیز که با یک لغزش، زخمی عمیق بر جای می‌گذارد، مخلَصون نیز با یک لحظه غفلت، ممکن است از اوج کمال به حضیض شقاوت فرو افتند.

لطف و مکر الهی

متن، با بیان اینکه «مكرش لطف است و لطفش مكر است»، به حکمت الهی در هدایت و گمراهی اشاره دارد. انسان باید از توفیقاتش بترسد و در بلاها شاکر باشد، زیرا خداوند، با حکمت بی‌نهایت خود، مسیرها را حرفه‌ای طراحی می‌کند. این مفهوم با آیه شریفه ﴿وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ﴾ (آل‌عمران: ۵۴، : «و نیرنگ زدند و خدا نیرنگ زد») هم‌خوانی دارد.

مانند بازیگری ماهر که صحنه را با ظرافت هدایت می‌کند، خداوند با لطف و مکر حکیمانه‌اش، انسان را در مسیر آزمون و کمال قرار می‌دهد.

غفلت از خود و خودبرتربینی

بزرگ‌ترین خطر، غفلت از عیوب خویش و خودبرتربینی است که انسان را به گمراهی می‌کشاند. متن اصلی، با عبارت «من همه چيز بلد شده‌ام جز اين كه خودم گمراهم»، بر ضرورت خودشناسی تأکید دارد. این مفهوم، با مفهوم عرفانی «جهل مرکب» هم‌راستاست.

مانند مسافری که در آینه خویشتن، چهره واقعی خود را نمی‌بیند، انسان غافل، با خودبرتربینی، از حقیقت وجود خویش دور می‌افتد.

جهنم و مراتب شقاوت

متن، با تمثیل «حلبی» و «آهن»، بیان می‌کند که بدها (حلبی) در جهنم پودر می‌شوند، اما مخلَصون گمراه، به دلیل ظرفیت بالای وجودی‌شان، به جهنم می‌روند. این تمایز، نشان‌دهنده مراتب متفاوت شقاوت است که با عبارت «خيلى از بدها به درد جهنم نمى‌خورند» در متن اصلی بیان شده است.

درنگ: مخلَصون گمراه، به دلیل ظرفیت وجودی بالا، به جهنم می‌روند، در حالی که بدها (حلبی) در آتش عذاب پودر می‌شوند.

مانند کوره‌ای که آهن را گداخته و حلب را خاکستر می‌کند، جهنم نیز مراتب متفاوتی از عذاب را برای موجودات با ظرفیت‌های گوناگون رقم می‌زند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تبیین خطر غفلت مخلَصون، حکمت لطف و مکر الهی، و ضرورت خودشناسی، انسان را به حفظ تواضع و مراقبت از خویش دعوت می‌کند. این بخش، بر اهمیت دوری از خودبرتربینی و توجه به مراتب شقاوت تأکید دارد.


بخش پنجم: عنایت الهی و مسیر کمال

نقش عنایت الهی در کمال

درس‌گفتار، عنایت الهی را شرط اصلی کمال معرفی می‌کند. کسانی که از عنایت برخوردار شوند، به مرتبه کمل می‌رسند، اما بدون آن، به متوسطین یا محجوبین سقوط می‌کنند. این مفهوم، با عبارت «إذا ساعده العناية… صار صاحبه من الكمل» در متن اصلی بیان شده و با آیه شریفه ﴿وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ﴾ (هود: ۸۸، : «و توفیق من جز به خدا نیست») هم‌راستاست.

درنگ: عنایت الهی، شرط لازم برای رسیدن به مرتبه کمل است؛ بدون آن، انسان به نقص و گمراهی فرو می‌افتد.

عنایت الهی، مانند بارانی است که خاک خشک وجود را سیراب کرده و آن را به باغی پرثمر بدل می‌سازد. بدون این باران، وجود انسان در بیابان نقص و گمراهی سرگردان می‌ماند.

ریاضت محبین و تفاوت با کمل

محبین، که در مرتبه متوسط قرار دارند، با ریاضت‌های سنگین (ریاضات متعبة) از نقص رها می‌شوند، برخلاف کمل که به دلیل عنایت کامل، نیازی به ریاضت ندارند. این تمایز، با عبارت «متوسطين… بعد رياضات متعبة» در متن اصلی بیان شده و نشان‌دهنده تفاوت مراحل سلوک در عرفان عملی است.

مانند کوهنوردی که با تلاش و مشقت به قله می‌رسد، محبین نیز با ریاضت، مسیر کمال را می‌پیمایند، اما کمل، چونان پرندگانی‌اند که با بال‌های عنایت، بی‌تلاش به اوج می‌رسند.

سیر محجوبین و اشقیا

محجوبین، با خروج از دایره عنایت، به تدریج به اشقیا تبدیل می‌شوند. این سیر، که در متن اصلی با عبارت «فيصير من المحجوبين… ثم فيصير من الأشقياء» بیان شده، نتیجه غفلت تدریجی و انحراف از مسیر حق است. نمونه‌هایی چون ابن‌ملجم نشان‌دهنده این سقوط تدریجی‌اند.

مانند مسافری که از کاروان جدا افتاده و در تاریکی گم می‌شود، محجوبین نیز با دوری از نور عنایت، به سوی ظلمت شقاوت فرو می‌غلتند.

حفظ دایره عنایت

حفظ دایره عنایت الهی، شرط ثبات اعمال و سعادت است. خروج از این دایره، مانند کبابی که بدون جوش و نمک در آتش می‌ریزد، سبب فروپاشی اعمال می‌شود. این مفهوم، با عبارت «الخارجين عن دائرة اهل العناية» در متن اصلی تأکید شده است.

درنگ: حفظ دایره عنایت الهی، ضامن ثبات اعمال و سعادت است؛ خروج از آن، فروپاشی و شقاوت را در پی دارد.

مانند قلعه‌ای که با استحکام دیوارهایش از گزند مصون می‌ماند، انسان نیز با ماندن در دایره عنایت، از فروپاشی اعمال و گمراهی در امان می‌ماند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تبیین نقش عنایت الهی در کمال، تفاوت محبین و کمل، و سیر محجوبین به سوی شقاوت، بر ضرورت حفظ تواضع و ماندن در دایره عنایت تأکید دارد. این بخش، انسان را به مراقبت از خویش و دوری از غفلت دعوت می‌کند.


بخش ششم: خودشناسی و پرهیز از قساوت قلب

خطر قساوت قلب و خودبرتربینی

درس‌گفتار، با اشاره به خطر قساوت قلب ناشی از خودبرتربینی و انباشت خوبی‌ها، انسان را به تواضع و خودشناسی دعوت می‌کند. متن اصلی، با تمثیل گوشت که با زیاد خوردن قساوت می‌آورد، این خطر را هشدار می‌دهد.

درنگ: خودبرتربینی و انباشت خوبی‌ها بدون تواضع، به قساوت قلب و گمراهی می‌انجامد.

مانند انباری که با انباشت بیش از حد، فرو می‌ریزد، قلب انسان نیز با انباشت خوبی‌ها بدون تواضع، به قساوت و تاریکی گرفتار می‌شود.

نصحیت به خود و پرهیز از موعظه دیگران

متن، با استناد به سخن مرحوم الهی، توصیه می‌کند که انسان به جای نصحیت دیگران، خود را مخاطب قرار دهد تا از قساوت و خودبرتربینی در امان بماند. این مفهوم، با عبارت «خودش را نصيحت كند» در متن اصلی بیان شده است.

مانند باغبانی که ابتدا به درختان باغ خود رسیدگی می‌کند، انسان نیز باید با نصحیت خویش، قلب خود را از علف‌های هرز غرور پاک سازد.

تواضع در برابر عنایت الهی

درس‌گفتار، انسان را به تواضع در برابر عنایت الهی دعوت می‌کند و هشدار می‌دهد که خودبرتربینی، حتی در مراتب بالای کمال، می‌تواند انسان را از دایره عنایت خارج کند. این مفهوم، با تمثیل «لنگه كفش» و نفی منیت بیان شده است.

مانند قطره‌ای که در برابر اقیانوس، خود را ناچیز می‌بیند، انسان نیز باید با تواضع، خود را در برابر عظمت الهی حقیر شمارد تا در دایره عنایت باقی بماند.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تأکید بر خطر قساوت قلب و خودبرتربینی، انسان را به خودشناسی، نصحیت خویش، و تواضع در برابر عنایت الهی دعوت می‌کند. این بخش، بر ضرورت مراقبت از قلب و دوری از غرور به‌عنوان کلید سعادت تأکید دارد.


نتیجه‌گیری کلی

این کتاب، با بازنویسی درس‌گفتار شماره 529 مصباح الانس از آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین عمیق سیر نزولی ظهورات ربوبی، مراتب انسان‌ها، و نقش عنایت الهی در کمال و شقاوت پرداخته است. مفاهیم کلیدی چون ظهورات ربوبی، صفات ذاتی، نظم عالم، مسئولیت انسان، خطر غفلت مخلَصون، و ضرورت تواضع، با ساختاری علمی ارائه شده‌اند. تأکید بر حفظ دایره عنایت، پرهیز از خودبرتربینی، و توجه به نشانه‌های الهی، این اثر را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران الهیات و عرفان تبدیل کرده است. انسان، با خودآگاهی و تواضع، می‌تواند در مسیر سعادت گام بردارد و از پرتگاه شقاوت در امان بماند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، انسان کامل به چه مقامی می‌رسد که او را احدی می‌سازد؟

2. بر اساس متن، کدام نوع احدیت به مقام ختمی نبوت مربوط است؟

3. طبق درسگفتار، کدام‌یک از انبیا به عنوان امة واحده معرفی شده است؟

4. کدام ویژگی انسان کامل در درسگفتار به عنوان عین کل منها بیان شده است؟

5. طبق متن، سیادت انسان کامل از چه چیزی ناشی می‌شود؟

6. انسان کامل طبق درسگفتار تنها مظهر یک صفت الهی است.

7. احدیت جمعی و صعودی مختص پیامبر اکرم و امیرمؤمنان است.

8. تمام موجودات عالم طبق درسگفتار دارای نوعی احدیت هستند.

9. سیادت ظاهری انسان کامل از استکبار و زورگویی ناشی می‌شود.

10. احدیت وصفی به معنای داشتن یک صفت خاص بدون مشابه است.

11. تفاوت اصلی بین احدیت جمعی و احدیت وصفی در درسگفتار چیست؟

12. چرا طبق درسگفتار، سیادت انسان کامل از بندگی ناشی می‌شود؟

13. مفهوم عین کل منها در انسان کامل به چه معناست؟

14. چرا درسگفتار تأکید می‌کند که انصاف در انسان اهمیت دارد؟

15. مفهوم ختم مهر حیدری در درسگفتار به چه اشاره دارد؟

پاسخنامه

1. احدیت

2. احدیت جمعی

3. ابراهیم

4. جمع تمام صفات

5. بندگی

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. احدیت جمعی شامل جمع تمام صفات الهی است، در حالی که احدیت وصفی به داشتن یک صفت خاص بدون مشابه اشاره دارد.

12. زیرا بندگی خالص برای خدا، انسان را به مقام سیادت و عزت الهی می‌رساند.

13. انسان کامل مظهر تمام صفات و تعینات الهی است، اما موجودات دیگر نمی‌توانند مظهر او باشند.

14. انصاف مانع از ضایع شدن حق خود و دیگران می‌شود و انسان را از عذاب برزخی حفظ می‌کند.

15. ختم مهر حیدری به ظهور مقام ولایت امیرمؤمنان در امام زمان اشاره دارد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده