در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 533

متن درس

 

‌بازنویسی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 533)

مقدمه

جلسه 533 از مجموعه مصباح الانس، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین عمیق و نظام‌مند مراتب سلوک و کمال در عرفان اسلامی اختصاص دارد. این درس‌گفتار، با تمرکز بر اتصال آخرین مقامات سلوک به اولین مراتب کمال، به بررسی مفاهیمی چون ربوبیت، عبودیت، ولایت، عصمت، خلافت، و امامت می‌پردازد. همچنین، تمایز میان سالک محب و محبوب، چهار سفر سلوک، و نقش اولیای کامل در دست‌گیری خلق، از محورهای اصلی این بحث است.

بخش اول: اتصال سلوک به کمال و مراتب ظهور الهی

ماهیت اتصال سلوک و کمال

در عرفان اسلامی، سلوک به مثابه سفری است که سالک را از خلق به سوی حق و سپس به خلق بازمی‌گرداند. آخرین مقامات سلوک، نه پایان راه، بلکه دروازه‌ای به سوی اولین مراتب کمال است. این اتصال، چونان پلی است که سالک را از وادی تلاش به سرای شهود و فعلیت کامل رهنمون می‌سازد. هدف این مرتبه، تبیین احکام (شروط الهی)، آیات (نشانه‌های عرفانی)، و ارباب (اولیای کامل) این مقامات است.

این دیدگاه، با نظریه وحدت مراتب در عرفان ابن‌عربی هم‌خوانی دارد، که سلوک را جریانی پیوسته و دورانی می‌داند. به تشبیهی، سلوک چونان رودی است که از چشمه خلق سرچشمه گرفته، به دریای حق می‌رسد، و سپس به سوی خلق بازمی‌گردد تا زمین وجود را سیراب کند.

درنگ: آخرین مقامات سلوک، به اولین مراتب کمال متصل است و هدف، تبیین احکام، آیات، و ارباب این مقامات است.

مراتب کمال: از ربوبیت تا امامت

مراتب کمال، سلسله‌ای نظام‌مند از ظهورات الهی است که از ربوبیت آغاز و به امامت منتهی می‌شود. این مراتب عبارت‌اند از:

  • ربوبیت: ظهور ذاتی حق در مرتبه رب، که تجلی اسما و صفات الهی در عالم است.
  • عبودیت: بند گی خالصانه بنده، که ظهور تمام صفات الهی را در تعین ربی به همراه دارد.
  • ولایت: اوج عبودیت، که باطن عصمت، امامت، خلافت، نبوت، و رسالت را در بر می‌گیرد.
  • عصمت: پاکی کامل از نقص، که مقدمه خلافت و امامت است.
  • خلافت و امامت: مقام مظهریت تام اسمای الهی، که در انسان کامل متجلی می‌شود.

این سلسله‌مراتب، چونان نردبانی است که سالک از پله‌های ربوبیت صعود کرده و در قله امامت استقرار می‌یابد. ربوبیت، به مثابه خورشید وجود است که نورش بر عالم می‌تابد، و عبودیت، چونان آینه‌ای است که این نور را بازمی‌تاباند. این دیدگاه، با آیه خلافت الهی در قرآن کریم هم‌راستاست:

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً

«و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمين جانشينى قرار خواهم داد» (بقره: ۳۰، )

جمع‌بندی بخش اول

اتصال سلوک به کمال، به پیوستگی مراتب وجودی از خلق به حق و بازگشت به خلق اشاره دارد. مراتب کمال، از ربوبیت تا امامت، سیر سالک را به سوی مظهریت تام اسمای الهی هدایت می‌کند. این بخش، چارچوبی نظام‌مند برای فهم سلوک و کمال ارائه داد.

بخش دوم: ظروف سه‌گانه کمال و قرب الهی

تقسیم‌بندی ظروف کمال

کمال، در سه ظرف اصلی اسلام، ایمان، و احسان متجلی می‌شود. این ظروف، مراتب ظاهری، باطنی، و شهودی سلوک را در بر می‌گیرند:

  • اسلام: مرتبه ظاهری، که به رعایت شریعت و اعمال بدنی محدود است.
  • ایمان: مرتبه باطنی، که به معرفت قلبی و ادراک حضور الهی منتهی می‌شود.
  • احسان: مرتبه شهودی، که به رؤیت بی‌واسطه حق و مقام «کأنک تراه» اشاره دارد.

این تقسیم‌بندی، ریشه در حدیث جبرئیل دارد و با ساختار منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری هم‌خوانی دارد. به تشبیهی، این ظروف چونان سه باغ‌اند که سالک از باغ شریعت (اسلام) عبور کرده، به باغ معرفت (ایمان) می‌رسد، و در باغ رؤیت (احسان) آرام می‌گیرد.

درنگ: کمال در سه ظرف اسلام (ظاهری)، ایمان (باطنی)، و احسان (شهودی) متجلی می‌شود، که مراتب سلوک را نظام‌مند می‌سازد.

قرب نوافل و فرائض

مراتب کمال، با قرب نوافل و فرائض تبیین می‌شود. قرب نوافل، به نزدیکی اختیاری بنده به حق از طریق اعمال مستحبی اشاره دارد، در حالی که قرب فرائض، به نزدیکی واجب الهی از طریق اعمال واجب منتهی می‌شود. در قرب نوافل، حق آلت بنده می‌شود، چنان‌که در حدیث قدسی آمده:

بِي يَسْمَعُ وَبِي يَبْصَرُ

«با من می‌شنود و با من می‌بیند» (حدیث قدسی)

اما در قرب فرائض، بنده آلت حق می‌شود، که مرتبه‌ای عالی‌تر است. این تمایز، به تفاوت میان عبودیت اختیاری و واجب اشاره دارد. به تشبیهی، قرب نوافل چونان گلی است که سالک به اختیار می‌چیند، اما قرب فرائض، چونان میوه‌ای است که حق به او ارزانی می‌دارد.

ریا در نوافل و اخلاص در فرائض

ریا، در نوافل بیش از فرائض بروز می‌کند، زیرا نافله به طلبکاری بنده منجر می‌شود، در حالی که فرائض، به ادای دین واجب می‌انجامد. مثلاً نمازی که در سفر به‌سرعت خوانده می‌شود، خالی از ریا است، زیرا در اضطرار، خودنمایی راه ندارد. اما در نوافل، مانند قنوت طولانی یا ذکرهای اضافی، خطر ریا وجود دارد. به تشبیهی، نوافل چونان زینتی است که ممکن است به خودنمایی منجر شود، اما فرائض، چونان بنای استوار عبودیت است که از ریا مصون می‌ماند.

جمع‌بندی بخش دوم

ظروف سه‌گانه اسلام، ایمان، و احسان، مراتب سلوک را نظام‌مند می‌سازند. قرب نوافل و فرائض، به مراتب اختیاری و واجب عبودیت اشاره دارند، و خطر ریا در نوافل، بر لزوم اخلاص تأکید می‌کند.

بخش سوم: چهار سفر سلوک و نقش اولیای کامل

چهار سفر سلوک

سلوک عرفانی، در چهار سفر تعریف می‌شود:

  • من الخلق إلی الحق: سفر از خلق به سوی حق، که سالک از تعلقات مادی رها می‌شود.
  • بالحق: همراهی با حق، که سالک در حضور الهی سیر می‌کند.
  • فی الحق: فنای در حق، که سالک در وجود حق مستغرق می‌شود.
  • إلی الخلق: بازگشت به خلق، که سالک به دست‌گیری و هدایت دیگران می‌پردازد.

این چهار سفر، چونان چهار فصل‌اند که سالک از بهار خلق آغاز کرده، به تابستان حق می‌رسد، در پاییز حق فانی می‌شود، و در زمستان خلق به هدایت می‌نشیند. این تقسیم‌بندی، در آثار صدرالدین قونوی و ابن‌عربی برجسته است.

درنگ: سلوک در چهار سفر من الخلق إلی الحق، بالحق، فی الحق، و إلی الخلق تعریف می‌شود، که به دست‌گیری اولیای کامل منتهی می‌گردد.

سفر چهارم و دست‌گیری

سفر چهارم، به دست‌گیری و مرشدی اولیای کامل، نظیر امام، نبی، و رسول، اختصاص دارد. این اولیا، پس از سه سفر الهی، به خلق بازمی‌گردند تا دست‌گیر دیگران باشند. اما ممکن است سالکی کامل واصل باشد، ولی موصل (دست‌گیر) نباشد. به تشبیهی، واصل چونان قله‌نشینی است که به اوج رسیده، اما موصل، چونان راهنمایی است که دیگران را به قله می‌رساند.

تحمل خلق در اولیای کامل

اولیای کامل، به‌ویژه محبوبان، تحمل بالایی در برابر خلق دارند. پیامبر اکرم (ص)، در برابر آزارهایی چون خاک بر سر ریختن و شکستن دندان، صبر کرد و رضایت نشان داد. این صبر، نشانه مقام ولایت و ظرفیت دست‌گیری است. همچنین، حکایتی از ملاصدرا نقل شده که در برابر فحاشی به وحدت وجود، نه‌تنها ناراحت نشد، بلکه آن را تأیید کرد. این رفتار، به تواضع و معرفت عرفانی او اشاره دارد. اما میرداماد، استاد ملاصدرا، تحمل چنین برخوردهایی را نداشت، که به تنوع اطوار اولیا اشاره دارد:

وَخَلَقْنَاكُمْ أَطْوَارًا

«و شما را به‌صورت‌های گوناگون آفریدیم» (نوح: ۱۴، )

جمع‌بندی بخش سوم

چهار سفر سلوک، سالک را از خلق به حق و سپس به خلق بازمی‌گرداند. اولیای کامل، با تحمل خلق و دست‌گیری، نقش محوری در هدایت دارند. تنوع اطوار اولیا، به حکمت الهی در خلقت اشاره می‌کند.

بخش چهارم: سالک محب و محبوب و مراتب شهادت

تمایز سالک محب و محبوب

سالک محب، با ریاضت و تلاش، به سوی حق صعود می‌کند و زور می‌زند، در حالی که سالک محبوب، در نزول به سوی خلق، درد هجران و فراق را تحمل می‌کند. محب، چونان کوه‌نوردی است که با زحمت به قله می‌رسد، اما محبوب، چونان پرنده‌ای است که از اوج آسمان به زمین فرو می‌آید و درد جدایی را می‌چشد.

درنگ: سالک محب با ریاضت صعود می‌کند، اما سالک محبوب با درد هجران نزول می‌کند.

درد محبوب و تمثیل کویر

محب در عرق تلاش است، اما محبوب در خشکی درد هجران، مانند کویر است. کویر، مظهر محضبیت و خادگی است که در نظم الهی نقش تعادل‌بخش دارد. سوء برداشت از کویر، به معنای لم‌یزرع (بی‌حاصل)، ناشی از عدم معرفت به حکمت الهی است، همان‌گونه که اسمای جبار و قهار به اشتباه منفی تلقی می‌شوند. به تشبیهی، محبوب چونان کویری است که در ظاهر خشک، اما در باطن سرشار از حیات الهی است.

شهادت محب و محبوب

محب کمتر به خون، تیغ، و شهادت می‌رسد، اما محبوب، شهادت عرفانی را تجربه می‌کند، چنان‌که در قرآن کریم آمده:

شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ

«خدا گواهی داد که جز او هیچ خدایی نیست» (آل‌عمران: ۱۸، )

شهادت محبوب، به مقام عنداللهی و شهود حق است، برخلاف شهادت فقهی که به ثواب و بهشت محدود می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

تمایز محب و محبوب، به تفاوت در سلوک صعودی و نزولی اشاره دارد. محبوب، با درد هجران و شهادت عرفانی، به مقامات عالی‌تر می‌رسد. تمثیل کویر، عمق این درد را متجلی می‌سازد.

بخش پنجم: سه منزل کمال و رفع طمع

سه منزل کمال

کمال، در سه منزل خلاصه می‌شود:

  • رفع طمع از غیر: رهایی از تعلقات خلقی.
  • رفع طمع از نفس: نفی خودبینی و خودخواهی.
  • رفع طمع از حق: آزادی از انتظار مقامات الهی.

این سه منزل، چونان سه دروازه‌اند که سالک از آن‌ها عبور کرده و به عبودیت محض می‌رسد. تقسیم‌بندی‌های متعدد سلوک (هفت، صد، یا هزار منزل)، در اصل به این سه منزل بازمی‌گردد.

درنگ: کمال در سه منزل رفع طمع از غیر، نفس، و حق خلاصه می‌شود، که به عبودیت محض منتهی می‌گردد.

حکایت نماز شب و وسوسه

حکایتی از کودکی راوی نقل شده که در تاریکی مسجد، به نیت مقام محمود، نماز شب می‌خواند، اما وسوسه شد و آن را رها کرد. این تجربه، به خطر ریا و طمع در نوافل اشاره دارد. سپس، با درک ناچیزی نوافل در برابر عبادت دائمی ملائکه، به تواضع رسید. این حکایت، به لزوم اخلاص و رفع طمع از مقامات تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

سه منزل کمال، سالک را از طمع رها کرده و به عبودیت محض رهنمون می‌سازد. حکایت نماز شب، خطر ریا و اهمیت تواضع را نشان می‌دهد.

بخش ششم: لا تعین و مراتب نهایی کمال

تمحض و تشکیک: محدودیت لفظ

آخرین درجات کمال، به تمحض (محضیت) و تشکیک (مراتب بودن) اشاره دارد، اما این الفاظ، خود تعین‌اند و با خروج از احکام تعینات جور در نمی‌آیند. تمحض، به معنای خروج از تعینات است، اما خود تعین محسوب می‌شود. به تشبیهی، تمحض چونان تلاش برای پرواز با بال‌های سنگی است که خود مانع اوج‌گیری می‌شود.

لا تعین: مرتبه فوق احدی

لا تعین، مرتبه‌ای است که مظهرش از احدیت فراتر می‌رود. مظهر لا تعین، در ظرف بی‌تعین ظهور می‌یابد و به مقام عبودیت محضه منتهی می‌شود. این مرتبه، چونان اقیانوسی بی‌کران است که هر قطره در آن، مظهر بی‌تعین حق می‌شود. حکایت آبدارچی وزارتخانه، به برتری مظهر لا تعین در عین ظهوریت اشاره دارد، که از رئیس اداره کارآمدتر است.

درنگ: لا تعین، مرتبه نهایی کمال است که مظهرش از احدیت فراتر رفته و به عبودیت محضه منتهی می‌شود.

تحیر اسمایی و فشار اولیا

سالک در جلوات اسمایی، دچار تحیر می‌شود، چنان‌که دعا می‌کند: «اللَّهُمَّ الْذَهْنِي فِيكَ تَحَيُّرًا». اولیای کامل، در فشار اسما، گاه فریاد «یا سیوف خذینی» می‌زنند، که به شدت هجران و نمد مالی شدن در محکمه الهی اشاره دارد. امیرمؤمنان (ع)، با کلام «نحن أسماء الحسنی» و «فزت ورب الکعبه»، به رفع تعین فردی و آسودگی در این فشار رسید.

جمع‌بندی بخش ششم

لا تعین، مرتبه نهایی کمال است که از تمحض و تشکیک فراتر می‌رود. اولیا، در فشار اسما، به شهادت عرفانی می‌رسند، و تحیر اسمایی، نشانه قرب آن‌هاست.

بخش هفتم: غفلت، لطف الهی و شهادت اولیا

غفلت: لطف الهی

غفلت، لطفی الهی است که بندگان را از فشار معرفت حفظ می‌کند. اگر غفلت نبود، دل خلق از شدت معرفت جزقاله می‌شد. به تشبیهی، غفلت چونان پرده‌ای است که نور الهی را ملایم کرده و چشم خلق را از کوری حفظ می‌کند. این دیدگاه، با آیه قرآن کریم هم‌خوانی دارد:

نَسُوا اللهَ فَأَنْسَاهُمْ

«خدا را فراموش کردند، پس خدا نیز آن‌ها را از یاد خودشان برد» (حشر: ۱۹، )

درنگ: غفلت، لطفی الهی است که بندگان را از فشار معرفت حفظ می‌کند.

شهادت اولیا: مسموم یا شهید

اولیای کامل، یا مسموم‌اند یا شهید، زیرا از دری دیگر به آخرت می‌روند. حکایت امام انقلاب، که جام زهر را نوشید تا دیگران را حفظ کند، به ایثار اولیا اشاره دارد. همچنین، باور عامه که حاجیان مقبول در مکه می‌میرند، به کمال در فنا دلالت دارد. این شهادت، چونان پلی است که اولیا را از ناسوت به لاهوت می‌رساند.

جمع‌بندی بخش هفتم

غفلت، لطفی الهی برای تحمل ناسوت است. اولیا، با شهادت عرفانی یا مسمومیت، به مقامات عالی می‌رسند، و ایثار آن‌ها، خلق را هدایت می‌کند.

بخش هشتم: عرفان هزارساله و معارف آکبند دین

عرفان هزارساله و محب و محبوب

در هزار سال عرفان اسلامی، بحث محب و محبوب به‌صورت پراکنده و محدود مطرح شده است. این کمبود، دعوتی است به گردآوری و نظام‌مندی این مفاهیم. به تشبیهی، این معارف چونان گنجینه‌ای است که در گوشه‌های متون عرفانی پراکنده شده و نیازمند کاوش است.

دین آکبند و معارف محب و محبوب

دین، سرشار از معارف محب و محبوب است، اما این معنا هنوز باز نشده و آکبند است. این تعبیر، به بکر و دست‌نخورده بودن معارف عرفانی در دین اشاره دارد. به تشبیهی، دین چونان کتابی مهر و موم شده است که تنها با کلید معرفت گشوده می‌شود.

درنگ: دین، سرشار از معارف محب و محبوب است، اما این معنا هنوز آکبند و نیازمند کشف است.

جمع‌بندی بخش هشتم

عرفان هزارساله، نیازمند گردآوری معارف محب و محبوب است. دین، گنجینه‌ای آکبند است که با معرفت، معارف عرفانی آن گشوده می‌شود.

نتیجه‌گیری کلی

جلسه 533 مصباح الانس، با تبیین اتصال سلوک به کمال، مراتب ربوبیت تا امامت، و نقش اولیای کامل، چارچوبی جامع برای فهم عرفان اسلامی ارائه می‌دهد. اصول کلیدی این درس‌گفتار عبارت‌اند از:

  • اتصال سلوک به کمال، پیوستگی مراتب وجودی را نشان می‌دهد.
  • ظروف اسلام، ایمان، و احسان، سلوک را نظام‌مند می‌سازند.
  • چهار سفر سلوک، به دست‌گیری اولیای کامل منتهی می‌شود.
  • تمایز محب و محبوب، به سلوک صعودی و نزولی اشاره دارد.
  • سه منزل کمال، سالک را به عبودیت محض رهنمون می‌سازد.
  • لا تعین، مرتبه نهایی کمال است که از احدیت فراتر می‌رود.
  • غفلت، لطفی الهی، و شهادت اولیا، نشانه قرب آن‌هاست.
  • دین، گنجینه‌ای آکبند از معارف محب و محبوب است.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، اولین صفت انسان کامل چیست؟

2. طبق متن، صفت دوم انسان کامل چیست؟

3. متن درسگفتار چه ویژگی‌ای را برای انسان کامل در مقام سیده‌الکونین ذکر می‌کند؟

4. بر اساس متن، چرا انسان کامل در عرصه غیب مطلق قرار می‌گیرد؟

5. طبق متن، انسان کامل در ظرف پنجم به چه مقامی می‌رسد؟

6. بر اساس متن، انسان کامل در مقام سیده‌الکونین باعث وارستگی موجودات از طمع می‌شود.

7. متن بیان می‌کند که محبین به مقام ذات می‌رسند، اما محبوبین نمی‌توانند.

8. طبق متن، انسان کامل به دلیل خلق مولایش، نور الهی می‌شود.

9. متن ادعا می‌کند که انسان کامل هیچ‌گاه مورد توجه موجودات قرار نمی‌گیرد.

10. بر اساس متن، انسان کامل در ظرف اعطا، بدون منت و با احاطه کامل عمل می‌کند.

11. تفاوت اصلی بین محبین و محبوبین طبق متن چیست؟

12. چرا متن می‌گوید بر خراب خراج نیست؟

13. متن چگونه وارستگی موجودات در برابر انسان کامل را توضیح می‌دهد؟

14. علت اینکه انسان کامل قبله اهل قبله می‌شود چیست؟

15. چرا انسان کامل در ظرف اعطا از اصراف و منت مبرا Standardization است؟

پاسخنامه

1. رسیدن به مقام جمع احدی

2. استخلاف حقی و خلقی

3. وابستگی و دلبستگی موجودات به او

4. زیرا در این مقام هیچ وصفی وجود ندارد

5. مقام اراده کمال

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. محبین با ریاضت به کمال می‌رسند، اما محبوبین به مقام ذات وصول می‌یابند.

12. زیرا انسان کامل چیزی از خود ندارد که خراج بدهد، بلکه در عرصه غیب مطلق است.

13. موجودات به دلیل نبود طمع و آلودگی در انسان کامل، به او وابسته و وارسته می‌شوند.

14. زیرا او برای خیر و شر، حق و باطل، قبله و مرجع همه موجودات می‌شود.

15. زیرا اعطای او با شهود احاطی و بدون نفس‌پرستی انجام می‌شود.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده