در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

مصباح الانس 596

متن درس

تبیین انسان کامل در مصباح الانس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 596)

دیباچه

کتاب مصباح الانس، اثری سترگ در عرفان نظری، دریچه‌ای است به سوی شناخت انسان کامل، آن موجود والایی است. در شماره 596 این اثر، ویژگی‌های انسان کامل در تعامل با عالم کون و فساد، از جمله انکار، محبت، و نادانی نسبت به علل این حالات، با دقتی عالمانه کاوش شده است. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین تخصصی این مباحث پرداخته است.

بخش نخست: انسان کامل در آیینه عرفان نظری

ویژگی نهم انسان کامل: استعمال سلطنت بی‌دانش

یکی از ویژگی‌های برجسته انسان کامل، استعمال سلطنت او توسط دیگران بدون آگاهی از چگونگی آن است. در متن اصلی آمده: «التَّاسِعُ أَنَّهُ یَسْتَعْمِلُ سَلْطَنَتَکَ وَ لا یَدْرِی کَیْفَ؛ وَ یَنْکُرُ ما یَزْعَمُ أَنَّهُ یَعْرِفُهُ وَ یُحِبُّهُ وَ لا یَدْرِی لِمَ ذَلِکَ؟» این عبارت، به تعامل پیچیده انسان کامل با جامعه اشاره دارد. سلطنت انسان کامل، نماد ولایت و اقتدار معنوی اوست که دیگران، بی‌آنکه حقیقت آن را درک کنند، از آن بهره می‌جویند. این ویژگی، چونان رودی است که بی‌صدا در دشت جاری می‌شود، اما همه از آب آن سیراب می‌گردند، بی‌آنکه سرچشمه را بشناسند.

درنگ: انسان کامل، چونان مغناطیسی الهی، دیگران را به سوی خود جذب می‌کند، اما آنان، بی‌آگاهی از حقیقت ولایت او، سلطنتش را به کار می‌گیرند و در کشمکش میان محبت و انکار گرفتار می‌مانند.

تحلیل این ویژگی نشان می‌دهد که انسان کامل، نه تنها در انزوا، بلکه در بستر جامعه معنا می‌یابد. دیگران، از مخالفان گرفته تا موافقان، در مواجهه با او دچار تناقضی درونی می‌شوند: از سویی، به دلیل تجلی صفات کمال، او را دوست می‌دارند، و از سوی دیگر، به سبب تعلقات نفسانی، او را انکار می‌کنند. این کشمکش، چونان طوفانی است که در دل انسان‌ها برمی‌خیزد، اما ساحل آرامش را تنها در متابعت از انسان کامل می‌یابند.

انسان کامل و اسما اضافی: معنایی در بستر جامعه

انسان کامل، همانند اسما اضافی چون پدر، مادر، یا برادر، تنها در رابطه با دیگران معنا می‌یابد. همان‌گونه که پدر بدون فرزند یا عبد بدون معبود بی‌معناست، انسان کامل نیز در تعامل با جامعه، دشمن، و دوست تحقق می‌یابد. این دیدگاه، انسان کامل را از انزوا به میدان عمل می‌کشاند، جایی که او چونان ستاره‌ای در آسمان اجتماع می‌درخشد و دیگران را به سوی نور هدایت می‌کند.

این مفهوم، به وابستگی متقابل میان انسان کامل و جامعه اشاره دارد. او، چونان درختی تناور، در خاک اجتماع ریشه دوانده و شاخسار کمالش را بر سر همگان می‌گستراند. بدون جامعه، انسان کامل چونان نغمه‌ای بی‌مخاطب است، و بدون انسان کامل، جامعه چونان کشتی‌ای بی‌سکان در امواج سرگردان می‌ماند.

جمع‌بندی بخش نخست

انسان کامل، مظهر اسما و صفات الهی، در تعامل با جامعه معنا می‌یابد. ویژگی نهم او، یعنی استعمال سلطنتش توسط دیگران بدون آگاهی، و کشمکش میان محبت و انکار، به جذابیت مغناطیسی او اشاره دارد. او، نه در انزوا، بلکه در میدان عمل، با دشمن و دوست، تحقق می‌یابد و چونان آیینه‌ای، حقیقت الهی را به نمایش می‌گذارد.

بخش دوم: انسان کامل در میدان عمل

انسان کامل: نه انگل، نه منزوی

انسان کامل، برخلاف تصور برخی، نه موجودی منزوی است و نه انگل‌گونه در گوشه‌ای خزیده. او در میدان عمل، با تیغ و تسبیح، در سجاده و قتله‌گاه، یکسان است. این جامعیت، او را از عالمان محض یا زاهدان گوشه‌گیر متمایز می‌سازد. انسان کامل، چونان عقابی است که در اوج آسمان پرواز می‌کند، اما چشمانش به زمین دوخته شده تا هدایت‌گر خلق باشد.

درنگ: انسان کامل، با حضور فعال در جامعه، نه با حفظ شعر یا مطالعه کتاب، بلکه با مناعت، مبارزه، و تعامل اجتماعی، مظهر کمال الهی می‌شود.

این دیدگاه، انسان کامل را در بستر حرکت اجتماعی تعریف می‌کند. او با دشمنانش مبارزه می‌کند، با دوستانش همراهی می‌نماید، و در جنبش‌های اجتماعی، چونان مشعلی فروزان، مسیر حقیقت را روشن می‌سازد. نمونه تاریخی این ویژگی، اولیای الهی هستند که با آزادگی و استقلال، افراد را به خود مشغول می کنند و دیگران را در کشمکش میان محبت و انکار قرار می دهند.

نقش قونوی در تبیین انسان کامل

صدرالدین قونوی، با پالایش و اصلاح آثار ابن عربی، به تبیین عالمانه و دقیقی از انسان کامل دست یافت. او با حذف اشکالات و ارائه دیدگاهی منسجم، انسان کامل را نه موجودی منزوی، بلکه شخصیتی فعال در جامعه معرفی کرد. قونوی، چونان صیقل‌گری ماهر، گوهر عرفان ابن عربی را جلا بخشید و آن را در قالبی منطقی‌تر و پخته‌تر به مخاطبان عرضه داشت.

این پالایش، به تبیین انسان کامل به‌عنوان مظهر اسما و صفات الهی کمک کرد. قونوی با تأکید بر تعامل اجتماعی انسان کامل، او را از انزوای صوفیانه به میدان عمل اجتماعی کشاند و نشان داد که کمال، تنها در بستر جامعه و در مواجهه با چالش‌های آن تحقق می‌یابد.

جمع‌بندی بخش دوم

انسان کامل، نه در انزوا، بلکه در میدان عمل و تعامل اجتماعی معنا می‌یابد. او با تیغ و تسبیح، در سجاده و قتله‌گاه، مظهر جامعیت الهی است. قونوی با پالایش آثار ابن عربی، این دیدگاه را به‌صورت عالمانه تبیین کرد و انسان کامل را به‌عنوان محور تحول اجتماعی و معنوی معرفی نمود.

بخش سوم: تعامل انسان کامل با دشمنان و دوستان

مغناطیس اولیای خدا: کشمکش محبت و انکار

اولیای خدا، به دلیل تجلی صفات کمال، چونان مغناطیسی الهی، دیگران را به سوی خود جذب می‌کنند. دشمنان، نه می‌توانند از آنان بگذرند، نه حق به ایشان دهند، و نه فراموششان کنند. این کشمکش، در قرآن کریم نیز بازتاب یافته است:
إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی [مطلب حذف شد] : «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد»).

درنگ: حب بدون متابعت، نجات‌بخش نیست. دشمنان انسان کامل، به دلیل مشاهده کمالات، او را دوست دارند، اما تعلقات نفسانی مانع پذیرش و پیروی از او می‌شود.

نمونه‌های تاریخی این کشمکش، در رفتار خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس، معاویه، مأمون، و شمر دیده می‌شود. آنان، به دلیل مشاهده صفات کمال در انسان کامل، او را دوست داشتند، اما به سبب خودبینی و خباثت نفسانی، او را انکار کردند. این رفتار، چونان سایه‌ای است که در برابر نور حقیقت می‌ایستد، اما هرگز نمی‌تواند آن را خاموش کند.

شناخت دشمنان انسان کامل

شناخت دشمنان انسان کامل، نه با تحقیر، بلکه با تحلیل علمی و روان‌شناختی نقاط قوت و ضعف آنان ممکن است. خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس، با وجود غصب ولایت، از توانایی‌هایی چون مدیریت و جلب حمایت برخوردار بودند. این ویژگی‌ها، مانند شمشیری دو لبه، هم به قدرتشان افزود و هم به گمراهی‌شان کشاند.

این دیدگاه، به پژوهشگران می‌آموزد که دشمنان انسان کامل را باید با دقت کاوش کرد. شناخت نقاط قوت آنها، چونان کلید گشایش قفل‌های تاریخ، به درک بهتر تعاملات و چالش‌های انسان کامل یاری می‌رساند.

جمع‌بندی بخش سوم

انسان کامل، با جذابیت مغناطیسی خود، دشمنان را در کشمکش میان محبت و انکار گرفتار می‌سازد. حب بدون متابعت، نجات‌بخش نیست، و شناخت علمی دشمنان، راهی است به سوی درک عمیق‌تر نقش انسان کامل در تاریخ. او، چونان مشعلی فروزان، حتی در برابر طوفان انکار، نور حقیقت را پراکنده می‌سازد.

بخش چهارم: انسان کامل و تحول اجتماعی

انسان کامل و مشغول کردن دنیا

انسان کامل، با آزادگی و استقلال، دنیا را به خود مشغول می‌کند. نمونه بارز این ویژگی، اولیای الهی  اند که با حضور فعال در میدان عمل، افراد را در کشمکش میان محبت، انکار، و نادانی قرار می دهند. آنان، چونان موجی در اقیانوس، آرامش ظاهری دنیا و افراد را برهم می زنند و حقیقت را به نمایش می گذارند.

درنگ: انسان کامل، با تأثیر عمیق بر جامعه، دیگران را در شك و تردید قرار می‌دهد و دنیا را به سوی تحول معنوی و اجتماعی سوق می‌دهد.

این تأثیر، نتیجه تجلی اسما و صفات الهی در انسان کامل است. او، با حضور فعال، نه تنها جامعه را هدایت می‌کند، بلکه دشمنان را نیز در برابر حقیقت قرار می‌دهد، حتی اگر آن را نپذیرند.

وسوسه اولیای خدا

اولیای خدا، چونان نسیمی که در دل‌ها می‌وزد، دیگران را وسوسه می‌کنند. آنان، نه فراموش می‌شوند و نه پذیرفته می‌گردند، بلکه دیگران را در شك و دو شك میان محبت و انکار نگه می‌دارند. این وسوسه، نتیجه جذابیت مغناطیسی انسان کامل است که چونان نوری در تاریکی، دیده می‌شود، اما دست‌یافتن به آن نیازمند متابعت است.

جمع‌بندی بخش چهارم

انسان کامل، با مشغول کردن دنیا و وسوسه دیگران، محور تحول اجتماعی و معنوی است. او، با آزادگی و استقلال، دیگران را در برابر حقیقت قرار می‌دهد و حتی دشمنان را از نادیده گرفتن خود ناتوان می‌سازد. این نقش، او را به‌عنوان مظهر کمال الهی در تاریخ جاودانه می‌کند.

نتیجه‌گیری نهایی

کتاب مصباح الانس، در شماره 596، انسان کامل را چونان گوهری درخشان در عرفان نظری معرفی می‌کند. او نه موجودی منزوی، بلکه مظهر اسما و صفات الهی در میدان عمل و تعامل اجتماعی است. ویژگی نهم، یعنی استعمال سلطنت بی‌دانش و کشمکش میان محبت و انکار، به جذابیت مغناطیسی او اشاره دارد. انسان کامل، با تیغ و تسبیح، در سجاده و قتله‌گاه، جامعیت خود را به نمایش می‌گذارد و دنیا را به سوی تحول معنوی سوق می‌دهد. حب بدون متابعت، نجات‌بخش نیست، و دشمنان، در برابر نور حقیقت او، نه می‌توانند بگذرند و نه فراموش کنند. این نوشتار، با تبیین این مفاهیم، راه را برای پژوهش‌های عمیق‌تر در شناخت انسان کامل هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار استاد فرزانه قدس سره، انسان کامل چگونه تعریف می‌شود؟

2. بر اساس درسگفتار، ویژگی اصلی مخالفان انسان کامل چیست؟

3. در درسگفتار، مفهوم 'یستعمل سلطنتک و لا یدري کیف' به چه اشاره دارد؟

4. طبق درسگفتار، چرا انسان کامل نمی‌تواند منزوی باشد؟

5. بر اساس درسگفتار، چرا مخالفان نمی‌توانند انسان کامل را فراموش کنند؟

6. طبق درسگفتار، انسان کامل فقط با مطالعه و انزوا به کمال می‌رسد.

7. بر اساس درسگفتار، مخالفان انسان کامل او را می‌شناسند اما نمی‌توانند حق او را بپذیرند.

8. در درسگفتار، گفته شده که انسان کامل نیازی به جامعه و مردم ندارد.

9. طبق درسگفتار، صفات کمال انسان کامل باعث جذب دیگران به او می‌شود.

10. بر اساس درسگفتار، هرکس که ادعای رهبری کند، انسان کامل است.

11. منظور از 'یستعمل سلطنتک و لا یدري کیف' در درسگفتار چیست؟

12. چرا انسان کامل در درسگفتار با جامعه معنا پیدا می‌کند؟

13. چرا مخالفان انسان کامل نمی‌توانند او را فراموش کنند؟

14. تفاوت انسان کامل با عارف معمولی در درسگفتار چیست؟

15. چگونه درسگفتار صفات کمال انسان کامل را توصیف می‌کند؟

پاسخنامه

1. کسی که با جامعه و مردم معنا پیدا می‌کند

2. او را می‌شناسند و دوست دارند اما نمی‌توانند حقش را بپذیرند

3. استفاده از قدرت بدون آگاهی از چگونگی آن

4. چون با جامعه، دشمنان و دوستان معنا پیدا می‌کند

5. به دلیل جاذبه صفات کمال او

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. به معنای استفاده از قدرت و جایگاه انسان کامل بدون آگاهی از چگونگی آن است.

12. زیرا انسان کامل با تعامل با دوستان، دشمنان و جامعه تعریف می‌شود، نه در انزوا.

13. به دلیل جاذبه صفات کمال او مانند شجاعت، صداقت و ایثار، که آن‌ها را جذب می‌کند.

14. انسان کامل با جامعه و تعاملات معنا می‌یابد، در حالی که عارف معمولی ممکن است منزوی باشد.

15. صفاتی مانند شجاعت، صداقت، ایثار و عطوفت که دیگران را جذب و تحت تأثیر قرار می‌دهد.