در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 605

متن درس

 

مقام خلافت و ظهور حق

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 605)

مقدمه

کتاب حاضر، تدوینی علمی از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه شماره 605 است که بر شرح عرفانی و فلسفی «مصباح الانس» اثر صدرالدین قونوی، شاگرد برجسته محی‌الدین ابن عربی، متمرکز است. این اثر با محوریت مفهوم «استخلاف» و جایگاه انسان کامل در نظام هستی، به تبیین مقامات عرفانی و رابطه عارف با حق تعالی می‌پردازد.

بخش نخست: مفهوم استخلاف و مقام خلیفه الهی

تصرف عارف در مقام استخلاف

عارف کامل، در تمامی شئون وجودی و تصرفات خود در عالم، نه از موضع مالکیت شخصی (ید الملک)، بلکه در مقام جانشینی الهی (ید الاستخلاف) عمل می‌کند. این تصرف، به اذن و امر الهی صورت می‌گیرد و عارف خود را صرفاً نایب و خلیفه حق می‌بیند. او در این مقام، هیچ‌گونه ادعای استقلال یا اصالت ذاتی ندارد و تمامی افعال، حرکات و سکناتش را ظهوری از فعل الهی می‌داند.

درنگ: تصرف عارف در عالم، نه از منظر مالکیت، بلکه در مقام خلافت الهی است که در آن، عارف خود را آینه‌ای برای ظهور اراده حق می‌بیند.

تحلیل: مفهوم استخلاف، ریشه در توحید افعالی دارد که عارف را از هرگونه خودبینی و ادعای استقلال دور می‌سازد. او در این مقام، خود را مهمان ضیافت الهی می‌بیند و تمامی شئون وجودی‌اش را وابسته به اراده حق می‌داند. این دیدگاه، که در عرفان نظری ابن عربی و قونوی ریشه دارد، وجود را صرفاً مظهر حق می‌بیند و هرگونه اصالت را از غیر او نفی می‌کند.

توضیح تکمیلی: عارف در مقام استخلاف، با درک این حقیقت که همه‌چیز متعلق به خداست، از صفاتی چون استحقاق، مالکیت و خودبرتربینی مبراست. او خود را ابزار ظهور الهی می‌داند و تمامی تصرفاتش را در راستای اراده حق انجام می‌دهد. این مقام، نیازمند ادب و معرفتی عمیق است که عارف را از هرگونه فرعونیت و ریا مصون می‌دارد.

تمایز ید الملک و ید الاستخلاف

ید الملک، به معنای ادعای مالکیت شخصی و استقلال در تصرف است، در حالی که ید الاستخلاف، عمل به نیابت از حق و در راستای اراده اوست. عارف در مقام خلافت، خود را مجرای ظهور حق می‌بیند و هیچ‌گونه اصالت ذاتی برای خود قائل نیست.

درنگ: تمایز میان ید الملک و ید الاستخلاف، قلب عرفان اسلامی را تشکیل می‌دهد که بر توحید افعالی تأکید دارد و عارف را از خودمحوری به سوی وابستگی کامل به حق رهنمون می‌سازد.

تحلیل: این تمایز، عارف را به مقام توحید عملی می‌رساند، جایی که تمامی افعال او در هماهنگی با اراده الهی قرار می‌گیرد. او در این مقام، نه‌تنها از ادعای مالکیت، بلکه از هرگونه استحقاق شخصی نیز دوری می‌جوید.

توضیح تکمیلی: عارف در مقام استخلاف، تمامی حرکات، تصمیمات و تصرفات خود را در ظرف ادب الهی انجام می‌دهد. این ادب، او را از تجاوز به حدود الهی بازمی‌دارد و به او اجازه می‌دهد در هماهنگی کامل با مشیت الهی عمل کند.

نفی استحقاق و خودبینی در عارف کامل

عارف کامل هیچ‌گونه ادعای استحقاق یا مالکیت بر چیزی ندارد و خود را در ضیافت الهی می‌بیند، جایی که همه‌چیز متعلق به خداست. او هر منزلت و مقامی را از آن پروردگار می‌داند و خود را از هرگونه استقلال ذاتی مبرا می‌بیند.

درنگ: نفی استحقاق در عارف، نشان‌دهنده مقام فنای او در حق است که او را از خودمحوری و خودستایی به سوی توحید و اخلاص رهنمون می‌سازد.

تحلیل: این نگرش، عارف را به مقام فنای فی‌الله می‌رساند، جایی که او از تمامی تعلقات نفسانی عبور کرده و خود را صرفاً آینه‌ای برای ظهور صفات الهی می‌بیند. این مقام، دشوار و تنها برای اولیای کامل قابل وصول است.

توضیح تکمیلی: عارف در این مقام، نه‌تنها خود را مالک چیزی نمی‌داند، بلکه حتی در پی کسب منزلت برای خود نیست. این نگرش، او را از ریا و خودبرتربینی دور نگه می‌دارد و به او اجازه می‌دهد در نهایت تواضع و ادب در برابر حق عمل کند.

دشواری وصول به مقام استخلاف

وصول به مقام استخلاف، امری بس دشوار است و تنها برای انسان‌های کامل ممکن می‌شود. این مقام، نیازمند نفی کامل خودبینی و پذیرش این حقیقت است که همه‌چیز متعلق به خداست.

درنگ: وصول به مقام استخلاف، نیازمند تحول وجودی عمیقی است که تنها از طریق سلوک عرفانی و تهذیب نفس ممکن می‌گردد.

تحلیل: این نکته، بر چالش‌های مسیر عرفانی تأکید دارد. عارف برای رسیدن به این مقام، باید از تمامی تعلقات نفسانی و ادعاهای شخصی عبور کند، که این امر نیازمند سال‌ها ریاضت و معرفت است.

توضیح تکمیلی: گفتن این مطالب آسان است، اما وصول به آن‌ها نیازمند مجاهدت نفس و انقطاع کامل از غیر حق است. عارف در این مسیر، با تهذیب نفس و معرفت به حق، به مقامی می‌رسد که تمامی افعالش در راستای اراده الهی قرار می‌گیرد.

بخش دوم: عرفان نظری و جایگاه انسان کامل

نفی صفات منفی در مقام خلافت

عارف در مقام استخلاف، از صفاتی چون استحقاق، مالکیت، اقتدار نفسانی، ریا و فرعونیت مبراست. این نفی، نتیجه درک عمیق او از جایگاه خود به‌عنوان خلیفه حق است.

درنگ: نفی صفات منفی، عارف را به خلوص و انقطاع کامل از نفس می‌رساند، جایی که او خود را صرفاً مظهر صفات الهی می‌بیند.

تحلیل: این مقام، نشان‌دهنده خلوص عارف در برابر حق است. او با درک اینکه همه‌چیز ظهور الهی است، از هرگونه خودمحوری و خودستایی دوری می‌جوید.

توضیح تکمیلی: این نفی، به معنای انقطاع کامل از نفس و التفات به حق است. عارف در این مرحله، خود را آینه‌ای برای ظهور صفات الهی می‌داند و از هرگونه ادعای استقلال پرهیز می‌کند.

زیبایی عبارات قونوی و تأثیرپذیری از ابن عربی

عبارات قونوی در «مصباح الانس»، با زبانی شاعرانه و دقیق، مفاهیم عرفانی را به‌گونه‌ای بیان می‌کند که از عبارات استادش، ابن عربی، نیز زیباتر و منسجم‌تر است. این زیبایی، نتیجه بازآرایی و تبیین دقیق‌تر مفاهیم عرفانی است.

درنگ: قونوی با بازآرایی عبارات ابن عربی، مفاهیم عرفانی را به شکلی منسجم‌تر و زیباتر ارائه کرده که هم عمیق و هم قابل‌فهم است.

تحلیل: مهارت قونوی در انتقال معارف عرفانی، او را به یکی از برجسته‌ترین شارحان عرفان نظری تبدیل کرده است. عبارات او، نه‌تنها عمیق، بلکه از نظر ادبی نیز جذاب و گواراست.

توضیح تکمیلی: قونوی با استفاده از زبانی فصیح و شاعرانه، مفاهیم پیچیده عرفانی را به‌گونه‌ای ارائه کرده که برای مخاطبان تحصیل‌کرده و پژوهشگران، هم قابل‌فهم و هم الهام‌بخش است.

تصرف عارف به اذن الهی

عارف در هر تصرفی، به اذن و اقتدار الهی عمل می‌کند و این تصرف، در ظرف ادب و استخلاف صورت می‌گیرد. او خود را خلیفه حق و نایب او می‌بیند.

درنگ: تصرف عارف، در ظرف ادب الهی و به اذن حق انجام می‌شود، که او را از هرگونه تجاوز به حدود الهی بازمی‌دارد.

تحلیل: این نکته، بر محوریت اراده الهی در افعال عارف تأکید دارد. او هیچ‌گونه اصالت مستقلی برای خود قائل نیست و تمامی افعالش را در راستای امر الهی می‌بیند.

توضیح تکمیلی: ظرف ادب، به معنای رعایت حدود الهی و دوری از خودبینی است. عارف در این مقام، با معرفت به جایگاه خود به‌عنوان خلیفه، از هرگونه تجاوز به حدود الهی پرهیز می‌کند.

نفی اصالت ذاتی در فلسفه عرفانی

در فلسفه عرفانی، هیچ ذاتی جز ذات الهی اصالت ندارد. همه‌چیز ظهور و فعل حق است و ظرف استخلاف، ظرف ظهورات الهی است.

درنگ: در عرفان نظری، وجود منحصر به حق است و مخلوقات، صرفاً مظاهر و تجلیات او هستند که در ظرف استخلاف ظهور می‌یابند.

تحلیل: این دیدگاه، ریشه در توحید وجودی ابن عربی دارد که وجود را منحصر به حق می‌داند و مخلوقات را مظاهر او می‌بیند. عارف در این مقام، خود را صرفاً مظهر حق می‌داند.

توضیح تکمیلی: این نگرش، تمامی ادعاهای استقلال و اصالت را از عالم نفی می‌کند و عارف را به مقام فنای فی‌الله رهنمون می‌سازد. ظرف استخلاف، به معنای پذیرش این حقیقت است که همه‌چیز از آن خداست.

بخش سوم: رؤیت عارف و نقش شیطان در تکامل

رؤیت عارف و تفاوت انسان کامل

تفاوت انسان کامل با دیگران، در رؤیت و معرفت اوست. او خود را خلیفه حق می‌بیند، در حالی که دیگران از این معرفت بی‌بهره‌اند.

درنگ: رؤیت عارف، به معنای شهود حقیقت توحیدی است که او را از خودبینی به سوی قرب الهی رهنمون می‌سازد.

تحلیل: معرفت و رؤیت، دو عنصر کلیدی در مسیر عرفانی هستند. انسان کامل با درک جایگاه خود به‌عنوان خلیفه، به مقاماتی می‌رسد که دیگران از آن محرومند.

توضیح تکمیلی: این رؤیت، عارف را به شهود حقیقت توحیدی می‌رساند، جایی که او تمامی هستی را ظهور حق می‌بیند و از هرگونه خودمحوری دوری می‌جوید.

نقش شیطان در تکامل عالم

شیطان در نظام الهی، به‌عنوان مربی انسان عمل می‌کند که با ایجاد چالش‌ها و موانع، او را به سوی کمال سوق می‌دهد. این دیدگاه، شیطان را نه صرفاً موجودی شرور، بلکه عاملی برای آزمون و تکامل انسان می‌بیند.

درنگ: شیطان، با ایجاد موانع، انسان را به تلاش و مجاهدت برای رسیدن به کمال وامی‌دارد، که این امر در راستای نظام الهی قرار دارد.

تحلیل: این دیدگاه، ریشه در تفکر عرفانی دارد که همه‌چیز را در راستای اراده الهی می‌بیند. شیطان در این نگاه، بخشی از نظام الهی است که به رشد و تکامل انسان کمک می‌کند.

توضیح تکمیلی: شیطان، به مثابه مربی‌ای است که با ایجاد چالش‌ها، انسان را به سوی مبارزه با نفس و کسب کمالات وامی‌دارد. این نقش، او را به عاملی برای تکامل عالم تبدیل می‌کند، جایی که انسان از دل دشواری‌ها به مقامات عالی می‌رسد.

تبیین مقام خلافت با استناد به قرآن کریم

درس‌گفتار به آیه‌ای از قرآن کریم اشاره دارد که جایگاه پیامبر (ص) را به‌عنوان خلیفه الهی تبیین می‌کند:

﴿إِنَّهُ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ﴾ (سوره کهف، آیه ۱۱۰)

: «او بشری است مانند شما.»

درنگ: این آیه، بر تواضع پیامبر (ص) و عدم ادعای استحقاق شخصی تأکید دارد، در حالی که مقام خلافت او را از دیگران متمایز می‌سازد.

تحلیل: این آیه، نشان‌دهنده مقام خلافت پیامبر (ص) است که با وجود بشری بودن، به دلیل معرفت و اتصال به حق، از دیگران متمایز می‌شود. او خود را در ظرف ظهورات الهی می‌بیند و هیچ اصالتی برای خود قائل نیست.

توضیح تکمیلی: پیامبر (ص) با این بیان، تواضع و انقطاع خود از هرگونه استحقاق شخصی را نشان می‌دهد. این آیه، عارفان را به تأسی از این مقام دعوت می‌کند، جایی که انسان کامل، خود را صرفاً ظهوری از حق می‌بیند.

بخش چهارم: اخلاص و انقطاع عارف

نفی علم و قدرت مستقل

عارف در مقام خلافت، علم و قدرتش را نیز خلافتی می‌داند و از ادعای علم و قدرت مستقل پرهیز می‌کند.

درنگ: علم و قدرت عارف، صرفاً ظهوری از علم و قدرت الهی است که او را به تواضع و ادب در برابر حق رهنمون می‌سازد.

تحلیل: این نگرش، عارف را از هرگونه خودستایی و ادعای استقلال دور می‌سازد. او علم و قدرتش را وابسته به حق می‌بیند و هیچ اصالتی برای خود قائل نیست.

توضیح تکمیلی: عارف در این مقام، با معرفت به اینکه همه‌چیز از آن خداست، از هرگونه ادعای استقلال در علم و قدرت پرهیز می‌کند. این نگرش، او را به مقام اخلاص و تواضع می‌رساند.

همت عارف بر حق

عارف همتش را صرفاً بر حق متمرکز می‌کند و تمامی اعمالش را قربةً إلی الله انجام می‌دهد. این تمرکز، او را به مقام اخلاص و توحید عملی می‌رساند.

درنگ: همت عارف بر حق، تمامی اعمال او را در راستای اراده الهی قرار می‌دهد و او را از هرگونه نیت غیرالهی دور می‌سازد.

تحلیل: این تمرکز، نشان‌دهنده توحید عملی عارف است که تمامی اعمالش را برای خدا و در راستای قرب الهی انجام می‌دهد.

توضیح تکمیلی: مفهوم قربةً إلی الله، به معنای انجام تمامی اعمال برای خدا و دوری از هرگونه نیت غیرالهی است. عارف در این مقام، تمامی شئون زندگی‌اش را به طناب الهی متصل می‌کند.

نفی تکلف در اعمال عارف

عارف در اعمال خیر، تکلف و زحمتی احساس نمی‌کند، بر خلاف انسان‌های عادی که اعمال خیر برایشان دشوار است. این سهولت، ناشی از اخلاص و معرفت اوست.

درنگ: اخلاص عارف، اعمال خیر را برای او لذت‌بخش می‌سازد، در حالی که انسان عادی در این اعمال تکلف و دشواری احساس می‌کند.

تحلیل: این تفاوت، ناشی از معرفت و انقطاع عارف از نفس است. او به دلیل درک عمیق خود از توحید، اعمال خیر را با لذت و سهولت انجام می‌دهد.

توضیح تکمیلی: انسان‌های عادی به دلیل تعلق به نفس، در انجام اعمال خیر دچار تکلف می‌شوند، اما عارف به دلیل انقطاع از نفس، این اعمال را با سهولت و لذت انجام می‌دهد.

بخش پنجم: سادگی اولیای خدا و اتصال به طناب الهی

زندگی ساده اولیای خدا

اولیای خدا، مانند پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع)، با سادگی زندگی می‌کنند و از تجمل و خودبرتربینی دوری می‌جزند. این سادگی، نشان‌دهنده تواضع و انقطاع آن‌ها از تعلقات نفسانی است.

درنگ: سادگی اولیای خدا، نه از سر ضعف، بلکه از سر قوت و معرفت است که آن‌ها را به مقام قرب الهی می‌رساند.

تحلیل: این سادگی، نتیجه انقطاع از دنیا و تمرکز بر حق است. اولیای خدا با دوری از تجمل، به مقام تواضع و اخلاص می‌رسند.

توضیح تکمیلی: پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) با زندگی ساده و بی‌آلایش، الگویی برای عارفان ارائه کردند که نشان‌دهنده قوت روحی و معرفت عمیق آن‌هاست.

اتصال به طناب الهی

عارف تمامی اعمال و زندگی خود را به «طناب الهی» (حبل الله) متصل می‌کند و هیچ‌چیز را مستقل از خدا نمی‌بیند. این طناب، نماد اتصال به حق و توحید عملی است.

﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا﴾ (آل عمران، آیه ۱۰۳)

: «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید.»

درنگ: اتصال به طناب الهی، عارف را از پراکندگی و تعلق به غیر بازمی‌دارد و او را به مقام توحید عملی می‌رساند.

تحلیل: این اتصال، عارف را به تمامی شئون زندگی‌اش جهت می‌دهد و او را از هرگونه تعلق به غیر حق بازمی‌دارد.

توضیح تکمیلی: طناب الهی، به مثابه ریسمانی است که تمامی اعمال و افکار عارف را به حق متصل می‌کند. این اتصال، او را از پراکندگی و خودمحوری نجات می‌دهد و به او اجازه می‌دهد در تمامی شئون زندگی، قربةً إلی الله عمل کند.

بخش ششم: موانع و چالش‌های مسیر عرفانی

تکلف در اعمال خیر

انسان‌های عادی در انجام اعمال خیر، مانند روزه و نماز، دچار تکلف و دشواری می‌شوند، در حالی که اولیای خدا این اعمال را با لذت و سهولت انجام می‌دهند.

درنگ: تکلف در اعمال خیر، ناشی از تعلق به نفس است، در حالی که اولیای خدا به دلیل اخلاص، این اعمال را با لذت انجام می‌دهند.

تحلیل: این تفاوت، ریشه در معرفت و انقطاع اولیای خدا از نفس دارد. آن‌ها به دلیل درک عمیق توحید، اعمال خیر را نه وظیفه‌ای سنگین، بلکه لذتی معنوی می‌یابند.

توضیح تکمیلی: انسان عادی به دلیل تعلق به نفس، در انجام اعمال خیر دچار زحمت می‌شود، اما عارف به دلیل انقطاع از نفس، این اعمال را با سهولت و لذت انجام می‌دهد. این تفاوت، نشان‌دهنده عمق معرفت و اخلاص اولیای خداست.

تمثیل طناب الهی

تمثیل طناب الهی، به زیبایی نشان‌دهنده اتصال عارف به حق است. همان‌گونه که طناب، اشیای پراکنده را به هم متصل می‌کند و به مقصد می‌رساند، عارف نیز تمامی اعمال و افکار خود را به ریسمان الهی متصل می‌کند تا از پراکندگی و گمراهی نجات یابد.

درنگ: طناب الهی، نماد اتصال عارف به حق است که او را از پراکندگی و تعلق به غیر نجات می‌دهد.

تحلیل: این تمثیل، به زیبایی نشان‌دهنده توحید عملی عارف است که تمامی شئون زندگی‌اش را به حق متصل می‌کند.

توضیح تکمیلی: همان‌گونه که کاروانیان، اموال خود را با طناب به شتر می‌بستند تا در بیابان گم نشود، عارف نیز تمامی اعمال و افکار خود را به طناب الهی متصل می‌کند تا در مسیر حق گمراه نشود.

جمع‌بندی

کتاب حاضر، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و شرح عرفانی «مصباح الانس» اثر صدرالدین قونوی، به تبیین مقام خلافت و جایگاه انسان کامل در نظام هستی پرداخته است. محور اصلی این اثر، مفهوم استخلاف است که عارف را به‌عنوان خلیفه حق معرفی می‌کند، کسی که از هرگونه ادعای استقلال و اصالت ذاتی مبراست. عارف در این مقام، خود را صرفاً ظهوری از حق می‌بیند و تمامی افعال، علم و قدرتش را وابسته به اراده الهی می‌داند. این دیدگاه، ریشه در توحید وجودی و افعالی دارد که در عرفان ابن عربی و قونوی به زیبایی تبیین شده است.

نکات کلیدی این اثر، از جمله نفی استحقاق، تمرکز همت بر حق، نقش شیطان در تکامل عالم و سادگی اولیای خدا، همگی بر این حقیقت تأکید دارند که عارف کامل، در هماهنگی کامل با اراده الهی عمل می‌کند و از هرگونه خودبینی و تجمل دوری می‌جوید. تمثیلات فاخر، مانند طناب الهی، و استناد به آیات قرآن کریم، مفاهیم عمیق عرفانی را به‌گونه‌ای روشن و دلنشین برای مخاطبان متخصص ارائه کرده است.

این اثر، نه‌تنها یک رساله عرفانی، بلکه منبعی فلسفی و علمی است که برای پژوهشگران الهیات و عرفان اسلامی، دریچه‌ای به سوی فهم عمیق‌تر توحید و مقام انسان کامل می‌گشاید. اتصال به طناب الهی، به مثابه ریسمانی است که عارف را از پراکندگی و گمراهی نجات می‌دهد و او را به مقصد قرب الهی می‌رساند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار استاد فرزانه قدس سره، ویژگی اصلی انسان کامل در تصرفاتش چیست؟

2. طبق درسگفتار، ید الملک به چه معناست؟

3. در درسگفتار، ظرف استخلاف به چه چیزی اشاره دارد؟

4. بر اساس درسگفتار، چرا انسان کامل خود را مهمان خدا می‌داند؟

5. طبق درسگفتار، تفاوت اصلی اولیای خدا با انسان‌های عادی در چیست؟

6. در درسگفتار، گفته شده که انسان کامل خود را دارای ذات مستقل می‌داند.

7. طبق درسگفتار، ظرف استخلاف ظرف ادب است و تصرف در آن به اذن خدا انجام می‌شود.

8. بر اساس درسگفتار، علم دینی بیان می‌کند که همه عالم خلیفه خدا هستند.

9. در درسگفتار، ید الاستخلاف به معنای تصرف به استحقاق نفسانی است.

10. طبق درسگفتار، اولیای خدا در انجام کارهای خیر تکلف و زحمت نمی‌کشند.

11. تفاوت اصلی بین ید الملک و ید الاستخلاف در درسگفتار چیست؟

12. چرا در درسگفتار، انسان کامل خود را از استحقاق و مالکیت نفسانی دور می‌داند؟

13. منظور از 'قربة الى الله' در درسگفتار چیست؟

14. چگونه در درسگفتار، شیطان به عنوان مربی انسان توصیف شده است؟

15. چرا در درسگفتار، علم و عرفان برای خدا ارزشمند توصیف شده است؟

پاسخنامه

1. تصرف به ید الاستخلاف

2. دست خلق و استحقاق نفسانی

3. ظرف ظهورات

4. چون خدا را وارث و صاحب همه چیز می‌داند

5. اولیای خدا در کار خیر لذت می‌برند و در گناه عذاب می‌کشند

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. ید الملک به استحقاق نفسانی و اصالت خلقی اشاره دارد، در حالی که ید الاستخلاف تصرف به اذن خدا و به عنوان خلیفه اوست.

12. زیرا او خود را مهمان خدا و فاقد اصالت ذاتی می‌بیند و همه چیز را از خدا می‌داند.

13. انجام هر عملی با نیت و همت خالص برای خدا، بدون تکلف و اصالت نفسانی.

14. شیطان با ایجاد چالش‌ها و موانع، انسان را به سوی کمال و تقوا هدایت می‌کند.

15. زیرا علم و عرفان وقتی برای خدا باشد، انسان را از تکلف و تعلقات نفسانی آزاد می‌کند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده