متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 631)
دیباچه
این نوشتار، کوششی است برای بازآفرینی و تبیین درسگفتاری عمیق از مجموعه مصباح الانس، که با محوریت توحید و تجلیات الهی، به بررسی رابطه وجودی میان خالق و مخلوق، تسبیح ذاتی موجودات، و بازگشت همه هستی به سوی خداوند متعال میپردازد. ساختار این نوشتار، با عناوین و زیرعناوین دقیق، به گونهای طراحی شده که خواننده را در سفری معرفتی همراهی کند، از مبادی توحید تا مقاصد تجلیات الهی.
بخش نخست: تسبیح و ثنای ذاتی موجودات
ماهیت تسبیح ذاتی
در عرفان اسلامی، هر موجودی در هستی، به دلیل سرشت وجودیاش که از فیض الهی سرچشمه گرفته، ناطق به ثنای خداوند است. این تسبیح، نه از سر اختیار و اراده، بلکه از ذات و فطرت موجودات نشئت میگیرد. به تعبیر درسگفتار، ذات هر موجود، فارغ از نقایص ظاهری یا کمالات باطنیاش، در حال تنزیه خداوند از رذایل و ستایش او به سبب کمالات است. این حقیقت، همچون جویباری زلال، از سرچشمه وحدت الهی جاری است و هر ذرهای از هستی را در بر میگیرد.
درنگ: تسبیح ذاتی موجودات، جلوهای از وحدت وجودی است که هر مخلوقی، حتی در ظاهر رویگردان از حق، در باطن ناطق به ثنای اوست. |
این مفهوم با کلام وحی در قرآن کریم همخوانی دارد، آنجا که میفرماید:
وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ (الإسراء: ۴۴). این آیه را چنین بیان میکند: «و هیچ چیز نیست مگر اینکه تسبیحگویان او را ستایش میکند.» این تسبیح، نشانهای از وابستگی وجودی مخلوق به خالق است که حتی در موجوداتی که به ظاهر از حق رویگرداناند، جاری و ساری است.
تبیین ثنا و تحمید
ثنای الهی، که در درسگفتار با تعبیر «ناطقه بالثناء عليك» آمده، به معنای ستایش خداوند به سبب ذات و صفات کمالی اوست. تحمید، که مکمل تسبیح است، ستایش خداوند به سبب محامد و کمالات بیکران او را در بر میگیرد. این دو، همچون دو بال پرندهای آسمانی، موجودات را در مسیر معرفت الهی به پرواز درمیآورند. درسگفتار تأکید میکند که حتی اگر لسان موجودی به تخریب یا انکار حق بپردازد، ذات او همچنان در حال تسبیح است، زیرا وجودش جلوهای از فیض الهی است.
جمعبندی بخش نخست
تسبیح و ثنای ذاتی، حقیقتی عرفانی است که ریشه در وحدت وجودی دارد. هر موجودی، از ذره تا کهکشان، در حال ستایش خداوند است، نه به اراده خویش، بلکه به اقتضای سرشت وجودیاش. این مفهوم، که با آیات قرآن کریم تأیید شده، نشاندهنده پیوند ناگسستنی میان خالق و مخلوق است و دریچهای به سوی فهم عمیقتر توحید میگشاید.
بخش دوم: بازگشت همه موجودات به سوی خداوند
وحدت مبدأ و مقصد
یکی از محوریترین آموزههای درسگفتار، تأکید بر این حقیقت است که همه موجودات، از خیر تا شر، از سعید تا شقی، از مبدأ الهی سرچشمه گرفته و به سوی او بازمیگردند. این بازگشت، همچون جویباری که به اقیانوس میپیوندد، حرکتی ذاتی و وجودی است که هیچ مخلوقی از آن مستثنا نیست. درسگفتار میفرماید: «از غرب خیر تا شرق شر، همه به سوی توست و از توست.» این بیان، جلوهای از توحید افعالی است که هر فعل و حرکت را به خداوند نسبت میدهد.
درنگ: بازگشت همه موجودات به سوی خدا، نشانه وحدت مبدأ و مقصد است که حتی در ظاهر رویگردانی، حرکتی به سوی حق جریان دارد. |
این حقیقت با آیه شریفه قرآن کریم تأیید میشود:
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (البقرة: ۱۵۶). این آیه را چنین بیان میکند: «ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم.» این بازگشت، نه تنها برای مؤمنان، بلکه برای همه موجودات، اعم از سعید و شقی، صادق است.
پارادوکس فرار و اقبال
درسگفتار به زیبایی به پارادوکس عرفانی فرار و اقبال اشاره دارد: «آن که از تو میگریزد، به سوی تو میآید و آن که به سوی تو میآید، به سوی تو میآید.» این بیان، همچون نقشی بر آب، نشاندهنده این حقیقت است که حتی گریز از خدا، به دلیل وابستگی وجودی مخلوق به خالق، در نهایت به سوی اوست. عبارات «افر إليك منك» و «استقبل إليك»، که در متن اصلی آمده، این وحدت در حرکت وجودی را به تصویر میکشند.
این مفهوم با آیه دیگری از قرآن کریم همخوانی دارد:
أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ (البقرة: ۱۱۵). این آیه را چنین بیان میکند: «هر کجا رو کنید، آنجا وجه خداست.» این آیه، نشاندهنده حضور فراگیر خداوند است که هیچ مخلوقی نمیتواند از دایره وجود او خارج شود.
تفاوت طوع و اکراه
درسگفتار میان دو حالت وجودی تمایز قائل میشود: طوع، که نشانه سعادت و اقبال به سوی خداست، و اکراه، که به ظاهر شقاوت و رویگردانی را نشان میدهد. با این حال، هر دو حالت در نهایت به سوی خداوند متمایلاند. این تمایز، همچون دو روی یک سکه، نشاندهنده وحدت باطنی در حرکت به سوی حق است. حتی شقی، که در گمان خود از خدا رویگردان است، در ذات خود به سوی او در حرکت است.
این مفهوم با آیه شریفه قرآن کریم تأیید میشود:
فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ (الأنعام: ۱۲۵). این آیه را چنین بیان میکند: «هر که را خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای اسلام میگشاید.»
جمعبندی بخش دوم
بازگشت همه موجودات به سوی خداوند، حقیقتی توحیدی است که وحدت مبدأ و مقصد را آشکار میسازد. این بازگشت، چه در قالب طوع و چه در ظاهر اکراه، جلوهای از فیض الهی است که هیچ مخلوقی از آن مستثنا نیست. آیات قرآن کریم و تعابیر عرفانی درسگفتار، این حقیقت را به زیبایی تبیین میکنند و خواننده را به تأمل در وحدت وجودی دعوت مینمایند.
بخش سوم: نقد شارح و تبیین حرکت ذاتی
نقد دیدگاه شارح
درسگفتار به نقد دیدگاه شارح میپردازد که حرکت شقی به سوی خدا را اکراهی دانسته است. متن اصلی، که از قونوی عارف برجسته نقل شده، تأکید دارد که شقی در گمان خود از خدا رویگردان است، اما در حقیقت به سوی اوست. شارح، با افزودن کلمه «کرهاً»، این حرکت را اکراهی تفسیر کرده، در حالی که درسگفتار این دیدگاه را رد میکند و حرکت را طوعی و ذاتی میبیند.
درنگ: حرکت به سوی خدا، حتی در شقی، ذاتی و طوعی است، نه اکرمان، زیرا هیچ مخلوقی نمیتواند از سرشت وجودی خود که به سوی حق متمایل است، جدا شود. |
این نقد، نشاندهنده دقت عرفانی متن اصلی است که بازگشت به خدا را حرکتی فطری و ناگزیر میداند. این دیدگاه با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (البقرة: ۱۵۶)، که هیچگونه اکراهی در بازگشت به خدا را متصور نمیشود.
ایمان و کفر در ظرف طبیعت و اختیار
درسگفتار به تمایز عمیقی میان ایمان و کفر در دو سطح وجودی اشاره دارد: در ظرف اراده و اختیار، کافر به دلیل انکار آگاهانه کافر است، اما در ظرف طبیعت و فطرت، به دلیل وجود ذاتی و وابستگی به خدا، مؤمن است. این تمایز، همچون دو آینه روبهرو، حقیقت باطنی و ظاهری انسان را بازمیتاباند. نفس کشیدن، حیات، و وجود کافر، همگی جلوههای فیض الهی هستند که او را در ظرف طبیعت مؤمن میسازند.
این مفهوم با آیه شریفه قرآن کریم تأیید میشود:
فَطَرَهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ (فصلت: ۱۲)، که به فطرت الهی اشاره دارد و نشاندهنده سرشت توحیدی موجودات است.
جمعبندی بخش سوم
نقد شارح و تبیین حرکت ذاتی به سوی خدا، از برجستهترین مفاهیم درسگفتار است که دقت عرفانی متن اصلی را آشکار میسازد. تمایز میان ایمان و کفر در ظرف طبیعت و اختیار، به خواننده کمک میکند تا وحدت باطنی موجودات را در پرتوا فیض الهی درک کند. این بخش، همچون چراغی در شب، راه را به سوی فهم عمیقتر توحید روشن میسازد.
بخش پنجم: نزدیکی خداوند و سلام به عنوان ثنای الهی
نزدیکی وجودی خداوند
درسگفتار تأکید دارد که خداوند به همه موجودات، فارغ از ایمان یا کفر آنها، نزدیکتر از هر چیزی است. این نزدیکی، نه مکانی، بلکه وجودی و استعلایی است. به تعبیری، خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر است، زیرا علت وجودی اوست. این حقیقت، همچون خورشیدی در آسمان معرفت، همه هستی را در نور خود غرق میکند.
درنگ: نزدیکی خداوند به همه موجودات، جلوهای از وابستگی وجودی مخلوق به خالق است که هیچ فاصلهای میان آنها را متصور نیست.
این مفهوم با آیه شریفه قرآن کریم تأیید میشود:
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ق: ۱۶). این آیه را چنین بیان میکند: «و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.» این نزدیکی، نشاندهنده پیوند ناگسستنی میان خالق و مخلوق است.
سلام به خدا به عنوان ثنای الهی
یکی از ابتکارات عرفانی درسگفتار، پیشنهاد سلام به خداوند به عنوان بالاترین شکل ثنای الهی است. این سلام، که با تعبیر «السلام عليك يا الله» آمده، نشانهای از تسبیح و تحمید ذاتی است که در همه موجودات وجود دارد. این عمل، همچون گلی که به سوی آفتاب روی میکند، انسان را به ذات الهی متصل میسازد. گرچه این توصیه در متون روایی صراحتاً نیامده، از منظر عرفانی، سلام به خدا، تجلی اتصال وجودی به مبدأ هستی است.
این مفهوم با آیه شریفه قرآن کریم مرتبط است:
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ (الأحزاب: 56). این آیه را چنین بیان میکند: «خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند.» این آیه، سلام را بهعنوان عملی معنوی تأیید میکند و درسگفتار آن را به سلام به خدا گسترش میدهد.
جمعبندی بخش پنجم
نزدیکی خداوند به همه موجودات و پیشنهاد سلام به عنوان ثنای الهی، دو مفهوم عمیق عرفانی هستند که درس را به اوج معرفت میرسانند. این مفاهیم، خواننده را به تأمل در پیوند وجودی با خالق و ابراز ستایش به شکلی ساده و معنادار دعوت میکنند. آیات قرآن کریم و تعابیر عرفانی، این حقیقت را به زیبایی تبیین مینمایند.
بخش ششم: تجلیات الهی و فیض اقدس
تجلی احدی و فیض اقدس
درسگفتار به مفهوم تجلی احدی الهی اشاره دارد که از طریق فیض اقدس، موجودات را به وجود میآورد. این تجلی، اساس ایجاد و شعور موجودات است و همچون نوری که از خورشید ساطع میشود، همه هستی را در بر میگیرد. فیض اقدس، که در درس با تعبیر «نفس الإيجاد القديم» آمده، تجلی ذات الهی در اسماء و صفات است که موجودات را به مرحله ظهور میرساند.
درنگ: فیض اقدس، جلوه تجلی احدی است که موجودات را از عدم به وجود میآورد و شعور آنها را ممکن میسازد. |
این مفهوم با آیه شریفه قرآن کریم تأیید میشود:
وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ (القمر: ۵۰). این آیه را چنین بیان میکند: «و فرمان ما جز یکی نیست.» این آیه، وحدت در امر الهی و تجلی آن را تأکید میکند.
رابطه عشقیه و کمالات السماء
درسگفتار به رابطه عشقيه ميان كمال ذاتي خداوند و كمالات اسمائي او اشاره دارد. این رابطه، که در متن اصلی با تعبير «برابطته رقيقة عشقية» آمده، نشاندهنده پیوند عاشقانه میان ذات و ظهور است. کمالات اسمائي، که دريافتاني از ذات احديته هستند، در ظرف وحدت متعينه به ظهور ميرسند و موجودات را در مسیر کمال هدایت میکنند.
جمعبندی بخش ششم
تجلی احدی و فیض اقدس، از عمیقترین مفاهیم عرفانی درسگفتار هستند که اساس وجود و شعور را تبیین میکنند. رابطه عشقيه و کمالات اسمائي را، همچون پلی میان ذات و ظهور، این مفاهیم را به زیبایی پیوند میزنند. این بخش، خواننده را به تأمل در سرچشمه هستی و تجلیات آن دعوت میکند.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تبیین درسگفتار شماره 631 از مجموعه مصباح الانس، کوشید تا مفاهیم عمیق توحیدی و عرفانی را در قالبی علمی و آکادمیک ارائه دهد. از تسبیح ذاتی موجودات تا بازگشت همه به سوی خدا، از نقد شارح تا پیشنهاد سلام به عنوان ثنای الهی، هر بخش از این اثر، همچون گوهری در تاج معرفت، به فهم عمیقتر توحید کمک میکند. این مفاهیم، که با آیات قرآن کریم و تعابیر عرفانی درآمیختهاند، خواننده را به سفری معرفتی در قلب هستی میبرند و او را به تأمل در وحدت وجودی و پیوند ناگسستنی با خالق دعوت مینمایند. این اثر، نه تنها برای پژوهشگران الهیات و عرفان، بلکه برای هر جوینده حقیقتی، منبعی گرانسنگ و الهامبخش است.
با نظارت صادق خادمی |