در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 16

متن درس





کتاب تحلیلی منازل السائرین: تبیین صلاة، سلام و صراط مستقیم در پرتو توحید ذاتی

کتاب منازل السائرین: تحلیل و تبیین صلاة، سلام و صراط مستقیم در پرتو توحید ذاتی

تحلیل و تبیین مقدمه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه شانزدهم-مقدمه-بخش 16)

مقدمه: درآمدی بر مفاهیم بنیادین صلاة، سلام و صراط مستقیم

درس شانزدهم از کتاب شریف منازل السائرین، تألیف خواجه عبدالله انصاری با شرح کمال‌الدین عبدالرزاق قاسانی، چونان گوهری درخشان در سپهر عرفان شیعی، به تبیین مفاهیم عمیق صلاة، سلام، صراط مستقیم و توحید ذاتی می‌پردازد. این درس، با رویکردی عرفانی و نقادانه، تمایز میان امور وجودی و عدمی را روشن می‌سازد، تفاسیر رایج را مورد بازنگری قرار می‌دهد و جایگاه ولایت را به‌عنوان محور توحید ذاتی برجسته می‌کند.

بخش نخست: مفهوم صلاة و سلام در عرفان شیعی

صلاة: افاضه کمال و توجه الهی

در عرفان شیعی، صلاة به معنای افاضه کمال الهی و توجه عام حق‌تعالی به موجودات تعریف می‌شود. این مفهوم، برخلاف تفاسیر فقهی و اصولی که صلاة را دعا می‌پندارند، به‌عنوان عملی وجودی و متجلی در فیض الهی معرفی می‌گردد. صلاة، چونان جویباری زلال از سرچشمه رحمانیت الهی، همه موجودات را در بر می‌گیرد و کمال را بر آن‌ها افاضه می‌کند.

این تعریف، صلاة را از معنای دعا، که امری محدود و مقید است، متمایز می‌سازد. توجه الهی در صلاة، چونان نوری فراگیر، به همه مراتب وجود سایه می‌افکند و سالک را به سوی کمال وجودی هدایت می‌کند. این دیدگاه، با تأکید بر وجودی بودن صلاة، هرگونه تفسیر عدمی یا انتزاعی را نفی می‌کند.

درنگ: صلاة، چونان جویباری از رحمانیت الهی، کمال را بر همه موجودات افاضه می‌کند و توجه عام حق‌تعالی را متجلی می‌سازد.

سلام: عنایت خاص و سلامت وجودی

سلام، در مقابل صلاة، به‌عنوان عنایت خاص الهی و سلامت وجودی تعریف می‌شود. برخلاف تفسیر رایج که سلام را تبرئه از نقص می‌داند، این مفهوم در عرفان شیعی امری وجودی است که به معنای موافقت، اعتدال و هماهنگی با حقیقت الهی است. سلام، چونان گلی معطر در باغ رحیمیت الهی، تجلی سلامت و تسلیم فعال به حق را نشان می‌دهد.

این تسلیم، نه از سر اجبار، بلکه از باور و آگاهی سالک به حقیقت الهی سرچشمه می‌گیرد. سلام، به‌عنوان یکی از اسماء حسنی الهی، مبدأ و مقصد همه سلامت‌هاست و چونان آیینه‌ای زلال، حضور حق را در وجود سالک بازمی‌تاباند. این دیدگاه، سلام را از هرگونه معنای عدمی، مانند تبرئه از نقص، مبرا می‌سازد.

درنگ: سلام، چونان گلی در باغ رحیمیت، سلامت و تسلیم فعال به حقیقت الهی را متجلی می‌سازد و امری وجودی است.

تقدم صلاة بر سلام و پیوند با رحمانیت و رحیمیت

در نظام عرفانی، صلاة بر سلام تقدم دارد، همان‌گونه که رحمانیت بر رحیمیت پیشی می‌گیرد. صلاة، تحت دولت رحمانیت، فیض عام الهی را شامل می‌شود، در حالی که سلام، در سایه رحیمیت، عنایت خاص حق به مؤمنان را نشان می‌دهد. این تقدم، چونان ترتیب نزول آب از قله‌ای رفیع، سلسله‌مراتب فیض الهی را آشکار می‌سازد.

این پیوند، صلاة و سلام را به‌عنوان دو بال سلوک معرفی می‌کند که سالک را از کثرت به وحدت رهنمون می‌سازند. صلاة، چونان توجه عام، دروازه سلوک را می‌گشاید، و سلام، چونان عنایت خاص، سالک را در مسیر وحدت تثبیت می‌کند.

درنگ: صلاة، چونان فیض رحمانی، بر سلام، که عنایت رحیمی است، تقدم دارد و هر دو سالک را به سوی وحدت هدایت می‌کنند.

سلام به‌عنوان اسم الهی و تجلی در موجودات

سلام، به‌عنوان یکی از اسماء حسنی الهی، مبدأ و مقصد همه سلامت‌هاست. این اسم، چونان نوری ساری در همه موجودات، حضور حق را متجلی می‌سازد. عبارت «هو السلام و أنت السلام و منک السلام و الیک یعود السلام» بر این حقیقت دلالت دارد که سلام، از حق سرچشمه می‌گیرد و به سوی او بازمی‌گردد.

این دیدگاه، سلام را چونان رشته‌ای زرین می‌داند که سالک را به ذات الهی پیوند می‌زند. سالک، با عرض سلام به حق‌تعالی، چونان عاشقی که به معشوق خود درود می‌فرستد، رابطه‌ای وجودی و عاشقانه با ذات الهی برقرار می‌کند.

درنگ: سلام، چونان نوری از اسماء حسنی، از حق سرچشمه می‌گیرد و سالک را به ذات الهی پیوند می‌زند.

بخش دوم: عرض سلام به خدا، رسول و ارواح طیبه

سلام به خدا و رسول: نشانه معرفت و توجه

عرض سلام به خدا و رسول او، نشانه‌ای از معرفت و توجه سالک به حقیقت الهی است. همان‌گونه که سالک می‌گوید «السلام علیک یا رسول اللّه» یا «السلام علیک یا نبی اللّه»، عرض «السلام علیک یا اللّه» نیز امری شایسته و طبیعی است. این سلام، چونان فریادی از دل سالک، حضور حق را گواهی می‌دهد و رابطه‌ای عاشقانه با ذات الهی برقرار می‌سازد.

این عمل، نه تنها در زیارت‌نامه‌ها، بلکه در همه لحظات زندگی سالک جاری است. سالک، با عرض سلام به خدا، چونان مسافری که به مقصد خود نزدیک می‌شود، قلب خود را به نور معرفت روشن می‌کند.

درنگ: عرض سلام به خدا و رسول، چونان فریادی عاشقانه، معرفت و توجه سالک به حقیقت الهی را متجلی می‌سازد.

توجه به ارواح طیبه و عالمان

توجه به ارواح طیبه عالمان و اولیاء، حتی در مکان‌هایی مانند مدرسه فیضیه، نشانه‌ای از احترام به میراث معنوی و عرفانی است. سالک، با عرض سلام به این ارواح، چونان باغبانی که به گل‌های باغ خود درود می‌فرستد، به عالمان و اولیایی که در این مکان رشد یافته‌اند، ادای احترام می‌کند.

این عمل، حتی اگر ظاهری باشد، چونان مشعلی فروزان، دل سالک را به نور معرفت روشن می‌سازد. این سلام، نه تنها به عالمان گذشته، بلکه به خود سالک نیز توجهی است که او را در مسیر سلوک تثبیت می‌کند.

درنگ: سلام به ارواح طیبه، چونان درودی به گل‌های باغ معرفت، احترام به میراث عرفانی و تثبیت سالک در سلوک است.

سلام در لحظات زندگی: از بیداری تا خواب

سلام، عملی وجودی است که در همه لحظات زندگی سالک جاری است. سالک، هنگام بیداری از خواب یا هنگام خداحافظی، با عرض سلام به خدا، چونان پرنده‌ای که به سوی آسمان بال می‌گشاید، قلب خود را به نور الهی متصل می‌کند. این عمل، در فرهنگ اسلامی، به‌ویژه در میان اعراب که هنگام جدایی می‌گویند «مع السلامة»، نشانه‌ای از سلامت و امنیت در ارتباط با خدا و دیگران است.

این سلام، چونان رشته‌ای زرین، سالک را در همه مراحل زندگی به حقیقت الهی پیوند می‌زند و او را از غفلت و نقص مصون می‌دارد.

درنگ: سلام در لحظات زندگی، چونان رشته‌ای زرین، سالک را به حقیقت الهی متصل می‌کند و او را از غفلت مصون می‌دارد.

بخش سوم: صراط مستقیم و نقد محدودسازی آن به توحید ذاتی

صراط مستقیم: راهی جامع به سوی اسماء الهی

صراط مستقیم، در عرفان شیعی، راهی است که سالک را به سوی خدا هدایت می‌کند. برخلاف تفسیر شارح که صراط مستقیم را تنها به توحید ذاتی محدود می‌کند، این راه شامل همه مراتب توحید، اعم از ذاتی، صفاتی و فعلی، است. صراط مستقیم، چونان شریانی گشاده، به همه اسماء الهی، از هادی تا مضل، از لطیف تا جبار، منتهی می‌شود.

این دیدگاه، با استناد به سخن حافظ که «در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست»، جامعیت صراط مستقیم را نشان می‌دهد. هر صراطی، اگر به سوی حق باشد، مستقیم است و سالک را به مقصد می‌رساند.

درنگ: صراط مستقیم، چونان شریانی گشاده، همه مراتب توحید و اسماء الهی را در بر می‌گیرد و سالک را به مقصد می‌رساند.

هدایت الهی در همه صراط‌ها

قرآن کریم در آیه‌ای نورانی فرموده است:

إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا
(: ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاس‌گزار است یا ناسپاس. – سوره انسان، آیه ۳)

این آیه، بر هدایت عام الهی دلالت دارد که همه انسان‌ها را در بر می‌گیرد. هر سالکی، از هر راهی که برود، به مقصد الهی خواهد رسید، خواه شاکر باشد یا کافر. این هدایت، چونان نوری فراگیر، هیچ‌کس را در راه تنها نمی‌گذارد.

درنگ: هدایت الهی، چونان نوری فراگیر، همه صراط‌ها را روشن می‌کند و هیچ سالکی در راه گمراه نمی‌ماند.

استقامت در صراط مستقیم

قرآن کریم در آیه‌ای دیگر فرموده است:

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ
(: پس همان‌گونه که فرمان یافته‌ای استقامت کن و هر که با تو توبه کرده است. – سوره هود، آیه ۱۱۲)

استقامت در صراط مستقیم، مستلزم پایبندی به همه مراتب توحید است. این استقامت، چونان گام‌های استوار در مسیری سنگلاخ، سالک را در برابر دشواری‌ها حفظ می‌کند و او را به سوی حق هدایت می‌نماید.

درنگ: استقامت در صراط مستقیم، چونان گام‌های استوار، سالک را در مسیر توحید تثبیت و به سوی حق رهنمون می‌کند.

بخش چهارم: توحید ذاتی و پیوند با ولایت

توحید ذاتی: مرتفع‌ترین مرتبه سلوک

توحید ذاتی، مرتفع‌ترین مرتبه سلوک عرفانی است که سالک در آن به وحدت مطلق ذات الهی می‌رسد. این مرتبه، برخلاف صراط مستقیم که سهل و عام است، امری دشوار و صعب است که تنها اولیاء قادر به تحمل آن هستند. توحید ذاتی، چونان قله‌ای رفیع در سلسله‌کوه‌های سلوک، نیازمند بصیرت، معرفت و استقرار در قلب است.

این دشواری، به دلیل ارتباط تنگاتنگ توحید ذاتی با ولایت است. توحید ذاتی، باب ولایت است و بدون معرفت به ولای اهل بیت، دستیابی به آن ممکن نیست.

درنگ: توحید ذاتی، چونان قله‌ای رفیع، مرتفع‌ترین مرتبه سلوک است که با ولایت پیوندی ناگسستنی دارد.

صراط ولایت: صراط علی (ع)

صراط علی علیه‌السلام، همان صراط توحید ذاتی است. این صراط، چونان پلی استوار، سالک را از کثرت به وحدت می‌رساند و معرفت به ولایت را شرط اصلی سلوک می‌کند. عبارت «أنا من شروطها» بر این حقیقت دلالت دارد که ولایت، جزء لاینفک توحید ذاتی است.

این صراط، با دشواری و بلا همراه است و تنها کسانی که قلبشان برای ایمان امتحان شده، قادر به پیمودن آن هستند. سالک، با معرفت به ولایت، چونان مسافری که با مشعلی دروس راه می‌رود، به سوی احدیت هدایت می‌شود.

درنگ: صراط علی علیه‌السلام، چونان پلی استوار، توحید ذاتی را با ولایت پیوند می‌زند و معرفت به آن شرط سلوک است.

بلا و ولایت: تصفیه نفس در مسیر توحید

بلا، در مسیر توحید ذاتی، چونان آتشی مقدس، نفس سالک را تصفیه می‌کند و او را به ولایت نزدیک می‌سازد. عبارت «البلاء للولاء» بر این حقیقت دلالت دارد که بلا و ولایت، دو روی یک سکه‌اند. اولیاء خدا، چونان درختانی تنومند، با بلا رشد می‌کنند و به قله توحید می‌رسند.

این بلا، نه تنها در مصائب ظاهری مانند کربلا، بلکه در سوز و درد درونی سالک متجلی می‌شود. این سوز، چونان کیمیایی گرانبها، قلب سالک را به نور ولایت روشن می‌کند.

درنگ: بلا، چونان آتشی مقدس، نفس سالک را در مسیر ولایت تصفیه می‌کند و او را به توحید ذاتی می‌رساند.

بخش پنجم: معرفت امام و بصیرت در سلوک

معرفت امام: شرط لازم توحید ذاتی

معرفت به امام، شرط لازم برای دعوت به خدا با بصیرت و دستیابی به توحید ذاتی است. حدیث شریف «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة» بر این حقیقت دلالت دارد که بدون شناخت امام، سلوک عرفانی ناقص می‌ماند.

این معرفت، نه شناخت ظاهری، بلکه درک عمیق مقام ولایت و پیوند آن با توحید ذاتی است. سالک، با بصیرت به امام، چونان بینایی که راه را می‌بیند، دعوت حق را درمی‌یابد و به سوی او هدایت می‌شود.

درنگ: معرفت به امام، چونان مشعلی فروزان، شرط لازم توحید ذاتی و دعوت به خدا با بصیرت است.

محدودیت تحمل غیراولیاء

معارف سنگین ولایت، برای غیراولیاء قابل تحمل نیست. روایات باب ولایت، سالکان را از تحمیل این معارف بر کسانی که ظرفیت آن را ندارند، برحذر می‌دارند. این محدودیت، چونان ظرفی شکننده، نشان‌دهنده حکمت الهی در هدایت هر فرد بر اساس ظرفیت اوست.

تحمیل معارف سنگین، چونان ریختن شرابی گرانبها در کوزه‌ای ترک‌خورده، به گمراهی یا آسیب منجر می‌شود. خداوند، چونان پدری مهربان، بندگان خود را از بار سنگین حفظ می‌کند.

درنگ: معارف ولایت، چونان شرابی گرانبها، تنها در ظرف اولیاء جای می‌گیرد و تحمیل آن بر غیراولیاء گمراهی می‌آورد.

زیارت عاشورا: اقتضا، نه علیت

زیارت عاشورا، عملی اقتضایی است که باید با توجه به ظرفیت سالک انجام شود. افزودن باری فراتر از تحمل، چونان قطره‌ای که کاسه را لبریز می‌کند، ممکن است به گمراهی یا آسیب منجر شود. این دیدگاه، حکمت الهی در حفظ بندگان را نشان می‌دهد.

خداوند، چونان طبیبی حاذق، هر سالک را بر اساس ظرفیتش هدایت می‌کند و از او در برابر بار سنگین محافظت می‌نماید.

درنگ: زیارت عاشورا، چونان دارویی معنوی، اقتضایی است و باید با ظرفیت سالک هماهنگ باشد.

بخش ششم: محدودیت معرفت غیراولیاء و غربت ولایت

علم ظاهری و فقدان معرفت ولایت

علم ظاهری، بدون معرفت ولایت، چونان پوسته‌ای بی‌مغز، ناقص و ناکافی است. بسیاری از عالمان، هرچند در دانش ظاهری برجسته باشند، از درک معارف ولایت محروم‌اند. این محدودیت، چونان حجابی ضخیم، مانع شهود حقیقت می‌شود.

این دیدگاه، معرفت ولایت را معیار اصلی کمال عرفانی معرفی می‌کند و علم ظاهری را در برابر آن ناچیز می‌داند.

درنگ: علم ظاهری، بدون معرفت ولایت، چونان پوسته‌ای بی‌مغز، از شهود حقیقت محروم است.

غربت باب ولایت

باب ولایت، چونان گوهری نایاب، در میان خلق غریب است. این غربت، به دشواری درک و تحمل معارف آن اشاره دارد که تنها با لطف الهی و عشق به اولیاء قابل دسترسی است. حب ولایت، چونان بذری در دل سالک، با لطف الهی به درختی تنومند تبدیل می‌شود.

این دیدگاه، سالک را به اهتمام در حب ولایت دعوت می‌کند، حتی اگر به‌صورت ظاهری باشد، زیرا همین حب، دروازه معرفت را می‌گشاید.

درنگ: باب ولایت، چونان گوهری غریب، تنها با حب و لطف الهی در دسترس سالک قرار می‌گیرد.

بخش هفتم: بلای اولیاء و عمق معنوی کربلا

بلای اولیاء: فراتر از مصائب ظاهری

بلای اولیاء، فراتر از مصائب ظاهری مانند کربلا است و به عمق معنوی و عرفانی آن اشاره دارد. این بلا، چونان کیمیایی گرانبها، قلب اولیاء را به نور توحید روشن می‌کند و آن‌ها را به قله ولایت می‌رساند.

کربلا، نه تنها مصیبتی جسمانی، بلکه سوزی درونی است که اولیاء را در مسیر توحید ذاتی تصفیه می‌کند. این عمق، چونان اقیانوسی بی‌کران، حقیقت ولایت را متجلی می‌سازد.

درنگ: بلای اولیاء، چونان کیمیایی گرانبها، فراتر از مصائب ظاهری، قلب را به نور توحید روشن می‌کند.

آزمایش در مسیر ولایت

سالکانی که به عهد الهی «بلی» گفته‌اند، با بلای ولایت آزموده می‌شوند. این آزمایش، چونان آتشی در دل، درد و سوز درونی را برمی‌انگیزد و سالک را به سوی حق هدایت می‌کند. این کسان، چونان شاعرانی که بی‌اختیار شعر می‌سرایند، با کشش درونی به سوی ولایت می‌روند.

سالک، با خلوت و تأمل، باید خود را بیازماید تا دریابد آیا در این مسیر است یا خیر. این خلوت، چونان کلیدی زرین، دروازه معرفت را می‌گشاید.

درنگ: آزمایش ولایت، چونان آتشی در دل، سالک را با سوز به سوی حق هدایت می‌کند و خلوت، دروازه معرفت است.

جمع‌بندی: جایگاه صلاة، سلام و توحید ذاتی در سلوک عرفانی

درس شانزدهم منازل السائرین، چونان مشعلی فروزان، به تبیین مفاهیم صلاة، سلام، صراط مستقیم و توحید ذاتی در چارچوب عرفان شیعی پرداخته است. این درس، با تأکید بر وجودی بودن صلاة و سلام، آن‌ها را به‌عنوان افاضه کمال و عنایت خاص الهی معرفی می‌کند و از تفاسیر عدمی، مانند تبرئه از نقص، مبرا می‌داند. صراط مستقیم، با نقد محدودسازی به توحید ذاتی، به‌عنوان راهی جامع به همه اسماء الهی تبیین شده که هدایت عام الهی را متجلی می‌سازد. توحید ذاتی، به‌عنوان مرتفع‌ترین مرتبه سلوک، با ولایت پیوندی ناگسستنی دارد و معرفت به امام را شرط لازم خود می‌داند. بلا، چونان کیمیایی گرانبها، اولیاء را در این مسیر تصفیه می‌کند و کربلا، عمق معنوی این سوز را نشان می‌دهد. این درس، با تأکید بر غربت ولایت و لزوم خلوت و آزمایش، سالک را به تأمل در مسیر خود دعوت می‌کند. آیات قرآنی، مانند «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ» و «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ»، و احادیث، مانند «من مات و لم یعرف امام زمانه»، نقشه‌ای جامع برای سلوک ارائه می‌دهند که سالک را به سوی وحدت و ولایت رهنمون می‌سازند.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، صلاة به چه معناست؟

2. طبق متن، سلام در مقایسه با صلاة به چه معنایی به کار رفته است؟

3. کدام مفهوم در متن به عنوان صراط مستقیم معرفی شده است؟

4. بر اساس متن، توحید ذاتی با چه مفهومی مرتبط است؟

5. کدام گروه طبق متن قادر به تحمل توحید ذاتی نیستند؟

6. سلام در متن به معنای تبرئه از نقص است و وجودی نیست.

7. صراط مستقیم تنها به توحید ذاتی محدود می‌شود.

8. توحید ذاتی در متن به عنوان امری صعب و دشوار توصیف شده است.

9. طبق متن، معرفت امامت و ولایت برای داعی لازم است تا بر بصیرت باشد.

10. ولایت در متن به عنوان امری رزقانی توصیف شده که به همه به یک میزان داده نمی‌شود.

11. تفاوت اصلی بین صلاة و سلام در متن چیست؟

12. چرا صراط مستقیم در متن تنها به توحید ذاتی محدود نشده است؟

13. چرا توحید ذاتی در متن صعب توصیف شده است؟

14. منظور از رزقانی بودن ولایت در متن چیست؟

15. چرا در متن توصیه شده که بندگان خدا را در باب ولایت اذیت نکنیم؟

پاسخنامه

1. توجه

2. توجه خاص

3. همه موارد

4. ولایت

5. کفی‌ها

6. نادرست

7. نادرست

8. درست

9. درست

10. درست

11. صلاة به معنای توجه عام و سلام به معنای توجه خاص است.

12. صراط مستقیم شامل توحید ذاتی، فعلی و صفاتی است، زیرا همه صراط‌ها به مقصد می‌رسند.

13. توحید ذاتی با ولایت مرتبط است که نیاز به بصیرت و تحمل بلا دارد.

14. ولایت به برخی به مقدار زیاد و به برخی به صورت محدود داده می‌شود.

15. چون برخی تحمل معرفت ولایت را ندارند و ممکن است گمراه شوند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده