متن درس
کتاب منازل السائرین: تبیین مقام حرمت در سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۲۵)
مقدمه: تبیین مقام حرمت در مسیر سلوک
مقام حرمت، یکی از منازل والای سلوک عرفانی است که سالک را به سوی اخلاص در عبادت و تعظیم ذات باریتعالی رهنمون میسازد. این مقام، چونان حریمی است که سالک را از انگیزههای نفسانی، اعم از خوف از عذاب یا طمع در پاداش، مصون میدارد و او را به عبادتی خالص برای ذات حق دعوت میکند. در این نوشتار، که برگرفته از درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۲۲۵ است، مقام حرمت با نگاهی عمیق و تحلیلی بررسی شده است.
بخش اول: مفهوم حرمت حق و اخلاص در عبادت
تعریف مقام حرمت
حرمت حق، چونان حریمی قدسی است که سالک را به تعظیم ذات الهی بدون هرگونه انگیزه نفسانی فرا میخواند. سالک در این مقام، باید عاری از دو صفت «اخاذ» (طالب مزد) و «خائف» (ترسان از عذاب) باشد. حرمت حق، عبادتی است که نه به انگیزه خوف از عقاب الهی و نه به طمع مثوبه و پاداش، بلکه تنها به خاطر عظمت و جلال ذات حق انجام میشود.
درنگ: حرمت حق، عبادتی است که از هرگونه انگیزه نفسانی، اعم از خوف یا طمع، مبرا بوده و تنها به خاطر ذات حق تعالی انجام میپذیرد.
تحلیل مفهوم حرمت
در عرفان اسلامی، حرمت به معنای احترام و تقدیس ذات الهی است که سالک را به اخلاص کامل در عبادت دعوت میکند. این مقام، چونان آینهای صاف است که در آن، جز جمال حق چیزی بازتاب نمییابد. سالک در این منزل، نه به خاطر ترس از عذاب جهنم و نه به امید نعمتهای بهشتی، بلکه تنها به خاطر عظمت مولا عبادت میکند. این اخلاص، چونان گوهری است که سالک را از بند نفسانیات رها ساخته و به سوی وحدت با حق رهنمون میشود.
بخش دوم: موانع حرمت حق
خوف: عبادت از ترس عذاب
یکی از موانع اصلی حرمت حق، عبادت به انگیزه خوف از عذاب الهی است. عبادتی که از ترس جهنم انجام شود، هرچند در فقه اسلامی معتبر است، در عرفان مرتبهای نازل محسوب میشود. این نوع عبادت، چونان بندگی عبید است که از خوف مجازات نشأت گرفته و از اخلاص کامل دور است.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ
(الإنسان: ۹)؛ : «ما شما را تنها به خاطر خدا اطعام میکنیم».
این آیه بر اخلاص در عمل و دوری از انگیزههای نفسانی تأکید دارد، گویی سالک را به سوی عملی دعوت میکند که تنها برای وجهالله انجام شود.
مثوبه: عبادت به طمع پاداش
مانع دوم حرمت حق، عبادت به انگیزه کسب مثوبه یا پاداش، مانند نعمتهای بهشتی یا خیرات دنیوی است. سالکی که برای مزد عبادت میکند، چونان اجیری است که پس از دریافت دستمزد، از مولا جدا میشود. این نوع عبادت، هرچند در فقه باطل نیست، در عرفان مرتبهای نازل دارد.
قرآن کریم در این زمینه میفرماید:
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ
(الشورى: ۲۳)؛ : «بگو: من از شما بر آن [رسالت] هیچ پاداشی نمیطلبم».
این آیه بر دوری از طلب مزد در برابر خدمت به دین تأکید دارد، گویی سالک را به سوی بندگی خالص هدایت میکند.
ریا: جعل مماثل برای حق
سومین و شدیدترین مانع حرمت حق، ریا است که به معنای عبادت برای غیر خدا و ایجاد مشابه برای ذات الهی است. ریا، چونان پردهای تاریک است که نور اخلاص را میپوشاند و عبادت را باطل میسازد. این صفت، به دلیل شرکآلود بودن، بدترین نقص در مسیر حرمت حق محسوب میشود.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا
(الكهف: ۱۱۰)؛ : «هر که به دیدار پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش کسی را شریک نسازد».
این آیه بر لزوم اخلاص و دوری از شرک در عبادت تأکید دارد، گویی سالک را از هرگونه توجه به غیر حق برحذر میدارد.
درنگ: ریا، به دلیل شرکآلود بودن، بدترین مانع در مسیر حرمت حق است، زیرا سالک را به سوی عبادت برای غیر خدا سوق میدهد و اخلاص را باطل میسازد.
تحلیل مراتب موانع
خوف، مثوبه و ریا، سه مانع اصلی در مسیر حرمت حق هستند که هر یک مرتبهای از نقص در اخلاص را نشان میدهند. خوف و مثوبه، ریشه در نفس سالک دارند و به ترتیب به ترس از عذاب و طمع در پاداش بازمیگردند. اما ریا، به دلیل جعل مماثل برای خدا، شدیدترین نقص است، زیرا شرک را در عبادت وارد میسازد. در این میان، عبادت به انگیزه مثوبه، به دلیل همراهی با امید به رحمت الهی، از عبادت به انگیزه خوف افضل است، زیرا خوف، سالک را به دیدن خدا به عنوان قهار محدود میکند، در حالی که مثوبه، رحمت الهی را نیز در نظر دارد.
بخش سوم: عبد مولا در برابر عبد اجره
تمایز عبد مولا و عبد اجره
عبد مولا، بندهای است که از خدا جدا نمیشود و عبادتش نه برای دریافت مزد و نه برای دوری از عذاب، بلکه تنها به خاطر حرمت ذات حق است. این بنده، چونان پرندهای است که بالهایش را تنها برای پرواز به سوی معبود گشوده و از هرگونه توقع آزاد است. اما عبد اجره، چونان مزدوری است که پس از دریافت دستمزد، از مولا جدا میشود و عبادتش به انگیزه منافع نفسانی است.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ
(يونس: ۷۲)؛ : «پاداش من جز بر عهده خدا نیست».
این آیه، الگوی انبیاء را در دوری از مزدوری و اخلاص در خدمت به دین نشان میدهد.
تحلیل مفهوم اخلاص عبد مولا
اخلاص عبد مولا، چونان جویباری زلال است که از چشمه ذات حق سرچشمه گرفته و به هیچ انگیزه نفسانی آلوده نمیشود. این بنده، نه چیزی میگیرد که از خدا دور شود و نه چیزی میخواهد که او را از مولا جدا کند. او حرمت حق را تنها به خاطر ذات حق حفظ میکند و از هرگونه خودمحوری آزاد است.
درنگ: عبد مولا، بندهای است که عبادتش تنها برای تعظیم مولا است و از هرگونه توقع نفسانی، اعم از مزد یا ایمنی از عذاب، مبراست.
بخش چهارم: نقد تبیین ماتن و شارح
نقد ساختار و تبیین موانع
ماتن و شارح، هرچند به تبیین مقام حرمت پرداختهاند، اما در ترتیب و توضیح مراتب موانع (خوف، مثوبه و ریا) دقت کافی نداشتهاند. ترتیب پیشنهادی در این درسگفتار، که ابتدا مثوبه، سپس خوف و در نهایت ریا را قرار میدهد، نشاندهنده سلسلهمراتب نقص در اخلاص است. این ترتیب، به دلیل تأکید بر امید به رحمت الهی در مثوبه و شرکآلود بودن ریا، از منظر عرفانی دقیقتر است.
تحلیل نقد
نقد ماتن و شارح، بر ضرورت دقت در تبیین مفاهیم عرفانی تأکید دارد. این نقد، چونان چراغی است که مسیر سالک را روشن میسازد و او را از گمراهی در فهم مراتب اخلاص بازمیدارد. تبیین دقیق موانع، به سالک کمک میکند تا با آگاهی از نقصهای نفسانی، به سوی اخلاص کامل گام بردارد.
بخش پنجم: اخلاص انبیاء و علما در خدمت به دین
دوری انبیاء از مزدوری
انبیاء الهی، چونان ستارگان درخشانی در آسمان هدایت، همواره از طلب مزد در برابر رسالت خویش پرهیز کردهاند. قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان میکند:
إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ
(يونس: ۷۲)؛ : «پاداش من جز بر عهده خدا نیست».
این اخلاص، الگویی برای علمای دین است که باید بدون توقع مزد، در خدمت دین باشند. علمایی چون شیخ طوسی، شیخ مفید و شیخ کلینی، با دوری از مزدوری، به کمالات معنوی دست یافتند و چونان گوهرهایی در تاریخ دین درخشیدند.
عالم دینی و پرهیز از مزدوری
عالم دینی، هرچند میتواند از مواهب الهی بهرهمند شود، نباید خود را مزدور دین بداند. او چونان کشاورزی است که بذر معرفت را در زمین دین میکارد و خیر آن را از لطف الهی دریافت میکند، نه به عنوان دستمزد. این تمایز، نشاندهنده تفاوت میان بهرهمندی از مواهب دینی و افتادن به دام مزدوری است.
درنگ: عالم دینی باید مانند انبیاء، بدون توقع مزد، در خدمت دین باشد و خیرات الهی را به عنوان لطف مولا دریافت کند، نه به عنوان دستمزد.
مثالهای عملی از مزدوری
درسگفتار به مثالهایی از منبر و تبلیغ اشاره دارد که نشاندهنده خطر نفوذ انگیزههای مادی در اعمال دینی است. طلب مزد برای تبلیغ دین، چونان سمی است که اخلاص را زایل میسازد و سالک را به سوی مزدوری میکشاند. عالم باید از سوداگری با غیر مولا پرهیز کند و تنها برای تعظیم حق عمل نماید.
بخش ششم: حرمت امر به خاطر آمر
تعظیم امر به خاطر مولا
حرمت امر (اوامر و نواهی الهی) باید به خاطر آمر، یعنی مولا، باشد، نه به دلیل وجوب یا استحباب آن. سالک، چونان سربازی وفادار، باید همه اوامر و نواهی را تنها به خاطر تعظیم مولا انجام دهد، بدون سبک و سنگین کردن احکام.
درنگ: حرمت امر، تنها به خاطر تعظیم آمر (مولا) است و سالک باید فارغ از ماهیت احکام، تنها برای خدا عمل کند.
وحدت احکام در تعظیم مولا
در مقام تعظیم مولا، واجب، مستحب، مکروه و حرام همگی حکمی واحد دارند. این وحدت، چونان دری است که سالک را به سوی اخلاص کامل هدایت میکند. سالک نباید احکام را بر اساس شدت و ضعف آنها سبک و سنگین کند، بلکه باید همه را به خاطر مولا انجام دهد.
این دیدگاه، چونان نسیمی است که پردههای تعلقات نفسانی را کنار میزند و سالک را به سوی بندگی خالص رهنمون میسازد. در این مقام، همه احکام، از واجب تا مستحب، در برابر عظمت مولا یکسان هستند.
نتیجهگیری: اخلاص، جوهره مقام حرمت
مقام حرمت، چونان قلهای است که سالک را به سوی اخلاص کامل در عبادت فرا میخواند. این مقام، با دوری از موانع سهگانه (خوف، مثوبه و ریا)، سالک را به بندگی خالص برای ذات حق رهنمون میسازد. عبد مولا، برخلاف عبد اجره، بدون توقع مزد در خدمت مولاست و از هرگونه خودمحوری آزاد است. ریا، به دلیل شرکآلود بودن، بدترین مانع در این مسیر است، در حالی که مثوبه، به دلیل همراهی با امید به رحمت الهی، از خوف افضل است. انبیاء و علمای بزرگ، با دوری از مزدوری، الگویی برای سالکان طریق اخلاص ارائه دادهاند. در نهایت، حرمت حق در تعظیم مولا و وحدت احکام در برابر او متجلی میشود، گویی سالک در این مقام، چونان پرندهای است که بالهایش را تنها برای پرواز به سوی معبود گشوده است.
با نظارت صادق خادمی