متن درس
منازل السائرین: مراتب حرمت در سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۲۷)
دیباچه
کتاب پیشرو، بازنویسی و تحلیلی عمیق از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در شرح «منازل السائرین»، اثر گرانسنگ خواجه عبدالله انصاری، عارف برجسته سده پنجم هجری است. این اثر، با تمرکز بر مراتب حرمت در سلوک عرفانی، به تبیین مراحل سهگانه تعظیم الأمر، إجراء الخبر على ظاهره، و صیانة الانبساط، السرور، و الشهود میپردازد. این اثر، با تأکید بر منطق و قاعدهمندی عرفان، سیر سلوک را از شرعیت به حقیقت رهنمون میسازد، چنانکه سالک را به مثابه مسافری در نظر میآورد که با قباله شرع، به سوی منزلگه معرفت و وحدت الهی رهسپار است.
بخش نخست: تبیین مراتب حرمت در سلوک عرفانی
تعریف حرمت و جایگاه آن در عرفان اسلامی
حرمت در عرفان اسلامی، به معنای احترام و تقدیس نسبت به خداوند متعال و احکام الهی است. این مفهوم، در «منازل السائرین» بهعنوان یکی از ارکان اساسی سلوک معرفی شده و در سه مرتبه متمایز تبلور یافته است: تعظیم الأمر، إجراء الخبر على ظاهره، و صیانة الانبساط، السرور، و الشهود. هر یک از این مراتب، مرحلهای از تکامل معنوی سالک را نمایندگی میکند و او را از رعایت ظواهر شرعی به سوی مقامات عالی عرفانی هدایت مینماید. حرمت، به مثابه کلیدی است که درهای معرفت را میگشاید و سالک را از تنگنای نفسانیات به سوی وسعت الهی رهنمون میسازد.
درنگ: حرمت، بنیان سلوک عرفانی است که سالک را از رعایت ظواهر شرعی به سوی تعظیم الهی و حفظ حالات معنوی هدایت میکند. این مراتب، مانند نردبانی است که هر پلهاش، سالک را به قلهای بلندتر از معرفت میرساند.
مرتبه نخست: إجراء الخبر على ظاهره
نخستین مرتبه حرمت، إجراء الخبر على ظاهره است که به معنای عمل به ظواهر کتاب و سنت، بدون تأویل یا تجاوز از ظاهر، تعریف میشود. این مرتبه، به مثابه قبالهای است که سالک با آن به منزلگاه شرع وارد میشود. بدون این سند الهی، هیچ حقی برای ورود به ساحت سلوک وجود ندارد. سالک در این مرحله، احکام شرعی را با دقت و امانت اجرا میکند، نه از سر ترس یا طمع، بلکه بهعنوان پایهای برای حرکت به سوی معرفت.
وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا
(: «آنچه را پیامبر برایتان آورده بگیرید و از آنچه نهی کرده بازایستید»، الحشر: ۷)
این آیه شریفه از قرآن کریم، بر لزوم تبعیت بیچونوچرا از دستورات رسول خدا (ص) تأکید دارد و نشان میدهد که إجراء الخبر، پایهایترین گام در سلوک است. سالک، مانند مسافری است که با نقشهای دقیق، مسیر خود را آغاز میکند و هرگونه انحراف از این نقشه، او را از مقصد دور میسازد.
مرتبه دوم: تعظیم المولی
پس از پذیرش و اجرای ظواهر شرعی، سالک به مرتبه تعظیم المولی میرسد که به معنای بزرگداشت خداوند متعال، بدون انگیزههای نفسانی نظیر ترس، طمع، یا ریا است. این مرتبه، نتیجه شناخت عمیقتر از خداوند از طریق کتاب و سنت است و سالک را به سوی حالات معنوی مانند انبساط و سرور هدایت میکند. تعظیم المولی، مانند گشایش پنجرهای است که نور الهی را به قلب سالک میتاباند و او را از تاریکی نفسانیات رها میسازد.
این مرتبه، با مفهوم خلوص در نیت و عمل پیوند دارد. سالک در این مرحله، خداوند را نه به سبب ترس از عقوبت یا امید به پاداش، بلکه به دلیل عظمت ذاتی او بزرگ میشمارد. این بزرگداشت، به مثابه پلی است که سالک را از شرعیت به طریقت رهنمون میسازد.
مرتبه سوم: صیانة الانبساط، السرور، و الشهود
مرتبه سوم حرمت، شامل صیانة الانبساط، السرور، و الشهود است که به معنای حفظ حالات معنوی از رهزنهای جرات، امان، و اسباب تعریف میشود. این مرتبه، اوج سلوک عرفانی است که سالک در آن به گشایش روحی، شادی معنوی، و مشاهده حقیقت الهی دست مییابد.
- صیانة الانبساط: حفظ گشایش روحی از جرات، یعنی بیادبی در برابر خداوند. انبساط، حالتی است که سالک با درک عظمت الهی، احساس وسعت و آزادی روحی میکند. اما این گشایش، نباید به بیادبی یا خودبینی منجر شود.
- صیانة السرور: حفظ شادی معنوی از امان، یعنی احساس امنیت کاذب که به غفلت میانجامد. سرور، شادیای است که از نزدیکی به خداوند حاصل میشود، اما سالک باید همواره در برابر خداوند احساس نیاز و خشیت داشته باشد.
- صیانة الشهود: حفظ مشاهده حقیقت الهی از دخالت اسباب، یعنی وابستگی به علل مادی. شهود، بالاترین مرتبه معنوی است که سالک در آن به وحدت وجود و تقدم الهی بر همه چیز دست مییابد.
كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ
(: «هر چیزی جز وجه او نابودشدنی است»، القصص: ۸۸)
این آیه شریفه از قرآن کریم، بر فناپذیری همه چیز جز وجه الهی تأکید دارد و نشان میدهد که شهود، سالک را به درک این حقیقت رهنمون میسازد.
درنگ: صیانة الانبساط، السرور، و الشهود، مانند نگهبانی از گنجینهای گرانبهاست که سالک را از رهزنهای نفسانی مصون میدارد و او را به سوی وحدت الهی هدایت میکند.
جمعبندی بخش نخست
مراتب سهگانه حرمت، به مثابه مراحل یک سفر معنوی است که سالک را از رعایت ظواهر شرعی به سوی تعظیم الهی و در نهایت به حفظ حالات معنوی هدایت میکند. این مراتب، نهتنها سیر منطقی سلوک را نشان میدهند، بلکه بر قاعدهمندی عرفان اسلامی تأکید دارند. عرفان، مانند ریاضیاتی دقیق، نیازمند ترتیبی منظم است که هر مرحله، پیشنیازی برای مرحله بعدی باشد.
بخش دوم: نقد ترتیب مراتب حرمت در بیان خواجه عبدالله انصاری
بررسی ترتیب پیشنهادی خواجه
خواجه عبدالله انصاری در «منازل السائرین»، مراتب حرمت را به ترتیب زیر ارائه کرده است: تعظیم الأمر بهعنوان مرتبه نخست، إجراء الخبر على ظاهره بهعنوان مرتبه دوم، و صیانة الانبساط، السرور، و الشهود بهعنوان مرتبه سوم. این ترتیب، اگرچه مبتنی بر تجربه عرفانی خواجه است، اما از منظر منطقی و سیر طبیعی سلوک، نیازمند بازنگری است.
استدلال درسگفتار این است که ترتیب منطقیتر، باید با إجراء الخبر على ظاهره آغاز شود، زیرا این مرتبه، سند اولیه ورود به سلوک است. سالک، مانند کسی است که با قبالهای معتبر، حق ورود به خانهای را به دست میآورد. بدون این سند، هیچ حرکت معنوی ممکن نیست. سپس، تعظیم المولی بهعنوان مرتبه دوم قرار میگیرد، زیرا شناخت و بزرگداشت خداوند، نتیجه مستقیم عمل به شرع است. در نهایت، صیانة الانبساط، السرور، و الشهود بهعنوان مرتبه سوم، اوج سلوک را نمایندگی میکند.
ترتیب پیشنهادی: شرعیت، طریقت، حقیقت
ترتیب پیشنهادی درسگفتار، مراتب حرمت را به سه مرحله شرعیت، طریقت، و حقیقت پیوند میدهد:
- شرعیت (إجراء الخبر على ظاهره): رعایت ظواهر شرعی، مانند کتاب و سنت، که پایه سلوک است.
- طریقت (تعظیم المولی): بزرگداشت خداوند که راه رسیدن به حقیقت را هموار میکند.
- حقیقت (انبساط، سرور، شهود): رسیدن به وحدت الهی و حفظ این حالات از رهزنها.
این ترتیب، مانند نقشهای دقیق، مسیر سلوک را از مبدأ شرع به مقصد حقیقت ترسیم میکند. شرعیت، مانند قبالهای است که سالک را به خانه معرفت راه میدهد؛ طریقت، مانند راهی است که او را به سوی مقصود هدایت میکند؛ و حقیقت، مانند منزلگهی است که سالک در آن به وصال الهی میرسد.
إِنَّا تَرَكْنَا فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِي
(حدیث ثقلین: «من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم: کتاب خدا و عترتم»)
این حدیث شریف، بر اهمیت کتاب و سنت بهعنوان پایه سلوک تأکید دارد و نشان میدهد که شرعیت، مبنای هر حرکت معنوی است.
درنگ: ترتیب شرعیت، طریقت، و حقیقت، مانند نردبانی است که سالک را از زمین شرع به آسمان حقیقت میرساند، و هرگونه جابهجایی در این مراتب، مسیر سلوک را مخدوش میسازد.
جمعبندی بخش دوم
نقد ترتیب مراتب حرمت در بیان خواجه عبدالله انصاری، نشاندهنده اهمیت قاعدهمندی در عرفان اسلامی است. ترتیب پیشنهادی درسگفتار، با تأکید بر شرعیت بهعنوان پایه، طریقت بهعنوان راه، و حقیقت بهعنوان مقصد، سیر منطقیتری را ارائه میدهد. این ترتیب، نهتنها با منطق عرفانی همخوانی دارد، بلکه با آیات و احادیث اسلامی نیز سازگار است.
بخش سوم: انبساط، سرور، و شهود: اوج سلوک عرفانی
انبساط: گشایش روحی سالک
انبساط، حالتی است که سالک با درک عظمت الهی، به گشایش روحی دست مییابد. این حالت، مانند گشودهشدن پنجرهای به سوی نور است که قلب سالک را روشن میسازد. اما این گشایش، باید از جرات، یعنی بیادبی در برابر خداوند، مصون بماند. درسگفتار، با تمثیلی از نادرشاه و نادرقلی، این تمایز را روشن میسازد: نادرشاه در مقام رسمی، از نادرقلی در حالت غیررسمی متمایز است. سالک نیز باید در مقام انبساط، ادب الهی را حفظ کند و به خودبینی گرفتار نشود.
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ
(: «چهرههایی در آن روز درخشاناند»، عبس: ۳۸)
این آیه شریفه از قرآن کریم، به درخشش و گشایش چهرههای مؤمنان اشاره دارد که انعکاسی از انبساط روحی در سلوک است.
سرور: شادی معنوی
سرور، شادی معنوی است که از نزدیکی به خداوند حاصل میشود. این حالت، مانند جوشش چشمهای زلال در قلب سالک است که او را از تشنگی نفسانیات سیراب میکند. اما این سرور، باید از امان، یعنی احساس امنیت کاذب، مصون بماند. سالک باید همواره در برابر خداوند احساس خشیت و نیاز داشته باشد، چنانکه قرآن کریم میفرماید:
أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
(: «آگاه باشید که بر دوستان خدا نه ترسی است و نه آنان اندوهگین میشوند»، یونس: ۶۲)
این آیه، بر سرور اولیای خدا تأکید دارد، اما این سرور همراه با خشیت و آگاهی است، نه امان کاذب.
شهود: مشاهده حقیقت الهی
شهود، بالاترین مرتبه معنوی است که سالک در آن حقیقت الهی را مشاهده میکند. این حالت، مانند رسیدن به قلهای است که از آن، تمام هستی در پرتو نور الهی دیده میشود. اما این شهود، باید از دخالت اسباب، یعنی وابستگی به علل مادی، مصون بماند. سالک در این مرحله، به وحدت وجود دست مییابد و همه چیز را در پرتو وجه الهی میبیند.
جمعبندی بخش سوم
انبساط، سرور، و شهود، مانند سه گوهر در تاج سلوک عرفانیاند که سالک را به اوج معرفت میرسانند. حفظ این حالات از رهزنهای جرات، امان، و اسباب، نیازمند هوشیاری و مراقبت مداوم است. این مراتب، نشاندهنده سیر سالک از گشایش روحی به شادی معنوی و در نهایت به مشاهده حقیقت الهی است.
بخش چهارم: نقد استناد به عرفای گذشته
اهمیت سندمحوری در عرفان
درسگفتار، به نقد استناد به عرفایی مانند شبلی و حلاج میپردازد و بر لزوم استناد به منابع معتبر و سنددار تأکید میکند. این نقد، نشاندهنده اهمیت قاعدهمندی و سندمحوری در عرفان اسلامی است. عرفان، برخلاف تصور برخی، علمی دقیق است که نباید به شایعات یا روایات غیرمعتبر وابسته باشد. به جای استناد به عرفای گذشته که سندیت تاریخی آنها محل تردید است، باید به منابع معتبر مانند قرآن کریم، سنت، و سخنان اولیای معصوم استناد کرد.
درسگفتار، با تمثیلی از امام سجاد (ع) که خود را «أقل الأقلین» میخواند، بر تواضع و فروتنی در برابر خداوند تأکید میکند. این تواضع، به مثابه سپری است که سالک را از خودبینی و غرور حفظ میکند. در مقابل، استناد به شخصیتهایی مانند شبلی یا حلاج، به دلیل فقدان اسناد معتبر، میتواند به گمراهی منجر شود.
درنگ: عرفان اسلامی، علمی سندمحور است که باید بر پایه قرآن کریم، سنت، و سخنان اولیای معصوم استوار باشد. استناد به روایات غیرمعتبر، مانند راهزنی است که سالک را از مسیر حق منحرف میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
نقد استناد به عرفای گذشته، بر اهمیت سندمحوری در عرفان اسلامی تأکید دارد. این نقد، نشان میدهد که عرفان، مانند هر علم دیگر، نیازمند اسناد معتبر و قواعد دقیق است. استناد به اولیای معصوم، مانند امام سجاد (ع)، به دلیل سندیت تاریخی و معنوی، راهگشای سالک در مسیر حقیقت است.
بخش پنجم: تبیین روانشناختی انبساط
انبساط از منظر روانشناختی
درسگفتار، انبساط را از منظر روانشناختی تبیین میکند و آن را به گشایش روحی در اثر مشاهده عظمت الهی تشبیه میکند. این گشایش، مانند تأثیر مناظر عظیم طبیعی بر روح انسان است که قلب را از تنگنای نفسانیات رها میسازد. درسگفتار، با تمثیلی از تأثیر کوه و طبیعت بر انسان، نشان میدهد که مشاهده عظمت الهی، ذهن و روح سالک را باز میکند و او را به سوی معرفت الهی سوق میدهد.
این تبیین، مانند پلی است که عرفان را به روانشناسی متصل میکند. سالک، مانند کسی است که در برابر قلهای عظیم میایستد و با دیدن عظمت آن، روحش گشوده میشود. اما این گشایش، باید با ادب و مراقبت همراه باشد تا به بیادبی یا خودبینی منجر نشود.
جمعبندی بخش پنجم
تبیین روانشناختی انبساط، نشاندهنده پیوند عمیق میان عرفان و روانشناسی است. انبساط، مانند گشایش دریچهای به سوی نور الهی است که سالک را از محدودیتهای نفسانی رها میسازد. این تبیین، مفاهیم عرفانی را ملموستر کرده و جایگاه والای عرفان در تبیین حالات روحی انسان را نشان میدهد.
نتیجهگیری نهایی
کتاب حاضر، با بازنویسی درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در شرح «منازل السائرین»، به تبیین مراتب حرمت در سلوک عرفانی پرداخته و با نقد ترتیب پیشنهادی خواجه عبدالله انصاری، سیر منطقیتری را برای این مراتب ارائه داده است. این اثر، با تأکید بر شرعیت بهعنوان پایه، طریقت بهعنوان راه، و حقیقت بهعنوان مقصد، سلوک عرفانی را به مثابه سفری معنوی ترسیم کرده که سالک را از ظواهر شرعی به سوی وحدت الهی هدایت میکند. آیات قرآن کریم، احادیث نبوی، و سخنان اولیای معصوم، مانند امام سجاد (ع)، بهعنوان چراغهای راهنما در این مسیر معرفی شدهاند. نقد استناد به عرفای گذشته و تأکید بر سندمحوری، نشاندهنده قاعدهمندی عرفان اسلامی است که مانند ریاضیاتی دقیق، نیازمند ترتیبی منظم و اسنادی معتبر است.
با نظارت صادق خادمی