متن درس
منازل السائرین: تأملی عرفانی در باب شکر
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۹۷)
دیباچه
در ساحت عرفان اسلامی، شکر یکی از مقامات بنیادین سلوک است که در «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، به عنوان گوهری در مرتبت نازل قسم اخلاق، رخ مینماید. این مقام، که در مرطِ عام عامهها جای دارد، نهتنها دروازهای به سوی معرفت الهی است، بلکه آیینهای است که نرمی دل و تسداد سالک را در برابر لطف بیکران حق تعالی بازمیتاباند. درسگفتار حاضر، برگرفته از تأملات عرفانی آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسهای از سلسله مباحث منازل السائرین، به تبیین عمیق و نقادانه باب شکر میپردازد.
بخش نخست: شکر، گوهر ثناء بر منعم
تعریف شکر در عرفان اسلامی
شکر، در نگاه عرفانی آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به معنای ثناء و ستایش منعم به سبب نعمت تعریف میشود. این تعریف، شکر را به فعلی از سوی عبد محدود میسازد که در برابر نعمت الهی، با زبانی سرشار از سپاس و دل آکنده از معرفت، به ستایش پروردگار میپردازد. برخلاف دیدگاه خواجه عبدالله انصاری که شکر را به سه جزء معرفت نعمت، قبول نعمت، و ثناء بر آن تقسیم میکند، در این درسگفتار تأکید شده که شکر صرفاً در ثناء خلاصه میشود و معرفت و قبول، مبادی و مقدمات آناند، نه اجزای آن. این نگاه، شکر را چون نغمهای میداند که از چشمه دل سالک جاری میشود و تنها زمانی به کمال میرسد که با آگاهی از نعمت و پذیرش آن همراه گردد.
درنگ: شکر، ثناء بر منعم به سبب نعمت است و معرفت و قبول نعمت، مقدمات آناند، نه اجزای آن. |
نقد تقسیمبندی خواجه عبدالله انصاری
خواجه عبدالله انصاری در «منازل السائرین» شکر را به سه بخش معرفت نعمت، قبول نعمت، و ثناء بر آن تقسیم کرده است. اما آیتالله نکونام قدسسره این تقسیمبندی را نادرست میدانند و استدلال میکنند که معانی شکر نمیتواند چندگانه باشد، زیرا هر واژهای تنها یک معنا دارد. از اینرو، معرفت نعمت و قبول آن، مبادی شکرند و تنها ثناء، معنای حقیقی شکر را دربرمیگیرد. این نقد، ریشه در تحلیل لغوی و عرفانی واژه شکر دارد و بر وحدت معنایی آن تأکید میورزد. به تعبیر ایشان، معرفت و قبول، چون بذریاند که خاک شکر را آماده میسازند، اما خود میوه شکر نیستند.
مبادی شکر: معرفت و قبول نعمت
معرفت نعمت، به معنای شناخت آن بهعنوان لطف الهی و تمییز آن از مصیبت یا امور غیرنعمتی است. این شناخت، نهتنها در ذهن، بلکه در باطن و روح سالک رخ میدهد و او را از غفلت به سوی آگاهی هدایت میکند. بهعنوان مثال، نعمتی چون آب در تابستان، چون چشمهای زلال، حیاتبخش است، اما در سرمای زمستان، ممکن است مصیبت تلقی شود. قبول نعمت نیز پذیرش آن با تواضع و اظهار افتقار به منعم است. سالک با این پذیرش، نعمت را از منعم میبیند و از نسبت دادن آن به خود یا اسباب ظاهری پرهیز میکند. این دو مبدا، چون دو بالاند که سالک را به سوی ثناء و شکر پرواز میدهند.
درنگ: معرفت نعمت و قبول آن، مبادی شکرند و زمینهساز ثناء بر منعم میشوند. |
جمعبندی بخش نخست
شکر، در مقام عرفانی، گوهر ثناست که با معرفت و قبول نعمت به کمال میرسد. نقد آیتالله نکونام بر تقسیمبندی خواجه، بر وحدت معنایی شکر تأکید دارد و معرفت و قبول را مقدمات ضروری، اما متمایز از خود شکر میداند. این دیدگاه، شکر را بهعنوان حالتی قلبی و زبانی معرفی میکند که سالک را به سوی معرفت و تسلیم در برابر حق تعالی هدایت مینماید.
بخش دوم: جایگاه شکر در مراتب سلوک
شکر در مرتبه عامة
شکر، در چارچوب «منازل السائرین»، از صفات نازل و متعلق به عامة سالکان است که در مرتبه چهارم قسم اخلاق، پس از صبر و رضا، قرار دارد. این مرتبه، به سالکان مبتدی تعلق دارد که هنوز در وادی خلقاند و به مراتب عالیتر، مانند اصول، احوال، و حقایق، نرسیدهاند. به تعبیر آیتالله نکونام، شکر در این مرتبه، چون گامی ابتدایی است که سالک را از غفلت به سوی آگاهی میبرد، اما هنوز از مقامات عالی عرفانی فاصله دارد. این جایگاه، شکر را بهعنوان پلی میداند که سالک را از خودبینی به سوی تواضع و تسلیم هدایت میکند.
درنگ: شکر، از صفات نازل عامة سالکان است و در مرتبه چهارم قسم اخلاق قرار دارد. |
شکر و بندگی: امر الهی به شکر
شکر، به دلیل امر الهی در قرآن کریم، نهتنها نشانه بندگی، بلکه بخشی از تربیت الهی سالک است. در قرآن کریم آمده است: وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ (: و هنگامی که پروردگارتان اعلام کرد که اگر شکرگزار باشید، قطعاً بر [نعمت] شما میافزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بیتردید عذابم سخت است). این آیه، شکر را بهعنوان فرمانی الهی معرفی میکند که سالک را به سوی معرفت و تسلیم هدایت مینماید. آیتالله نکونام این امر را به تمثیلی زیبا تشبیه میکنند: خداوند، چون مربیای مهربان، به سالک میگوید «سفت بزن»، تا او را در مسیر تربیت و کمال قرار دهد. این امر، نه برای جبران نعمت، بلکه برای بیداری دل و قرب به حق است.
نقد شارح: تفاوت عارف و عالم
آیتالله نکونام قدسسره، با نگاهی نقادانه، تفاوت میان خواجه عبدالله انصاری بهعنوان عارف و شارح او، عبدالرزاق قاشانی، بهعنوان عالم را برجسته میسازند. خواجه، عارفی واصل است که متن «منازل السائرین» را با تجربه عرفانی خویش نگاشته، درحالیکه قاشانی، عالمی است که به عرفان نظری گرایش یافته و شرح خود را با اتکا به طلمسانی ارائه کرده است. این تفاوت، سبب شده که شارح، به دلیل فقدان عمق عرفانی، از نقد دیدگاه خواجه پرهیز کند و شرحی عالمانه، اما فاقد ژرفای عرفانی، ارائه دهد. این نقد، بر اهمیت تجربه عرفانی در فهم مقامات سلوک تأکید دارد و نشان میدهد که عرفان عملی، چون چشمهای زلال، از عرفان نظری متمایز است.
درنگ: خواجه، عارفی واصل است، اما شارح، عالمی نظری است که فاقد عمق عرفانی خواجه است. |
جمعبندی بخش دوم
شکر، در مرتبه عامة، گامی ابتدایی در سلوک عرفانی است که سالک را به سوی معرفت و تسلیم هدایت میکند. امر الهی به شکر، نشانه لطف پروردگار است که سالک را در مسیر تربیت قرار میدهد. نقد شارح، بر تفاوت عرفان عملی و نظری تأکید دارد و جایگاه خواجه را بهعنوان عارفی واصل برجسته میسازد.
بخش سوم: موانع و آثار شکر
کفران نعمت: نتیجه غفلت و خودبینی
کفران نعمت، نتیجه عدم معرفت یا قبول نعمت است که با غفلت یا آلوده کردن نعمت به معصیت رخ میدهد. آیتالله نکونام این حالت را به تمثیلی گویا تشبیه میکنند: کسی که لیوان آب را به جای نوشیدن، به صورت آورنده آن بپاشد، نعمت را قبول نکرده و کفران ورزیده است. بسیاری از بندگان، نعمتهای الهی چون سلامت، جوانی، یا آرامش را به دلیل غفلت نمیشناسند و با نسبت دادن آنها به خود یا اسباب ظاهری، از شکر بازمیمانند. این غفلت، چون پردهای تاریک، مانع دیدار لطف الهی میشود و دل را از صفا و قرب محروم میسازد.
درنگ: کفران نعمت، نتیجه غفلت یا عدم قبول نعمت است و دل را از صفا و قرب محروم میکند. |
شکر مخلوق: مقدمه شکر خالق
شکر مخلوق، به تعبیر آیتالله نکونام، مقدمه شکر خالق است، زیرا مخلوق، مظهر اراده الهی است. حدیث شریف «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» این حقیقت را بازمیتاباند که شکر مخلوق، چون پلی است به سوی شکر خالق. سالک با سپاس از مخلوق، که دست او دست پروردگار است، به معرفت و محبت الهی نزدیکتر میشود. این دیدگاه، خلق را عیال الله میداند و شکر آنها را نشانه نرمی دل و تسلیم در برابر حق معرفی میکند.
درنگ: شکر مخلوق، مقدمه شکر خالق است و خلق را مظهر اراده الهی میداند. |
صفا و قبول نعمت: آثار شکر
قبول نعمت، حتی اگر ظاهری ساده داشته باشد، صفا، عشق، و قرب به همراه میآورد. آیتالله نکونام این حقیقت را با تمثیلی زیبا بیان میکنند: لیوان آبی که با محبت عرضه شود، نهتنها عطش را رفع میکند، بلکه صفا و لطف باطنی به دل میآورد. رد نعمت، در مقابل، چون بستن درِ لطف است و دل را از نور الهی محروم میسازد. روایت «لا یرد الاحسان الا الحمار» این حقیقت را تأکید میکند که رد احسان، نشانه جهل و دوری از معرفت است.
شکر و پیشگیری از بلا
شکر، بهعنوان عملی پیشگیرانه، مانع نزول بلا میشود و دل را در برابر لطف الهی باز نگه میدارد. آیتالله نکونام این مفهوم را با ضربالمثل «پیشگیری به ز درمان» تبیین میکنند و میفرمایند که شکر، چون سپری است که سالک را از مصائب حفظ میکند. غفلت از شکر، در مقابل، بلا را دعوت میکند و دل را در تاریکی فرو میبرد. این دیدگاه، شکر را نهتنها عبادتی زبانی، بلکه حالتی قلبی میداند که با معرفت و محبت، سالک را به سوی کمال هدایت میکند.
درنگ: شکر، مانع بلا میشود و دل را در برابر لطف الهی باز نگه میدارد. |
جمعبندی بخش سوم
کفران نعمت، نتیجه غفلت و خودبینی است که دل را از صفا محروم میکند. شکر مخلوق، مقدمه شکر خالق است و قبول نعمت، صفا و قرب به همراه میآورد. شکر، بهعنوان عملی پیشگیرانه، سالک را از بلا حفظ میکند و او را به سوی معرفت و محبت الهی هدایت مینماید.
بخش چهارم: شکر در زندگی روزمره
شکر و نرمی دل
شکر، نشانه نرمی و لطافت دل است که با معرفت و محبت به نعمت و منعم، در تمام شئون زندگی سالک جریان مییابد. آیتالله نکونام شکر را حالتی قلبی میدانند که فراتر از زبان، در روح و باطن سالک ریشه دارد. این نرمی دل، چون گلی است که در باغ وجود سالک میشکفد و او را به سوی صفا و قرب الهی میبرد. سالک با شکر، از خودبینی و تکبر رها میشود و به تواضع و محبت دست مییابد.
درنگ: شکر، نشانه نرمی دل است و سالک را به صفا و قرب الهی هدایت میکند. |
مثالهای عملی شکر
آیتالله نکونام با تمثیلاتی از زندگی روزمره، شکر را در دسترس همگان نشان میدهند. حضور مردم در اجتماع، خود نعمتی است که با شکر آن، سالک از ترس و تنهایی رها میشود. بهعنوان مثال، در دوران بمباران، که شهرها خالی از سکنه بود، وجود حتی یک نفر، نشانه حیات و لطف الهی بود. شکر این نعمت، دل را به صفا میرساند و سالک را به معرفت نعمتهای الهی نزدیکتر میکند. همچنین، قبول هدایای ساده، چون یک شاخه گل یا یک کاغذ، صفا و عشق به همراه میآورد و دل را از غفلت رها میسازد.
شکر و محبت به خلق
شکر، نهتنها به خالق، بلکه به خلق نیز تعلق دارد. آیتالله نکونام با استناد به روایات، تأکید میکنند که شکر خلق، نشانه معرفت و محبت است. سالک با گفتن «دست شما درد نکند» به مخلوق، در واقع شکر خالق را به جای میآورد. این محبت، چون نوری است که دلها را به هم پیوند میدهد و اجتماع را به صفا و آرامش میرساند. رد این محبت، در مقابل، دل را از لطف الهی محروم میکند و سالک را در تاریکی غفلت فرو میبرد.
جمعبندی بخش چهارم
شکر در زندگی روزمره، نشانه نرمی دل و محبت به خلق و خالق است. مثالهای عملی، مانند شکر از حضور مردم یا قبول هدایای ساده، شکر را در دسترس همگان نشان میدهند. این مقام، سالک را به صفا، عشق، و قرب الهی هدایت میکند و او را از غفلت و خودبینی رها میسازد.
جمعبندی نهایی
باب شکر در «منازل السائرین»، بهعنوان مرتبهای نازل در قسم اخلاق، سالک را به سوی معرفت، تسلیم، و محبت الهی هدایت میکند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی نقادانه، شکر را به ثناء بر منعم محدود کرده و معرفت و قبول نعمت را مبادی آن میدانند. این دیدگاه، شکر را حالتی قلبی و زبانی معرفی میکند که با نرمی دل و صفا، سالک را از غفلت به سوی قرب الهی میبرد. شکر مخلوق، مقدمه شکر خالق است و قبول نعمت، حتی در سادهترین صورت، صفا و عشق به همراه میآورد. شکر، بهعنوان عملی پیشگیرانه، مانع بلا میشود و دل را در برابر لطف الهی باز نگه میدارد. مثالهای زندگی روزمره، شکر را در دسترس همگان نشان میدهند و آن را بهعنوان گوهری در سلوک عرفانی معرفی میکنند.
با نظارت صادق خادمی |