متن درس
باب الحیاء: سیر تکاملی حیاء در سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۰۵)
دیباچه
مقام حیاء، بهمثابه یکی از ارکان بنیادین سلوک عرفانی در کتاب شریف منازل السائرین، در درسگفتار جلسه سیصد و پنجم (مورخ ۲۶/۱/۱۳۸۹) با ژرفنگری و دقت بینظیری تبیین شده است. این مقام، که در سه مرتبه حیاء عام، حیاء خواص و حیاء عارفان کامل تشریح گردیده، نمودار سفری معنوی است که سالک را از ملاحظه نگاه خلق به شهود حق و انس با او رهنمون میسازد. حیاء، بهسان پلی میان ظاهر و باطن، سالک را از شرم اجتماعی به سوی شرم الهی و نهایتاً به وحدتنگری عارفانه هدایت میکند.
بخش نخست: مراتب حیاء و سیر تکاملی آن
مرتبهبندی حیاء
حیاء، بهمثابه یکی از مقامات محوری سلوک عرفانی، در سه مرتبه متمایز تعریف شده است: حیاء عام، که شرم از دیده شدن توسط خلق است؛ حیاء خواص، که ملاحظه شهود حق و آگاهی از نظارت الهی را در بر میگیرد؛ و حیاء عارفان کامل، که با انس تام به حق و محبت به همه هستی به دلیل خدا مشخص میشود. این مراتب، سیر صعودی سالک را از شرم ظاهری و اجتماعی به سوی شرم باطنی و عرفانی نشان میدهند، گویی که سالک از ساحلی سطحی به اقیانوسی عمیق از معرفت و قرب الهی گام مینهد.
درنگ: مراتب حیاء، نمودار سیر تکاملی سالک از شرم اجتماعی به سوی انس با حق است، که در آن، هر مرتبه به سطحی عمیقتر از آگاهی و قرب الهی ارتقا مییابد. |
حیاء عام: شرم از روئیت خلق
حیاء عام، ابتداییترین مرتبه حیاء است که ریشه در فطرت اجتماعی انسان دارد. در این مرتبه، سالک از دیده شدن توسط دیگران شرم میکند و ملاحظاتی را در رفتار خود رعایت مینماید. این شرم، حتی در میان غیرمؤمنان نیز دیده میشود؛ چنانکه کافر یا مشرک، در حضور دیگران، به دلیل نگاه خلق، ملاحظهای در رفتار و پوشش خود دارد. این حیاء، گویی آیینهای است که انسان را در برابر نگاه دیگران به بازتاب خویشتن وامیدارد.
حیاء خواص: ملاحظه شهود حق
در مرتبه حیاء خواص، سالک به آگاهی از نظارت الهی میرسد. او خدا را نمیبیند، اما آگاه است که خدا او را میبیند و از اینرو، رفتار خود را با ملاحظه این حضور تنظیم میکند. این مرتبه، گویی گامی است از ساحت ظاهر به سوی باطن، که سالک را به سوی قرب الهی رهنمون میسازد. این آگاهی، مانند نوری است که تاریکی غفلت را میشکافد و سالک را به سوی معرفتی ژرفتر هدایت میکند.
حیاء عارفان کامل: انس با حق
در مرتبه سوم، حیاء عارفان کامل، سالک به انس کامل با حق میرسد. در این مقام، او نهتنها خدا را شهود میکند، بلکه با او انس میگیرد و همه هستی را به دلیل خدا دوست میدارد. این مرتبه، گویی قلهای است که سالک پس از پیمودن درههای شرم اجتماعی و آگاهی الهی، به آن دست مییابد و در آن، همه عالم را آیینهای از جمال حق میبیند.
درنگ: حیاء عارفان کامل، انس با حق و محبت به همه هستی به دلیل خداست، که سالک را از تعلقات نفسانی آزاد کرده و به وحدتنگری عارفانه میرساند. |
بخش دوم: محبت و مراتب آن در سلوک عرفانی
حدیث نبوی: محوریت محبت در سلوک
حدیث شریف نبوی: «مَنْ أَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ أَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ» (هر که دیدار خدا را دوست بدارد، خدا نیز دیدار او را دوست میدارد)، محوریت محبت متقابل بین خدا و بنده را در سلوک عرفانی نشان میدهد. این محبت، مانند نسیمی است که روح سالک را به سوی لقای الهی میکشاند و او را به انس با حق رهنمون میسازد.
همچنین، حدیث: «الْمَرْءُ یُحْشَرُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ» (انسان با کسی که دوستش دارد محشور میشود)، بر تأثیر محبت در تعیین مقصد نهایی سالک تأکید دارد. محبت به خدا، سالک را به قرب الهی میرساند، درحالیکه محبت به غیر، او را به جدایی از حق میکشاند.
تمایز ود، حب و عشق
در سلوک عرفانی، محبت در سه مرتبه متمایز میشود: ود، حب و عشق. ود، محبتی خفیف و ناپایدار است که ممکن است به جدایی منجر شود؛ مانند محبتی که به اشیاء مادی یا روابط اجتماعی محدود میگردد. حب، محبتی عمیقتر و پایدار است که سالک را به انس با محبوب میرساند. عشق، اما، وصول کامل به حق و فنا در اوست، گویی سالک در اقیانوس بیکران الهی غرق میشود و جز او چیزی نمیبیند.
درنگ: ود، حب و عشق، مراتب محبت در سلوک عرفانیاند که از محبت سطحی و نفسانی به سوی وصول کامل به حق سیر میکنند. |
آیه قرآنی: شدت محبت مؤمنان
قرآن کریم در سوره بقره، آیه ۱۶۵، میفرماید:
وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ
: «و کسانی که ایمان آوردهاند، به خدا محبت بیشتری دارند.» این آیه، بر شدت محبت مؤمنان به خدا تأکید دارد و نشان میدهد که حب الهی، سالک را به انس و قرب به حق رهنمون میسازد.
مثال لامپ و شعاع
برای تبیین مرتبه دوم حیاء، تمثیلی زیبا ارائه شده است: سالک در این مرتبه، مانند کسی است که از دور شعاع لامپ را میبیند، نه خود لامپ را. او صفات الهی چون عظمت، قدرت، جمال و لطف حق را شهود میکند، اما هنوز به وصول کامل به ذات حق نرسیده است. این تمثیل، گویی آیینهای است که تفاوت بین شهود غیرمستقیم و مستقیم را به نمایش میگذارد.
بخش سوم: نقد انزوای نادرست و وحدتنگری عارفانه
نقد وحشت از خلق
یکی از نکات برجسته درسگفتار، نقد عبارت «وَ تُوحِشُهُ مِنَ الْغَیْر» (وحشت از غیر) است. مخلوقات، بهمثابه مظاهر الهی، آیات و کلمات حقاند و وحشت از آنها، نشانه انحرافی از عرفان حقیقی است. عارف، با همه هستی به دلیل خدا انس دارد و از خلق به دلیل بدکاری آنها دوری نمیجوید، بلکه بدکاری را رد میکند و با فاعل آن مانوس است.
درنگ: عارف حقیقی، با همه هستی به دلیل خدا انس دارد و وحشت از خلق، نشانه انحراف از عرفان و گرایش به انزوای نادرست است. |
جهان خرم از اوست
عارف، به دلیل عشق به خدا، عاشق همه عالم است، چنانکه شاعر میسراید: «جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست». این بیت، وحدتنگری عارفانه را به زیبایی نشان میدهد، که در آن، همه مخلوقات به دلیل ارتباط با خدا، ارزشمند و دوستداشتنیاند.
نقد صوفیگری و قلندری
درسگفتار با نقدی صریح، صوفیگری و قلندری را از عرفان حقیقی متمایز میکند. عارف، شاد، متمدن و دلنواز است و انزوای نادرست یا وحشت از خلق، او را به خودبینی و تکبر میکشاند. عرفان اسلامی، سالک را به تعامل مثبت با خلق و تواضع در برابر خدا و مخلوقاتش هدایت میکند.
مثال محبت امام حسین (ع)
محبت امام حسین (ع) به فرزندان و یارانش، نمونهای والا از محبت لله است. او، مانند کسی که کعبه را طواف میکند، عزیزانش را دوست میداشت، اما این محبت، برای خدا بود و به قربانی کردن آنها در راه حق منجر شد. این محبت، گویی شعلهای است که در دل عارف میسوزد و همه چیز را برای خدا فدا میکند.
بخش چهارم: آیات و احادیث در تبیین حیاء و محبت
آیه رضایت متقابل
قرآن کریم در سوره مائده، آیه ۱۱۹، میفرماید:
رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ
: «خدا از آنها خشنود است و آنها از خدا خشنودند.» این آیه، رابطه متقابل رضایت بین خدا و بنده را نشان میدهد که نتیجه انس و حب با حق است.
حدیث زینت بودن برای دین
حدیث شریف: «کُونُوا لَنَا زَیْنًا وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْنًا» (برای ما زینت باشید و مایه ننگ ما نباشید)، بر ضرورت رفتار متعادل و جذاب عارف تأکید دارد. عارف، گویی گلی است که با عطر رفتارش، خلق را به سوی خدا جلب میکند.
درنگ: عارف، با رفتار متعادل و دلنواز، زینت دین است و خلق را به سوی خدا جلب میکند، نه آنکه با انزوا یا ظاهرگرایی، مایه شرمساری دین شود. |
بخش پنجم: جمعبندی و نتیجهگیری
مقام حیاء در منازل السائرین، بهمثابه یکی از ارکان سلوک عرفانی، سفری معنوی را از شرم اجتماعی به سوی انس با حق و وحدتنگری عارفانه ترسیم میکند. حیاء عام، شرمی فطری است که در همه انسانها وجود دارد. حیاء خواص، سالک را به آگاهی از نظارت الهی و شهود صفات حق میرساند. حیاء عارفان کامل، با انس تام به حق و محبت به همه هستی به دلیل خدا، قله سلوک عرفانی را نشان میدهد. نقد انزوای نادرست و وحشت از خلق، بر تفاوت عرفان حقیقی با صوفیگری و قلندری تأکید دارد. آیات قرآن کریم، مانند «وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» و «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ»، و احادیث نبوی، این مقام را روشنتر میکنند. عارف، با انس به خدا، عاشق همه هستی است و این محبت، او را به تواضع، شادی و تعامل مثبت با خلق هدایت میکند. این تحلیل، عمق و نظاممندی عرفان اسلامی را در تبیین حیاء و نقش آن در سلوک عرفانی نشان میدهد.
با نظارت صادق خادمی |