متن درس
صدق فی معرفة الصدق: فنای در فاعلیت الهی و ظهور اراده حق
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 317)
دیباچه
مقام صدق، بهمثابه یکی از قلههای رفیع سلوک عرفانی در کتاب شریف منازل السائرین، در این درسگفتار با تمرکز بر مرتبه سوم آن، یعنی صدق فی معرفة الصدق، تبیین شده است. این مرتبه، اوج کمال معنوی است که در آن، فاعلیت الهی بر عمل سالک غالب بوده و عمل، مظهر اراده حق میشود، بیآنکه خودیت یا فاعلیت نفسانی در آن دخالت داشته باشد. صدق سوم، گویی آیینهای است که تنها حق در آن تجلی مییابد و سالک، چون سایهای محو، در نور الهی فانی میشود.
بخش نخست: مراتب صدق و تعریف صدق سوم
مراتب سهگانه صدق
صدق در سلوک عرفانی، در سه مرتبه تعریف میشود: مرتبه نخست، انطباق کلام و عمل با حقیقت، بدون ریا و سالوس است؛ مرتبه دوم، عملی است که برای حق و با هدف قرب الهی انجام میشود، اما فاعلیت سالک در آن باقی است؛ و مرتبه سوم، صدق فی معرفة الصدق، که فاعلیت از حق است و عمل، مظهر اراده الهی میگردد. این مراتب، سیر سالک را از صداقت ظاهری به اخلاص و نهایتاً به فنای در فاعلیت الهی نشان میدهند. صدق سوم، شامل صدق اول و دوم است، اما صدق دوم ممکن است به صدق سوم نرسد، گویی که مرتبه سوم، قلهای است که تنها با محو خودیت قابل دسترسی است.
درنگ: صدق فی معرفة الصدق، مرتبه اعلای صدق است که در آن، فاعلیت الهی بر عمل سالک غالب بوده و عمل، مظهر اراده حق میشود. |
تعریف صدق سوم
صدق سوم، زمانی محقق میشود که رضایت حق با عمل، حال یا وقت سالک انطباق یابد، بهگونهای که فاعلیت از حق باشد، نه از سالک. این انطباق، با عبارت «یتفق رضی الحق بعمل العبد أو حاله أو وقته» تعریف میشود، یعنی رضایت حق به عمل، حال یا وقت عبد تحقق مییابد. این تعریف، با آیه شریفه وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ (انفال: ۱۷) همخوانی دارد که میفرماید: «و تو [ای پیامبر] هنگامی که تیر انداختی، تیر نینداختی، بلکه خدا تیر انداخت» (). سالک در این مقام، خود را فاعل نمیبیند و عملش، ظهور اراده حق است، گویی که او چون قلمی است در دست حق که تنها به اراده او مینگارد.
تفاوت صدق دوم و سوم
در صدق دوم، سالک برای حق عمل میکند، مانند خواندن نماز قربة إلی الله، اما فاعلیت او باقی است. در صدق سوم، فاعلیت از حق است و سالک تنها مظهر اراده الهی است. اگر سالک خود را فاعل ببیند، عملش کذب میشود، زیرا هرگونه خودیت در این مرتبه، با حقیقت صدق ناسازگار است. این تمایز، مانند تفاوت میان آینهای است که نور را بازتاب میدهد و منبعی که خود نور میافشاند.
بخش دوم: نقدهای عرفانی و نسخهشناسی
نقد عبارت «یتوافق» در شرح
شرح، با استفاده از عبارت «لما یتوافق رضی الحق»، انطباق دوسویه رضایت حق و عبد را مطرح کرده که شائبه شرك دارد. این عبارت، نادرست است، زیرا در صدق سوم، تنها رضایت حق مطرح است و رضایت عبد دخالتی ندارد. عبارت صحیح، «یتفق رضی الحق» است، یعنی رضایت حق به عمل عبد تحقق مییابد. این نقد، بر توحید افعالی و حذف خودیت تأکید دارد، گویی که سالک، چون سایهای است که در نور حق محو میشود و هیچ استقلال وجودی ندارد.
درنگ: عبارت «یتفق رضی الحق» بر توحید افعالی و حذف شائبه شرك در صدق سوم تأکید دارد، در حالی که «یتوافق» نادرست است. |
مراتب سهگانه یا پنجگانه
متن، دو قرائت از مراتب صدق ارائه میدهد: قرائت سهگانه شامل عمل (نازل)، حال (متوسط) و وقت (نهایت)؛ و قرائت پنجگانه شامل عمل (نازل)، حال و وقت (متوسط)، و یقین و قصد (نهایت). شرح، با جایگزینی «إتیان العبد» به جای «إیقان العبد»، یقین را حذف و عمل را تکرار کرده است. نسخه طلمسانی، که «إیقان العبد و قصده» را ذکر میکند، صحیحتر است. قرائت پنجگانه، با افزودن یقین و قصد، سلوک را جامعتر و متعالیتر میسازد، گویی که یقین، نوری است که سالک را به معرفت حق رهنمون میکند.
نقد نسخه شرح
جایگزینی «إتیان العبد» به جای «إیقان العبد» در شرح، دقت عرفانی را کاهش داده است. «إیقان» به معنای یقین، مرحلهای متعالیتر از عمل است که سالک را به معرفت حق میرساند. این نقد، اهمیت نسخهشناسی و دقت در مفاهیم عرفانی را نشان میدهد، مانند ضرورت انتخاب نسخهای که حقیقت معنا را بیکم و کاست منتقل کند.
بخش سوم: توحید افعالی و فنای در حق
حسنات الأبرار، سیئات المقربین
عمل صالح در مرتبه دوم، که حسنات ابرار است، در مرتبه سوم، که سیئات مقربین است، کذب میشود، زیرا فاعلیت سالک در آن دخیل است. در صدق سوم، تنها حق فاعل است. این مفهوم، با روایت «حسنات الأبرار سیئات المقربین» همخوانی دارد، گویی که هرگونه خودیت، حتی در عمل صالح، در مرتبه مقربین، چون پردهای است که حقیقت حق را میپوشاند.
درنگ: حسنات ابرار در مرتبه مقربین، به دلیل دخالت فاعلیت نفسانی، سیئات شمرده میشود، زیرا در صدق سوم، تنها حق فاعل است. |
عدم وجود مستقل عبد
اصل عبد بدون حق، «لا شیء محض» است، یعنی وجود و فاعلیت او تطفلی و وابسته به حق است. این دیدگاه، با فلسفه عرفانی وحدت وجود سازگار است، گویی که عبد، چون سایهای است که بدون نور حق، هیچ وجودی ندارد. بنابراین، هرگونه فاعلیت مستقل از سوی عبد، کذب است.
نقد مفهوم عدم صرف
مفهوم «عدم صرف» نادرست است، زیرا عدم مطلق وجود ندارد. حتی تصور عدم، با وجود مقید همراه است. این نقد، با فلسفه ملاصدرا همخوانی دارد که عدم را تنها در نسبت با وجود معنا میداند، گویی که عدم، چون سایهای است که در غیاب نور معنا مییابد.
بخش چهارم: اخلاص و عمل بیادعا
مثال عمل بدون خودنمایی
سالک در صدق سوم، مانند شهدا و جانبازانی است که بدون ادعا و خودنمایی عمل میکنند و ارادهشان ظهور اراده الهی است. این مثال، اخلاص و تسلیم را نشان میدهد، گویی که سالک، چون رودی است که بیصدا به سوی دریا جاری میشود.
نقد اطوار در عبادت
عبادتهای نمایشی و پراطوار، مانند افزودن مستحبات غیرضروری به نماز، با صدق سوم ناسازگار است. سادگی و اخلاص، جوهره عبادت صادقانه است. این نقد، با سیره اولیای الهی که نمازی ساده و بیتکلف میخوانند، همخوانی دارد، گویی که عبادت صادق، چون گلی است که بیآرایه در باغ الهی میشکفد.
درنگ: عبادت صادقانه، با سادگی و اخلاص همراه است و از اطوار و خودنمایی به دور است، مانند نمازی که بیتکلف برای حق خوانده میشود. |
مثال مادر عاشق
مادر، بدون انتظار پاداش، برای فرزندش کار میکند. سالک در صدق سوم، مانند این مادر، بدون خودیت و تنها برای حق عمل میکند. این تمثیل، عشق بیچشمداشت را نشان میدهد، گویی که سالک، چون مادری است که قلبش تنها برای رضایت حق میتپد.
مثال نماز میت
گفتن «ما رأیت إلا خیراً» در نماز میت، حتی برای فاسق، انشاء اخباری است که به امر الهی انجام میشود، نه شهادت به خیر بودن متوفی. این مثال، تسلیم به امر الهی را نشان میدهد، گویی که سالک، چون بندهای است که تنها به فرمان حق سخن میگوید.
نقد وراجی و خودنمایی
افرادی که با وراجی و خودنمایی، مانند وصیتنامهنویسی نمایشی، عمل میکنند، از صدق سوم دورند. سالک صادق، بدون ادعا و تنها برای حق عمل میکند، گویی که او چون نسیمی است که بیصدا میوزد و اثری ماندگار بر جای میگذارد.
بخش پنجم: اراده و توحید افعالی
نقد جبر و اختیار
جبر و اختیار مطلق نادرستاند. اراده سالک، ظهور اراده الهی است، نه مستقل و نه مجبور، بلکه در قالب «امر بین الأمرین» بهصورت مشاعی تفسیر میشود. این دیدگاه، با کلام شیعی و فلسفه ملاصدرا سازگار است، گویی که اراده سالک، چون شاخهای است که به درخت حق متصل است.
مثال «ما رمیت إذ رمیت»
آیه شریفه وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ (انفال: ۱۷) مبنای قرآنی صدق سوم است. این آیه نشان میدهد که فاعلیت واقعی از حق است، حتی در عمل پیامبر (ص). سالک صادق، عملش را به حق نسبت میدهد، گویی که او چون آینهای است که تنها نور حق را بازتاب میدهد.
درنگ: آیه «ما رمیت إذ رمیت» مبنای قرآنی صدق سوم است که فاعلیت واقعی را به حق نسبت میدهد و خودیت سالک را نفی میکند. |
نقد خودبینی در عمل
اگر سالک عملش را به خود نسبت دهد، گویی که آن را از خود میبیند، عملش کذب میشود، زیرا در حقیقت، فعل از حق است. این خودبینی، مانع تحقق صدق سوم است، گویی که پردهای است که حقیقت حق را از دید سالک میپوشاند.
رابطه صدق سوم و توحید
صدق سوم، به توحید افعالی میرسد، جایی که سالک با گفتن «لا حول و لا قوة إلا بالله»، تنها حق را فاعل میبیند. این مقام، اوج فنای فیالله است، گویی که سالک، چون قطرهای است که در اقیانوس حق محو میشود.
نقد تفکیک قدرت
تفکیک قدرت بین خدا و عبد، چه بهصورت طولی یا عرضی، نادرست است. اراده عبد، ظهور اراده الهی است، گویی که اراده سالک، چون نوری است که از منبع حق ساطع میشود و هیچ استقلال وجودی ندارد.
بخش ششم: قابلیت فهم صدق سوم و جمعبندی
قابلیت فهم صدق سوم
برخلاف نظر شرح که صدق سوم را مختص اهل خاص میداند، این مقام برای همه قابل فهم است، حتی برای افرادی ساده مانند مادران یا شهدا، مشروط به اخلاص و تسلیم به اراده حق. این دیدگاه، سلوک را برای همه دستیافتنی میسازد، گویی که صدق سوم، چون دری است که با کلید اخلاص گشوده میشود.
درنگ: صدق سوم، با اخلاص و تسلیم، برای همه قابل فهم و دستیابی است، نه مختص اهل خاص. |
جمعبندی
مقام صدق فی معرفة الصدق در منازل السائرین، اوج سلوک عرفانی است که فاعلیت الهی بر عمل سالک غالب بوده و عمل، مظهر اراده حق میشود. تعریف این مقام، «یتفق رضی الحق بعمل العبد أو حاله أو وقته»، بر انطباق رضایت حق با عمل، حال و وقت سالک تأکید دارد. نقد عبارت «یتوافق» و ترجیح «یتفق»، توحید افعالی را برجسته میکند. قرائت پنجگانه (عمل، حال، وقت، یقین، قصد) سلوک را جامعتر میسازد. مثالهایی مانند شهدا، مادر عاشق، و آیه شریفه وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ، اخلاص و فنای در حق را تصویر میکنند. نقد خودبینی، وراجی و اطوار، سالک را به سادگی و اخلاص دعوت میکند. مفهوم «حسنات الأبرار سیئات المقربین» نشاندهنده بطلان فاعلیت نفسانی در مرتبه مقربین است. صدق سوم، با توحید افعالی و «لا حول و لا قوة إلا بالله» پیوند خورده و سالک را به فنای کامل میرساند. این تحلیل، عرفان اسلامی را بهمثابه علمی ظریف معرفی میکند که با تأکید بر یقین و تسلیم، راهی برای تحقق حقیقت وجودی ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی |