در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 318

متن درس





منازل السائرین: باب الصدق، مرتبه سوم

منازل السائرین: تأملی در باب الصدق و مرتبه سوم آن

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 318)

دیباچه

کتاب حاضر، تدوینی علمی از درس‌گفتار شماره 318 «منازل السائرین» است که به قلم و بیان آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۸۹ ارائه شده است. این درس‌گفتار، با تمرکز بر «باب الصدق» و به‌ویژه مرتبه سوم صدق (صدق ثالث)، به بررسی عمیق مفاهیم عرفانی مرتبط با توحید افعالی و نقد دیدگاه رایج «حسنات الابرار سیئات المقربین» می‌پردازد.

بخش نخست: تبیین مرتبه سوم صدق و توحید افعالی

ماهیت صدق ثالث: رفع فاعلیت انسانی

مرتبه سوم صدق، که در اصطلاح عرفانی «صدق ثالث» نامیده می‌شود، منزلتی است که در آن، سالک به شهود حقیقت افعال الهی می‌رسد و فاعلیت خویش را به‌کلی نفی می‌کند. در این مرتبه، عمل به تمامی به خداوند متعال نسبت داده می‌شود، چنان‌که در متن اصلی آمده است:

«فهو فی الحقیقة فعل الله لأنه لم‌یکن له وجود فکیف یکون له فعل»

این کلام، چونان چراغی روشنگر، بر این حقیقت دلالت دارد که انسان در مرتبه صدق ثالث، وجود خویش را جز مظهر اراده الهی نمی‌بیند. همان‌گونه که شاخه‌ای در برابر باد خم می‌شود و خود را فاعل حرکت نمی‌داند، سالک نیز در این مقام، خود را از ادعای فاعلیت رها ساخته و تمامی افعال را به مبدأ هستی‌بخش نسبت می‌دهد. این دیدگاه، ریشه در توحید افعالی دارد و سالک را به سوی وحدت با حقیقت الهی رهنمون می‌سازد.

خطر خودبینی در مقام قرب

یکی از نکات کلیدی درس‌گفتار، هشدار نسبت به خطر اعتقاد به فاعلیت خویش است. اگر سالک در مقام قرب همچنان خود را فاعل عمل بداند، این اعتقاد به حجابی تبدیل می‌شود که او را از شهود حقیقت بازمی‌دارد:

«فإن بقی اعتقاده أنه فعله فقد احتجب به فکان ذنبا فی مقام القرب»

این حجاب، چونان پرده‌ای تیره بر قلب، مانع از تجلی نور الهی می‌شود. اعتقاد به فاعلیت خود، شرکی خفی است که در مرتبه قرب، به‌منزله گناهی محسوب می‌شود، نه به معنای گناه شرعی، بلکه به معنای انحراف از حقیقت توحید. سالک در این مقام، باید خود را چون آینه‌ای صیقلی سازد که جز انعکاس نور الهی، هیچ ندارد.

رفع گناه با شهود افعال الهی

در ادامه، متن اصلی بر این نکته تأکید دارد که با شهود افعال الهی، گناه ناشی از خودبینی بخشیده می‌شود:

«و إن ارتفع اعتقاده بشهود افعال الحق فقد غُفر ذنبه»

شهود افعال الهی، چونان نسیمی روح‌بخش، قلب سالک را از شائبه خودبینی پاک می‌کند. در این مرتبه، عمل سالک در حقیقت، فعل خداوند است و این آگاهی، او را به کمال وجودی می‌رساند. این فرآیند، همانند آبی زلال است که هر ناخالصی را از ظرف وجود شست‌وشو می‌دهد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین مرتبه سوم صدق، بر ضرورت رفع فاعلیت انسانی و نسبت دادن تمامی افعال به خداوند تأکید دارد. صدق ثالث، منزلتی است که سالک در آن، خود را جز مظهر اراده الهی نمی‌بیند. خطر خودبینی و شرک خفی، مانعی جدی در این مسیر است، اما شهود افعال الهی، این حجاب را برمی‌دارد و سالک را به سوی کمال رهنمون می‌سازد.

بخش دوم: مراتب سه‌گانه صدق و تمایز آن‌ها

تبیین مراتب صدق

درس‌گفتار، مراتب سه‌گانه صدق را به زیبایی تبیین می‌کند:

«صدق اول گفتیم باید ملاک توش باشد، صدق ثانی گفتیم باید خدا توش باشد، صدق ثالث گفتیم باید فاعل توش نباشد»

این مراتب، چونان پله‌هایی به سوی قله کمال‌اند. صدق اول، مبتنی بر نیت خالص است که ملاک عمل را تعیین می‌کند. صدق ثانی، حضور خداوند در عمل را طلب می‌کند، و صدق ثالث، با رفع فاعلیت انسانی، سالک را به توحید افعالی می‌رساند. این سلسله‌مراتب، چونان رودخانه‌ای است که از سرچشمه نیت خالص آغاز شده و به اقیانوس توحید می‌پیوندد.

تفاوت صدق ثانی و ثالث

درទیک تفاوت کلیدی میان صدق ثانی و ثالث، در حضور فاعل است. در صدق ثانی، سالک عمل را برای خدا انجام می‌دهد، اما همچنان خود را فاعل می‌بیند. اما در صدق ثالث، فاعلیت او محو شده و عمل به تمامی به خداوند نسبت داده می‌شود. این تفاوت، چونان تمایز میان نور شمع و خورشید است؛ هر دو روشنایی می‌بخشند، اما یکی محدود و دیگری بی‌کران است.

جمع‌بندی بخش دوم

مراتب سه‌گانه صدق، نمایانگر سیر تکاملی سالک در مسیر سلوک معنوی است. از نیت خالص تا حضور خداوند و سرانجام رفع فاعلیت، این مراتب، راهنمای سالک در مسیر رسیدن به حقیقت الهی‌اند. صدق ثالث، اوج این سلوک است که سالک را به وحدت با اراده الهی می‌رساند.

بخش سوم: نقد دیدگاه «حسنات الابرار سیئات المقربین»

نقد دیدگاه و فقدان سند معتبر

یکی از محورهای اصلی درس‌گفتار، نقد دیدگاه رایج «حسنات الابرار سیئات المقربین» است:

«آقا این حرف بی‌اساس است… نه حدیث است، نه درست است، نه سند دارد، نه متن دارد»

این دیدگاه، به‌اشتباه حسنات ابرار را در مقام مقربین به سیئه تبدیل می‌کند. این سوءتفاهم، ناشی از خلط مراتب کمال با تقابل حسنه و سیئه است. ابرار و مقربین، هر دو در مراتب کمال قرار دارند، اما مقربین در مرتبه اَکمل‌اند. این تمایز، چونان تفاوت میان دو قله بلند است که یکی بلندتر از دیگری است، اما هر دو قله‌اند.

تفاوت مراتب کمال و تقابل حسنه و سیئه

درس‌گفتار بر این نکته تأکید دارد که حسنه و سیئه، دو مقوله متضادند، در حالی که ابرار و مقربین، مراتب کمال‌اند:

«سیئه یعنی بدی… حسنه و سیئه مقابل است، تقابل دارند، تقابل با مرتبه فرق می‌کند»

حسنه و سیئه، چونان نور و ظلمت، در برابر یکدیگرند، اما ابرار و مقربین، چونان دو درجه از نور، مراتب مختلف کمال‌اند. این تمایز، از خلط مفاهیم جلوگیری می‌کند و دیدگاه نادرست را اصلاح می‌سازد.

شواهد قرآنی: مراتب کمال در آیات قرآن کریم

درس‌گفتار با استناد به آیات قرآن کریم، بر تمایز مراتب کمال تأکید می‌کند:

«لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» (بقره: ۲۸۵)؛ «میان هیچ‌یک از پیامبران او فرق نمی‌گذاریم.»

«فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» (بقره: ۲۵۳)؛ «برخی از ایشان را بر برخی دیگر برتری دادیم.»

این آیات، چونان مشعل‌هایی روشن، نشان می‌دهند که همه پیامبران معصوم و کامل‌اند، اما برخی در مرتبه اَکمل قرار دارند. این برتری، مرتبه‌ای است، نه تقابل حسنه و سیئه. مثال قرآنی دیگر، آیه‌ای از سوره مائده است:

«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» (مائده: ۳)؛ «امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم.»

مفاهیم «أَکْمَلْتُ» و «أَتْمَمْتُ» هر دو به کمال اشاره دارند و هیچ‌یک به نقص یا سیئه دلالت نمی‌کنند. این آیات، بر تمایز میان مراتب کمال (کامل و اَکمل) تأکید دارند.

جمع‌بندی بخش سوم

نقد دیدگاه «حسنات الابرار سیئات المقربین» نشان‌دهنده ضرورت دقت در فهم مفاهیم عرفانی است. این دیدگاه، به دلیل خلط مراتب کمال با تقابل حسنه و سیئه، نادرست است. آیات قرآن کریم، با تبیین مراتب کمال، راهنمای روشنی برای رفع این سوءتفاهم ارائه می‌دهند. ابرار و مقربین، هر دو در مراتب کمال‌اند و سیئه در این مراتب جایی ندارد.

بخش چهارم: نقد مثال‌های نادرست در ادبیات عرفانی

نقد مثال «خشت اول چون نهی دیوار کج»

درس‌گفتار، برخی مثال‌های رایج در ادبیات عرفانی را به دلیل نادرستی علمی نقد می‌کند:

«می‌گوید خشت اول چون نهی دیوار کج، تا ثریا می‌رود دیوار کج… این تا ثریا نمی‌رود»

این مثال، گرچه با نیت خیر ارائه شده، از منظر علمی نادرست است، زیرا دیوار کج نمی‌تواند تا ثریا ادامه یابد. این نقد، چونان آیینه‌ای، ضرورت دقت در انتخاب مثال‌ها را نشان می‌دهد. مثال‌های نادرست، حتی با نیت خیر، ممکن است به سوءتفاهم منجر شوند.

نقد مثال «خار بالای دیوار»

مثال دیگر مورد نقد، «خار بالای دیوار» است:

«می‌گوید من از آن خاری که بالای دیوار است دانستم که ناکس کس نگردد… خار بالا و پایین ندارد»

این مثال نیز به دلیل نادرستی علمی نقد می‌شود، زیرا موقعیت خار (بالا یا پایین) تأثیری بر ماهیت آن ندارد. این نقد، چونان هشداری است که مثال‌های عرفانی باید با دقت علمی و منطقی انتخاب شوند تا مفاهیم را به‌درستی منتقل کنند.

برتری مثال‌های قرآنی

درس‌گفتار بر برتری مثال‌های قرآنی تأکید دارد:

«تو قرآن هم پر قصه و مثال است اما… مثال‌های قرآن اصلاً نمی‌شود غلط ازش دربیاید»

مثال‌های قرآن کریم، به دلیل حکمت الهی، از هرگونه خطا مصون‌اند و معیاری برای سنجش صحت مثال‌های دیگر هستند. این مثال‌ها، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راهنمای سالکان‌اند.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقد مثال‌های نادرست در ادبیات عرفانی، بر اهمیت دقت علمی و منطقی در انتقال مفاهیم تأکید دارد. گرچه نیت خیر در این مثال‌ها قابل تأیید است، نادرستی علمی آن‌ها ممکن است به سوءتفاهم منجر شود. مثال‌های قرآنی، به دلیل حکمت الهی، بهترین معیار برای سنجش صحت مثال‌ها هستند.

بخش پنجم: مراتب کمال و مثال‌های تمثیلی

مثال عددی برای مراتب کمال

درس‌گفتار از مثالی عددی برای تبیین مراتب کمال بهره می‌گیرد:

«شما الان بیست تومان پول داری، دو تومانش خرج کردی… این مرتبه‌ها فرق می‌کند… جای بدی دیگر نیست، جای مرتبه است»

این مثال، چونان پلی است که تفاوت مراتب کمال را به روشنی نشان می‌دهد. تغییرات در مراتب، مانند افزایش یا کاهش مقدار پول، به معنای نقص یا سیئه نیست، بلکه تفاوت در درجات است.

مثال‌های قرآنی: کامل و اَکمل

درس‌گفتار با استناد به آیات قرآن کریم، مراتب کمال را تبیین می‌کند:

«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» (مائده: ۳)؛ «امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم.»

مفاهیم «أَکْمَلْتُ» و «أَتْمَمْتُ» هر دو به کمال اشاره دارند و هیچ‌یک به نقص یا سیئه دلالت نمی‌کنند. این آیات، چونان گوهرهایی درخشان، مراتب کمال را روشن می‌سازند.

جمع‌بندی بخش پنجم

مراتب کمال، از کامل تا اَکمل، در درس‌گفتار با مثال‌های عددی و قرآنی تبیین شده‌اند. این مراتب، چونان پله‌های نردبانی هستند که سالک را به سوی قله کمال هدایت می‌کنند. سیئه، در این مراتب جایی ندارد، و تمایز میان کامل و اَکمل، صرفاً در درجه کمال است.

نتیجه‌گیری نهایی

درس‌گفتار شماره 318 منازل السائرین، با تمرکز بر مرتبه سوم صدق، به تبیین عمیق توحید افعالی و رفع فاعلیت انسانی می‌پردازد. این مرتبه، اوج سلوک معنوی است که سالک را به شهود افعال الهی و رهایی از خودبینی رهنمون می‌سازد. نقد دیدگاه «حسنات الابرار سیئات المقربین» نشان‌دهنده ضرورت تمایز میان مراتب کمال و تقابل حسنه و سیئه است. آیات قرآن کریم، چونان مشعل‌هایی راهنما، مراتب کمال را روشن می‌سازند و بر معصومیت و کمال همه پیامبران تأکید دارند. نقد مثال‌های نادرست ادبی و احادیث جعلی، بر اهمیت دقت علمی در انتقال مفاهیم عرفانی تأکید دارد. این اثر، با ارائه دیدگاهی منظم و عمیق، سالکان را به سوی شهود حقیقت الهی و رفع فاعلیت نفسانی هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده