در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 319

متن درس





منازل السائرین: باب الصدق (مرتبه سوم)

منازل السائرین: باب الصدق (مرتبه سوم)

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۱۹)

مقدمه: درآمدی بر باب الصدق و مرتبه سوم

در سیر و سلوک عرفانی، «باب الصدق» یکی از منازل بنیادین است که سالک را به سوی حقیقت توحید رهنمون می‌سازد. این منزل، که در متون عرفانی به‌ویژه «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری جایگاه ویژه‌ای دارد، مراتب گوناگونی را در بر می‌گیرد. مرتبه سوم صدق، موسوم به «صدق ثالث»، قله‌ای است که در آن، سالک از خودبینی و فاعلیت خویشتن رها شده و تمامی افعال را ظهور فعل الهی می‌بیند. این نوشتار، با استناد به درس‌گفتار ارزشمند آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه شماره ۳۱۹ (مورخ ۲۲/۷/۱۳۸۹)، به تبیین و تحلیل این مرتبه والا می‌پردازد. در این راستا، مفاهیم کلیدی نظیر توحید افعالی، رفع انانیت، و نقد دیدگاه‌های نادرست عرفانی مورد بررسی قرار گرفته و با تمثیلات و اشارات فاخر، به زبانی علمی و آکادمیک ارائه می‌گردد.

بخش اول: تبیین مراتب صدق

ماهیت و مراتب سه‌گانه صدق

صدق در عرفان اسلامی، به معنای انطباق ظاهر و باطن عمل با حقیقت الهی است. این مفهوم، در سه مرتبه متمایز تبیین می‌شود که هرکدام سالک را به مرتبه‌ای والاتر از سلوک رهنمون می‌سازد. این مراتب، همچون نردبانی از نور، سالک را از صحت ظاهری عمل به سوی شهود فعل الهی هدایت می‌کنند:

  • صدق طبیعی (فعلی): این مرتبه، به صحت و درستی عمل در ظاهر، فارغ از نیت فاعل، اشاره دارد. به‌عنوان مثال، سیر کردن فقیر توسط فردی کافر، عملی صادقانه محسوب می‌شود، زیرا نتیجه ظاهری آن خیر است.
  • صدق فاعلی: در این مرتبه، عمل با نیت خالص برای رضای خداوند انجام می‌شود. سالک، عمل خیر را نه برای نتیجه مادی یا نفسانی، بلکه برای تقرب به حق انجام می‌دهد.
  • صدق ثالث: بالاترین مرتبه صدق، که در آن فاعلیت انسانی محو شده و تمامی اعمال به خداوند نسبت داده می‌شود. سالک در این مقام، خود را مظهر فعل الهی می‌بیند و از هرگونه ادعای فاعلیت مستقل رها می‌گردد.
درنگ: صدق ثالث، قله توحید افعالی است که در آن، سالک وجود و فاعلیت خویش را در برابر اراده الهی محو می‌بیند و تمامی اعمال را ظهور فعل حق می‌داند.

صدق طبیعی: صحت عمل در ظاهر

صدق طبیعی، ابتدایی‌ترین مرتبه صدق است که بر صحت ظاهری عمل تمرکز دارد. به‌عنوان مثال، اگر فردی کافر، فقیر گرسنه‌ای را سیر کند، این عمل، به دلیل خیر ظاهری آن، صادقانه تلقی می‌شود. این مرتبه، مستقل از ایمان یا نیت فاعل، صرفاً به نتیجه عمل وابسته است. در این راستا، تمثیلی زیبا می‌توان آورد: صدق طبیعی، همانند آبی زلال است که فارغ از دستانی که آن را به سوی لب تشنه‌ای می‌برند، عطش را فرو می‌نشاند.

صدق فاعلی: نیت خالص برای خدا

در مرتبه دوم، صدق فاعلی، سالک عملی را با نیت خالص برای خداوند انجام می‌دهد. در این مقام، هدف الهی بر نتیجه ظاهری عمل مقدم است. به‌عنوان مثال، سیر کردن فقیر برای رضای خدا، نه‌تنها خیر ظاهری دارد، بلکه باطن آن نیز به نور الهی مزین است. این مرتبه، چونان گلی است که در باغ دل سالک می‌روید و عطر آن به سوی حق متصاعد می‌شود.

صدق ثالث: رفع فاعلیت و شهود فعل الهی

صدق ثالث، مرتبه‌ای است که سالک خود را فاقد وجود و فاعلیت مستقل می‌بیند و تمامی اعمال را به خداوند نسبت می‌دهد. در این مقام، سالک خود را چون آیینه‌ای می‌نگرد که تنها انعکاس نور الهی را بازمی‌تاباند. این دیدگاه، ریشه در توحید افعالی دارد و سالک را به حقیقت فنای محض نزدیک می‌کند. به تعبیر آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره: «در صدق ثالث، من در کار نیست؛ خدا خواسته به دست ما خیری انجام شود.»

درنگ: در صدق ثالث، سالک خود را ظرفی برای ظهور اراده الهی می‌بیند و از هرگونه انانیت و خودبینی رها می‌گردد.

بخش دوم: نقد دیدگاه‌های نادرست عرفانی

نقد دیدگاه «حسنات الابرار سیئات المقربین»

یکی از دیدگاه‌های مورد نقد در این درس‌گفتار، عبارت «حسنات الابرار سیئات المقربین» است که به دلیل خلط مراتب کمال با تقابل حسنه و سیئه، نادرست و فاقد سند معتبر تلقی می‌شود. ابرار و مقربین، هر دو در مراتب کمال قرار دارند و سیئه، به معنای نقص و شر، در این مراتب جایی ندارد. حسنه و سیئه، دو مقوله متضادند، در حالی که ابرار و مقربین، مراتب مختلف کمال (کامل و اَکمل) را نمایندگی می‌کنند.

برای توضیح این تفاوت، تمثیلی عددی ارائه شده است: فرض کنید دو دانش‌آموز هر دو نمره بیست کسب کرده‌اند، اما یکی با خطی زیباتر و تمیزتر. هر دو کامل‌اند، اما یکی اَکمل است. این تفاوت، نه به معنای نقص، بلکه مرتبه‌ای والاتر از کمال است. بنابراین، دیدگاه مذکور به دلیل مغالطه در فهم مراتب سلوک، مردود است.

درنگ: مراتب ابرار و مقربین، درجات کمال‌اند و هیچ‌یک ناقص یا سیئه نیستند؛ خلط این مراتب با تقابل حسنه و سیئه، به سوءتفاهم در سلوک معنوی منجر می‌شود.

ضعف علمی در احادیث و ضرورت تلفیق فقه و حکمت

درس‌گفتار به ضعف علمی برخی عرفا در شناخت احادیث و برخی فقها در حکمت اشاره دارد. این ضعف، به ارائه دیدگاه‌های نادرست، مانند عبارت مورد نقد، منجر شده است. تلفیق فقه و حکمت، ضرورتی است که از گمراهی در فهم مفاهیم دینی جلوگیری می‌کند. به تعبیری، فقه بدون حکمت، چونان بدنی بی‌روح است و حکمت بدون فقه، چونان روحی سرگردان.

بخش سوم: شهود حق و رفع انانیت

شاهد و مشهود: وحدت در توحید افعالی

در مرتبه صدق ثالث، سالک شاهد و مشهود را یکی می‌بیند و هر دو را حق می‌داند. این شهود، ریشه در وحدت وجود دارد و انانیت را محو می‌کند. به تعبیر قرآنی، سالک در این مقام می‌گوید: بِحَوْلِ اللَّهِ أَقُومُ وَأَقْعُدُ، یعنی تمامی افعالم به قوت و اراده الهی است. این عبارت، چونان کلیدی است که درهای توحید افعالی را می‌گشاید.

درنگ: در صدق ثالث، شاهد و مشهود هر دو حق‌اند و سالک، با رفع انانیت، تمامی افعال را ظهور اراده الهی می‌بیند.

شطح و انانیت: موانع صدق

شطح، حالتی است که ظاهر عمل با باطن آن تفاوت دارد، مانند کسی که شربت به‌لیمو را به‌گونه‌ای می‌نوشد که گویی شراب است. این تفاوت، ناشی از انانیت و خودبینی است که سالک را از شهود حقیقت بازمی‌دارد. در صدق ثالث، ظاهر و باطن عمل یکی است و هر دو به خداوند نسبت داده می‌شود. انانیت، چونان پرده‌ای است که بر دیدگان سالک می‌افتد و او را از نور حق محروم می‌سازد.

فنای محض و محدودیت مقربین

فنای محض، مرتبه‌ای والاتر از مقام مقربین است که حتی مقربین به آن نرسیده‌اند. این مرتبه، نهایت رفع انانیت و وحدت با حق است. مقربین، هرچند در مرتبه‌ای والا قرار دارند، اما همچنان در مسیر قرب‌اند و به فنای محض دست نیافته‌اند. این مقام، چونان قله‌ای است که تنها با محو کامل خود در برابر حق قابل دسترسی است.

بخش چهارم: منت الهی و نقش انسان در فعل حق

منت الهی در فاعلیت انسان

فاعلیت انسان، نتیجه منت و عنایت الهی است. انسان در صدق ثالث، خود را بدهکار لطف خدا می‌بیند و هیچ ادعای فاعلیتی ندارد. به تعبیری، انسان چونان قلمی است در دست خداوند که هرچه می‌نگارد، از اراده اوست. این دیدگاه، سالک را به تواضع در برابر حق دعوت می‌کند و از هرگونه طلبکاری بازمی‌دارد.

درنگ: انسان در صدق ثالث، خود را مظهر لطف الهی می‌بیند و تمامی فاعلیت را به خداوند نسبت می‌دهد.

مثال قرآنی: بحول الله اقوم و اقعد

عبارت بِحَوْلِ اللَّهِ أَقُومُ وَأَقْعُدُ، که در قرآن کریم به‌عنوان نشانه‌ای از توحید افعالی آمده، نشان‌دهنده ظهور حق در تمامی افعال سالک است. این عبارت، چونان نوری است که راه سالک را در مسیر توحید روشن می‌سازد و او را از تاریکی انانیت رهایی می‌بخشد.

جمع‌بندی

باب الصدق، به‌ویژه مرتبه سوم آن، سالک را به سوی قله توحید افعالی رهنمون می‌سازد. در این مرتبه، فاعلیت انسانی محو شده و تمامی اعمال به خداوند نسبت داده می‌شود. نقد دیدگاه‌هایی نظیر «حسنات الابرار سیئات المقربین» نشان‌دهنده ضرورت دقت در فهم مراتب سلوک و پرهیز از خلط مفاهیم است. سالک در صدق ثالث، خود را چونان آیینه‌ای می‌بیند که تنها نور حق را بازمی‌تاباند. این مقام، با شهود وحدت شاهد و مشهود و رفع انانیت، سالک را به سوی فنای محض هدایت می‌کند. درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تحلیل‌های عمیق عرفانی، راهنمایی ارزشمند برای سالکان و پژوهشگران حوزه الهیات و عرفان است.

با نظارت صادق خادمی
منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده